✨﷽✨ـ
آری!
تفاوت نمے ڪند که
تو دانشجو هستے یا ڪارمند،
ڪارگر هستے یا ڪشاورز،
طلبہ هستے یا ڪاسب بازار...
آنچہ از همہ این ها فراتر مے رود
#انسانیت توست
و انسان، اگر انسان باشد
و بہ وجدان خویش رجوع ڪند،
ندای «هل من ناصر» سیدالشهدا را
خواهد شنید
ڪہ میثاق فطرتش را
بہ او گوشزد مے ڪند....
#امام_حسین علیه السلام
#امام_زمان ارواحنافداه
#شهید_آوینی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
🔘 امام حسین علیهالسلام به منزلگاه شَراف آمدند و در آن به استراحت پرداختند. هنگام صبح به جوانانشان دستور دادند آب بسیاری برداشتند و از آنجا حرکت کردند. وقتی به منطقه ذوحُسَم رسیدند، لشکریان کوفه نیز رسیدند که هزار نفر به فرماندهی حرّ بن یزید (که بعداً توبه نمود و از شهدای کربلا شد) بودند.
🔹حرّ و سوارانش در گرمای نیمروز رسیدند و در مقابل امام حسین علیهالسلام توقّف کردند. وقتی سیّدالشهداء علیهالسلام دیدند که لشکر یزید چقدر عطش دارند و تشنه هستند، دستور فرمودند که یارانشان لشکر یزید را سیراب کنند و حتی به اسبهای آنها آب نوشانیدند.
🔹علیّ بن طحّان مُحارِبی از یاران حرّ در لشکر یزید میگوید:
وقتی امام حسین علیه السلام عَطَش من و مرکبم را دیدند فرمودند: «راویه را بخوابان.» راویه در ذهن من به معنای مشک بود، از اینرو منظور ایشان را نفهمیدم. بار دیگر فرمودند: «شُتر را بخوابان.» من شتر را خواباندم و سپس فرمودند: «آب بنوش.» وقتی مشغول نوشیدن شدم آب از مشک بیرون میریخت. امام حسین علیه السلام فرمودند: «مشک را بپیچان.» ولی من نمیدانستم چگونه این کار را بکنم. ایشان برخاستند و آمدند و مشک را پیچاندند و من آب خوردم و مرکبم را سیراب کردم.
ـــــــــــــــــــــ
📚. تاریخ طبری ج ۵ ص ۴۰۰ و ۴۰١ و مقتل مقرم ص ١٨۶
#محرم #سیدالشهداء علیه السلام #اخلاق #انسانیت #حریت #آزادگی
🌏 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59