🌺خواهر شهید ابراهیم هادی :
🛵یک روز موتور شوهرخواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند،
عده ای دنبال #دزد دویدند و موتور را زدند زمین.
ابراهیم رسید و #دزد زخمی شده را بلند کرد.
نگاهی به چهره #وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت:
اشتباه شده! بروید.
ابراهیم دزد را برد #درمانگاه و خودش #پیگیر درمان زخمش شد.
😔آن بنده خدا از رفتار ابراهیم #خجالت زده شد.
ابراهیم از زندگی اش سوال کرد؟
🛠 #کمکش کرد و برایش #کار درست کرد! طرف #نماز خوان شد، به #جبهه رفت و
🦋بعد از ابراهیم در جبهه #شهید شد...
#مچ گرفتن آسان است!
#دست گیری کنیم
▪️ @SALAMbarEbrahimm▪️
نماهنگ _ یارالی زهرا.mp3
3.16M
@salambarebrahimm
#فاطمیه
خیلی قشنگه گوش کنید
⬇️ #فرشته ⬇️
اگه نیمه پر لیوانو نگاه کنیم میبینیم اطرافمون آدم خوب کم نیست. بعضیها واقعا مثل ماهن! همین که پیداشون میشه یه موج قوی از احساس خوب باهاشون میاد.
خیلی مهربونن، خیلی هوای دیگرونو دارن، خیلی کمک میکنن. هاله صورتشون همیشه اونارو خوشگل و قشنگ میکنه. واقعا اینا آدم نیستن، فرشته اند.
🔻ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلاَّ مَلَکٌ کَریمٌ
🔻این بشر نیست، این یک فرشته بزرگوار است
📔بخشی از آیه ۳۱ یوسف
#خودمونی_های_قرآنی
کار برای امام زمان.mp3
8.32M
#تلنگر
«کار برای امام زمان»
#ایام_فاطمیه زمان تفکر است... که ما برای امام زمانمان چه کرده ایم؟!
👤 استاد #رائفی_پور
"نسخهای برای جوانان"
میخواهید کهاز #گناه بدتان آید؟
تا می توانید یاد #امام_زمان عج باشید،
آرام آرام از گناه بدتان میآید و
حالتان عوض میشود.
معلوم است انسان از چیزی که
بدشمیآید، اصلا سمتش نمی رود!
#عاشقانه_شهدا
توی وصیت نامه اش برایم نوشته بود:
اگر "بهشت" نصیبم شد
منتظرت میمانم باهم برویم...!
#همسر_شهید_دقایقی🌷
🔸نقل مستقیم خاطرهای شنیدنی از حاج قاسم سلیمانی:
یک بار از ماموریت برمیگشتم، منتظر نماندم که ماشین بیاد دنبالم. از فرودگاه مستقیم سوار تاکسی شدم، راننده تاکسی جوانی بود که نگاه معنا داری به من کرد.
به او گفتم: چیه؟ آشنا به نظر می رسم؟
باز هم نگاهم کرد، گفت: شما با سردار سلیمانی نسبتی دارید؟ برادر یا پسر خالهی ایشان هستید؟ گفتم: من خود سردار هستم.
جوان خندید و گفت: ما خودمون اینکارهایم شما میخواهی مرا رنگ کنی؟
خندیدم و گفتم: من سردار سلیمانی هستم.
باور نکرد. گفت: بگو به خدا که سردار هستی!
گفتم: به خدا من سردار سلیمانی هستم.
سکوت کرد، دیگه چیزی نگفت. گفتم: چرا سکوت کردی؟
حرفی نزد.
گفتم: زندگیت چطوره؟ با گرانی چه میکنی؟ چه مشکلی داری؟
جوان نگاه معنا داری به من کرد و گفت: اگه تو سردار سلیمانی هستی، من هیچ مشکلی ندارم.