10.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اومدی سایهی رو سرم شدی
دیدی بی بال و پرم پرم شدی
مهربونیت با همه فرق میکنه
مهربون بودی که مادرم شدی
#نماهنگ📺
#جدید🔄
#ایام_فاطمیه🏴
#حسین_ستوده🎙
✅ @montazar
D1738805T16426501(Web)-mc.mp3
9.68M
🔹 یاری امام زمان علیه السلام
وقتی کسی کسی رو دوست داره به او هدیه می دهد و هرچه بیشتر او را دوست داشته باشد هدیه ارزشمندتر به او می دهد. این امت آخرالزمان آنقدر مورد عنایت و توجه خدای متعال هستند که به آنها هدیه ای عالی عطا کرده است.
🎙 #استاد_آقاتهرانی
⏱ #سخنرانی_کامل
📺 #صوتی
✅ @montazar
68.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺اعتقاد باطل یهودیان🔻
00:00 : ید الله مغلوله ‼️
01:00 : نصرت به مومنین✌🏻
02:00 : بکشید ما را..🩸
✅ @montazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدون شرح.... نیم قرن پیش بنیانگذار انقلاب اسلامی اینگونه آمریکا را شناخت و توصیف کرد. امروز نه آمریکا آن قدرت را دارد و نه ما، ایران سال ۱۳۵۸ هستیم.... حالا هم نوبت بایدن و ترامپ است....
#وعده_صادق۳
✅ @montazar
9.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️سخنان قاطع و آتشین فادی بودیه، مدیر شبکه مرایا لبنان، در پاسخ به سوال مجری که از او پرسید: «وقتی چیزی از لبنان نمانده، از کدام پیروزی حرف میزنید؟»
#شبهه
#جبهه_مقاومت
✅ @montazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این نظام یک قطعهای از بِهشته؛ به این دلیل باید روی پلکهای چشممون حِفظش کنیم...
باید جان بِدیم بَراش...🌱
"سردار شهید حاج قاسم سلیمانی"
#هفته_بسیج
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
✅ @montazar
58.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✘ چهجوری ذکر بگیم که باعث رشد معنویمون بشه ؟
#کلیپ | #حرف_خاص۹۸
#استاد_شجاعی | منبع: فکر و ذکر ۱
✅ @montazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنر هواداران تراکتور در حمایت از مردم فلسطین
احسنت، باعث افتخارن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ_تصویری
🇮🇷 ایران شوخی نداره!
✅ @montazar
⭕️روحانی #خوابنما شد!
با بال چپم (هر دو دستم به بال بدل شده بود) خاتمی را زیر بالم گرفتم و او را بردم به بالا، به آسمان!
سایت حسن روحانی داستان نامزدی او تا ریاستجمهوری را در چند بخش منتشر کرده که شروع آن روایت خوابی است که او دیده:
گرم خواب بودم. هنوز به سحر ساعتی مانده بود. خواب میدیدم: دو بال داشتم. آمادهٔ پرواز بودم. سیدی را دیدم؛ سیدمحمد خاتمی… محزون بود و در خود فرو رفته. خواستم سر صحبت را باز کنم تا او را از حزن بیرون آورم: بگذارید شما را ببرم به بالا، به آسمان!
با بال چپم (هر دو دستم به بال بدل شده بود) آقای خاتمی را زیر بالم گرفتم و او را بردم به بالا، به آسمان! به باغی از گلهای رنگارنگ و بسیار در افق. سید از حزن بیرون آمد. او را از آسمان به سرزمینی پر از گل بازگرداندم؛ سپس به سمت مسجدی روانه شدم. در ورودی مسجد ملخهای زیادی را دیدم؛ با بالم آنها را راندم. پیرمردی به من گفت حیف نیست از این بال برای دور کردن ملخها استفاده میکنی! رهایشان کن!
از خواب پریدم. سحر شده بود و هوا هنوز گرگ و میش بود. دقیق به یاد ندارم اما دیماه ۱۳۹۱ بود.
✅ @montazar