عشق تُ
مثل هوای دم صبح میمونه
تازه ام می کند !
کافیست کمی تُ را نفس بکشم
کافیست ریه ام را
از دوست داشتنت پُر کنم...
🪴❤️
https://eitaa.com/joinchat/140836864Cd04ed740f7
یا اَقَرَبَ مِنْ کُلِّ قَریبٍ،
یا اَرْاَفَ مِنْ کُلِّ رَؤُفٍ
آن نزدیکتر از هر نزدیک،
و مهربان تر از هر مهربانی است …
🪴🌹
جوشن کبیر
https://eitaa.com/joinchat/140836864Cd04ed740f7
خاطره ی خوب کسی شو...
حتی اگر قرار بر همیشه ماندن نیست،
آنی شو که وقتی در ذهنش آمدی،
چشمانش تو را لو بدهند!
#صابر_ابر
🪴🌹
https://eitaa.com/joinchat/140836864Cd04ed740f7
سلام تابستان !
فصل خوب خاطره انگیزِ من ...
نفسِ گرمِ تو را دوست دارم ،
بوی فراغت می دهد
بادهای لطیف و ملایم بعد از ظهرت ؛
مرا یاد بازی و شیطنت کودکی ام می اندازد
یاد روزهایی که آمدنت ؛
پایان درس و مشغله ها بود
نام تو تداعی کوچه هایی شلوغ ،
و هیاهوی کودکان بازیگوش است ...
تو هر چقدر هم که گرم و طاقت سوز باشی ؛
من به حرمت لبخند کودکی ام ؛
تو را دوست دارم ...
آغوش آرام و بی دغدغه ات ؛
جان می دهد برای تفریح ،
برای سفر ،
برای فراموشی ...
با این که تحمل هوای گرمت سخت است ولی ؛
نمی شود تو را دوست نداشت ،
تو بخشنده ترین فصل سالی ...
دستانت پر است از میوه های آبدار و رنگارنگ ،
و خورشید آسمانت ؛
بی وقفه می تابد !
چیزی از بهشت ، کم نداری ،
به جز ابرهایی ؛
که بر سر این دل های بیقرار ؛
"باران" ببارد ...
🌹🪴
https://eitaa.com/joinchat/140836864Cd04ed740f7
و پناه می بریم
به او
از دعایی که اجابت نمیشود…
🪴🌱
https://eitaa.com/joinchat/140836864Cd04ed740f7
کاش می شد تمامِ آدم های غمگین و تنهایِ جهان را در آغوش کشید، برایشان چای ریخت، کنارشان نشست و با چند کلامِ ساده، به لحظاتشان رنگِ آرامش پاشید و حالشان را خوب کرد.
کاش می شد این را قاطعانه و آرام در گوشِ تمامِ آدم ها گفت؛ که غم و اندوه، رفتنی است و روزهایِ خوب در راه اند،
🪴
https://eitaa.com/joinchat/140836864Cd04ed740f7
خدا در نهایتِ زیبایی میگه : ‹ فَانّكَ بِاعيُنِنَا ›
یعنی : ‹ تو در حفاظت کامل مایی ! ›
میخوام بگم اگر فقط
خدا رو داری نگران هیچی نباش . .
جوری ازت مراقبت میکنه و مسیرایی رو بهت
نشون میده که هیچ کسی نمیتونه !
هیچ کسی مثل خدا نمیتونه ازت محافظت
کنه و راه رو بهت نشون بده : )!❤️
🪴❤️
https://eitaa.com/joinchat/140836864Cd04ed740f7
هرگز ز عشق خویش جدایم نمیکنی ❤️
❤️🪴
https://eitaa.com/joinchat/140836864Cd04ed740f7
بوی یاس تمام شد، همان بوی یاسی که حیاط را برداشته بود و به آسمان برده بود. دیگر چیزی نبود که ما را نگه دارد. از بالای آسمان به زمین افتادیم. شاید به خاطر قانون جاذبه ، البته همان قانون جاذبه بود که ما را آن بالا نگه داشته بود. جاذبه ی نیوتنی و خورشید که نه ، جاذبه ی مهتاب و ماه را می گویم. روی زمین افتادیم و اشک هایمان محکم روی زمین ریخت و شکست ، دل مان. تنها بنایی که اگر بلرزد ، محکم تر می شود ، دل است. دل آدمی زاد. باید مثل انار چلاندش ، تا شییره اش در بیاید … حکما شیره اش هم مطبوع است … اشک هایم را پاک کردم. مطبوع بود.
کتاب :من او
نویسنده : رضا امیر خانی
#معرفی_کتاب
https://eitaa.com/joinchat/140836864Cd04ed740f7