فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #اهتزاز پرچم #یااباالفضل(ع) توسط #شهیدبیضایی در حلب سوریه؛ ساعاتی قبل از شهادت
→ @montazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 دانلود #کلیپ
🔺 مهدویتِ انگلیسی
👤 استاد #رائفی_پور : یکی از اصلیترین دلایلِ غیبت این است که ترس از کشته شدن حضرت وجود داره. انقدر شیعه باید قدرتمند بشه که اگه خواستن بزنن، بتونی دنیاشونو خراب کنی!
✅ @montazar
🌷 #امام_سجاد علیه السلام :
سه حالت و خصلت در هر يك از مؤمنين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قيامت در سايه رحمت عرش الهى مى باشد و از سختى های صحراى محشر در امان است :
✅ اوّل آن كه در كارگشائى و كمك به نيازمندان و درخواست كنندگان دريغ ننمايد.
✅ دوّم آن كه قبل از هر نوع حركتى بينديشد كه كارى را كه مى خواهد انجام دهد يا هر سخنى را كه مى خواهد بگويد آيا رضايت و خوشنودى خداوند در آن است يا مورد غضب و خشم او مى باشد.
✅ سوّم قبل از عيب جوئى و بازگوئى عيب ديگران ، سعى كند عيب هاى خود را برطرف نمايد.
📗بحارالا نوار: ج۷۵ ص۱۴۱
✅ @montazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پست حسین سلیمانی فرزند سردار رشید اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی خطاب به کسی که چند شب پیش بر بالای بنر رفته و لگد به تصویر سردار میزند:
#جوان_مواظب_خودت_باش
لگدهایت را به تصویر مردی، بعد از تکه تکه شدنش میزنی که حتی حالا که رفته ای آن بالا نگران توست که نیفتی! محکم تر هم که بزنی او دلگیر نمیشود فقط مواظب باش نیفتی نه از اسب و نه از اصل
بعضی دیگران که آنجا برایت سوت و کف می زنند را حاج قاسم بچه های خودش می داند.
حاج قاسم تو را با امریکا و اسرائیل اشتباه نمیگیرد!
شاید خوشحال هم باشد که تو چه دل و جگری پیدا کرده ای!
حاج قاسم شاگرد مردی و سرباز است که به دوستانش سپرده بود از پاره پاره شدن عکسش نرنجند و این هردو مرید امامی هستند که فرموده بود به جای روح منی خمینی اگر مردم بگویند مرگ برخمینی برایش تفاوتی ندارد!
بزن جوان فقط مواظب باش نیفتی
حاج قاسم حالا دستش در ملکوت عالم بیشتر از قبل باز شده است
ای بسا #دست توراهم بگیرد
فقط برای جوابی که به #نگاه مهربانش باید بدهی حرفی داشته
باش.
#مرگ_بر_آمریکا
#انتقام_میگیریم
✅ @montazar
#یاصاحب_الزمان_عج💚
خون پاڪ شهـدا منتظر توست بیا
سرِ مصباحِ هدے منتظر توست بیا
وارثـــ خون خدا و پسر خون خدا
به خدا خون خدا منتظر توستـــ بیا
صبح هم منتظر صبح ظهـور تو بوَد
روز ما و شبـــ ما منتظر توستـــ بیا
بر سر گنبد زرّین حسـین بن علـے
پرچم ڪرب و بلا منتظر تو استـــ بیا
عَلَم و مَشڪ و لبـــ خشڪ جگرسوختگان
دستـِــ افتاده جدا منتظر توستـــ بیا😔
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#التماس_دعاےفرج_وشهادت🌹
✅ @montazar
#شهید_سید_حمید_میرافضلی ❤️🌷
#صفحه_یک
بزن بهادری که پابرهنه میجنگید
#حر_زمانه_خود
سال 1335 در قریهای کوچک به نام قطب آباد از توابع رفسنجان به دنیا آمد. پدر نامش را غلامرضا نهاد ولی بیبی مخالف بود. آخر سید را هیچگاه غلام صدا نمیکنند. همیشه حمید صداش میزدند. هیچ وقت غلام صداش نمیزدند. از آن پس همه او را با نام حمید شناختند. سیدحمید پنجمین فرزند آسید جلال و بیبی فاطمه بود و آخرین آنها یعنی تهتغاری. ولی حمید از کودکی ناآرام بود. گوش به حرف کسی نمیداد. اهل هرچیز بود جز درس. میگفت دوست دارم کار کنم ولی کار بهانهای بود برای فرار از دیوارهای تنگ مدرسه و کلاس. از هر آنچه او را محدود میکرد گریزان بود. دوست داشت آزاد باشد؛ آزاد و رها از هر قید و محدودیتی. سرکش شده بود. از هر کس که قصد نصیحتش را داشت بیزار بود و برادر بزرگتر آسیداحمد هر چه کرد نتوانست آرامش کند. بالاخره خسته شد و رهایش کرد.
حمید موقعی که بچه بود یه عالمی داشت که اگر یه چیزی رو میخواست، میرفت تا آخر برسد بهش. وقتی حمید بزرگ شد دیگر قلدری او محدود به چهار دیواری خانه و مدرسه نبود. از هرکس خوشش نمیآمد پاپیچش میشد. اهل محله همه از او گریزان بودند. از رودررویی با او واهمه داشتند. همه نگران بودند و ناامید. فقط دعا میکردند.
همه نذر کرده بودند که روضه پنجتن برا سیدحمید بخونن تا سید خوب بشه. بالاخره سید بودند و تو شهر آبرویی داشتند.
خیلی ناراحت بودند از اینکه بچهشان سربهراه نبود. کلمه اهلیت برای حمید مصادف بود با محدودیت. قصد داشت برای خودش کسی شود و به خیال خودش شده بود. دوست داشت دیده شود. فکر میکرد با دیده شدن و نیش چاقو نشان دادن میتواند احترام را بفهمد. همه پول توی جیبش را خرج کفش و لباس و ظاهر خودش میکرد تا شاید با آراستن ظاهر، همه او را صاحب کمالات بدانند، ولی نتیجه برعکس شد.
مادر ما اون موقع رو پا بود. یه روز گفته بود: حمید، برادرت گفته اگه مدرسه نری میزنتت. حمید گفته بود نه. مادر ما هم بلندش کرده بود و پیراهنش رو درآورده بود، شلوارش را هم درآورده بود و از خانه بیرونش انداخته بود و گفته بود حالا هرجا میخوای بری برو. گفته بود: نه، ننه من مدرسه میرم، هرجا که میگی میرم، فقط آبروی منو نبر. حمید برای همه قلدر بود به جز بیبی. خشم مادر او را به وحشت میانداخت. از عاق شدن میترسید.
به بیبی قول داد درس بخواند و خواند. بعد از دیپلم ادامه داد و فوق دیپلم مکانیک را گرفت. ولی در همه این سالها ناآرام بود. قُد بود، سرکش بود، خودش نمیدانست به دنبال چیست. از آنچه بود ناراضی بود. گمگشتهای داشت که تا آن را نمییافت آرام نمیگرفت. در سالهای 56 و 57 قریة کوچک آنها شکل و شمایل دیگری به خود گرفت. همة اهل محل از زن و مرد خود را به رفسنجان میرساندند که در شلوغی شهر شریک شوند. مردم فریاد میکشیدند، درهای ادارات را میشکستند و خیابانها را به آتش میکشیدند و در مقابل نیروهای شاه میایستادند و حتی برادر آرام و سربهراه او شده بود سردسته همه. گاه حمید هم در مقابل شلوغیها دیده میشد؛ البته نه از سر همراهی، بلکه از سر کنجکاوی و از درک و حال مردم بیخبر بود.
یکروز وقتی به خانه برمیگشت. جسد غرق در خون سیدرضا را در حیاط منزل دید. به جای پدر و بیبی دیگران را گریان و عزادار دید. آنچه در مقابل چشمانش بود باور نمیکرد. به یک کابوس بیشتر شباهت داشت تا حقیقت. طاقت نیاورد، نعره کشید و بر سر و صورت خود کوبید. هیچکس نتوانست او را آرام کند، جز بیبی.
بیبی خود آرام بود و راضی. حمید از رفتار بیبی متعجب بود. آخر برادرش رضا کشته شده بود. بیبی آرام گفته بود کشته نه، شهید شده. حمید قادر به تحلیل اتفاقات دور و برش نبود. خود را درماندهتر از گذشته یافت گاه ساعتها در گوشهای مینشست و خیره میشد. شهادت رضا و رفتار بیبی در قبال شهادت فرزند، حمید را به شدت تکان داده بود. او در مقابل یک سؤال بیجواب قرار گرفته بود: به راستی چه باوری در اعماق دل بیبی نهفته بود که او را در قبال مرگ فرزند جوانش به آرامش دعوت میکند؟!
حمید دانست بیبی صاحب معرفتی است که او فاقد آن است. این آگاهی سرآغاز فروریختن همه باورهای حمید شد. دانست که شناختش از خود و حوادث پیرامونش آنقدر کم است که دیگر نمیتواند مثل گذشته در مقابل انتقادهایی که از او میشد دفاع کند. حمید میدانست دچار بحران شده است. همین بحران او را به تنهایی و انزوا کشاند. سیدحمید که فکر میکرد بزنبهادر محله است، دنیا را در همین محله میدید؛ حالا درمانده و حیران شاهد شجاعت کسانی بود که همواره آنها را بزدل و ترسو میدانست؛ کسانی که از نزدیک شدن به او تردید داشتند و حمید تردید آنها را از ترس آنها میدانست.
ادامه دارد ...
#ارسالی_اعضا
✅ @montazar
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
📖🕋📖🕋📖
💠همراهان گرامی کانال
🌷ختم دسته جمعی سوره کوثر به مناسبت شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها در کانال برگزار میشود
✅ تعدادثبت مجموعه یا ضامن آهو میشود و توسط متصدی آماردرحرم مطهر
🍂آقا علی بن موسی الرضا 🍂
ازطرف شما عزیزان ثبت میشودو نزد ولی نعمتمان به امانت سپرده میشود
❇️ فرصت تا آخر روز یکشنبه ۶ / ۱۱/ ۱۳۹۸
✳️به نیابت از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هدیه به مادر بزرگوارشان فاطمه زهرا ( س ) و برآورده شدن حاجت افراد شرکت کننده
📣لطفا تعداد سوره کوثر را که می خوانید،به آیدی زیر بفرمایید تا جمع آماردر حرم مطهرامام رضا ( ع ) مطهر ثبت شود و
تشکروعاقبت بخیری ازحضور پر رنگتون 🌹
⬅️آیدی جهت پیام دادن برای اعلام تعداد تلاوت سوره کوثر در ختم دسته جمعی 👇👇
🆔@ZZ3362
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 لوح | رهبر انقلاب: فریاد انتقام ملت ایران، سوخت حقیقی موشکهایی بود که پایگاه آمریکایی را زیر و رو کرد. ۹۸/۱۰/۲۷
💻 @Khamenei_ir
4_5841563067711752389.mp3
1.96M
🎧🎧
⏰ 7 دقیقه
#حتما_گوش_کنید👆
✅ رفاقت با مهدی فاطمه(عج)
🔺بسیار زیبا و شنیدنی
═══✼🍃🌹🍃✼═══
🎤 #حاج_اقا_عالی
اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج عج
✅ @montazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ_صوت_مذهبی
💽 آیا مصیبتی از مصیبت امام حسین بالاتر هست❓
🎤 #استاد_دارستانی
🏴 فاطمیه ۱۳۹۸ کرمان
🖥 ببینید و نشر دهید📡
✅ @montazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کلیپی تکان دهنده درباره ی اوضاع روز دنیا
💽 یه خبریه آماده ای...❗️
#نشر_حداکثری
🎤 #استاد_پناهیان
✅ @montazar
⭕️ نقل مستقیم خاطرهای شنیدنی از حاج قاسم سلیمانی:
یک بار از ماموریت برمیگشتم، منتظر نماندم که ماشین بیاد دنبالم. از فرودگاه مستقیم سوار تاکسی شدم، راننده تاکسی جوانی بود که نگاه معنا داری به من کرد.
به او گفتم: چیه؟ آشنا به نظر می رسم؟
باز هم نگاهم کرد، گفت: شما با سردار سلیمانی نسبتی دارید؟ برادر یا پسر خالهی ایشان هستید؟ گفتم: من خود سردار هستم.
جوان خندید و گفت: ما خودمون اینکارهایم شما میخواهی مرا رنگ کنی؟
خندیدم و گفتم: من سردار سلیمانی هستم.
باور نکرد. گفت: بگو به خدا که سردار هستی!
گفتم: به خدا من سردار سلیمانی هستم.
سکوت کرد، دیگه چیزی نگفت. گفتم: چرا سکوت کردی؟
حرفی نزد.
گفتم: زندگیت چطوره؟ با گرانی چه میکنی؟ چه مشکلی داری؟
جوان نگاه معنا داری به من کرد و گفت: اگه تو سردار سلیمانی هستی، من هیچ مشکلی ندارم
📲 #منتشرکنید
☑️ @montazar
نتانیاهو: ایران چیز بسیار بدی است!
نخستوزیر رژیم صهیونیستی:
🔹درسی که از آشویتس گرفتم این است که چیزهای بد را زمانی که کوچک هستند، متوقف کنید.
🔹ایران چیز بسیار بدی است، کوچک نیست اما میتواند با سلاح اتمی بزرگتر هم شود.
🔹ایران روزانه و علنی میگوید خواستار #محوکردن #اسرائیل از زمین است... ما اکنون میتوانیم از خود دفاع کنیم.
☑️ @montazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ فیلمی که هر ایرانی وطن دوستی باید بارها آنرا ببیند تا دریابد در دومینوی طراحی شده توسط امریکا در کدام مرحله قرار داریم و بهتر خائنان به کشور را بشناسند.
♻️ نشر حد اکثری
✅ @montazar
🔴 #پیشگویی ۱۴ سال پیش رهبر انقلاب از قدرت #شفاعت #حاج_قاسم .
در منزل شهید محمدرضا عظیم پور در سال ۱۳۸۴
داماد بزرگ خانواده، جواد روحاللهی، از رهبر انقلاب درخواست میکند: که انشاءالله فردای قیامت همه ما را که اینجا هستیم شفاعت کنید.
امام خامنهای میگویند: ما چهکارهایم که شما را شفاعت کنیم؟
پدر و مادر شهید باید من و شما را شفاعت کند.
... ما سعادتمان به این است و آرزویمان به این است مشمول شفاعت خوبانی از قبیل: این شهدا و امثال اینها باشیم.
🏅بعد رهبر انقلاب خم میشوند و با نگاهی به حاج قاسم سلیمانی میگویند: این آقای حاج قاسم هم از آنهاییست که شفاعت میکند انشاءالله....🏅
حاج قاسم سلیمانی سر پایین میاندازد و با دو دست صورتش را میپوشاند.
- بله! از ایشان قول بگیرید، به شرطی که زیر قولشان نزنند!
همه میخندند، همه به جز سردار سلیمانی که خجالتزده سر به زیر انداخته.
رهبر انقلاب ادامه می دهند : چون امکانات ایشان، امکانات قول دادن و شفاعت کردنشان، الان خیلی خوب است.(یعنی حالت مجاهدت او در جهاد اصغر و اکبر) اگر همین را بتوانند نگه بدارند، مثل همین چهل، پنجاه سالی که نگه داشتهاند؛ خیلی خوب است.
این هم یک هنریست که ایشان دارند...
بعضیها خیال میکنند که در دوره پیشرفته و سازندگی و توسعه و نمیدانم فلان و فلان، دیگر باید آن قید و بندهایی که اول کار داشت را رها کنند. نفهمیدند که هر دوره ای که عوض میشود، تکلیفها و نوع مجاهدت عوض میشود؛ اما روحیه مجاهدتی که آن روز بوده، آن نباید عوض بشود. روحیه مجاهدت اگر عوض شد، آدم میشود مثل آدمهایی که وقتی جنگ بود، در خانههایشان پای تلویزیون نشسته بودند فیلم خارجی تماشا میکردند.))
لحظاتی سکوت میشود و جمعیت حاضر به فکر میروند.
جواد روحاللهی [داماد خانواده]میگوید:
چند ماه بعد از آن دیدار، ماه رمضان، در مراسم افطاری هرساله حاج قاسم به بچه های جبهه و جنگ همان جلویِ در از ایشان قول شفاعت خواستم. حاجی میخواست دست به سرم کند، که گفتم: حاجی! والله اگر قول ندهی، داد میزنم و به همه مهمانها میگویم آقا درباره تو آن روز چه گفتند؟ حاج قاسم که دید اوضاع ناجور میشود؛ گفت: باشد، قول میدهم؛ فقط صدایش را در نیاور!
📕منبع ؛
کتاب «کریمانه» روایت حضور مقام معظم رهبری در منازل شهدای استان کرمان انتشارات صهبا نشر ۱۳۹۵
✅ @montazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ با این بخش از #فیلم_مختار بارها اشک ریخته بودم،اما این روزهابیشتر معنایش را درک میکنم.مسأله فقط ثریا و جهان آرا نیست برخی به دنبال آن هستندکه در این جنگ تمام عیار رسانهای بانظام سلطه،انقلابی ها را از اسب رزم پیاده و خلع سلاح کنند
ما اما از اسب رزم پیاده نخواهیم شد
توکل بخدا
👤 محسن مقصودی
✅ @montazar