بیست وچهارم: صدقه دادن به قصد سلامتی آن حضرت (عجل الله فرجه)
و در رجحان واستحباب آن تردیدی نیست، نظر به این که این کار از گونه های مودت نسبت به قربی وبستگان پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) است که خداوند بندگانش را در کتاب خود به آن امر فرموده، نمی بینی که هرگاه فرزندت یا کسی از عزیزانت را دوست می داری وبر او بیمناک هستی، به قصد سلامتی او صدقه می دهی؟ پس مولای تو از هر کسی به این امر سزاوارتر است، اضافه بر این که این کار از اقسام صله امام (علیه السلام) است، واین برای خردمندان واضح می باشد، همچنان که فرق این وبین امر پیشین با اندک تأملی ان شاء الله روشن می گردد.
و از شواهد بر آنچه یاد کردیم از اهتمام ورزیدن به صدقه به نیابت یا به قصد سلامت آن حضرت (علیه السلام) روایتی است که شیخ صدوق در مجالس به سند خود از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) آورده که فرمود: هیچ بنده ای ایمان نیاورد تا این که من نزد او از خودش محبوب تر باشم، وخاندانم از خاندان خودش نزد او محبوب تر باشند، وعترت من نزد او از عترت خودش محبوب تر باشند، وذات من از ذات خودش نزد او محبوب تر باشد.(۳۶۴)
و این حدیث به طریق دیگری گذشت ومقتضای آن، خوشایند بودن اظهار محبت نسبت به ایشان (علیه السلام) است به گونه ای که مؤمن برای خود وخاندانش وعائله وفرزندان ونزدیکانش انجام می دهد، واین باب وسیعی است که فواید بسیاری از آن استفاده می شود، چنان که بر اهل بینش پوشیده نیست، وبه اقسام صله امام (علیه السلام) اشاره خواهیم کرد ان شاء الله تعالی.
بیست وپنجم وبیست وششم : حج رفتن به نیابت از آن حضرت وفرستادن نایب که از طرف آن جناب حج کند.
و این کار در بین شیعیان در روزگار قدیم متداول ومرسوم بوده، وبر خوبی ورجحان این عمل -اضافه بر این که خود صله ونیکی ومودت از طرف مؤمن به امام زمانش (علیه السلام) می باشد - چندین روایت دلالت دارد که در کتب علمای ما ذکر گردیده، از جمله: اخباری است که در استحباب حج به نیابت از مؤمنین به طور مطلق آمده وفضیلت آن بیان شده است، مانند:
۱- روایت ابن مسکان که در کافی از حضرت امام صادق (علیه السلام) آمده که روای گوید: به آن حضرت عرضه داشتم: کسی که از سوی شخص دیگری حج به جای می آورد چقدر اجر وثواب برای او خواهد بود؟ فرمود: برای کسی که از سوی شخص دیگری حج می کند اجر وثواب ده حج خواهد بود.(۳۶۵)
۲- شیخ صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه از امام صادق (علیه السلام) روایت آورده که از آن حضرت سؤال شد درباره شخصی که از سوی شخص دیگری حج آورد آیا چیزی از اجر وثواب برای او هست؟ فرمود: برای کسی که از سوی شخص دیگری حج به جای آورد اجر وثواب ده حج هست، واو وپدر ومادر وپسر ودختر وبرادر وخواهر وعمه وعمو ودایی وخاله اش آمرزیده می شوند، خدای تعالی رحمتش وسیع واو کریم است.(۳۶۶)
۳- ودر کافی به سند خود از ابوبصیر روایت آورده که حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر کس حجی به جای آورد وحج خود را از سوی خویشاوندان منظور کند که به وسیله آن او را صله نماید، حج او کامل خواهد بود، وبرای کسی که از سویش حج شده مثل اجر او خواهد بود، خدای (عزَّ وجلَّ) وسعت دهنده آن اجر است.(۳۶۷)
می گویم: این دو حدیث واحادیث دیگری که به خاطر رعایت اختصار نیاوردیم، بر استحباب نیابت در حج از سوی مؤمنین ومؤمنات -چه زنده یا مرده باشند- دلالت دارند، به ویژه اگر از خویشاوندان باشند، پس نیابت در حج از سوی مولایمان حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) قدرش بالاتر وثوابش برتر است، زیرا که آن حضرت مقامش از همه اهل ایمان بالاتر وشأن واجرش از تمامی آنان برتر است، به خصوص با ملاحظه روایاتی که پیش تر آوردیم که تصریح دارند بر اینکه رعایت خویشاوندان رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) مهم تر وبرتر وعظیم تر است.
و از جمله: روایاتی است که دلالت دارند بر فضیلت شریک ساختن مؤمنین -به طور مطلق- در حج مستحب، که فحوای آن روایات دلالت می کند بر استحباب حج تمام از طرف هر فرد مؤمنی به طریق اولی، پس از روایات ظاهر می شود که حج به جای آوردن از سوی امام مؤمنین از همه سزاوارتر وبهتر است، مانند:
۱- روایت محمد بن الحسن که در کافی وغیر آن آمده از حضرت ابولحسن موسی بن جعفر (علیه السلام) که فرمود: حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود: اگر هزار تن را در حج خود شریک گردانی برای هر کدام از آنان حجی خواهد بود بی آنکه از حج تو چیزی کاسته شود.(۳۶۸)
"ودر همان کتاب به سند خود از محمد بن اسماعیل آورده که گفت: از حضرت ابوالحسن موسی بن جعفر (علیه السلام) پرسیدم: چند تن را در حج خود شریک سازم؟ فرمود: هر قدر که بخواهی.(۳۶۹)
۳- واز معاویة بن عمار از حضرت امام صادق (علیه السلام) آورده که گوید: به آن حضرت عرضه داشتم: پدر ومادرم را در حج خود شریک سازم؟ فرمود: آری، به درستی که خدای (عزَّ وجلَّ) برای تو حجی وبرای آنان حجی قرار خواهد داد، وبه خاطر صله ات نسبت به آنان برای تو اجری خواهد بود گفتم: آیا از طرف مرد وزنی که در کوفه هستند طواف کنم؟ فرمود: آری، هنگامی که طواف را آغاز می کنی چنین می گویی: بار خدایا از فلانی قبول فرمای -که از طرف او طواف می کنی(۳۷۰)-.
می گویم: آخر حدیث تصریح دارد به این که منظور شریک ساختن شخص در فعل از اول کار است نه شریک ساختن او در ثواب پس از آنکه آن عمل را برای خودش انجام می دهد، دقت کنید.
و از جمله: روایاتی است که دلالت بر نایب فرستادن امامان (علیهم السلام) به مکه از سوی ایشان حج به جای آورد، واجرت دادنشان برای این کار، که از روایات خوبی نیابت در آن از سوی امام زنده سلام الله علیه ظاهر می شود، چون یقین داریم که در این حکم خصوصیتی برای بعضی از امامان (علیهم السلام) نبوده، ونیز خصوصیت ندارد که نیابت فقط با اجرت انجام گیرد، بلکه کسی که در این عمل داوطلب شود فضیلتش برتر واجرش عظیم تر است، چنان که پوشیده نیست.🍃💫🍃💫🍃💫🍃
🔰قسمت5⃣4⃣
✅جلد2⃣
#مکیال المکارم
51.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📗🔰🖋سلسله دروس ردشبهات وهابیت
🕋❓دین وقرآن جدید❓❓❓❓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠معرفی چند کتاب پر غلط مهدوی...
🔰انقلابی باید قوی شود🔰
"در وسائل به نقل از تهذیب شیخ طوسی به سند خود از محمد بن عیسی یقطینی آمده که گفت: حضرت ابوالحسن الرضا (علیه السلام) جامه دان ها وغلامان ویک (هزینه) حج برای یونس بن عبد الرحمن، نزد من فرستاد وما را امر فرمود که از سوی حضرتش به حج برویم، پس در بین ما صد دینار بر سه بخش تقسیم شد...(۳۷۱).
و از جمله: در کافی به سند خود از موسی بن القاسم بجلی آورده که گفت: به حضرت ابو جعفر امام باقر (علیه السلام) عرضه داشتم: سرورم، امیدم آن است که ماه رمضان را در مدینه روزه بدارم، فرمود: ان شاء الله در آن روزه خواهی گرفت، گفتم: وامیدم آن است که روز دهم ماه شوال (از آن به قصد حج) بیرون رویم، وخداوند زیارت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) وخاندان آن حضرت ودیدار شما را بار دیگر روزی گرداند، بسا می شود که از سوی پدر شما حج به جای آورم، وبسا که از طرف پدرم، حج را انجام می دهم، وبسا که از طرف کسی از برادرانم، واحیاناً از برای خودم حج به جای می آورم، پس چگونه آن را انجام دهم؟ فرمود: (حج) تمتع به جای آور. عرض کردم: من ده سال که مقیم مکه هستم! فرمود: (حج) تمتع به جای آور.(۳۷۲)
می گویم: گواهی آوردن این حدیث از دو جهت است:
یکی: گفته راوی که: بسا می شود که از سوی پدر شما حج به جای می آورم. وامضای امام (علیه السلام) عمل او را، به ضمیمه اطلاقاتی که دلالت می کند بر فرق نداشتن نیابت از زنده یا مرده، پس هرگاه رجحان نیابت در حج از سوی امامی که وفات یافته تحقق یابد، رجحان نیابت از امام زنده -صلوات الله علیه- نیز ثابت می گردد."
"دوم: امضای امام (علیه السلام) گفته راوی را که: بسا که از طرف کسی از برادرانم حج به جای می آورم که بر خوبی این عمل دلالت دارد. اگر از امام زمانش حج را انجام دهد به طور کامل تر وبه طریق اولی پسندیده می باشد.
و از جمله: قطب راوندی (رحمه الله) در کتاب الخرائج ذکر کرده که: ابو محمد دعلجی که از همکیشان خوب ما، از محدثان بود، وی دو پسر داشت، یکی بنام ابوالحسن بر شیوه مستقیم، وشغلش غسل دادن اموات بود، وپسر دیگرش در کارهای حرام، روش سبکسران را داشت، به ابومحمد وجهی پرداخت شده بود تا با آن وجه از سوی حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) حجی انجام شود، واین رسم در آن زمان بین شیعیان رایج بوده است، پس ابو محمد به پسری که مفاسد اخلاقی داشت مبلغی از آن پول را داد سپس به حج رفت، وچون مراجعت نمود حکایت کرد: در موقف (عرفات) ایستاده بودم که جوان زیبا روی گندمگوئی را کنار خود مشاهده کردم که مشغول دعا ونیایش وتضرع وعمل نیک است. چون بیرون رفتن مردم (از عرفات) نزدیک شد روی به سوی من کرد وفرمود: ای شیخ آیا خجالت نمی کشی! ؟ عرض کردم: سرور من! از چه خجالت بکشم؟ فرمود: (وجه) حجی از طرف کسی که می دانی به تو داده می شود، وتو از آن به فاسقی می دهی که شراب می خورد؟ زود است که چشمت از بین برود -و به چشمم اشاره کرد- ومن از آن روز بیمناکم.
"این مطلب را ابوعبد الله محمد بن محمد بن النعمان -شیخ مفید- نیز شنید. راوی گفت: چهل روز از آمدنش نگذشت که از همان چشمی که به آن اشاره شده بود جراحتی بیرون آمد وآن چشم از بین رفت.(۳۷۳)
می گویم: شایسته است از اول تا آخر این حدیث تدبر شود که در آن فواید بسیار ومطالب مهمی هست، از جمله:
۱- خبر دادن آن حضرت (علیه السلام) از غیب.
۲- اهتمام ورزیدن ومهم شمردن وجوهاتی که مربوط به امام (علیه السلام) است، که آن ها را جز به افراد صالح از مردم ندهند، زیرا که از ابتدا تا انتهای حدیث مزبور ظاهر است که ابو محمد از وجهی که مربوط به آن حج بود چیزی به پسر گناهکارش پرداخته بود و این که تمام وجه آن حج را به او داده باشد، چنان که بعضی از بزرگان پنداشته اند، پس در آن دقت کن تا مقصود برایت روشن گردد.
۳- زود رسیدن عقوبت به مؤمن بر انجام دادن آنچه سزاوار نیست انجام دهد، واین از سوی خدای متعال لطفی در حق او است.
۴- امضا کردن امام (علیه السلام) نیابت از طرف خودش را وهمچنین نایب فرستادن به جهت انجام حج از سوی آن جناب چنان که پوشیده نیست.
و از اموری که کم وبیش استحباب نیابت در حج، ونایب فرستادن برای حج از سوی امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از آنها استفاده می شود: روایاتی است که دلالت دارد بر استحباب طواف کردن از سوی امامان (علیهم السلام)، پس روایت بعدی را مطالعه کن. خداوند به من وتو احسان فرماید.
بیست وهفتم وبیست وهشتم: طواف بیت الله الحرام به نیابت از امام (علیه السلام) ونایب ساختن دیگری تا از طرف آن حضرت طواف نماید.
پس از آن که ثابت کردیم طواف به نیابت از آن جناب مستحب است، استحباب نایب ساختن دیگری برای این که از طرف آن بزرگوار طواف نماید واضح است، زیرا که اینکار دوستی واحسان می باشد، اضافه بر این که مقدمه طواف به نیابت از آن حضرت (علیه السلام) است، بنابراین خوبی ورجحان آن به حکم عقل ثابت است. ونیز بر این مطلب دلالت دارد فحوای آنچه بر استحباب نایب فرستادن برای انجام حج از ناحیه آن حضرت (علیه السلام) دلالت می کند، بلکه می توان گفت: چون رجحان اصل عمل ثابت شد شرط بودن مباشرت (که خود شخص عمل را انجام دهد) منتفی است، به دلیل اصل،هر چند که اگر مؤمن خودش آن عمل را انجام دهد مرتبه والایی از فضیلت را در می یابد.
و اما آنچه بر استحباب طواف کردن از سوی امام زنده به طور خاص دلالت دارد روایتی است که ثقة الاسلام کلینی در کافی به سند خود از موسی بن القاسم آورده که گفت: به حضرت ابو جعفر ثانی امام جواد (علیه السلام) عرض کردم: می خواستم از سوی شما وپدر شما طواف کنم، به من گفته شد: به نیابت از اوصیا طواف کردن درست نیست. آن حضرت (علیه السلام) به من فرمود: بلکه هر قدر که توانستی طواف کن که جایز است. سپس بعد از سه سال به آن حضرت عرضه داشتم: پیش از اینکه از شما اجازه خواستم که از سوی شما وپدر شما طواف کنم به من اجازه فرمودید، پس آنچه خدا خواسته بود از شما وپدرتان طواف کردم، سپس چیزی بر دلم گذشت وبه آن عمل کردم. فرمود: آن چه بود؟ عرض کردم: روزی از طرف رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) طواف نمودم. آن حضرت (علیه السلام) سه مرتبه گفت: درود خداوند بر رسول خدا. عرض کردم: روز دوم از طرف امیر المؤمنین (علیه السلام) وروز سوم از طرف امام حسن وروز چهارم از طرف امام حسین، وروز پنجم از طرف علی بن الحسین، وروز ششم از طرف ابوجعفر محمد بن علی، وروز هفتم از طرف جعفر بن محمد وروز هشتم از طرف پدرت امام موسی، وروز نهم از طرف پدرت امام علی (رضا) وروز دهم از طرف شما ای آقای من طواف کردم، واینان هستند کسانی که به ولایتشان خداوند را دینداری می کنم. فرمود: بنابراین به خدا سوگند خدای را دینداری می کنی به دینی که جز آن را از بندگان نمی پذیرد. عرض کردم: وبسا که از طواف مادرت فاطمه (علیها السلام) طواف کردم وگاهی طواف ننمودم، فرمود: این طواف را بسیار کن که ان شاء الله بهترین عملی است که تو انجام داده ای.(۳۷۴)
و از دلایل استحباب طواف نمودن از عموم مؤمنین روایتی است که در کافی به سند خود از ابوبصیر از حضرت ابو عبد الله امام صادق (علیه السلام) آورده که فرمود: هر کس پدر یا خویشاوندی را صله کند پس از طرف او طواف نماید، اجر آن به طور کامل برای او خواهد بود، وبرای کسی که از سوی او طواف کرده مانند پاداش او خواهد بود واو به خاطر گرامی داشتن پیوند آن شخص، با ثواب طواف دیگری فزونی خواهد یافت.(۳۷۵)🍃📗🍃🍃🍃🍃🍃🍃
📚قسمت6⃣4⃣
✅جلددوم
#مکیال المکارم