آیات متعددی هست، تو آن ظلمت گیر افتاده، یک حجابش زن داریست، یک حجابش بچه داریست، یک حجابش مغازه داریست، یک حجابش رئیس اداره را از خودش به هر نوعی که شده راضی نگه داشتن،
یک حجابش بی توکلی به پروردگار و رشوه گرفتن، یک حجابش گناه کردن و تسلّط هوای نفس بر او و از همه حجابها بالاتر شیطان است که قسم خورده لاغوینهم اجمعین (الحجر/۳۹) همه را اغواء می کند.
این حجابها، این تاریکی ها، این سیاهی ها دور او را گرفته نمی گذارد یک قدم به طرف حقایق حرکت کند.
بدتر از اینها آن است که انسان در دنیا چنان فرو برود که مانند عنکبوت یا کرمی که پیله میبندد، آن قدر دور خودش تار بتند که در میان تارها بمیرد.
هر گاه انسانی خود را از همه شواغل و علائق خالی کند و دست از اغیار کوتاه سازد بدون تامل میل میکند به کسی که او خالق و صانع او است.
من درباره حضرت آدم نمیگم این جمله را. درباره خودم میگم، درباره خودمون میگم. یک لحظه هوسرانی، یک عمر پشیمانی.
برای ما که چند تا عمر پشیمانی. دویست سال خیلی زمانه. نه دویست سال. بلکه خدا او را پیغمبر اولوالعزمش نکرد و برای ابد این ناراحتی را حضرت آدم پیدا کرد.
توبهاش فرضاً قبول میشه ولی اون امتیاز بهش داده نشد. گفتند خیلی خب توبه، ما ندیده میگیریم. اما تو به درد این کار نمیخوری!
رهبر مسلمین باید با علما و دانشمندان در امور مملکتی مشورت کند و بکوشد که با افراد پست و کسانی که تزکیه نفس نکرده اند و دارای امراض روحی هستند مشورت نکند،
چنانکه مولی امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
در جلسات مشورتی خود، افراد بخیل و ترسو و حریص را راه مده زیرا: