eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
9.5هزار ویدیو
298 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی کپی متن حلال با ذکر صلوات برای فرج🌱 مدیر: @Montazer_zohorr @Namira_114 تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
تنبلی_و_بی_حوصلگی_10.mp3
12.32M
۱۰ قانونِ بی چون و چرایِ دنیاست 👇 هر کُنِشی ، واکنش مخصوص به خود و هر عملی، عکس العملِ مشخصِ خود را ، درپی دارد. تنبلی در مهارت آموزی برای انتخاب‌ها، ارتباطات و رفتارهای صحیح، عواقب خطرناک خود را دارد. این عواقب را شما انتخاب کرده اید تقصیر خدا نیست‼ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 🌿💐🌿💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️ ناامیدی⁉️ هرگز❗️ در قرآن آمده است وقتي حضرت موسي عصا را انداخت "فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُساجِدِينَ" همه به سجده افتادند اين ساحران خيلي در كارخود مهم و بزرگ بودند ، فرعون فرمان داده بود دانشمندان علم سحر را براي او بياورند. اینکه اینها به سجده افتادند بسیار مهم است سيدالشهداء (ع) در دعاي عرفه جمله اي دارد كه اولياي خدا آن را ميخواندن و اشك ميريختند "یا مَنِ‏ اسْتَنْقَذَ السَّحَرَةَ مِنْ بَعْدِ طُولِ الْجُحُودِ" "ای خدایی كه ساحران فرعون را بعد از انكار وكفر ‏طولانی نجات دادي" الله اكبر اين معجزه است! سيدالشهداء اين را در دعاي عرفه از مظاهر قدرت خدا ذكر ميكند شما جوانان عزيز اين جمله را بخوانيد ، عربي هم نشد مضمون آن را به فارسي بخواهيد بعضي مادرها از اينكه مثلا فرزندشان نماز نميخواند يا حجاب را كنار گذاشته است ناراحت هستند ، نااميد نشويد ! آدم چهل روز گناه كند قسي القلب ميشود ، اين ساحران عمري در دربار فرعون بودند و هيچ چيز را قبول نداشتند ميفرمايد تو آن خدايي هستي كه دست اين ساحران را گرفتي! ما كه بدتر از آنها نيستيم! ان شاءالله خدا دست ما را هم ميگيرد 👤آیت الله فاطمی نیا https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 🌿💐🌿💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3466656953.mp3
9.47M
۱۲ ✅ لازم نیست حتماً حرف بزنید، یا ارتباطی برقرار کنید... نَفْـــس شما و دیگران ، باهم حرف می‌زنند، و بر روی یکدیگر اثر می‌گذارند. اولین مهارت که باید برای ارتباط موفق با دیگران بیاموزید ؛ خودشناسی و مهارت‌های کنترل نَفْسِ خودتان است. 🔺با تنبلی خودتان را تباه نکنید. https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 🌿💐🌿💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به خدا بگو 🦋 🌺🌿اگر کسی درک کرد که به تقرب خدا نیاز دارد اولین قدم و بیشترین اقدام آن است که این نیاز را به خود خدا ابراز کند. و دائما در دلش به خدا بگوید ❤️🌿👇 🦋خدایا من نیاز دارم به تو نزدیک بشوم، خدایا خودت وسائلش را فراهم کن. خدایا خودت فهم ودرک لازمش را به من بده، خدایا خودت اشتباهات من را جبران کن. 🌺 👤ستادپناهیان https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 🌿💐🌿💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠رازی که بعد از ۴۰سال فاش شد ▪️این قسمت: 🔺بخش اول: رفیق 🔺بخش دوم: پیک یاری ▫️تجربه‌گران : آقای‌ نقی دلدار و آقای مصطفی سرافرازی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | 🎙صدای ماندگار شهید آوینی 🌟ما یافتیم آنچه را دیگران نیافتند ماهمه افق های معنویت را در شهدا تجربه کردیم ..... عشق را هم امید را هم کرامت را هم شجاعت را هم عزت را هم وهمه ی آنچه را که دیگران جز در مقام شهادت نشنیده اند ما به چشم خود دیدیم ،ما معنای جهاد اصغر واکبر را درک کردیم ..... و پادگان دوکوهه به اینهمه، شهادت خواهد داد.🕊🌷 ‎‎‌‌‎‎‌‌‎─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴مادر آیت الله بروجردی آیت الله مرحوم شهید مرتضی مطهری می فرمایند: در شهر بروجرد:‌ به مدت ده شب برای تبلیغ رفته بودم، دوست داشتم توسط بزرگان شهر از احوالات مرجع بزرگ آیت الله العظمی بروجردی مطلع شوم. پیرمرد نود ساله این طور برایم تعریف کرد، که تمام کوشش ما در آن زمان این بود که او را به وقت شیر خوردن با وضو و طهارت شیر بدهد. این مادر بزرگوار در شبی سرد به غسل نیاز داشت و امکان بیرون آمدن از خانه برایش نبود، با توکل و توسل با آب سرد غسل کرد، آنگاه پستان به دهان بچه گذاشت. توجه معنوی مادر و زحمات مخلصانه ی پدر کسی را به دنیای اسلام تحویل داد که باعث تحولات عظیمی از نظر علمی و عملی و اخلاقی در حوزه های علمیه شیعه شد. 📚زنان در آخرالزمان داستانهای آموزنده https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
این که گناه نیست 15.mp3
4.91M
15 گاهی عباداتت، به گناه آلوده میشن❗️ ✔️اگه گاهی نتونی،نیازِ اطرافیانت رو، به عبادات مستحبی، ترجیح بدی؛ عباداتت هم، آلوده میشن! نگو؛ این که گنــاه نیست https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 رمان آنلاین زن، زندگی، آزادی قسمت پانزدهم: گوشی زنگ خورد و اسم پدرش روی صفحه افتاد، سحر با استرس تماس را وصل کرد و گفت: ا... ا.. الو سلام صدای نگران پدرش بلند شد: چه سلامی؟ چه علیکی؟ ما را از نگرانی کشتی!! چرا جواب گوشیتو نمیدی؟! چرا گوشی رو خاموش کردی؟! اصلاً تو کجا رفتی؟! توی این اوضاع قرش میش، تو یک دختر تنها کجا رفتی؟! مادر بیچاره ات از نگرانی دقمرگ شد و به تمام قوم و خویشا زنگ زده تا ببینه،خانم خانما کجا تشریف بردن سحر همانطور که لبش را به دندان گرفته بود گفت: من.. من.. من کی خونه قوم و خویش رفتم که الان دفعه دومم باشه؟ مامان چرا اینکار را کرده؟ من موسسه زبان رفتم، ولی حالم بد شد و دوستام... پدرش به وسط حرفش دوید و گفت: کدام موسسه؟ کدوم آموزشگاه؟! چرا حرف مفت میزنی؟! من چند بار به این خراب شده رفتم پشه هم اونجا پر نمیزد، تمام درها قفل بود. راستش را بگو کجایی سحر؟ کدوم گوری رفته بودی دختر؟! سحر نفسش را آرام بیرون داد و گفت: دارم میام خونه، اونجا اومدم توضیح میدم. پدرش با فریاد گفت: لازم نکرده بگو کجایی بیام دنبالت. سحر با من و من گفت: میام دیگه.. خودم میام پدرش عصبانی تر فریادش بلند تر شد و گفت: میگم بگو کجایی یک عمر مسافرکشی کردم و مردم را اینور اونور بردم، حالا نمیتونم بیام دنبال تو؟! سحر نگاهی به اطراف کرد، صلاح نمی دانست که پدرش اینجا بیاید چون با آمدن او به اینجا،مشکوک میشد که سحر در اغتشاشات شرکت کرده، پس آدرسی دیگه داد و دستش را بالا برد، برای اولین تاکسی تا او را به آدرسی که به پدرش داده بود، برساند. سحر با عجله دست تکان میداد اما هیچ تاکسی برای او نگه نداشت سحر نت گوشی را وصل کرد تا تاکسی اینترنتی بگیرد، اما اینترنت قطع بود پس لعنت به شانس خودش فرستاد و همینطور که در طول خیابان راه میرفت، برای تاکسی های عبوری، دست تکان میداد و میگفت: دربست، تا شاید ماشینی برای او بایستد، بعد از چند دقیقه بالاخره یک تاکسی جلوی پایش ایستاد. سحر بدون این که راجع به کرایه صحبت کند سریع مقصد را به راننده گفت و سوار شد و در همین حین گوشی دوباره زنگ خورد و این بار کسی جز جولیا نبود... ادامه دارد.. 📝به قلم: ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
امرالله عبدی زاده.mp3
12.19M
📗کتاب صوتی " نیمه پنهان ماه" روایتی از زندگی شهدا به زبان شهید‌ والامقام‌ امرالله عبدی زاده🕊🌹 ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا