5.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 #رهبرانقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳:
🎥 شعار سال معمولا بخشی از راهبرد اساسی کشور است
✏️ اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران
✅ @montazar
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 #رهبرانقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳:
🎥 اقتصاد مسئله اصلی کشور است
✏️ اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران
✅ @montazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 #رهبرانقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳:
🎥 سالهاست دشمنان تلاش میکنند که اقتصاد کشور را به زانو در بیاورند
✏️ اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران
✅ @montazar
7.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 #رهبرانقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳:
🎥 با همت جوانان و تلاشهای فراوان دشمن موفق نشده و به حول و قوه الهی موفق نخواهد شد
✏️ اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران
✅ @montazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 #رهبرانقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳:
🎥 اجتماعات عظیم اربعین و ایام نیمه شعبان در سرتاسر کشور کار جوانهاست
✏️ اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران
✅ @montazar
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 #رهبرانقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳:
🎥 مقاومت از توانمندی خود رونمایی کرد و همه محاسبات دشمن را بههم زد
✏️ اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران
✅ @montazar
9.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 #رهبرانقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳:
🎥 قدرت مقاومت محاسبه غلط آمریکاییها برای این منطقه را بهم زد
✏️ اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران
✅ @montazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 #رهبرانقلاب در سخنرانی نوروزی ۱۴۰۳:
🎥 رژیم صهیونیستی در بیرون آمدن از بحران نیز دچار بحران است
✏️ اول فروردین ۱۴۰۳؛ حسینیه امام خمینی(ره) تهران
✅ @montazar
D1737422T13535588(Web)-mc.mp3
10.8M
🔹 سیره حضرت خدیجه سلام الله علیها
بانو خدیجه کبری (س) بیشتر در دوران سختی و صعوبت و مشکلات پیامبر (ص) همراه او بودند و دوران عظمت و درخشش پیامبر را درک نکردند.
🎙 #استاد_رفیعی
⏱ #سخنرانی_کامل
📺 #صوتی
✅ @montazar
❇️ ماجرای نجات از برف ناگهانی کوهستان در ایام نوروز
🏷 قسمت اول:
▪️ مولف کتاب دار السلام در احوالات حضرت مهدی (علیه السلام):
▫️ حقیر در اوایل شباب (جوانی) که شاید مقارن سال ۱۲۶۳ هجری بود، در بلده "بروجرد" در مدرسه "شاهزاده" مشغول تحصیل علم بودم و هوای آن بلد چون اعتدالی دارد در ایّام عید نوروز، باغات و اراضی آن سبز و خرّم میگردد و آثار زمستان از برف و برودت هوا زایل میشود؛ لکن دو فرسخ مسافت- بلکه کمتر- از دروازه شهر گذشته به سمت عراق (منظور از عراق، اراک است) آثار زمستان تا اوّل "جوزا" (خرداد) غالبا ثابت و برقرار است و حقیر پس از دخول "حمل" (فروردین) چون هوا را معتدل دیدم و وقت هم به جهت تفرقه طلاب و رسومات عید نوروز وقت تعطیل بود، با خود خیال کردم که قبر امامزاده لازم التعظیم "سهل بن علی" را که در قریه معروفه به "آستانه" -که از دهات کزاز که محالات عراق (اراک) است- واقع گردیده -و در هشت فرسخی بروجرد واقع شده- زیارت کنم.
و جمعی از طلاب هم بعد از اطلاع بر این اراده، موافقت کرده، با کفش و لباسی که مناسب هوای بروجرد بود پیاده بیرون آمدیم و تا پایه "گردنگاه" که تقریبا در یک فرسخی شهر واقع است آمده، در میان گردنگاه برف دیده شد و نظر به آنکه برف در کوهستان تا ایّام تابستان هم میماند اعتنایی نکردیم.
❄️ چون از گردنه بالا رفتیم، صحرا را پر از برف دیدیم.
لکن چون جاده کوبیده بود و آفتاب هم تابیده بود و مسافت هم تا به مقصود زیاده بر شش فرسخ نمانده بود، به ملاحظه اینکه دو فرسخ دیگر را هم در آنروز میرویم و شب را هم- که شب چهارشنبه بود- در بعض دهات واقعه در اثنای راه میخوابیم، باز هم اعتنایی نکرده روانه شدیم. مگر یک نفر از همراهان که از آنجا برگشت.
پس ما رفتیم، وقت عصر به قریهای رسیده در آنجا توقف کرده شب را خوابیدیم.
🌨 چون صبح برخواستیم دیدیم که برفی تازه افتاده و راه را بسته و جاده را مستور کرده. لکن با وجود آن چون نماز را ادا کردیم و آفتاب هم طلوع کرد آماده رفتن شدیم. صاحب منزل مطلع شده ممانعت نمود و گفت:
🔸 جادهای نیست و این برف تازه همه راهها را پر کرده.
▫️ گفتیم:
🔹 باکی نیست. زیرا که هوا خوب است و دهات هم به یکدیگر اتصال دارد و راه را میتوان یافت.
▫️ لهذا اعتنایی نکرده روانه شدیم. آن روز هم با مشقّت تمام رفته تا آنکه عصر را وارد قریه [ای] شدیم که از آنجا تا به مقصود تقریبا کمتر از دو فرسخ مسافت بود و شب را آنجا در خانه شخصی از اخیار "حاج مراد" نام خوابیدیم.
چون صبح برخاستیم هوا را دیدیم بهغایت برودت و برف دیگر هم زیاده بر برف شب گذشته باریده بود، لکن هوا دیگر ابر نداشت.
(ادامه دارد)
🏷 #تشرفات #امام_زمان (عج) #نوروز
#ارسالی_اعضا🌸
✅ @montazar
❇️ ماجرای نجات از برف ناگهانی کوهستان در ایام نوروز
🏷 قسمت دوم:
☀️ چون نماز را ادا کردیم و هوا را هم صاف دیدیم و مقصود هم نزدیک بود و شب آینده هم شب جمعه بود و مناسب با زیارت و عبادت و در وقت خروج هم مقصود درک زیارت این شب بود، و بعلاوه قریه دیگر فاصله بود میان این قریه و آن محل مقصود- که آن قریه متعلّق به بعض ارحام حقیر داشت و با عدم تمکّن از وصول به مقصود، توقّف در آن قریه از برای صله ارحام هم ممکن بود- نظر به این همه، باز حرکت کرده اراده جانب مقصود کردیم.
چون صاحب منزل بر این اراده مطلع گردید در مقام منع اکید برآمد و گفت:
🔸 مظان هلاکت است و جایز نیست.
▫️ جواب گفتیم که:
🔹 از اینجا تا قریه ارحام که مسافت چندان نمیباشد و یک گردنگاه زیاده فاصله نیست و هوای آن طرف هم که مانند این طرف نیست و در یک فرسخ مسافت هم مظنه هلاکت نمیباشد.
▫️ بالجمله از او اصرار در منع و از ما اصرار در رفتن. آخر الامر چون اصرار را مفید ندید گفت:
🔸 پس اندک توقف نمایید تا آنکه مرا کاری است، آن را دیده بهزودی بیایم.
▫️ این بگفت و برفت و در اطاق را پیش نمود. چون او برفت ما با یکدیگر گفتیم که:
🔹 مصلحت در این است که تا او نیامده برخیزیم و برویم. زیرا که اگر بیاید باز ممانعت مینماید.
▫️ پس برخواسته اراده خروج کرده [امّا] در را بسته دیدیم. دانستیم آن مرد مؤمن حیله در منع ما کرده. بعد از یأس از تأثیر منع، لاعلاج دیگرباره نشستیم. ناگاه دختری را در میان ایوان آن اطاق دیدیم که کاسه در دست دارد و آمده از کوزه [ای] که در ایوان بود آب ببرد.
آن دختر را گفتم که:
🔹 در را بگشا.
▫️ او هم غافل از حقیقت امر، در را گشود و ما بهزودی بیرون آمده روانه شدیم. بعد از آنکه از اطاق و حیاط که بر بالای تلی واقع بود بیرون آمده، در میان صحرا افتادیم. ناگاه صاحب منزل را از بالای بام- که از برای روفتن برف بر آن برآمده بود- چشم به ما افتاد. فریاد برآورد که:
🔸 آقایان عزیزان نروید. تلف میشوید.
▫️ بیچاره هرقدر اصرار کرد فایده نداد و اعتنایی نکردیم. چون اصرار را با فایده ندید، دوید که:
🔸 راه بسته و ناپیدا میباشد.
▫️ شروع به ارائه طریق و دلالت راه نمود، که:
🔸 حالا که میروید از فلان مکان و فلان طرف بروید.
▫️ و تا آن مکان که آواز میرسید بیچاره دلالت مینمود تا آنکه دیگر صدا نمیرسید. پس سکوت کرد و ما روانه شدیم.
تا آنکه مسافتی از آن قریه دور افتادیم و راه را همچون بالمره مسدود بود نیافتیم و بیخود میرفتیم. گاه بر گودالهایی که برف هموار کرده بود واقع میشدیم [و] تا به کمر یا به سینه فرومیرفتیم و گاه میافتادیم، و بدتر از همه آن بود که رشته قنات آبی هم در آنجا بود که برف و بوران، اثر چاههای آن را مسدود کرده و خوف وقوع در آن چاهها هم بود، و بهعلاوه آنکه راه ناپیدا و برف هم غالبا از زانو متجاوز، و کفش و لباس هم مناسب حضر و هوای تابستان. گاه بعض رفقا چنان فرو میرفتند که متمکّن از خروج نمیگردیدند تا آنکه دیگران اجتماع نمایند و او را از برف و گودال مستور زیر برف بیرون کشند و با وجود این حالت چون هوا آفتاب و روشن بود، میرفتیم. اگرچه در هرچند قدم، میافتادیم یا آنکه در برف فرو میشدیم.
(ادامه دارد)
🏷 #تشرفات #امام_زمان (عج) #نوروز
#ارسالی_اعضا💐
✅ @montazar