یکی از عوامل مهم عاقبت بخیری اینه که همیشه برای بقیه خیر بخوایید
مدام بگو الهی که خدا مشکلات مردم رو حل کنه
الهی کسی گرفتار نباشه....
الهی خانواده ام موفق و خوشبخت باشن...
همین جوری هی مثبت باشید چقدر خوبه آدم مثبت باشه😊
شما هی در مورد دیگران خوب بخواه، خودت عاقبت بخیر میشی معامله خوبیه مگه نه؟!
اگه خدا به کسی چیزی داد حسادت نکن حتی بهش چشم هم ندوز...
خداوند متعال در سوره حجر/۸۸ میفرماید:
ولا تَمُدَنَ عَینَیکَ اِلَی مَا مَتَعنَا بِهِ....
چشم ندوز به مال و اموالی که به دیگران دادیم!
نمیفرماید نگاه نکن! بلکه میفرماید چشم ندوز، یعنی توجه نکن...
ول کن! چیکار داری که ما به کی چی دادیم!
اِ....اینوووووووو
همین که اینو بگی یعنی چشمتو دنبالش کشوندی!
این که آدم همش به نعمتای دیگران نگاه کنه اخلاق آدم رو فاسد میکنه و گرفتار حسادت و هزار تا درد بی درمان میکنه!!!
@monajatnamaz
✅طلبه ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت
✍فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده :
🌸یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد :
🍃شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟!
🌹شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :
🌟به آسمان رود و کار آفتاب کند .🌟
🍃 پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است ، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !!
🌹بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : "سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) "
🍃 پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ،
🔹مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند)
فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید :"این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید "
🌼مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .
🦋 فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟
🌳گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است .
🍃پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است .
🌳هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .
نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .
🌺چون صیغه جارى شد ، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
🌷راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم .
🌿شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :
"به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند"
🍃طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند :
🌻به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند🌻
🌻به آسمان رود و کار آفتاب کند🌻
💙به عشق امیر مومنان علی
به اشتراک بگذارید
منبع : کتاب عبرت آموز تالیف استاد شیخ حسین انصاریان
@monajatnamaz
✅حقالناس که فقط پول نیست
✍تا اسم « حق الناس » میاد فوری یاد پول و بدهی میافتیم. بعد هم با افتخار میگیم «خب خدا رو شکر من که حق کسی رو نخوردم»
چرا فکر نمیکنیم خیلی چیزها میتونه حقالناس باشه؟ مثلا رعایت نکردن حجاب، غیبت کردن، گرفتنِ وقت دیگران یا شکستن دلشون... حالا اگه این دلی که شکستیم دل امام زمانمون باشه چی؟
@monajatnamaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی استاد فاطمی نیا
📽موضوع: همه این جملات غیبت است
@monajatnamaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲 خدا هر گناهی باشه به حسین میبخشه
📿 التماس دعا
@monajatnamaz
🔴 تاثیر غذا بر تربیت
✍پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: فرزندانتان را در رحم مادرانشان تربیت کنید.
سوال شد: این چه طور ممکن است، ای رسول خدا؟ فرمودند: با خوراندن غذای حلال ( به مادرانشان ).
📚 جُنگ مهدوی، ص ۱۳۲
@monajatnamaz