✨﷽✨ـ
🌿🌷 #نیازمابهولایت ۸۷
❤️ عشق به امام با عشقهای دیگر فرق میکند.
ما وقتی به محضر امام میرسیم تازه درک میکنیم که چنین گمشدهای داریم.
👌 البته خیلی از انسانهای پاک و خوب در دنیا هستند که اگر یکمقدار دربارۀ این نیاز، با آنها صحبت کنند، آنها متوجه ماجرا میشوند.
‼️ ولی متأسفانه ما هنوز نتوانستهایم فیلمی بسازیم که زیباییِ عشق به امام و نیاز انسان به این عشق را به جهان ارائه بدهیم تا مردم بدانند که این یک نیاز بشری است. ما از بیان نیاز فطری انسان به عشق به ولیّ خدا عاجز هستیم.
هرچند ممکن است این امر در دیگر مکاتب و مذاهب هم پدید بیاید، اما چه کنیم که باعظمتترین شخصیتهای عالم امکان یعنی چهارده معصوم (علیهم السلام)، وقتی دلبری میکنند، در عالم غوغا میکنند! نمونهاش دلبریِ امامحسین (علیه السلام) است.
❌ ما نتوانستهایم این محبتها را ترسیم کنیم.
مثلاً این عشقی که مردم به زیارت آقا علیبنموسیالرضا (علیه السلام) دارند، عجیب است.
⁉️ این عشق و محبتشان را از کجا پیدا کردهاند؟
اینها که جزء مسائل فرهنگی نیست که بگوییم فرهنگ جامعۀ ما اقتضاء میکند! یا اینها که صرفاً دستورات دینی نیستند که بگوییم، دستور دین ما این است که صبحها دو رکعت نماز بخوانیم، نه سه رکعت. این محبتها با ذات انسان و با فطرت انسان ارتباط دارد.
#امام_زمان علیه السلام #قرآن
🔆قسمتهای پیشین👉
🍂🌸🍂
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
هدایت شده از ندای مُنْتَظَر
🍃🌷ـ﷽ـ🌷🍃
📗 معرفی #کتاب_شنود (رمان شنود)
🔹 کتاب شنود (رمان شنود) یک کتاب با موضوع جذاب بازگشت از مرگ است که داستان تجربه نزدیک به مرگ را روایت می کند. گروه نویسندگان انتشارات شهید ابراهیم هادی نویسنده کتاب شنود است و توسط همین نشر تالیف شده است.
🔹 این کتاب تجربه های عجیب دنیای پس از مرگ که مطابق با آموزههای دین اسلام است را بیان می کند که میتواند برای اهل ایمان راهگشا باشد.
🔹 در کتاب شنود تجربه بازگشت از مرگ یکی از مسئولان امنیتی را شاهد هستیم که با وجود اینکه جسمش حدود ده روز است که در کما و در بدترین فشارهاست، اما روح او در حال گشت و گذار در عالم است و حقایق زیادی را می بیند.
🔹 مشاهدات این فرد با روایات و سخنان علمای ربانی در مورد معاد و زندگی بعد از مرگ مطابقت دارد.
🔸 انتشارات شهید هادی پیش از این نیز کتاب های «#سه_دقیقه_در_قیامت» و سپس "#بازگشت" با محتوای داستانی بازگشت از مرگ و معاد به نشر رسانده است که بسیار زیاد مورد اسقبال مخاطبان قرار گرفت و رکوردهای متعددی را در زمینه چاپ و فروش کتاب از خود به جا گذاشت.
🔸 حال پس از دو کتاب موفق قبلی با این مضمون، #کتاب_شنود با داستانی نفس گیر و جذاب، برای علاقه مندان به ژانر تجربه های نزدیک به مرگ ارائه شده است.
«شنود» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/87662
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود ۲
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
نفوذ مخفی داعش ۱
➰ اوایل سال ۱۳۹۳ بود. آن زمان در یکی از دستگاه های امنیتی کشور کار می کردم.
➰ بیشتر تمرکز ما بر روی گروههای مسلح برانداز بود که قصد فعالیت در خاک ایران داشتند.
➰ لذا بیشترین حضور ما در مرزهای جنوب شرقی و غربی کشور به حساب می آمد. از طرفی به خاطر شرایط کاری، اوضاع کشورهای منطقه، به خصوص عراق و سوریه را زیر نظر داشتیم.
➰ ناآرامی ها در عراق، به طرز سؤال برانگیزی زیاد شده بود. یقین داشتیم که آمریکاییها پشت سر این ناآرامی ها قرار دارند.
➰ از طرفی تشکیل حکومت داعش در
خاک سوریه و آزادی ارتباط آنها با استان های غربی عراق، خطر را برای حکومت مرکزی عراق دو چندان می کرد.
➰ هر لحظه احتمال حمله نیروهای سلفی و تندروی داعش به مناطقی از عراق وجود داشت. این اتفاق در اواخر بهار همان سال رخ داد و موصل و چندین شهر شمالی عراق سقوط کرد.
➰ تصور نمی کردیم که ارتش و دولت مرکزی عراق در آن زمان، در مقابل این ماجرا این قدر ضعیف عمل کنند. بعدها مشخص شد که دست های پشت پرده، کار خودش را کرده!
➰ گزارش هایی به ما رسید که داعش، با دلارهای مرتجعین عرب منطقه در حال جذب نیرو از دیگر کشورهای اسلامی است.
➰ آنها به سلاح های روز دنیا مجهز میشدند و نیروهای خود را از لحاظ معنوی برای نبردی انتحاری آماده می کردند.
➰ هر روز اخبار آنها را رصد می کردم. دهها هزار جنگجو از آفریقا، آسیای میانه و آسیای شرقی به آنها ملحق شده بودند. حتی داعش توانسته بود از دیگر کشورهای همسایه، حتى از لبنان و فلسطین نیرو جذب کند؟
➰ آنها به سرعت به سوی مرزهای ایران و استان دیاله عراق نزدیک می شدند.
➰ یک روز صبح که به محل کار آمدم،
گزارشی هرچند ناقص به دستم رسید که در شهرها و روستاهای مرزی ما، جلساتی مخفی برگزار می شود و به بهانه جهاد در راه خدا و به طمع دلار، جوان های ایرانی را راهی سوریه و عراق می کنند؟ به واحد سایبری رفتم و پیگیری کردم. متوجه شدم آنچه شنیده ام صحت دارد.
➰ سلفی ها و وهابیت، با سرعت در لایه های پایین جامعه و در مناطق مرزی حتی مرزهای شرقی ایران فعالیت خود را گسترش داده اند.
➰ اما این موارد برای عوامل استانی ارسال شده و آنها مشغول پیگیری بودند. بلافاصله با دو نفر از نیروهای همکار راهی مأموریت شدیم.
➰ آیا این ماجرا، با این گستردگی که اشاره شده واقعیت دارد؟!
➰ دو هفته در مأموریت بودیم. به چهار استان سرکشی کردیم. به گزارش نهادهای امنیتی استان ها اکتفا نکردم و گفتم: خودم باید بررسی کنم. برای همین با لباس مبدل به روستاهای مرزی رفتم.
➰ با آنچه آموخته بودم مشغول فعالیت و رصد اطلاعاتی شدم. برخی مسئولین استانها واقعا در خواب بودند. کارشان شده بود نوشتن گزارش های تکراری و ارسال به مرکز؛ برخی از آنها از پشت میز کارشان تکان نخورده و در میان مردم حضور نداشتند و در گزارش های ارسالی، همه چیز را گل و بلبل نشان میدادند؟
➰ از آنچه شنیدم و تحقیق کردم، متوجه شدم که ماجرا بسیار پیچیده و گسترده تر از آن است که فکر می کردم! دشمن داعشی از فقر فرهنگی و اقتصادی مناطق مرزی استفاده کرده و عقیده سلفیت جهادی و تکفیری را در آن مناطق گسترش میداد!
➰ گزارش های متعدد از منابع محلی و برخی همکاران بومی به دستم می رسید که من و دوستانم را بسیار نگران می کرد. در مساجد برخی روستاها، به نام جلسات قرآن، افراد خاصی رفت و آمد داشتند؟
➰ هرطور بود در برخی از آن جلسات، منابع خودمان را نفوذ دادیم.
🖌ادامه دارد... منتظر باشید
#کتاب_شنود #معاد #زندگی_پس_از_زندگی
🥀قسمت پیشین👉
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
🌹 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بابَ اللّٰهِ وَدَيَّانَ دِينِهِ، یٰا مَهْدِی اَدْرِکْنِی
درد عشقی کشیدهام که مپرس
زهر هجری کشیدهام که مپرس
حافظ
#امام_زمان علیه السلام #شعر #ادبیات
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
8.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ «محو تماشا»
🔸 آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری...
🎤 وقتی #امام_زمان ارواحنافداه در مسجد کوفه سخنرانی میکنند هیچکس به حرفشان گوش نمیکند...
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود ۳
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
نفوذ مخفی داعش ۲
➰ ابتدای جلسه آموزش قرآن بود، اما بعد از آن، افراد خاصی حضور می یافتند و در خصوص اهمیت جهاد در راه خدا و ثواب آن صحبت می کردند. بعد هم در مورد جهاد در سرزمین شام و دولت خلافت اسلامی و لزوم پیوستن به آن حرف می زدند و... در پایان هم حرف از دلار و پول می شد تا آنها که مشکل مالی دارند نیز ترغیب شوند.
➰ در آن جلسات اعلام شد که تاکنون از ایران تعداد قابل توجهی به شام اعزام شده اند! حتی گزارشی به دستم رسید که در یک مسجد روستایی، کلاس آمادگی جسمانی و سپس کلاس آموزش سلاح و ترور و حتی ساخت بمب برگزار شده! آنها فیلم های داعش را از طریق رایانه های دستی نمایش میدادند؟
➰ روز بعد با مسئول امنیتی استان، کلی بحث کردم! مشاهدات خود را کامل کرده و راهی استان بعدی شدیم. همین ماجرا در ابعادی پیچیده تر را شاهد بودم. استان بعدی همین طور، استان بعدی... فرصتی برای نوشتن گزارش نبود.
➰ سریع به سوی تهران حرکت کردم. باید هرچه سریعتر مسئولین مربوطه را آگاه می کردم. ما حضور مستشاری در سوریه را آغاز کرده بودیم و برخی از نیروهای امنیتی ما آنجا شهید شده بودند، اما غافل از اینکه دشمن در خانه ما نفوذ کرده و مشغول جذب نیروست! البته ضعف مالی مناطق مرزی و عدم توجه به رشد مادی و معنوی این مناطق، در این امر بی تأثیر نبود.
➰ من با یکی از کسانی که از آنجا عازم شام بود، از طریق مجازی صحبت کردم. می گفت: به من قول سه هزار دلار حقوق ماهانه داده اند و گفته اند اگر کشته شدی، این حقوق به همسر و خانواده ات می رسد!
➰ خدایا، این همه فعالیت تکفیری ها، چرا تاکنون گزارش کاملی به تهران مخابره نشده؟!
➰ داعش چندین ماه بود که به صورت گسترده، اما بسیار مخفی در ایران فعالیت می کرد. حتی برای مناطق مختلف کشور ما «امیر» تعیین کرده بودند تا مردم با آنها بیعت کنند؟
➰ باور کردنی نبود، من از طریق دوستی با یکی از مبلغین داعش، امیر منطقه غرب ایران را ملاقات کردم! او هم مرا به حضور و جهاد در منطقه شام تشویق کرد؟
➰ چنان فشار روحی و عصبی داشتم که گفتنی نبود. می خواستم هرچه سریع تر به تهران برسم و آنچه دیده و شنیده ام را گزارش کنم.
➰ از طرفی همسرم در آن زمان مبتلا به سرطان و مشغول شیمی درمانی بود.
من او را و دو فرزندم را رها کرده و دو هفته در این مأموریت بودم. چیزهایی دیدم که دیگر همسرم را از یاد برده بودم. دیگر اعصاب نداشتم.
➰ نمیدانم فشارهای روحی و عصبی بود، یا حضور در مناطق آلوده مرزی، هرچه بود باعث شد که در مسیر برگشت به تهران شديداً مريض شوم. سردرد شدید، عفونت و تب چهل درجه و... در طی مسیر به دکتر رفتم که گفتند سریع به بیمارستان مراجعه کنید.
➰ چون با دارو، تب من پایین نیامده بود، دکتر گفت این وضعیت خیلی خطرناک است.
➰ به تهران رسیدیم. هیچ رمقی برایم باقی نمانده بود. همسرم در بیمارستان بقیه الله (عجلﷲفرجه) تهران مشغول شیمی درمانی بود. به راننده گفتم سریع به همان بیمارستان برو.
➰ در قسمت اورژانس بیمارستان بودم که حالم بدتر شد. اما مرا پذیرش نکردند. گفتند فقط یک تب ساده است و... از بیمارستان به منزل برگشتم. تمام دهان و دور لب هایم آفت و تب خال زده بود. حتی آب را هم به سختی می خوردم. روز بعد خیلی حالم بدتر شد. بلافاصله با کمک دوستان به همان بیمارستان رفتیم.
➰ این بار در ورودی بیمارستان برای لحظاتی بیهوش شدم. همسرم با سختی از بخش خودش به اورژانس و بالای سرم آمد. هرچه به پزشک اورژانس توضیح میداد که حال من بد است، آنها توجه نمی کردند.
🖌 ادامه دارد... منتظر باشید
#کتاب_شنود #معاد #زندگی_پس_از_زندگی
🥀قسمتهای پیشین👉
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود
📗 معرفی کتاب شنود
🥀 قسمت اول
🥀 قسمت دوم
🥀 قسمت سوم
🥀 قسمت چهارم
🥀 قسمت پنجم
🥀 قسمت ششم
🥀 قسمت هفتم
🥀 قسمت هشتم
🥀 قسمت نهم
🥀 قسمت دهم
🥀 قسمت یازدهم
🥀 قسمت دوازدهم
🥀 قسمت سیزدهم
🥀 قسمت چهاردهم
🥀 قسمت پانزدهم
🥀 قسمت شانزدهم
🥀 قسمت هفدهم
🥀 قسمت هجدهم
🥀 قسمت نوزدهم
🥀 قسمت بیستم
🥀 قسمت بیست و یکم
🥀 قسمت بیست و دوم
🥀 قسمت بیست و سوم
🥀 قسمت بیست و چهارم
🥀 قسمت بیست و پنجم
🥀 قسمت بیست و ششم
🥀 قسمت بیست و هفتم
🥀 قسمت بیست و هشتم
🥀 قسمت بیست و نهم
🥀 قسمت سی ام
🥀 قسمت سی و یکم
🥀 قسمت سی و دوم
🥀 قسمت سی و سوم
🥀 قسمت سی و چهارم
🥀 قسمت سی و پنجم
🥀 قسمت سی و ششم
🥀 قسمت سی و هفتم
🥀 قسمت سی و هشتم
🥀 قسمت سی و نهم
🥀 قسمت چهلم (پایانی)
⬅️ نگرشی به مرور زندگی پس از مرگ
💢 قسمت اول
💢 قسمت دوم
💢 قسمت سوم (پایانی)
✅ برای مطالعه هر قسمت روی آن بزنید.
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59