#پنجشنبههاویادشهدا
🌱در عرصه هاى خوف و خطر پا گذاشتيد
رفتيد و عشق را به تماشا گذاشتيد...
🌱در اشتياق شعله اين شمع سوختيد
رفتيد و عشق را به تماشا گذاشتيد
🍃 باز #پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات🍃
💚 #اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم 🌷
✅ @montazar
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
باید که دسـت از گنـــــه بــرداریم
مایی که ادعـــــای یــــــاری داریم
از خوب و بد امور ما معلوم است
ســرباز امام عصـــر یا ســرباریم؟
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#تعجیل_فرج_صلوات💚
✅ @montazar
🔴 #یاران امام مهدی چگونه از پذیرش خود در جمع سپاه مهدوی مطلع میشوند؟
🌕 عبدالله بن عجلان میگوید:
ما نزد امام صادق علیه السلام از خروج قائم عجل الله فرجه، یاد کردیم؛ من عرض کردم: ما چگونه میتوانیم از آمدن او (و پذیرش خود به یاوری او) اطلاع حاصل کنیم؟ فرمودند: صبح که یکی از شما از خواب بر میخیزد، نامه ای را در زیر سر خود مییابد که بر آن نوشته است:«طاعة معروفة»؛ یعنی پیروی از قائم عجل الله فرجه، کار معروف و خوبی است.(که حکایت از تأیید و پذیرش او دارد.)
✅ @montazar
6.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 پیروزی در راه است!
🔰 چرا از منظر امام خمینی(ره)، اربعین میلیونی، یعنی مژدۀ پیروزی؟
🔰 قاعدۀ مهمی که امام ۲۴ مرتبه تکرار کردند!
#اربعین #ظهور
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🏴
✅ @montazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #رهبرانقلاب:
بدخواهان جمهوری اسلامی خوراک مار و مور شدند؛ ترامپ هم خوراک کرم خواهد شد
✅ @montazar
🔺 سنگ تمام گذاشتن شبکه سلطنتی منوتو برای مرگ ملکه کودتا
🔰فقط اونجاش که نوشته مدافع ایمان!😂
✅ @montazar
9.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨🎥 حقایقی در مورد زندگی ملکه الیزابت دوم
ـــــــــــــــــــــــ
✅ @montazar
حقایق اربعین ۳.mp3
8.69M
#تلنگری_اربعین
#حقایق_اربعین ۳
- زائر اربعین، به میزان .........؟
💫 به هدف اصلی این زیارت، نزدیک شده و در آیندهای که اربعین درحال رقم زدن آن است، مؤثر خواهد بود.
#استاد_شجاعی
#استاد_عالی
✅ @montazar
🔴 راز شگفت انگیز پیاده شدن شیخ عباس قمی از اتوبوس
آیه: عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَیْئًا وَ هُوَ خَیْرٌ لَّكُمْ بقره/216
چه بسا شما از چیزی کراهت داشته باشید درحالیکه خیر شما در آن است.
آینه: حکایت؛ امام خميني(ره) در خاطرهاي از سفر خود با مرحوم حاج شيخ عباس قمي چنین بيان ميكند: بیابان سوزان و بیانتها در چشمهایمان رنگ میباخت و به کبودى میگرایید و از دور هم، چیزى دیده نمیشد. ناگاه ماشین ما که از مشهد عازم تهران بود از حرکت، ایستاد. راننده که مردى بلند و سیاهچرده بود باعجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود عصبانى و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت: بله پنچر شد و آنگاه به صندلى ما که در وسطهای ماشین بود، آمد. به من چون سید بودم حرفى نزد؛ ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى و گفت: اگر میدانستم تو را اصلاً سوار نمیکردم، نحسى قدم تو بود که ماشین ما را در وسط بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت! یا الله برو پایین و دیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى.
مرحوم شیخ عباس بدون اینکه کوچکترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد. من هم بلند شدم که با او پیاده شوم اما او مانع شد؛ ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمیکرد که با او باشم، هر چه من پافشارى میکردم، او نهى میکرد، دست آخر گفت فلانى راضى نیستم تو اینجا بمانى. وقتى این حرف را از او شنیدم، دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت میکنم تا خوشحال کرده باشم، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده و سوار ماشین شدم.
بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم، گفت: وقتى شما رفتید خیلى براى ماشین معطل شدم، براى هر ماشینى دست بلند میکردم نگه نمیداشت تا اینکه یک کامیونى نگه داشت. وقتى سوار شدم، قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او ارمنى است و مسیرش همدان است؛ از قضا من هم میخواستم به همدان بروم، چون مدتها بود که دنبال یک سرى مطالب میگشتم و در جایی نیافته بودم؛ فقط میدانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى در همدان میتوانم آنها را به دست آورم. راننده آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام، حقانیت دین مبین اسلام، مذهب تشیع و ... برایش گفتم. وقتى او را مشتاق و علاقهمند دیدم، بیشتر برایش خواندم. سعى میکردم مطالب و احادیثى بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم تا اینکه به نزدیکیهای همدان رسیدیم، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات اشک از چشمانش سرازیر است و گریه میکند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم، سکوتى عمیق مدتى بر ما حکمفرما شد، هنوز چند لحظهای نگذشته بود که او آن سکوت سنگین را شکست و با همان چشم اشکآلود گفت: اینطور که تو میگویی و من از حرفهایت برداشت کردم، اسلام دین حق و جاودانى است و من تا به حال در اشتباه بودم. شاهد باش من همین الآن پیش تو مسلمان میشوم و به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیلهایی که از من حرفشنوی دارند مسلمان میکنم .
بعد هم به کمک من گفت: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولى الله .1
1. با اقتباس و ویراست از کتاب عاقبت بخیران عالم
#آیه_ها_و_آینه_ها
✅ @montazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 روزی چند بار این جمله رو به خودت یادآوری کن ...
جمله ی تکان دهنده ی #علامه_طباطبایی (ره)
✅ @montazar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
10.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا