"دوم: در روایات متعددی که از ائمه اطهار (علیهم السلام) روایت شده عهد، به ولایت امامان تفسیر گردیده است، چنان که در کافی از حضرت امام صادق (علیه السلام) آمده اند که فرمود: وما ذمه وحرمت خدا هستیم وما عهد الهی هستیم، پس هرکه به پیمان ما وفا کند عهد الهی را وفا نموده، وهرکس آن را بشکند حرمت وعهد الهی را شکسته است(۸۳۴).
و در مرآة الانوار از امام صادق (علیه السلام) درباره آیه شریفه: ﴿الا من اتخذ عند الرحمن عهدا﴾ (سوره مریم: ۸۷).
؛ مگر آن کس که نزد خداوند عهدی گرفته باشد. فرمود: یعنی آن که به ولایت علی وامامان بعد از او (علیه السلام) برای خدا دینداری کند که همان است عهد او نزد خداوند(۸۳۵).
و نیز از کنز الفوائد از امام صادق (علیه السلام) درباره فرموده خداوند: ﴿واوفوا بالعهد ان العهد کان مسوولا﴾ (سوره اسراء: ۳۴)؛ وبه عهد وفا کنید که حتماً از عهد سؤال می شود. آمده که فرمود: عهد آن است که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بر مودت ما واطاعت امیر المؤمنین (علیه السلام) از مردم گرفته است؛ واخبار بسیار دیگر.
و ظاهرا بیان این مطلب به خصوص از باب ذکر اهم افراد واعظم مصادیق است، نه این که پیمان وعهد منحصر در همین باشد، والله العالم."
"سوم: وفای به عهد یاد شده با شش امر حاصل می گردد:
۱ - یقین قلبی به امامت وولایت آن ها وتسلیم به آنچه از آن ها وارد شده است.
۲ - مودت قلبی نسبت به آنان.
۳ - بغض دشمنانشان وکسانی که بر آنان جلو افتادند (وخلافت را غصب کردند).
۴ - اطاعت وپیروی از آنان در تمام اوامر ونواهی ایشان.
۵ - اظهار اعتقاد قلبی به آنان به وسیله زبان واعضای بدن به مقدار توانایی واستطاعت -.
۶ - یاری کردن آن ها در هر حال به مقتضای آن.
و این عناوین شش گانه در دعا برای مولایمان صاحب الزمان (علیه السلام) ودرخواست تعجیل فرج آن حضرت از خداوند تحقق می یابد واین مطلب روشن است ونیازی به بیان ندارد."
۲۵ - آثار نیکی به والدین برای دعا کننده:
تمام آثار ونتایج دنیوی واخروی که بر نیکی به والدین هست، دعا کننده برای حضرت قائم (علیه السلام) خواهد داشت، چنان که در بخش سوم کتاب متذکر شدیم که امام (علیه السلام) پدر حقیقی تمام مردم است، پس هرکه بر او ظلم کند عاق پدر حقیقی خویش گشته، وهرکه به او نیکی نماید به تمام آنچه بر نیکی کردن بر پدر ظاهری مترتب است رستگار می شود. وتردیدی نیست که والد حقیقی حقش عظیم تر ومقامش بالاتر است، واز پدر ظاهری نسبی انسان شایسته تر است که به او احسان گردد.
دلیل بر این معنی - اضافه بر دلالت عقل سلیم بر آن - در حدیثی طولانی از تفسیر امام عسکری (علیه السلام) روایت شده که فرمود: والبته حق ما بر شما عظیم تر است از حق پدر ومادری که از آن ها متولد شده اید، که ما - اگر اطاعتمان کنید - شما را از آتش به سوی خانه آرام وجاویدان نجات می دهیم...(۸۳۶).
کما این که بدون شک دعا برای پدر - به خصوص با امر او به آن - از روشن ترین انواع نیکی ومهم ترین وسودمندترین آن ها است.
و اما آثار وفواید نیکی به والدین - از انواع مختلف خیر دنیا گرفته تا ثواب های اخروی - از موضوع بحث ما در این کتاب خارج است. طالبین به کتاب های علمای بزرگ ما از قبیل کافی وبحار مراجعه نمایند.
۲۶ - رعایت واداء امانت:
امام (علیه السلام) امانت الهی است، چنان که در زیارت جامعه آمده: شمایید روشن ترین مسیر واستوارترین راه وشهدای دار فانی (دنیا) وشفعای دار باقی (آخرت) ورحمت پیوسته وآیت مخزون وامانت حفاظت شده(۸۳۷).
شیخ ابوالحسن شریف در کتاب مرآة الانوار ومشکاة الاسرار گفته: امانت، به خود امامان وولایت وامامت ایشان تأویل گردیده است، که هر جایی - با رعایت تناسب - تأویل خاص خود را دارد. در بعضی از اخبار است که امامان امانت سپرده شده هستند، که خداوند آنان را به اولیای مؤمن خویش در زمین سپرده است.
و در بعضی از زیارت ها آمده: شهادت می دهم...و اینکه شما امانت محفوظ هستید.
و ظاهرا منظور وجوب رعایت وپیروی واطاعت آنان وپرهیز از آنچه مایه ناخشنودی ایشان است، چنان که در حدیث ثقلین که بین خاصه وعامه مشهور است این معنی وارد شده است(۸۳۸).
و در زیارت دیگری آمده: شما امانت های نبوت هستید، یعنی امانت های پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم).
و در تفسیر فرات از امام صادق (علیه السلام) چنین است: خداوند (عزّ وجلّ) ارواح امامان را بر آسمان ها وزمین وکوه ها عرضه شد...(۸۳۹).
"می گویم: مضمون روایت دیگری از امام صادق (علیه السلام) چنین است: خداوند (عزّ وجلّ) ارواح امامان را بر آسمان ها وزمین وکوه ها عرضه نمود ودر فضیلت آنان گفت، آنچه گفت...(۸۴۰).
جان کلام این که باید گفت: بی تردید رعایت امانت ها - به حکم عقل وآیات وروایات - واجب است. ونیز تردیدی در این نیست که رعایت ها وحفاظت ها نسبت به انواع واصناف گوناگون امانت ها مختلف می باشد. بنابراین هر امانتی به نحوه خاص خودش رعایت می گردد، ورعایت این امانت الهی به اظهار محبت وجدیت در نصرت واطاعت است. وچون این عناوین با مداومت وجدیت در دعا برای تعجیل فرج مولای ما صاحب الزمان (علیه السلام) تحقق می یابند، به طور حتم با این عمل رعایت این امانت انجام می گیرد. واگر تفصیل این مطلب را خواسته باشی، با تمسک به عنایت پروردگار علام وتوسل به امامان معصوم (علیه السلام) بیان می نماییم.
سخن در این جا در چند امر واقع می شود:
اول در معنی امانت محفوظ.
دوم: در بیان وجوب حفظ امانت ورعایت آن وادا کردن آن به اهلش - از جهات عقل ونقل -.
سوم: در بیان چگونگی رعایت آن امانت الهی.
چهارم: در بیان این که دعا برای مولایمان حضرت صاحب الزمان ودرخواست تعجیل فرج آن جناب از درگاه خداوند، از جمله مصادیق رعایت وحفظ امانت الهی است.
امر اول - معنی امانت محفوظ: بدان که این عبارت دوازده وجه را محتمل است که همه آن ها - به جز یازدهمین وجه - به این معنی بر می گردد که: امامان (علیهم السلام) ودیعه وامانت الهی هستند که خداوند متعال در حفظ ورعایت خویش قرار داده - به انحاء مختلف حفظ ورعایتی که حکمت الهی بر آن تعلق گرفته است.
اول: حفظ شده در تمام عوالم، تا این که در آخر الزمان ظاهر گردد. به عبارت دیگر: این است آن امانتی که خداوند تعالی در عالم انوار وارواح واظله واشباح ودر عالم دنیا از هنگام خلقت آدم تا دوران حضرت خاتم آن را حفظ فرموده، با آن همه معاندان ومبغضان وحسودانی که همواره در صدد از بین بردن آن وبه فکر خاموش کردن نور حق بوده اند، ولی خداوند جز این نخواسته که نور خویش را تمام (ومحفوظ) بدارد هر چند که کافران را خوش نیاید.
"خلاصه این که: امامان (علیهم السلام) امانت الهی هستند که پروردگار متعال از غیب قدس خویش برای بندگانش بر آورده تا از نور آن برخوردار شوند. ودر حفظ وحمایت خویش قرار داده که دست بدان نرسد وقصد یورش بر آن نشود، در تمام حالات ومقامات آنان، به طوری که احدی از معاندین وبد خواهانشان نتوانند نورشان را خاموش نموده وایشان را از بین ببرند، تا این که در آخر زمان آنان آشکار گردانید.
دوم: حفظ شده؛ یعنی خدای (عزّ وجلّ) این امانت را از پلیدی های جاهلیت وکثافت ها ونجاست های ضلالت نگهداری کرده به این که آنان را جز در صلب پاکیزه ورحم های مطهره به ودیعت نسپرده است. زیرا که اجماع علمای شیعه - بلکه ضرورت مذهب - بر این است که پدران ائمه (علیهم السلام) که امانت الهی در آنان به ودیعه نهاده شده بود - از خاتم انبیا تا آدم (علیه السلام) - همگی مؤمن وپاکیزه بوده اند وحتی یک چشم بر هم زدن هم به خداوند شرک نورزیده اند. همچنین مادران ایشان که این امانت به ایشان سپرده می شد، چنان که در زیارت آمده: لم تنجسک الجاهلیه بانجاسها ولم تلبسک من مدلهات ثیابها؛ پلیدی های جاهلیت تو را نیالود واز جامه های تیره وتارش بر تو نپوشید."
و از امام صادق (علیه السلام) است که فرمود: همانا خدا بود وهیچ چیز نبود، سپس کون ومکان را خلق کرد، ونور الانوار را آفرید که تمامی نورها از او نور گرفت، ودر آن (نور الانوار) از نور خویش جاری ساخت که همه نورها از آن نور یافت، وآن نوری است که محمد وعلی را از آن خلق کرد، پس محمد وعلی دو نور نخستین بودند، زیرا پیش از آن ها چیزی پدید نیامده بود، وآن دو همواره طاهر ومطهر در صلب های پاک جریان داشتند تا آن که در پاکترین آن ها - یعنی عبد الله وابوطالب - از یکدیگر جدا گشتند(۸۴۱)🌴☘🌴☘☘🌴☘🌴
💫⭐️💫📗📗قسمت4⃣0⃣1⃣
انسان شناسی ۱۶۶.mp3
11.46M
#انسان_شناسی ۱۶۶
#استاد_شجاعی
#حاج_حسین_یکتا
یک راه میانبر، هست برای اینکه :
۱ـ از مدت عمرمان، حداکثریترین استفاده را در کسب قدرت باطنی، ببریم!
۲ـ اتلاف زحمت، زمان و انرژی در مسیر تشبّه به الله، نداشته باشیم!
۳ـ شیرینی این مسیر، بر تمام مصائبش غلبه کند، و ما هم "ما رأیت الّا جمیلا" را در جان خود ببینیم.
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌸اذان
🌸🌸بشتابید بسوی نماز اول وقت
عَجِلوُابا لصلاة
👋التمــــــــــاس دعــــا
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
❣﷽❣
چگونه با خدا ارتباطی عاشقانه بگیریم؟
برای یه لحظه بیا و چشاتو ببند و
به مسایل'
دردها'
نیازها و کمبودهات فکر نکن ..
بابت خطاهات ' تاسف نخور
به از دست دادنهات فکر نکن و
تاسف شون رو نخور
به هیچی فکر نکن
به هیچی ..
تهش تنها چیزی که می مونه ...
بی نیازی است 🙏
"هیچ" را تجربه می کنی 😶🌫
.
.
.
.
عشق و شعف محض❤️
نوری مطلق 💫
با تمام ذرات وجودت حس می کنی با این نور یکی هستی ..
بی وزنی ..
رها در عالم پهناور
شوقی وصف ناپذیر، تمام وجودت را متبرک می سازد..
این حس های خوبی که درونت تجربه می کنی ؛
خداست
همان خدایی که تو جلوه ای از وی روی زمینی ..
چند ثانیه
فقط به عشق و نور توجه کن❤️☺️🙏
کم کم، حس می کنی درونت پر از عشق خدایی شده و سبک تر شدی و رها تر ..
دوست من :
اکنون با خدا رابطه ای عاشقانه گرفتی
یعنی عشق بی قید و شرط الهی را درونت حس کردی ..
❤️🌺🙏
در این لحظه
وجودت تقدس یافته و جایی که در آن هستی ؛ مقدس است ..
بهت تبریک می گم🙏❤️
شاید تا کنون این گونه؛
خدا را نشناخته بودی...
برای همین به دنبال خدا در آسمان و کعبه و مسجد و کتابهای مقدس رفته ای ..
غافل ازینکه خدا درون خود توست..
❤️
کافیست موانع را برداری تا او را در خودت و خودت را در او ببینی
جـ♥️ـان منی ای خدا
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فحاشی منشه امیر پس از عصبانیت شدید در مناظره با علم صالح؛ افتخار میکنم صهیونیست هستم، شما حیوانید!
🔶 علم صالح، استادیار مطالعات خاورمیانه: اسرائیل اراضی سه کشور را اشغال کرده؛ جنگ اسرائیل و فلسطین 75 سال است که ادامه دارد و از هفت اکتبر شروع نشدهاست.
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
خانواده آسمانی 08.mp3
11.74M
#خانواده_آسمانی ۸
#استاد_شجاعی 🎤
#حجهالاسلام_فرحزاد
🔅 آدمها چشم از اینجا که فرو میبندند؛
آمادهی ملاقات خدایند!
ـ اما به بعضی نامهای از خدا میرسد، که با سلام خداوند آغاز میشود 💫
ـ بعضی، حتی خداوند نگاهشان هم نمیکند، 💥
و قرآن این لحظه را با کلمهی" إخسئوا " تعریف میکند .. یعنی (از من دور شو)
ـ داستان این دو گروه چگونه است؟
#انسان_شناسی
#خودشناسی
#هدف_خلقت #عزت_نفس
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🌹 منتظران ظهور 🌹
فراموش نکنید که شما از بازوهای توانمند ما هستید و با کمک شماست که ما این راه را طی خواهیم کرد و البت
#سامری_در_فیسبوک
#قسمت_شانزدهم🎬:
استاد به طرف میز رفت، میله ای نازک و آهنین که شبیه به آنتن رادیو بود را برداشت و به طرف نقشه ای روی دیوار رفت و با ابزار دستش نقشه را کلی نشان داد و گفت: ما باید انچنان خوب کار کنیم که تمام دنیا را تحت تاثیر قرار دهیم و اما در ابتدای راه عمده تلاش ما روی این منطقه هست.
همبوشی به نقطه ای که استاد اشاره کرد چشم دوخت و آن منطقه جایی نبود جز خاورمیانه، استاد به طرف جمع برگشت و ادامه داد: چون اجتماع شیعیان در این مکان قرار داد و اگر قرار باشد مذهب شیعه گسترش یابد و به بقیه دنیا صادر شود، از همین مکان خواهد بود، پس عمدهٔ فعالیت ما در اینجا خواهد بود.
اکثر دانشجوها با تکان دادن سر حرف استاد را تایید کردند، استاد دست هایش را پشت سرش قفل کرد و ادامه داد: پس ما باید اعتقادات ملت مورد نظرمان را کالبد شکافی کنیم، البته شماها اکثرا جوری انتخاب شده اید که به اعتقادات این طیف آگاهید، اما ما اینک در اینجا جمع شده ایم تا با دیدی دیگر به قضیه نگاه کنیم، طبق تحقیقات محققان ما، قوی ترین ایمان و اعتقاد به دین و مذهبشان در بین شیعیان هست و آنها چنان عمل می کنند که دیگر مذاهب را تحت تاثیر قرار میدهند، پس ما برای اینکه قدرت آنها را کم کنیم باید اعتقاداتشان را ضعیف کنیم و یا آنها را به انحراف کشانیم، طبق نظریات پژوهشگران ما مذهب شیعه را در طول سالها و اعصار دو چیز حفظ کرده، یکی از آنها علاقهٔ شیعیان به امام سومشان که باعث حس آزادی خواهی و شهادت طلبی در بین آنها شده و این حس آنچنان قوی هست که از هر فرد عادی آنها پهلوانی ساخته که از مرگ در جبههٔ جنگ نمی ترسند و برعکس به استقبال آن می روند و این برای ما یک زنگ خطر است چون اگر این احساس پابرجا بماند نه ما بلکه هیچ قدرتی را یارای مقابله با آن نیست، دومین موضوعی که باعث قدرت شیعیان شده، امید به آینده و ظهور منجی آخرالزمان است البته این اعتقاد در تمام ادیان و مذاهب جاریست و هرکس به نوعی به ظهور منجی ایمان دارد، منتها ما می دانیم که منجی اصلی دنیا که دشمنی برای قوم برگزیده هست کسی نیست جز همان شخصی که شیعیان ان را مهدی می خوانند، شیعه با این امید پیش میروند و روزگار می گذرانند و همین اعتقاد به شیعیان قدرتی مضاعف می دهد، پس ما باید این اعتقاد را سست کنیم و برای سست و نابود کردن آن چه چیزی بهتر از آن است که این اعتقاد را از راه اصلی اش منحرف کنیم و به جایی کشانیم که خودمان می خواهیم، فعلا جمع ما روی مورد دوم که اعتقاد به ظهور منجی دنیاست کار می کنیم.
همبوشی همانطور که غرق سخنان استادش بود با خود فکر می کرد که با چه انسان های باهوشی طرف است و قرار است با کمک اینان جنگی نرم و بی صدا راه اندازند.
استاد نگاهی به جمع پیش رویش کرد و گفت: اینک کتاب هایی تحت اختیارتان قرار می دهم، کتاب هایی که حول ظهور مهدی است، شما موظفید که این کتاب ها را با دقت بخوانید و از شما می خواهم برای جلسهٔ بعد احادیثی را پیدا کنید که برای ما راه گشاست و روزنه ایست که می توان به وسیله آن، انحراف مد نظرمان را پیاده کنیم، البته این را هم بگویم محققین ما راه مدنظر را ارائه کرده اند و لیکن من می خواهم بدانم دانشجوهای کلاسم تا چه حد نبوغ دارند.
استاد با زدن این حرف از کلاس بیرون رفت و بعد از لحظاتی چند مرد با لباس نظامی با تعدادی کتاب روی دستشان داخل شدند و شروع به پخش کتاب ها کردند.
همبوشی نگاهی به کتاب دستش کرد و نگاهی هم به دختری که موهای طلایی داشت و در کنارش بود انداخت، او خیلی دوست داشت به نحوی خودش را به دختر نزدیک کند و با او آشنا شود پس خودش را به طرف دختر کشانید و گفت: شما تا به حال این کتاب را خوانده اید.
دختر به طرف همبوشی برگشت و همانطور که لبخند میزد با نازی در صدایش گفت: مشابه این را خوانده ام اما این کتاب را نه...
همبوشی لبخند گل گشادی زد و گفت: کاش برای من هم کمی توضیح دهید..
دختر خنده ریزی کرد و گفت: چی را باید توضیح بدهم؟! وقتی خواندمش باشه...
همبوشی که از لهجه دختر متوجه شده بود عراقی نیست و زبان عربی هم به سختی میفهمد و حرف میزند چشمکی زد و گفت: پس من هم در عوض آن عربی فصیح را به شما یاد خواهم داد
ادامه دارد
📝به قلم:ط_حسینی
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞
#سامری_در_فیسبوک
#قسمت_هفدهم 🎬:
مدت زیادی از شروع اموزش همبوشی در مؤسسه اسرائیلی می گذشت، همبوشی که در خلق مکر و حیله دست شیطان را از پشت بسته بود، در این کلاس بیش از دیگران، می درخشید و نظر استاد و تمام کسانی که آنها را زیر نظر داشتند را به خود جلب کرده بود، احمد همبوشی با سیمین، همان دختر موطلایی که الان میدانست اهل ایران است ارتباط نزدیک و مخفیانه برقرار کرده بود، سیمین از فرقهٔ بهایی های ایران بود و اینک در اسرائیل تحت آموزش های زیادی قرار گرفته بود تا در وقت موعود به ایران برگردد و مأموریتش را عملی کند، همبوشی در یادگیری زبان عربی به سیمین کمک می کرد و سیمین هم اعتقادات بهائیت را برای همبوشی بیان می کرد، اعتقاداتی که قرار بود با کمی تغییر اسم مبنای مأموریت احمد همبوشی قرار بگیرد، انگار سیمین آمده بود تا همان یک ذره از اعتقادات و حیا و عفتی را که در همبوشی مانده بود به باد دهد، او طوری روی همبوشی تاثیر گذاشته بود که به راحتی آب خوردن با زن های رنگ و وارنگی که میدید و به آنها کشش پیدا می کرد، ارتباط برقرار می کرد و خود را مُحق میدانست هر عملی هر چند از نظر دین و مردم ناپسند باشد انجام دهد، گویی زندگی در اسرائیل بی غیرتی و بی عفتی را به او هدیه کرده بود.
کلاس هفتهٔ آینده مؤسسه، که انگار جزء آخرین جلسات تئوری آنها محسوب میشد، قرار بود در سالن بزرگی با حضور اساتید مختلف صهیونیستی و دانش آموختگانی که در این حوزه آموزش دیده بودند برگزار شود، کلاسی که قرار بود احمد همبوشی و سیمین در آن هنرنمایی کنند و به نوعی معلوماتشان را به نمایش گذارند اما امروز ملاقاتی دیگر قبل از برگزاری آن کنفرانس بین احمد همبوشی با مایکل انجام میشد.
احمد همبوشی راس ساعت مشخص شده، داخل مؤسسه حاضر بود و به طرف اتاقی رفت که مایکل انتظارش را می کشید.
در اتاق را زد و بعد از شنیدین صدای بفرمای مایکل داخل شد.
مایکل با لبخند از جا بلند شد و به طرف همبوشی رفت و بعد از تعارفات معمول هر دو روی مبل چرمی قهوه ای رنگی روبه روی هم نشستند، روی میز شیشه ای کوچکی که در وسط قرار داشت، ظرفی میوه و پارچی از شربت نارنجی رنگ وجود داشت.
مایکل که برخوردش بسیار دوستانه بود، ساق دستش را روی دستهٔ مبل قرار داد و همانطور که تیپ همبوشی را در کت و شلوار خاکستری رنگ با پیراهن سفید نگاه می کرد، گفت: چه خبر آقای همبوشی؟ همه می گویند که اسم کمال عبد الناصر بدجور دهان به دهان می چرخد! آفرین، من خیلی خوشحال شدم از این موضوع، البته همین انتظار هم از تو داشتیم چون طبق تحقیقات ما و پیشینه تان، شما مرد این کار و ماموریت سخت بودید.
همبوشی گلویی صاف کرد و گفت: شما لطف دارید من تمام تلاشم را می کنم تا به بهترین وجه این کار را انجام دهم، اما دلیل این ملاقات چه چیزی میتواند باشد؟! با توجه به اینکه کلاس های آموزشی تقریبا به اتمام رسیده ،یعنی وقت مأموریت من فرا رسیده؟!
مایکل قهقهٔ کوتاهی زد و گفت: همبوشی! هنوز هم که عجول هستی.. صبر کن، دلیل این ملاقات را خواهی فهمید، اما هنوز راه درازی تا شروع مأموریتت مانده، هنوز آموزش های عملی دیگری باید ببینی تا وقتی که آغاز به کار کردی، همه جانبه معلومات داشته باشی و بفهمی در موقعیت های مختلف چه کار کنی، این جلسه، یک جلسهٔ توجیهی برای شما هست تا کنفرانسی را که قرار است اجرا کنی به بهترین نحو انجام شود..
همبوشی نفسش را آرام بیرون داد و گفت: که اینطور...بفرمایید، بی صبرانه منتظرم که بدانم چه می خواهید بگویید..
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞