🌸 مرگی شیرین
✅ انسان مؤمن در دنیا به اطرافیان خودش تعلقاتی پیدا کرده و ممکنه هنگام مرگ جدایی از این تعلقات کمی آزارش بده خدا که هوای بنده مؤمنش رو داره، کمکش میکنه که دوری از اطرافیان اذیتش نکنه:
🔰 امام سجاد ع فرمودند:
◀️خداوند عزوجل میفرماید:
من در هیچ امری مانند قبض روح مومن تردید و درنگ نکردم، چون آن مؤمن از مرگ کراهت داشت و من هم کراهت داشتم به او ناراحتی برسانم.
🔰 پس زمانی که اجل قطعی آن مؤمن رسید، من دو شاخه گل معطر از بهشت برای او فرستادم، یکی از آنها مسخیه نام داشت و دیگری منسیه.
1⃣ اما با بوییدن مسخیه، نسبت به مالش بیاعتنا شده و از همه آنها میگذرد؛
2⃣ و اما با بوییدن منسیه نسیان بر او غلبه میکند و دیگر تعلقات دنیا را فراموش میکند.
📕الجواهر السنية في الأحاديث القدسية، ص 626
@monajatnamaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
🎥سخنرانی استاد عالی
✍ موضوع: هر چی خدا بخاد...
@monajatnamaz
✍امام علی علیه السلام
به خدا قسم!
اگر آسمانها و زمین را به من بدهند
تا پوست دانهای جو را از
به ستم از مورچهای بگیرم
هرگز چنین نخواهم کرد.
📚نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴
@monajatnamaz
⚠️ #تلنگـــــــر
☘️ پیامبر اکرم ☘️
(صلی الله علیه و آله) :
✍️ یا فاطمة! کلُّ عینٍ باکیةٌ یومَ القیامةِ الاّ عینٌ بَکَتْ علی مُصابِ الحسین فانّها ضاحکةٌ مُستَبْشِرَةٌ بِنَعیمِ الجنة.
👌 فاطمه جان! روز قیامت هر چشمی گریان است، مگر چشمی که در مصیبت و عزای حسین گریسته باشد ، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمتهای بهشتی مژده داده می شود.
📖 بحارالانوار، ج44 ، ص293
@monajatnamaz
💠تو دلداده ی او باش، او به مشکلاتت رسیدگی میکند ....
♦️امام زمان ارواحنافداه فرمودند: وظیفه ی ماست که به محبین مان رسیدگی کنیم ....
💠حکایتِ دلدادگی یک جوان شیعه ی ایرانی به دختر دانشجوی مسیحی است، خانمی که ماجرای شنیدنی خودش را اینچنین بیان میکند :
♦️من مسیحی بودم تا روزی که یکی از دانشجوهای ایرانی به خواستگاریم آمد. او گفت من شیعه هستم و شرط ازدواجم با شما این است که شما هم شیعه شوید. فرصتی خواستم تا پیرامون اسلام و تشیع تحقیق کنم. بعد از تمام تحقیقاتم همسرم هم پزشک شده بود. خیلی کمکم کرد و همه ی مسائل برایم حل شد جز یک مسأله و آن موضوع طول عمر امام زمان (علیه السلام) بود.
▫️ما با هم ازدواج کردیم و بعد از چند سال به حج مشرف شدیم. در منی که برای رمی جمرات می رفتیم، همسرم را گم کردم. از هر کس با زبان انگلیسی نشانی می پرسیدم، نمی دانست. خسته شدم و گوشه ای با حال غربت نشستم. ناگهان آقائی در مقابلم آمد که با لهجه ی فصیح انگلیسی صحبت می کرد. به من گفت: بلند شو برویم رمی جمرات را انجام بده. الآن وقت می گذرد. بی اختیار دنبالش راه افتادم و رمی جمرات را انجام دادم. بعد از رمی جمرات، آن آقا مرا به خیمه رساند. خیلی از لطفش تشکر کردم.
او به هنگام خداحافظی فرمود:
👈«وظیفه ی ماست که به محبان خود رسیدگی کنیم».
👈«در طول عمر ما شک نکن».
👈 «سلام مرا هم به دکتر برسان».
▫️برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود
▫️دستهای خویش و دامان توام آمد به یاد
📚نقل از کتاب میرِ مهر ص۳۵۵
🙏 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج و العافیه و النصر...
#داستان_مهدوی
@monajatnamaz
صدا 034 AETrim1604859254864 AEFmtConversion1604859338975.mp3
9.78M
🔹مصیبت ها و مشکلات
🔸استاد #صبرآمیز
@monajatnamaz
مداحی_آنلاین_چوب_زدن_خدا_حجت_الاسلام.mp3
2.7M
♨️چوب زدن خدا
حجت الاسلام #رضایی
@monajatnamaz