فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ خاک تو سرت!
چند بار بهت گفتم نکن؟!
#استوری | #استاد_شجاعی
منبع:جلسه ۴۸۸ از مبحث خانواده آسمانی
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️امیرالمؤمنین(علیهالسلام) رو برای همین حرفا خونهنشین کردن!
👈 شما آمادگیش رو داری؟!
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 علّت اصلی شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
که قرنهاست بدان پرداخته نشده !
#کلیپ | #استاد_شجاعی
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
#سیاحتغرب ۹
هادی از نزد من پرید و من تنها ماندم.
درباره سخنان او به فکر رفتم، دیدم که همه بجا و حکیمانه است، در سه سال اوّل بلوغ، آنچه فعلیّت پیدا نموده، عقل حیوانی است، و عقل آدمی به اندازه شعاعی است(کم عقل است) و به قول حکما می توان گفت: عقل هیولایی و بذرِ عقل است.
و البتّه [در سه سال اول بلوغم] بی هادی بوده ام، با قول و عهود خود بی اعتنا بوده ام، پس بی وفا بوده ام و نخوت (تکبّر) و خُیَلا (خودبینی) در من مستحکم بوده است، بخصوص که طلبه و داخل شِبْرِ (وجب) اوّل از علم شده بودم[و اوایل درس خواندم بود]، زیرا گفته اند: «علم سه وجب است، وجب اول آن موجب تکبّر می شود».
پس نه هادی بود، نه ابو الوفا، نه ابوتراب، پس تنها بوده ام و تنها باید بروم.
🌱 «سُنَّهَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ، وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّهَ اللَّهِ تَبْدِیلاً» (فتح/۲۳)؛ این همان سنّت الهی است که در گذشته نیز چنین بوده است، و هرگز برای سنّت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت.
عوالم همه رونوشت یکدیگرند. یکی را فهمیدی دیگری نیز چنین است، و چون و چرا دلیلِ نا فهمی است.
برخاستم و توبره پشتی را به پشت بستم و مجدّانه(با جدّیت) به راه افتادم.
راه، صاف و بدون سنگلاخ بود و هوا چون هوای بهار، و من هم با قوّت و تازه کار، و با شوق بسیار به دیدار محبوب گل عُذار (گُل رو) هادی وفادار تا نصف روز به سرعت می رفتم.
کم کم خسته و تشنه شدم، هوا گرم و راه باریک و پر خار و خاشاک گردید. از دامنه کوهی بالا می رفتم، از تنهایی نیز در وحشت بودم.
به عقب سر نگاه کردم، دیدم کسی به طرف من می آید، خوشحال شدم که الحمدللَّه تنها نماندم. تا به من رسید.
دیدم شخصی سیاه و دراز بالا، دارای لب های کلفت و دندان های بزرگ و نمایان و بینی پهن و مهیب و متعفّن است، سلامی به من داد. ولی حرف لام را اظهار نکرد و گفت: «سام علیک!؛ مرگ بر تو».
من به شک افتادم که اظهار عداوت نمود - چنان که قیافه نحسش نیز شهادت می دهد - و یا آنکه زبانش در ادا سستی نموده است. در جواب سلام محضِ احتیاط به همان علیک اکتفا نمودم.
پرسیدم: کجا را قصد دارید؟
گفت: با تو هستم. من هیچ راضی نبودم که با من باشد، چون از او در خوف و وحشت بودم.
پرسیدم: اسمت چیست؟
گفت: همزاد تو، اسمم جهالت و لقبم کج رو و کنیه ام ابو الهَوْل (پدر وحشت و هراس)، و شغلم افساد و تفتین (فتنه انگیزی) [است].
هریک از این عناوین موحشه(ترسناک) باعث شدّت وحشت من شد. با خود گفتم: عجب رفیقی پیدا شد، صد رحمت به آن تنهایی!.
پرسیدم: اگر به دو راهی رسیدیم راه منزل را می دانی؟ گفت: نمی دانم.
گفتم: من تشنه ام! در این نزدیکی ها آب هست؟ گفت: نمی دانم.
گفتم: منزل دور است یا نزدیک؟ گفت: نمی دانم.
گفتم: هستی با دانایی یکی است. پس چرا نمی دانی؟ گفت: همین قدر می دانم که همچون سایه تو، از اوّل عمر تو، ملازم (همراه) تو بوده ام و از تو جدایی ندارم، مگر آنکه به توفیق خدا، تو از من جدا شوی.
با خود گفتم: گویا این همان شیطان است که به وسوسه های او در دنیا گاهی به خطا افتاده ام. به عجب دشمنی گرفتار شده ام، خدایا رحمی!
جلو افتادم و او به فاصله ده قدمی از دنبال من می آمد و راه، کتل (تپه) و سربالایی بود.
رسیدم به سر کوه. جهت رفع خستگی نشستم. آقای جهالت به من رسید و گفت: معلوم می شود خسته شده ای. الساعه (الآن) پنج فرسخ راه را برای تو یک فرسخ می کنم تا زودتر به منزل برسی.
گفتم: معلوم می شود با این نادانی معجزه هم داری!
گفت: بیا تماشا کن به سفیدی راه که چطور قوسی و کمانه شده است و به قدر پنج فرسخ طول دارد، وَتَر این قوس را که به منزله زهِ کمان است ملاحظه کن که چقدر مختصر و کوتاه است؛ زیرا در علم هندسه روشن است که قوس هرچه از نصف دایره بزرگ تر باشد، وتر او کوتاه تر گردد، و ما اگر بیراهه، از خطّ وتر این قوس برویم تا داخل شاهراه به قدر یک فرسخ بیش نیست، ولکن خود شاهراه قریب به پنج فرسخ است و عاقل، راه دراز را بر کوتاه اختیار نمی کند.
گفتم: شاهراه از کثرت مارّه (رهگذر و عابر) شاهراه می شود، پس آن همه دیوانه بوده اند که راه دراز را اختیار کرده اند و حال آنکه عقلا گفته اند: ره چنان رو که رهروان رفتند.
گفت: عجب بی شعور بوده ای تو!
... ادامه دارد
#معاد #آخرت #زندگی_پس_از_زندگی
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🕊
#مناجات_نامه
🌾 الهی ما از غافلانیم نه از کافرانیم، نگاهدار تا پریشان نشویم و در راه آر تا سرگردان نشویم.
خواجه عبدﷲ انصاری
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨ـ
🌼 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا داعِيَ اللّٰهِ وَرَبَّانِيَّ آياتِهِ(فرازی از زیارت آلیس)
#سلام_یا_مهدی 🤚
🌼 سلام بر شما، ای كسى که بندگان خدا را به سوی خدا می خوانید و دعوت می کنید.
🌼 سلام بر شما ای کسی که در میان آیات پروردگار و نشانه های او، پیوندش و ارتباطش با دین و طاعت حق از همه بیشتر است تا آنجا که خودتان نفس دین هستید و اطاعت از شما اطاعت از خدا است.
🌼 سلام بر شما، ای کسی که مربی و تربیت کننده آیات حق متعالید.
به شو یاد تو ای مه پاره هستم
به روز از درد و غم بیچاره هستم
تو داری در مقام خود قراری
مویم که در جهان آواره هستم
بابا طاهر
#امام_زمان علیه السلام #شعر #ادبیات
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
YEKNET.IR - monajat - hafteghi aban 1402 - arzi.mp3
1.82M
⏯ #مناجات با #امام_زمان(عجل الله فرجه)
🍃ویران شدم که از نو دلم را بنا کنی
🍃میسوزم آنقدر که کمی اعتنا کنی
🎙حاج #منصور_ارضی
👌بسیار دلنشین
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 معجزهای به نام توبه
🔹 چرا طلب مغفرت یعنی درخواست معجزه از خدا؟
🔹 چرا هر توبهای که خدا قبول میکند، معجزهای است که خدا برای توبهکننده انجام داده؟
#تصویری
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
تقویت اخلاص
🔶 آیت الله بهجت:
❇️ در عبادات و تمام کارها اختیارا غیر از خدا را و غیر از یاد او را راه ندهد و همین راه منحصر سعادت است
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️ بزرگترین آرزویی که موقع روبرو شدن با امام زمان علیه السلام در قلبمون میاد...
#امام_زمان علیه السلام
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬
🔺کی قراره زندگی، روی خوش به ما نشون بده؟!
مگه نمیگن نشانهی نزدیک بودن #ظهور،
اینه که ظلم، تمام عالم رو گرفته باشه؟!
پس چرا هیچ اتفاقی نمیفته؟!
#موانع_فرج #زمینه_فرج
💥 خدا کِی میخواد به داد ما برسه؟!
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 از فتنه شام نترسید!
🔸سخنان حکیمانه سردار عزیز شهید حاج قاسم سلیمانی :
🔹من با تجربه این را میگویم؛ میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد، در خود فرصتها نیست.
▪️ اما شرط آن این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم.
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🎥 تلنگری به منتظران تنبل دوران غیبت
⚠️ اونایی که فکر میکنند حضرت-سلامﷲعلیه- میان تا مثل سوپرمن مشکلات رو حل کنند تعریف درست #مهدویت رو ببینند!
#آخرالزمان
#شیعه
#انتظار
#آمادگی_برای_ظهور
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
✨﷽✨ـ
🍂 #مهرمادر
🌸 حضرت زهرا (سلامﷲعلیها) دعوت کردند
محمد چنارانی: رفت پیش مسئول پایگاه بسیج، اسمش را که برای اعزام به جبهه نوشته بود خط زد. همان شب حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) را خواب دید که فرموده بودند: «اسماعیل بلند شو که از نیروهای ما عقب میمانی».
فردای آن روز رفت پایگاه و دوباره اسمش را نوشت. وقتی خواستند مانع رفتنش شوند، خوابش را تعریف کرد و گفت: «حضرت زهرا (علیهاالسّلام) من را خواستهاند، شما می گوئید نرو؟»
رفت و پیکر بیجانش برگشت...
📖 خبرگزاری دفاع مقدس
🥀 شهید اسماعیل چنارانی
▫️ تاریخ تولد ۱۳۳۷
▫️ تاریخ شهادت ۱۳۶۱
▫️ محل شهادت چزابه
#حضرت_فاطمه سلامﷲعلیها
#حضرت_زهرا سلامﷲعلیها
#مادر
#فاطمیه
#مهر_مادر
#شهدا
▫️۲▫️
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#احکام_به_زبان_ساده
🎥 اگه تو کوچه و خیابون چیزی پیدا کردیم، چیکار کنیم؟
🔺اگه صاحبش نبود و ارزشش کمتر از ۵۰ تومان بود میتونی...
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
#سیاحتغرب ۱۰
آقای جهالت گفت: عجب بی شعور بوده ای تو! شاعر یاوه گو را از عقلا پنداشته و خود را بر تبعیّت او گماشته ای، و حال آنکه بالحسّ والعیان خلاف آن را می بینی.
و کثرت مارّه (رهگذر و عابر) که از آن راه رفته اند البتّه مال، (اسباب و اثاثیه)، بار، زن و بچّه و ماشین داشته اند و این درّه که در اوّل این وتر است، مانع بوده که از این خط بروند، امّا مثل من و تو، دو پیاده آسمان جُل (بدون پوشش و بار و اثاثیه) را چه مانع می شود که این راه مختصر مفید را ترک کنیم؟
منِ احمق او را خیرخواه خود دانسته، از آن درّه سرازیر شدیم و ازطرف دیگر بالا آمدیم.
چیزی در همواری نرفته بودیم که درّه دیگری عمیق تر پیدا شد و هکذا هلمّ جرّاً (و به این صورت تا پایان)، از آن درّه به آن درّه همه پر از خار و سنگلاخ و درنده و خزنده، هوا به شدّت گرم، و زبان خشکیده و از خستگی از دهان آویخته، پاها همه مجروح، و دل از وحشت لرزان، و شماتت دشمن.
چون آقای جهالت با استهزا به حال من می خندید. پس از جان کندن ها، خود را پس از زمان طویلی به شاهراه رساندیم. که ده فرسخ راه رفتیم و در هر قدمی به هزاران بلا گرفتار بودیم.
نشستم، خستگی گرفتم و تنفّر تمامی از آقای جهالت پیدا نمودم و گفتم:
🌱 «یا لیت بینی و بینه بعد المشرقین».(زخرف/۳۸)؛ ای کاش میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود؛ چه بد همنشینی بودی!
او هم از من دور ایستاد.
برخاستم و به راه افتادم. تشنه شدم و جهالت هم از عقب دورادور می آمد.
در کنارِ راه، سبزه زاری دیدم که ربع فرسخ از راه دور بود.
در این هنگام که چنگال حیله جهالت به من بند می شد، دیدم دوان دوان خود را به من رسانید و گفت: در آن محل آب موجود است اگر تشنه ای برویم آب بخوریم.
خواستم گوش به حرفش ندهم، ولی چون زیاد تشنه و خسته بودم، و چمن سبز هم البتّه بی آب نمی روید، به سخن او گوش دادم و رفتیم به نزدیک سبزه ها و دیدیم که ابداً آب وجود ندارد، و زمین هم سنگلاخی است که راه رفتن هم در آن صعوبت دارد و مارهای زیادی در آن سنگلاخ می لولند، و آن سبزی ها از درخت های جنگلی است که در همه فصول سبز است.
مأیوسانه رو به راه اصلی مراجعت نمودم، به زمین همواری رسیدیم پر از هندوانه.
جهالت یکی را کند و مشغول خوردن شد و به من گفت: از این هندوانه ها بخور و عطش خود را رفع کن!
گفتم: البتّه مال کسی است و خوردن مالِ غیر، بدون رضا روا نیست.
او همان طور که مشغول خوردن بود و آب آن از گوشه های لبش به روی ریش و سینه اش جاری بود، سری تکان داد و گفت:
بوالعجب وِردی به دست آورده ای لیک سوراخِ دعا گم کرده ای آقای مقدّس!
اوّلاً: احتمال می رود قویّاً که خودرو باشد و مِلک کسی نباشد، و بر فرض که مال کسی باشد، حقّ مارّه(رهگذر) حقّی است که مالک حقیقی و شارع مقدّس قرار داده است.
ثانیاً: از تشنگی حال تو به هلاکت و اضطرار رسیده، و خداوند می فرماید:
🔺 «فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَلا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ، إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» (بقره/۱۷۳)؛ هر کس مجبور شود در صورتی که ستم و تجاوز نکند، گناهی بر او نیست، به راستی خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.
ثالثاً: اینجا که دار تکلیف نیست که مقدّسین کاسه از آش داغ تر کمتر شده (حدّاقل) حکمِ «غیر ما أنزل اللَّه»(حکمی غیر از حکم خدا) می دهند.
کم کم منِ احمق هم یکی را کندم، خواستم بخورم که دیدم مثل زهرِ هلاهل تلخ است و زبان و کامم مجروح شد.
آن را انداختم و گفتم: اینها که هندوانه ابوجهل است!
گفت: نخیر! شاید همان یکی این طور بوده است.
یکی دیگر را چشیدم، همه مثل زهرمار تلخ بود، ولی او همان طور مشغول خوردن بود و می گفت: خیلی شیرین است!
رفتم از او یک حبّ (قاچ) گرفتم، به دهان نزدیک کردم، از همه تلخ تر بود.
گفتم: خانه ات بسوزد! چطور می خوری و می گویی شیرین است و حال آنکه از زهر مار بدتر است.
گفت: راست می گویم، به مذاق من که خیلی شیرین است؛ چون اسم من جهالت است و این هم هندوانه ابوجهل و با من مناسب است.
ناگهان سگی به ما حمله نمود، و..
...ادامه دارد
#معاد #آخرت #زندگی_پس_از_زندگی
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59