🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
(عشق سرخ)قسمت هشتم:
زهرا روکرد به آقاهه وگفت:ببخشید متوجه شما نشدم,شما آقای؟؟
اقاهه:علوی هستم
زهرا:چیه علوی؟
آقاهه:محمد علوی
وای خدای من زهرا هنوز یه دقه نگذشته ,تخلیه ی اطلاعاتش شروع شده خخخ
زهرا:آقای علوی ممنون که خواهرم راپیدا کردین😂
شما اصفهانی هستین؟...
هنوز داشت ادامه میداد,پریدم توحرفش وگوشی اقای علوی راسمتش دادم وگفتم ,ممنون ازاینکه زحمتتون دادم,چون آبجیم گوشی داره ,بالاخره یه جوری پدر ومادرم راپیدا میکنیم,دیگه مزاحم شما نمیشیم.
آقای علوی:زحمتی نیست ,اما اگر شما اینجور راحتین ,چشم من تنهاتون میگذارم ,فقط اگه یه وقت مشکلی پیش آمد ,شماره من را که دارین ,روی گوشی همشیره هست,تماس بگیرید من درخدمتم...
حرف رفتنش شد,دلم هرری ریخت پایین,پیش خودم گفتم من یه تعارف کردم,شما چرا جدی گرفتی؟؟
زهرا:وای اقای علوی بازم ممنون ,به خانواده علی,الخصوص خانمتان سلام برسانید
اقای علوی:ممنون همشیره,مادر ایران هستند وهمسر هم ندارم وروکرد به من وگفت:امری نیست خانوم رحیمی؟
من:بازم ممنون,التماس دعا
اقای علوی:یاعلی✋
اقای علوی که رفت ,زهرا محکم زد پشتم وگفت:مارمولک این خوشگله را از,کجا تور کردی؟
حال کردی چه جور,از زیرزبونش کشیدم که مجرده خخخخخ,فک کنم گلوش پیشت گیرکرده هااا
من:زهرا دست,ازمسخره بازی بردار,اتفاقا جوان سربه زیری بود ,حتی یک بارهم درست وحسابی به من نگاه نکرد تابرسه به اینکه بخواد گلوش پیشم گیرکنه.
زهرا زد زیر خنده وگفت:از وجناتتون برمیاد گوییا عاشق,شدی تابلووووو
بعدشم معلوم گلوش گیرکرده,چرا به من میگفت همشیرررره اما به تومیگفت،خانم رحیمی؟؟؟
من :ول کن بابا ,شماره بابا رابگیر ببین جواب میده؟
زهرا:فرافکنی درحد المپیک خخخخ,باش بابا زنگ میزنم.
بازم خاموش بود...
زهرا:بیا بشین اینجا ازسیر تا پیاز اشنایی با علوی جان را برام بگو شاید تااونموقع فرجی شد.
چقد بی خیال بود این خواهرمن,انگارنه انگار که گم شدیم,تاخواستم بشینم نگاهم افتاد به کفشام,خداییش پاهام خیلی خنده دارشده بود,اما خوشحال بودم ازاینکه این کفشهارا داشتم خوشحال بودم ودوست داشتم تاکربلا همینا به پام باشه.
شروع کردم به تعریف کردن....
که ناگهان زهرا گفت...
ادامه دارد..
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
(عشق سرخ)قسمت نهم:
زهرا:عه یه پیام برام اومد,ناشناسه ,بزارببینم:زهرا جان ,گوشیم شارژش تموم شده,اصلا هول نکنید ما کنار عمود۷۱۵,لاین آسفالت موکب علی اصغر ع هستیم,منتظرتان میمونیم اگه جلوتر یاعقب ترید خودتان رابه ما برسانید...بابا محمد.
من:عه چه جالب بابا ومامان هم کنارهمین عمود هستند منتها تواون لاین,دست زهرا راگرفتم ورفتیم طرف لاین آسفالت...بالاخره موکب راپیداکردیم وکاپشن کرمی بابا محمد از دور چشمامون رانوازش میکرد.
مامان امد جلو دوتامون را گرفت بغلش وزد زیرگریه,بابا هم تند تند اشک میریخت منم که بدتراز اونا,فقط زهرا میخندید ومیگفت:وای,چه صحنه ی رمانتیکی,بابا از اسیری که برنگشتیم,ور دلتان بودیم ,فقط چندتا عمود این طرف واون طرف خخخخ
خلاصه نشستیم وهرکدوم قصه ی گمشدنش را یه جوری تعریف کرد,ازهمه سوزناک تر قصه ی من بود باگوشی خراب وکفشای گمشده,گفتم گوشی,, یکهو یادم افتاد گوشیم پیش اقای علوی مونده,آهسته کنارگوش زهرا گفتم:زهرا چکارررر کنم گوشیم پیش علوی مونده😔
زهرا پقی زد زیرخنده وگفت:مبارررکه
من:چی چی رامبارکه,میگم گوشی راگرفت یه نگاه بندازه,یادم رفت پسش بگیرم تومیگی مبارکه؟!
زهرا:خوب دیدار دوباره ی دلدار راگفتم مبارکه,قربون خدا برم که خودش بهانه برای عشاق جور میکنه,چوپان گیوه دوز در پی دخترک اردک پا به بهانه ی گوشی شکسته 😂😂
زدم پشتش وگفتم :بی مززه,ولی باخودم فکر میکردم راست میگه هااا,از وقتی علوی رفته بود,دلم بی قرار بود.
بابا:چیه دخترا؟چی شده زهرا جان ,باز چه آتیشی سوزوندی؟
زهرا:عه من کاری نکردم که,زینب خانمتان آتیش سوزونده ,آخ آخ دود آتیشش چشمم راکور کرد😂
من:هیچی باباجون,گوشیم که خراب شد دادم آقای علوی,همون که با گوشیش زهرا راپیدا کردم,بعد یادم رفت بگیرم .
زهرا:تازززه کفشاش هم که پاته خخخخخخ
بابا:اشکال نداره یه جا کفش برات میخرم بعدش زنگ میزنیم اقای علوی هم بیاد کفشاش رابگیره وهم گوشی را میگیریم.
پیش خودم گفتم,کاش میشد کفشاش پیشم میموند ,برای یادگاری,اما نمیدونستم سرنوشت چیزهای بهتری برام درنظر گرفته.
ادامه دارد....
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
(عشق سرخ)قسمت دهم:
یکساعتی کنار عمود۷۱۵توقف کردیم ,تا هم استراحتی کنیم وهم گوشی بابا شارژ بشه,زهرا کنار گوشم همش وراجی میکرد:قربون امام حسین ع برم بااین لقمه گرفتنش,طرف خوشگل,خوشتیپ,مذهبی, مخلص,چوپان خخخخ فقط کاشکی شغلش گیوه دوزی نبود,اقا اگه خواستی برا منم خواستگار بفرستی کمتراز فوق تخصص مغز واعصاب نمخوام😂 و...
گوشم به حرفای زهرا نبود ,توحال خودم غرق بود,حس عجیبی بود,من,زینب ,دختر بزرگ محمد آقا که اونهمه برای خواستگارهای کوتاه وبلند, مته به خشاش میگذاشتم الان دل درگرو مهر جوانی ناشناس که ازش هیچی نمیدانستم وهیچ حرف خاصی هم بینمان ردبدل نشده بود,اما به قول زهرا فک کنم عاشق شده بودم.
مامان:زینب جان چرا توفکری؟بمیرم برات مامان امروز خیلی ناراحت شدی
من:نه مامان به قول خودت هرکه مقرب تراست جام بلا بیشترش,میدهند,امیدوارم ناشکری نکرده باشم واجرزیارتم را زایل نکرده باشم.
بالاخره حرکت کردیم,باز ما وجاده ی بهشت,در دلم با امام زمانم واگویه میکردم(اقاجون ببین اینهمه جمعیت به عشق جدبزرگوارتون آمدند,شما هم به عشق این جمعیت ,قدم روی تخم چشمای مابگذار,اقاجان مولای خوبم,درسته ما کم میگذاریم,خیلی وقتها هرکسی فکرخود وکارخود وبارخوداست ویادمان میره حجت حق منتظراست,اما شما ببخش ,ببخش وقدم رنجه فرما تا اربعین دیگر در رکاب جنابتان جاده ی بهشت راطی کنیم و..)
زهرا:زینبی کجایی؟فک کنم یادگرفتی که اردکا چطوری راه میرن خخخخ,میخوای کفشامون عوض؟؟
من:نه نه راحتم
زهرا:خخخخ میدونم ,میخوام راحت نباشی خخخخ
درهمین حین گوشی بابا زنگ خورد ,تا از دهن بابا درامد,شما؟آه بله اقای علوی بزرگوار...گوشام تیز شد ,ببینم چی دستگیرم میشه...
ادامه دارد...
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🔻 نزدیک #ظهور از دین ظاهری میماند در مقابل اهل حقّ:
🌿 #امام_صادق علیه السلام:
♨️ « ... مساجد را خواهی دید که عدهای که خداترس نیستند در آن جمعند برای غیبت کردن و خوردن گوشت اهل حق ...
خواهی دید که رنگ و بوی منافقین و دو رویان دائمی است ولی رنگ و بوی اهل حق تحرکی ندارد و بر پرچم ایشان بادی نخواهد وزید...
اذان را برای مزد می گویند، و نماز را به خاطر اجرت و پول به جا آورند.
خواهی دید که بر فراز منبرها دیگران را دستور به تقوا می دهند، ولی گوینده به آنچه دستور می دهد عمل نمی کند ...
خواهی دید که حج و جهاد را برای غیر خدا انجام می دهند، و می بینی که نمازگزار منحصرا برای ریا و خودنمایی به مردم نماز به جا می آورد ... »./
♨️ و رأیتَ المساجد مُحتشیةً ممٌن لا یخاف اللّه، مجتمعون فیها للغیبة و أکل لحوم أهل الحقّ ...
رأیت ریاح المنافقین و أهل النّفاق دائمة و ریاح أهل الحقّ لا تُحرّک.
یصیر الأذان بالأجرة و الصّلاة بالأجرة
و رأیت المنابر یؤمر علیها بالتّقوی و لا یعمل القائل بما یأمُر ...
و رأیت طلب الحجّ و الجهاد لغیراللّه و رأیت المصلّی إنّما یُصلّي لیراه النّاس.../
📚 بشارة الإسلام صص ۱۳۴ و ۱۳۵ _ بحارالأنوار ج ۵۲ صص ۲۵۸ و ۲۵۹_ منتخب الأثر ص۴۳۱
#ظهور
2.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴اولین قبری که بعداز ظهور شکافته میشود قبرکیست؟
#کلیپ_اختصاصی
#کلیپ_صوت_مهدوی
🌸اذان
🌸🌸بشتابید بسوی نماز اول وقت
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙 الله اکبر☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الصلاه☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی الفلاح☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙حی علی خیر العمل☀️
🌙الله اکبر ☀️
🌙الله اکبر☀️
🌙لا اله الا الله ☀️
🌙لا اله الا الله☀️
☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️
عَجِلوُابا لصلاة
👋التمــــــــــاس دعــــا
✨💕صبح خودرابا سلام به 14معصوم (ع)شروع کنیم💕✨
❤️بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ❤
💕ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ💕
✨ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ✨
🍃ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ🍃
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ🌸
🌹ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ🌹ِ
💖ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ💖
🌷ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ🌷
🌺ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ🌺
💐ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎته💐
💕ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ💕
✨ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ✨
🍃ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ🍃
🌸ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ🌸
🌺السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان...
ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌺
✨✨🍃🌹التماس دعا🌹🍃✨
www.aviny.comAUD-20220320-WA0016.mp3
زمان:
حجم:
1.82M
دعای عهد ⬅️ استاد فرهمند. 🦋🦋🦋