استاد پناهیانAUD-20211126-WA0022.mp3
زمان:
حجم:
3.29M
*«ظهور نزدیـک است»*
🎙️ استاد پناهیان
⁉️ آیا ظهور واقعا نزدیک است؟
🔸 اگـر ما مردم را امیدوار کنیـم که هفته بعد امام زمان میآید و آقا نیامد، مردم بیدیـن نمیشوند؟
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
2.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ زیبا ⬅️ کی شود یارم از سفر آیی؟
2.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد عالی: #شهوتجنسی!!!
#برڪاٺصلواٺ
🌸🍃🌸🍃
آورده اند که مردی را هوس دزدی به سرش زد و می خواست که در آن حرفه کمالی یابد.
او را نشان دادند که در شهر نیشابور مردی است که در این علم کمالی دارد و بر دقایق اِختفاء و اسرار، عارف و واقف است.
آن مرد از شهر خود عزم آنجا کرد.
چون به نیشابور رسید، سرای آن دزد را نشان خواست و به خدمت او رفت و خود را بر وی عرضه کرد و گفت آمده ام تا از تو چیزی آموزم و در علمِ دزدی مهارتی حاصل کنم.
استاد او را به ترحیب و خوش آمدی هر چه تمام تر جواب گفت.
چون طعام پیش آوردند و مرد خواست که تناول کند، استاد نیشابور او را گفت که به دست چپ بخور.
مرد، دست چپ در پیش کرد و خواست تا طعام خورد، چون عادتش نبود نتوانست خورد.
دست راست بیرون کرد.
استاد گفت جان پدر، در این کار که تو قدم نهاده ای، اول مقام او آن است که دست راست قطع کنند از آنکه حکم شرع این است و چون تو را به دزدی بگیرند و دست راست را ببرند، باید که به دست چپ طعام خوردن عادت کرده باشی تا آن روز رنج نبینی.
مرد را از این سخن، انتباهی (بیرون آمدن از غفلت) پدید آمد و گفت در کاری که به طمع سیمی که به دست آید دست سیمین را به باد دادن، شروع در آن ناکردن اولی تر.
پس از سر آن حرفه درگذشت و از آن آرزو و خواسته دل کند.
https://chat.whatsapp.com/L2bAdHzLRg5BkqeX6T74EZ
4.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حسن روحانی لیدر جریان خائن غربزده در سفر تبلیغاتی ریاست جمهوری سال 1396 به اصفهان رفته بود که جمعیت زیادی در تایید و حمایت از این مسئول فاسد، شعار دادند که : نه قاضی، نه سردار ، دولت قانون مدار، حالا عده ای که 8 سال تمام در مقابل خیانت ها؛ بی تدبیری ها و نامردی های حسن روحانی و تیم غربزده اش سکوت و بلکه حمایت کرده بودند ، دولت انقلابی رئیسی را تحت فشار قرار داده اند که ویرانی های به وجود آمده توسط اصلاحطلبان را در این 100 روز فعالیت خود ؛ حل و فصل کند.
✍️بیداری ملت
@bidariymelat
💢قصدکشتن شیخ نخودکی اصفهانی
یکی از آشنایان به نام سرهنگ عباسعلی میرزایی میگفت: سفری به مشهد مقدس رفته بودم و برای خرید کلاهی به دکان کلاهفروشی رفتم. صحبت از مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی به میان آمد.
🎩کلاهفروش گفت: روز فوت مرحوم شیخ در دکان سلمانی بودم و یک نفر در صندلی اصلاح نشسته بود. چون سر و صدای تشییعکنندگان برخاست، مشتری پرسید چه خبر است؟ سلمانی گفت: جنازه حاج شیخ حسنعلی اصفهانی را تشییع میکنند. به محض شنیدن این خبر، مشتری آنچنان به فغان و ناله افتاد که تصور کردیم از منسوبان شیخ است. چون از او توضیح خواستیم، گفت من با این مرد بزرگ نسبتی ندارم، لیکن حکایتی میان من و او هست که این چنین موجب شوریدگی احوال من شده است.
⚜️آنگاه داستان خود را اینگونه تعریف کرد:پدرم در قریه «نخودک» کدخدا بود و من هم در اداره ژاندارمری کار میکردم. روزی حاج شیخ به پدرم فرموده بودند: اگر احتیاج نداری، از شغل کدخدایی استعفا کن. پدرم نیز به موجب توصیه حضرت شیخ از کار خود استعفاء کرد و چون من از ماوقع مطلع گشتم، بغضی از مرحوم شیخ در دلم پدید آمد و دیگران هم مرا به این دشمنی، تحریک و تشویق میکردند تا آنکه مصمم شدم ایشان را به قتل برسانم و چون گاهی از اوقات نیمهشبها که از ماموریت خود باز میگشتم مرحوم شیخ را دیده بودم که تنها از ده خارج میشوند، بر آن شدم که در یکی از این شبها ایشان را هدف گلوله سازم. اتفاقا، در یکی از شبهای تاریک زمستانی که به طرف آبادی میآمدم، حضرت شیخ را دیدم که عبا بر سر کشیده و میخواهند از ده خارج شوند. با خود اندیشیدم که وقت مناسب فرا رسیده، اما بهتر است اندکی صبر کنم تا از ده دور شوند و صدای شلیک من کسی را آگاه نکند.
♨️باری، مسافتی در عقب ایشان آهسته رفتم تا آنکه کاملاً از ده بیرون رفتند. در آن حال که خواستم تفنگ خود را به قصد شلیک از دوش بردارم، ناگهان حضرت شیخ روی به طرف من گردانیدند و فرمودند: حبیب کجا میآیی؟! بیاختیار گفتم: خدمت شما میآمدم و سخت از کار خود به وحشت افتادم. فرمودند: بیا تا با هم به زیارت اهل قبور برویم. بیدرنگ پذیرفتم و به قبرستان ده که مسافتی فاصله داشت، رفتیم و فاتحه خواندیم. آنگاه حضرت شیخ فرمود: دوست داری که به شهر رویم و حضرت رضا علیهالسلام را زیارت کنیم؟ عرض کردم: آری. فرمودند:دنبال من بیا. چند قدمی نرفته بودیم که دیدم پشت در صحن مطهر رسیدیم و چون درها بسته بود، اشارتی کردند و در باز شد، ولی کسی را ندیدم که در را گشوده باشد، دستور دادند تا وضو بگیریم با آب جوی وضو ساختم و به سوی حرم مطهر روانه شدیم. در اینجا نیز درهای بسته با اشاره حضرت شیخ باز شدند و داخل حرم شدیم و زیارت کردیم و در هنگام بازگشت،درها یک به یک پشت سر ما بسته شد.
🕌چون از صحن خارج شدیم، فرمودند: دوست میداری که امیرالمؤمنین علیهالسلام را هم زیارت کنی؟ عرض کردم: آری و هنوز چند قدمی به دنبال ایشان نرفته بودم که در برابر صحن و حرم رسیدیم، ولی من چون تا آن وقت به زیارت امیرالمؤمنین(ع) نرفته بودم، ابتدا آنجا را نشناختم،باری، درهای بسته صحن و حرم حضرت امیر(ع) هم به اشاره حضرت شیخ باز شد. زیارت کردیم و خارج شدیم، در این هنگام حضرت شیخ فرمودند: حبیب، شب گذشته است و تو هم خستهای بهتر است که به «نخودک» باز گردیم. عرضه داشتم: آقا، هر چه صلاح میدانید، انجام دهید. باز پس از چند قدمی، ناگهان خود را در همان جای ملاقات نخستین یافتم. پس از آن به من فرمودند: حبیب، مبادا که تا من زندهام از سرّ این شب با کسی چیزی در میان گذاری که موجب کوری چشمان تو خواهد شد و دیگر اینکه هیچ وقت نزد من نیا و هرگاه که مرا دیدی از دور سلامی بکن و والسلام. آیا این کراماتی که من از ایشان دیدهام جای آن نیست که چنین در ماتم این بزرگوار شیون و فغان کنم؟!
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
هاشمی:
*فواید دنیوی صلوات*
*فایده اول:* در اصول کافی است که رسول خدا (ص) فرمودهاند در مقابل صد صلوات حق تعالی صد حاجت را برآورده مینماید.
*فایده دوم:* با صدای بلند صلوات فرستادن نفاق را برطرف میسازد.
*فایده سوم:* صلوات فرستادن موجب پاکیزه شدن عملهاست.
*فایده چهارم:* هر کس یک صلوات بفرستد حق تعالی در عافیت را بر روی او میگشاید.
*فایده پنجم:* صلوات فرستادن فقر را برطرف میکند.
*فایده ششم:* هر گاه چیزی از یاد انسان برود و آدمی آن را فراموش کند صلوات موجب میشود که به خاطر آید.
*فایده هفتم:* صلوات، دشمن دیرین و همیشه در کمین انسان یعنی ابلیس لعین را ذلیل و خوار میکند.
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
:
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
💠 نهج البلاغه # خطبه دوم ( جلسه ۲۰)
🔶ادب بندگی در استعانت از حضرت حق جل جلاله
احْمدُهُ اسْتِتْماماً لِنِعْمتِهِ، واسْتِسْلاماً لِعِزّتِهِ، و اسْتِعْصاماً مِنْ معْصِيتِهِ، و اسْتعينُهُ فاقةً اِلي كفايتِهِ، اِنّهُ لايضِلُّ منْ هداهُ، و لايئِلُ منْ عاداهُ، ولايفْتقِرُ منْ كفاهُ، فاِنّهُ ارْجحُ ما وُزِن، و افْضلُ ما خُزِن. و اشْهدُ انْ لا اِله اِلاّ اللّهُ وحْدهُ لاشريك لهُ، شهادةً مُمْتحناً اِخْلاصُها، مُعْتقداً مُصاصُها. نتمسّك بِها ابداً ما ابْقانا، و ندّخِرُها لاِهاويلِ ما يلْقانا، فاِنّها عزيمةُ الاْيمانِ، و فاتِحةُ الاِْحْسانِ، و مرْضاةُ الرّحْمنِ، ومدْحرةُ الشّيطانِ. و اشْهدُ انّ مُحمّداً عبْدُهُ و رسُولُهُ، ارْسلهُ بِالدِّينِ الْمشْهُورِ، والْعلمِ الْمأْثُورِ...
🔸🔸🔸🔸🔸🔸
💠 ترجمه :
خداي را سپاس كه تتميم نعمتش را طالبم، و فروتني در برابر عزّتش را جويايم، و پناه او را از نافرمانيش خواهانم، از او درخواست ياري دارم كه به كفايتش نيازمندم، آن را كه او هدايت كند گمراه نشود، و هر كه را او دشمن بدارد نجات نيابد، و هر كه را او كفايت كند محتاج نگردد، زيرا او سنگين ترين وزنه ها، و بهترين اندوخته هاست. و شهادت مي دهم كه جز خداي يگانه خدايي نيست و او را شريكي نمي باشد، شهادتي كه خلوصش از امتحان گذشته، و بر حقيقتش پايبندم. به آن شهادت تمسك داريم تا زماني كه خدا زنده مان مي دارد، و آن را براي دشواريهاي قيامت ذخيره مي كنيم، كه اين گواهي استواري ايمان، سرلوحه احسان، مايه خشنودي حق، و عامل طرد شيطان است. و شهادت مي دهم كه محمّد بنده و رسول اوست، و او را به دين مشهور، و نشانه معروف...
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
💠 نهج البلاغه # شرح خطبه دوم ( جلسه ۲۰)
🔶 ادب بندگی در استعانت از حضرت حق جل جلاله
اولین جملات این خطبه مربوط به حمد الهی است .
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند ، من اگر خدا را حمد می کنم ، غرض و هدفم این است که دروازه های نعمات الهی را بیش از پیش به سوی خودم باز کنم .
🍂احْمدُهُ اسْتِتْماماً لِنِعْمتِهِ واسْتِسْلاماً لِعِزّتِهِ و اسْتِعْصاماً مِنْ معْصِيتِهِ 🍂
و برای اینکه خود را در معرض پذیرش عزّت الهی قرار دهم و تسلیم حق تعالی شوم و خود را از معصیت خدا بیمه کنم.
🍂و اسْتعينُهُ فاقةً اِلي كفايتِهِ🍂
از خدا کمک می طلبم ، همان کاری که ما چندین بار در طول روز انجام می دهیم ( ایاک نعبد وایاک نستعین) خدایا از تو کمک می خواهیم . معمولا ما وقتی صحبت از کمک کردن می کنیم به این نحو است که یک حدی از توان برای خود قائلیم و برای قوت بیشتر از دیگران کمک می خواهیم .
❌اما در برابر خداوند این خوف وجود دارد که نکند ما اینگونه کمک بخواهیم . یعنی روی توان خود هم در برابر خدا حساب کنیم و از خدا برای قوت بیشتر کمک بخواهیم .
این شرک است ❌
خدایا تا اینجا من آمدم و بقیه اش را تو کمک کن ⛔️ این شرک است ولو خفی .
در برابر خدا ما دیگر به حساب نمی آییم ( هیچِ هیچ)
امیرالمومنین می فرمایند حواستون باشد.
(اسْتعينُهُ فاقةً اِلي كفايتِه)
با نهایت فقر و نیاز . من از سر فقر و نیاز برای دستیابی به کفایتش از او کمک می خواهم .
🌟خود را در برابر خدا هیچ بدانیم . ادب بندگی را رعایت کنیم .🌟
گاهی بعضی ژست ها را در مقابل خداوند می گیریم که مایه شرمساری است . ( خدایا ما تلاشمان را کردیم بقیه اش با تو)
🍂اِنّهُ لايضِلُّ منْ هداهُ، و لايئِلُ منْ عاداهُ🍂
هرکس را او هدایت کند ، گمراه نخواهد شد .
خدا رفیق نیمه راه نیست . و تا آخر با ماست . گمراه نمی کند کسی را که هدایت کرده است . اورا حیران و سرگردان نمی گذارد .
وَئَل : نَجیَ / لا یَئِل : نجات نمی یابد.
نجات نمی یابد کسی که خدابا او دشمنی کند .
▪عاداه : خدا با بنده دشمنی کند یا بنده با خدا دشمنی کند؟! ( نظر مفسران در اینجا متفاوت است)
البته در نهایت در هر دوحال بنده نجات نمی یابد . ولی طبق سیاق جمله این طور معنی می شود که خدا به بنده اش دشمنی کند.
خدا ابتداءً با کسی دشمن نیست مگر اینکه خودش به خودش پشت پا بزند. و کسی که خدا با او دشمنی کند پناهی ندارد و نجات نمی یابد.
🍂ولايفْتقِرُ منْ كفاهُ🍂
کسی که خدا اورا کفایت کند ، هیچ گاه نیازمند نخواهد شد.
در دورانی مثل کودکی و قبل از سن تعقل خداوند مارا کفایت کرده است . حیوانات و گیاهان را هم کفایت کرده است . منتها بعداً ما خودمان خواسته ایم که خود را کفایت کنیم ، و اینجا آغاز مشکلات برای ماست . اگرواقعاً کسی همچنان دل ببندد به خداییِ خدا ، وقتی فکر می کندبه جایی رسیده ، باز هم نباید به خودش بهائی بدهد . یعنی در برابر خدا همان بنده ناتوان بماند.
🍂فاِنّهُ ارْجحُ ما وُزِن، و افْضلُ ما خُزِن🍂
پس حمد خدا سنگین ترین وزنه و بالاترین ذخیره است .( الحمدلله ذ