چند روزیاست که تنها به تو میاندیشم
از خودم غافلم امّا به تو میاندیشم...
شب که مهتاب در آیینهی من میرقصد
مینشینم به تماشا، به تو میاندیشم...
همه ی روز به تصویر تو میپردازم
همهی گریهی شب را به تو میاندیشم...
چیستی؟ خواب وخیالی؟ سفری، خاطرهای ؟
که در این خلوتِ شبها به تو میاندیشم...
لحظهای یادِ تو از خاطرِ من خارج نیست
یا در آغوشِ منی ، یا به تو میاندیشم...
اگر آینده به یک پنجره تبدیل شود
پشتِ آن پنجره حتی به تو میاندیشم...
تو به زیبایی دنیای که میاندیشی ؟
من که تنها به تو ، تنها به تو میاندیشم...
#محمد_سلمانی
انگار کمی مُردَّدی خواهم رفت
دلخسته از این همه بدی،خواهم رفت
بیخوابی امشبم گذشت اما شکر
یکروز بهخوابی ابدی خواهم رفت...
#عباس_جواهری_رفیع
بعدِ تو روز و شبم، دنیای من تکرار بود
جایدستت نازنین،در دستِ من سیگار بود...
زحمتِ تنهاییام را دمبهدم غم میکشید
وسعتِ رسواییام سرخطِّ هر اخبار بود...
هالهای از دود، زانو در بغل، مردی غریب
سایهی تلخِ سکوت افتاده بر دیوار بود...
ابرِ حاشای سترون قصدِ باریدن نداشت
تودهی بغضِ غریبم خسته از انکار بود...
میفشردم بر جگر دندانِ صبرِ کوچه را
کوچههای شهرِ من یادآورِ دیدار بود...
بعدِ تو از زندگی هرگز ندیدم رویِ خوش
بعدِ تو نفس و نفس، تلفیقی از اجبار بود...
همچو سروی بیخبر از کینهی دستِ تبر
دسترنجِ عمرِ من بازیچه ی اغیار بود...
سادگی کردم نباید میسپردم از نخست
دل که در آیینِ رندان مخزنِ اسرار بود...
روزِ من چون شب، شبم تکرارِ روزی بیثمر
بعدِ تو روز و شبم، تکرار در تکرار بود...
بداهه
هر بار با صدای تو از پشتِ سیمها
پل میزنم به خاطرهای از قدیمها...
لبخندِ تو تلافیِ یکعمر خستگیست
لبخندِ من تلاقیِ امّید و بیمها...
آه! ای تمامِ آنچه که باور نداشتم
ای حسرتِ همیشگیِ «میرسیم»ها...
این ماجرا برای همیشه تمام شد
وقتی شکست بینِ من و تو حریمها...
پرواز هم غبارِ دلم را نمیبرد
مانندِ گردِ روی تنِ یاکریمها...
امشب شبیهِ قاصدکی کوچ میکنم
فردا بپرس حالِ مرا از نسیمها...
دستم اگر به سوی تو کوتاهتر شده
پایم درازتر شده باز از گلیمها...
#پوریا_شیرانی
Roozegare Gharib - Alireza Ghorbani (320).mp3
16.48M
نمانده در دلم دگر توانِ دوری...😭
🎼موسیقیِ اصیل ایرانی
احتمال باریدن ما بسیار است ⛈
🎧#علیرضا_قربانی
مست آمدم ای پیـــر که مستـــانه بمیــرم
مستـانه در این گـوشـــهی میــخانه بمیـرم...
درویشــــــــم و بگــــذار قلـنـــــدر منـشــــانه
کاکل همه افشان به ســـرِ شــانه بمیــــرم...
میخانه به دورِ ســـــــرِ من چــــرخد و اینـــم
پیـــمــان که به چــرخیــــــدن پیمانه بمیــرم...
من بلبــــلِ عشـــاق به دامی نشـــــوم رام
در دامِ تو هــــم بی طَــمِــــعِ دانه بمیـــــــرم...
شمعی و طوافِ حرمی بود که میخواست
پروانـه بــزایــم مــن و پــروانـه بمیــــــــــــــرم...
مــن دُرِ یتیــمــم، صدفـم سیــنه دریاست
بگذار یتـیـــمانه و دردانــه بمیــــــــــــــــــــرم...
بیـگانـه شــمـــردند مـــرا در وطنِ خـــویــش
تا بیوطن و از هـمـــه بیــــگانه بمیــــــــرم...
گو نی زنِ میــخــانه بـگــــو جــان به لب آور
تا با تـــب و لب بــــــر لبِ جــانــانه بمیـــــرم...
آن ســـلســــلهی زلـف که زنارِ دلـــــم بــــــود
در گردنـــــم آویز که دیــــــوانه بمیــــــــــــــرم...
ایـن دیـرِ مغـان ته چــکِ ایرانِ قدیــماست
اینجاست کهمن بیچک و بیچانه بمیرم...
در زنــدگی افســـانه شـــدم در هـــمه آفاق
بگذار که در مرگ هــــم افســــانه بمیــــــرم...
در گوشـــهی کاشـــانه بســـی سوختـــم اما
آن شمــع نبــــودم که به کاشـــــــانه بمیرم...
ســـربازِ جهـــادم من و از جبــههی احــرار
انصــاف کـجـا رفتـــــه که در خانـــه بمیـــرم...
#شهریار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا نشانه های ضرر فرق میکند
وقتی دوا یکیست اثر فرق میکند...
من خوابِ روزِ وصلِ تو را دیدهام ولی
تعبیرِ خواب وقتِ سحر فرق میکند...
ما شهرمان کنارِ هم اما چه فایده
فرهنگِ شهرمان چقَدَر فرق میکند...
هر دو پرنده های به ظاهر مهاجریم
بینِ من و تو فصلِ سفر فرق میکند...
وقتی جهنم است جهانی که نیستی
صد توبه یا گناه مگر فرق میکند..؟
شیطان بهانه بود که آدم خطا کند
قطعا دلیلِ خبطِ بشر فرق میکند...
#هادی_معراجی
خورشید و ستاره، ماهِ دلبند سلام
کارون و تِجن، اَترک و اَروند سلام...
ای مظهرِ آیاتِ خداوندِ بزرگ
کَهنو، سبلان، دِنا، دماوند سلام...
#نوروز_رمضانی
برگی شده، افتادهام از شاخه به کویی
چون باد مرا میبَری امّا به چه سویی..؟
این چیست کهجذبش شدهام موی تو؟ هرگز!
دلبستگی آن نیست که بسته است به مویی...
ای غنچه که در عمقِ دلم ریشه دواندی
عشقی و عجب نیست که از سنگ برویی...
من با تو چه باید بکنم عشقِ گریزان؟
با صید چه باید بکند ببرِ پتویی..؟!
میخواهیام اما بهچه عنوان؟ بهچه منطق؟
میخواهمت اما بهچه قیمت؟ بهچه رویی..؟
من بغضِ تو هستم چه بباری چه نباری
من رازِ تو هستم چه بگویی چه نگویی...
#یاسر_قنبرلو
و «قاف»
حرفِ آخرِ عشق است
آنجا که نامِ کوچکِ من
آغاز میشود..!
#قیصر_امین_پور 🏴
اولِ هر بهار عادت داشت با خودش یک قرار بگذارد!
برود چند شاخه گل بخرد، روی سنگِ مزار بگذارد...
هفتسین را همیشه عادت داشت روی سجادهات بیاندازد
دمِ تحویلِ سال بغض کند همهمان را خُمار بگذارد...
روی آئینه را بپوشاند که نیفتد به عمقِ تنهایی
جای شمع ِکنارِ آئینه، لاله ای داغدار بگذارد
وقتِ تحویلِ سال عادت داشت، قابِ عکسِ تو را بغل بکند
داغِ یک سال بیتو بودن را به دلِ روزگار بگذارد...
آن زمانها که سفره میچیدی، سیب در ظرف آب بود ولی
او به ما گفت سالِ نو در آب، دوست دارد انار بگذارد...
آخرین هفتسینِ عمرش بود، پدر از بس پرنده بود پرید
رفت اما نرفت از یادش، سهمِ ما را کنار بگذارد...
این وصیت وصیتِ پدر است، هرکه فرزندِ دختری آورد
دوست دارم به یادِ مادرتان، نامِ او را بهار بگذارد
#محمدحسین_ملکیان