eitaa logo
ندای مُنْتَظَر
1.2هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
7.5هزار ویدیو
142 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم أَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوى كجاست آنكه پيشوا و صدرنشين آفريدگان و اهل نيكوكارى و تقوى است یا مهدی ادرکنی عجل علی ظهورک ↔️ کپی صلواتی ☑️ ارتباط با ادمین @Montazar59
مشاهده در ایتا
دانلود
@ostad_shojaeیاد خدا ۵۴.mp3
زمان: حجم: 11.34M
مجموعه ۵۴ | √ مهمترین وظیفه همه ما در شبهای قدر «توبه» است! اما توبه مراحل مختلف دارد! که باید تمامِ توبه در جان انسان اتفاق بیفتد. مکانیسم اثرگذاری یک توبه حقیقی در روح چگونه است؟ 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
10.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| منافق یعنی دوستی که سرشار از شک و تردید است؛ و این تردید را در جان اطرافیانش نیز تزریق کرده و آنها را سست می‌کند! (تشابه این روزها با زمان امام علی علیه‌السلام) 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
borna.montazer.irکاسه ای از نور.mp3
زمان: حجم: 7.64M
👧🧒 ※ کاسه ای از نور می‌دونین برکت یعنی چی؟ و چی میشه که یه زمانهایی ارزششون بیشتر میشه و دعاهامون زودتر اجابت میشن؟ پس همراه باران بشیم و قصه امشب رو گوش کنین. 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
4.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| صدا بزنید امام‌تون بیاد اجتماعات شبهای قدر اصلی‌ترین تجمعات برای استغاثه به امام زمان علیه السلام هستند. 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
2.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠آب روی آتش تاثیر کمک به ایتام بر آرامش روح در عالم برزخ ✅ هرروز ساعت 17 بازپخش 1 بامداد از شبکه چهار و 8:30 روز بعد از شبکه قرآن 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
6.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠گلریزان رهایی از عذاب به خاطر کمک به یک نیازمند ✅ هرروز ساعت 17 بازپخش 1 بامداد از شبکه چهار و 8:30 روز بعد از شبکه قرآن 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠مثل روز روشن مورد شفاعت قرار گرفتن به خاطر حب امام حسین(عليه‌السلام ) و حضرت ابوالفضل (علیه السلام) ✅ هرروز ساعت 17 بازپخش 1 بامداد از شبکه چهار و 8:30 روز بعد از شبکه قرآن 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
4.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 نور سبز ذکر یا امام رضا (علیه‌السلام) مانع آسیب رسیدن به تجربه گر شد 🔸 این قسمت: یک آزمون، سه برنده تجربه‌گر: علی لعل یوسف ✅ هرروز ساعت ۱۷ بازپخش 1 بامداد از شبکه چهار و 8:30 روز بعد از شبکه قرآن 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️⭕️⭕️🌱ـ﷽ـ🌱⭕️⭕️⭕️ 🕊 ۲۹ 🕊 به جای پدر ✨ بهمن ۱۳۸۲ بود. الحمد لله حال من بسیار بهتر از قبل شده بود. من حتي در امتحانات پایان ترم دانشگاه شرکت کردم. البته در برخي امتحانها نمی توانستم سؤالات را جواب بدهم. اینها هم از عوارض ضربه وارد شده به سرم بود. یک روز در اواخر بهمن همان سال، آقاي پيروي به من گفت: الحمد لله که مشکل شما برطرف شد. خیلی برایت دعا کردم. خيلي از خدا خواستم که سلامتی شما بازگردد. ایشان پس از کمی سکوت :گفت من در ايام بيهوشي شما به خدا گفتم که عمرم را کرده ام. مرا به جاي مصطفي انتخاب کن. بارها به خدا گفتم: ميخواهم به یاران شهیدم برسم. مرا حاجت روا کن. آقاي پيروي گفت: وقتي شما بهشت را توصیف میکردی با خودم :گفتم چقدر ضرر کردم که همراه با شهدا نرفتم. این را هم بگویم که من نيز ماجرايي شبيه شما داشتم. وقتي تعجب مرا دید ادامه داد: در طي عملیات فتح المبین، انفجاري در مقابل من صورت گرفت و روده هایم بیرون ریخت! آنها را با کمک رزمندگان به داخل شکم ریختم. شکم مرا با چند چفیه بستند و مرا را به امدادگر رساندند. آنها مرا به بیمارستانی در اهواز بردند. گلوله اي که در کنار نخاع من قرار داشت با عمل جراحي خارج کردند و مرا با هواپیما به بیمارستانی در اصفهان منتقل کردند. در آنجا به هوش آمدم و درد زيادي داشتم. من متوسل به امام عصر(عجلﷲفرجه) شدم. نیمه شب در حالي که از شدت درد اشک میریختم، متوجه شدم که یک نفر با چهره اي بسيار نوراني بالاي سر من قرار دارد. به من فرمودند: چرا مرا به مادرم قسم ميدهي؟! ایشان دستشان را روي شکم من گذاشتند. من با وجود پانسمان، دست ایشان را روی شکم خودم احساس کردم. این فرد نورانی مهربان فرمودند: حال شما خوب است. بلند شو و خدمت کن. من دیگر کسی را در اتاق خودم ندیدم. مدتي بعد با بدني بهبود یافته مرخص شدم و به مشهد و سپس به جبهه رفتم. آقاي پيروي که حکم پدر براي من داشت این حرفها را ميزد و من با تعجب گوش مي کردم. صحبت هایشان که تمام شد گفت: بیست سال از آن زمان گذشته و چیز زيادي به سفر من نمانده. پریدم وسط صحبتهایشان و گفتم: این حرفها را نزنید. امیدوارم سالهای سال سایه شما بالاي سر ما باشد. این را هم بگویم که من خیلی خوشحال بودم، بعد از سالها که طعم يتيمي را چشیده بودم حالا احساس میکردم پدر بالاي سرم است. آقاي پيروي واقعاً شخصیت مهربان و دلسوز و پرمحبتي داشت. هربار که با ایشان هم صحبت ميشديم، مرتب شوخي مي کرد و مي خنديديم. اما آن شب، طوري که کسی متوجه نشود به من گفت آقا مصطفی، دو سه روز دیگر من هم ميروم. من از خدا خواستم تا آنجا که میتوانم به این مردمی که منتظر امام زمان (عجلﷲفرجه) هستند و زائران امام رضا(علیه السلام) خدمت کنم، اما الان مطمئن هستم که زمان سفر من فرا رسیده! من همیشه از خدا خواسته ام که در بستر نمیرم و در حال خدمت به اسلام و نظام شهید شوم. تو هم برایم دعا کن. دیگر خسته شدم دلم براي حاج محمد و دوستان شهیدم تنگ شده. با ناراحتي گفتم: خواهش میکنم این حرفها را نزنید. من تازه حالم بهتر شده تحمل این حرفها را ندارم. ایشان دوباره تأکید کرد: من از خدا خواسته ام بدنم روي تخت غسالخانه نرود. همیشه آرزو داشتم از بدنم چيزي براي تشییع و تدفين باقي نماند. مثل شهدای گمنام. مطمئن هستم جنازه اي از من بر نمي گردد که براي تشييع و ... اذيت شوید این مطالب را هم یقین دارم. وصیتنامه هم در کمد من، در محل کار قرار دارد. بار دیگر از ایشان خواستم این حرفها را نزنند. واقعاً تحمل شنیدنش را نداشتم. این را هم بگویم که حاج ابراهیم پیروی از آن جانبازهایی بود که در خلوت خودش با دوستان شهیدش ارتباطهايي داشت. بارها پس از ماجراي بيماري من ديده بودم در اتاقش تک و تنها ساعتها نوار صحبتهاي مرا گوش میکرد و اشک ميريخت و با خداي خودش مناجات میکرد. ميخواستم موضوع را عوض کنم، یادم افتاد نوار صحبت ها و سؤالاتی که من در زمان بستري داشتم، دست ایشان بود و به من نمیداد. هر وقت درخواست می کردم می گفت: زمانی نوار را به شما مي دهم که زمان رفتن من باشد. اصرار کردم نوار را بدهید تا یکبار دیگر گوش کنم. گفت: چشم نوار را آورده ام! این حرفهايي که در روزهاي پاياني بهمن زدند، خيلي مرا نگران کرد. یعنی چه اتفاقی در پیش است، آیا در پایان سال ۱۳۸۲ جنگی خواهد شد؟ آن زمان آمریکا، عراق را اشغال کرده بود اما تهديدي براي ايران نبود. چطور قرار است ایشان شهید و مفقود شوند!؟ ♨️ ادامه دارد ... 🌏 ندای مُنْتَظَر @montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا