#والدین_بخوانند
#ادامه_مبحث
💫...موقعيت هاي خطرناك زيادي وجود دارند كه بچه ها مي توانند با آنها درگير شوند مانند: دست زدن به اجاق گاز، جلوي تاب ايستادن، دوچرخه سواري با سرعت زیاد. وقتي كه به آنها كمك كرديد، درخصوص اين خطر ها و پيامدهاي آنان فكر كنند ميتوانيد از آنان اين سوال رابپرسيد: ميتوني به اين فكر كني كه يك جاي ديگه بايستی❓ ميتوني براي دوچرخه سواري به يك روش ديگه فكر كني❓و...
كودكان در پاسخ به شما، جواب هايي خواهند داد و اگر هم چيزي نگويند مطمئن باشيد متفاوت فكر خواهند كرد👌
✅ما نميتوانيم هر لحظه بچه ها را كنترل كنيم. اما ميتوانيم به آنها كمك كنيم تا درباره ايمن زندگي کردن و از خطر اجتناب كردن فکر کنند. در آخر اينكه اين مسئله را درک کنند که مسئول اعمال و رفتار خويش بوده و بايد دراين خصوص تصميم هاي درستي بگيرند.
#مبحث_جدید
🍃 اجازه ندهید فرزندانتان با افراد ناباب معاشرت کنند
✨زماني كه بچه ها كوچك هستند، ما دوستان آنها را ميشناسيم حتي والدينشان را، اما وقتی آن ها به مدرسه راهنمايي ميروند، به ويژه دبيرستان، مدت زمان زيادي را دور از ديد ماهستند. دنياي آنها گسترده تر مي شود، اين خوب است، اما ديگر نمي توانيد او را همانند دوران كودكي كنترل کنید طبيعي است كه نسبت به دوستان جديد او، احساس نگراني كنيد. به خوبي مي دانيد كه دوستاني كه او انتخاب كرده چقدر مهم هستند و برخي اوقات بچه ها در برابر فشار همسالان خويش چقدر آسيب پذير مي شوند.
#ادامه_دارد
#روز_های_زوج
@montazer_koocholo
21.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قصه شب
💠 قصه شب «دوستان و دشمنان بهترین پیامبر دنیا» قسمت دوم
✍️ نویسنده: محمد رضا فرهادی حصاری
🎤 با اجرای:ناهید هاشمنژاد و محمد علی حکیمی
🎞 تنظیم: آقایان علیرضا آذرپیکان و محمد مهدی نقیب زاده
🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا
💠 هدف قصه: آشنایی کودکان با اتفاقات بعد از رحلت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم
🔷🔸💠🔸🔷
@montazer_koocholo
🌈✨🌈✨🌈✨🌈✨
🌤یادم باشه یادت باشم امام زمان مهربونم
💕 من و خواهرم امام مهدی (عجل اللهفرجه) را خیلی دوست داریم و هر وقت بتوانیم برای سلامتی ایشان صدقه می دهیم.
#سه_شنبه_های_امام_زمانی
🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀
@montazer_koocholo
#بچه_ها_بخوانند
#رمان_کودک
این داستان: تخم مرغ ها پشت در بود
مامان که در مرغ دانی را باز کرد همه چیز را فهمید فکر نمیکردم به این زودی از ماجرا سر در بیاورد. خودم را دلداری میدادم که اخرش میفهمید . حالا امروز نه فردا❗️
اصلا تقصیر من نبود ، تقصیر مرادی بود که گفته بود برای بردن مان باید پول💷 بدهیم با این که خودش مجبور بود هر روز همین راه را برود 😒 هزار بار با مرتضی رفتیم پیشش که تو که داری که این راه را میروی و از جلوی مدرسه رد میشی ما را هم ببر، راه نیامد که نیامد هر بار فقط گفت:
حساب حسابه، کاکا برادر‼️
مامان اتمام حجت کرده بود که به شرطی مدرسه میروی که پیاده بیایی و بروی می گفت:
"ندارم، نمیتوانم پولی مینی بوس و اتوبوس🚌 را بدهم کلی پولش میشود😞
راست میگفت دوا و درمان بابا خرج داشت و مامان باید شکم ما را هم سیر میکرد 😙😔.مامان مرتضی هم که حرف مادرم به گوشش رسیده بود گفته بود:
"با هم بروید و بیایید،
این یعنی مرتضی هم مثل من باید پیاده این همه راه را می رفت .
بابای مرتضی سرایدار کارخانه بود اتاقشان توی حیاط پشتی بود 😢
یکی نبود به اینها بگوید ، سر زمستان که افتاب ساعت هفت و نیم در میاید ، ما گوزن هم که باشیم نمیتوانیم تا هشت خودمان را به مدرسه برسانیم🙄
تا دو سه ماه به هر زحمتی بود رفتیم ، اما وقتی خوردیم به زمستان هر دوتا مان ترسیدیم که توی تاریکی بزنیم به دل بیابان ، چند بار به تور سگ های ولگرد 🐻خورده بودیم و تا مدرسه نصف جان شده بودیم
#ادامه_دارد
زره امام علی ع.mp3
زمان:
حجم:
8.16M
🌹زره امام علی ع🌹
🙍♂بالای ۴ سال
🎤با اجرای : اسماعیل کریم نیا
(عموقصه گو)
🗣قرائت : سوره بقره آیه ۲۰ و ۲۱
🎶تدوین:عمو قصه گو
📚منبع:قصه های خیلی قشنگ
https://eitaa.com/joinchat/1409548311C6b48882918
🔰کپی با صلوات 🔰
5⃣7⃣0⃣