eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
9.5هزار ویدیو
299 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی کپی متن حلال با ذکر صلوات برای فرج🌱 مدیر: @Montazer_zohorr @Namira_114 تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
سامری در فیسبوک 🎬: با صدای کف و سوت حضار، احمد و سیمین از جایگاه پایین آمدند و در آخر مراسم، یکی دیگر از اساتید اسلام شناسی، سخنرانی کرد و مراسم تمام شد. احمد و سیمین صبر کردند تا اکثر شرکت کننده ها از سالن خارج شدند و بعد بی آنکه بدانند دو‌ چشم مرموز و کنجکاو آنها را می بیند دست به دست هم دادند و سیمین با نازی زنانه گفت: وای عزیزم تو واقعا معرکه بودی و احمد می خواست حرفی بزند که ناگهان با صدایی آشنا از پشت سر به خود امدند. سیمین کمی از احمد فاصله گرفت و مایکل با قدم های آرام به انها نزدیک شد، هر دو همراه با تکان دادن سر، سلام کردند. مایکل با دو ناخن دست راستش بر کف دست چپش کوبید و گفت: آفرین! بیش از انچه که از شما انتظار داشتم خوب اجرا کردید و بعد با اشاره به ردیف صندلی های پشت سرشان به آنها فهماند که بنشینند. هر سه روی صندلی نشستند و مایکل وسط آنها قرار گرفت و بعد یک نگاه به چهره سیمین که در زیر آرایش پنهان بود انداخت و نگاهی هم به صورت کشیده و چشمان پر از طمع احمد انداخت و گفت: می دانم که جوانید و دلتان در پی عشق می لرزد و کاملا پیداست که روابطی غیر از هم کلاس بودن بین شماست، از نظر من و جامعهٔ ما کوچکترین اهمیتی ندارد و بعد رو به احمد همبوشی کرد و ادامه داد: این روابط اگر چه برای سیمین بی عیب است اما برای شما که قرار است به زودی رهبر یک حرکت جهانی شوید خیلی خوشایند نیست، منظورم این است شما باید عادت کنید که در ظاهر مانند علمای متعصب و مذهبی که اعتقاداتی محکم دارند و قائل به حفظ حریم محرم و نامحرم هستند عمل کنید، چون قرار است مقتدای مردمی باشید که اغلب احکام دین می دانند و پس لازمهٔ اثر بخشی قوی، حفظ ظاهر است، شما در ظاهر نقش یک عالم متعهد و با ایمان را بازی کن و در خفا هر انچه دوست داری و عشقت کشید عمل کن، پس توصیه می کنم از همین حالا، در همین جا که هستی این کار را تمرین کنی. احمد همبوشی سری به نشانهٔ تایید تکان داد و مایکل در حالیکه از جا بر می خواست نگاهی به او انداخت و گفت: خوب می دانی که ما سخت زیر نظرت داریم و از این لحظه به بعد در این مورد هر خطایی که کنی باید تاوانش را پس دهی... احمد از جا برخواست با صدایی لرزان چشمی گفت و بدون اینکه به سیمین توجهی کند به دنبال مایکل راه افتاد سیمین اوفی کرد و انگار این قبیل حرکات احمد برایش عادی بود زیر لب گفت: پسرهٔ دراز دیلاق...عشقش هم باید ارباب هاش تعیین کنند، یعنی هر جا پول بیشتری باشه عشقش هم فوران می کنه. احمد خودش را به مایکل رسانید و‌گفت: من همان خواهم بود که شما امر کنید، فقط بفرمایید مرحلهٔ بعدی آموزش های من چی میشه؟ مایکل از زیر عینکش نگاهی به او انداخت و گفت: یک هفته استراحت کن تا ببینم واقعا مرد عمل هستی یا نه؟ اینم یک امتحان برای تو هست، به وقتش خبرت می کنم. ادامه دارد.. براساس واقعیت 📝به قلم:ط_حسینی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 🎞🎞🎞🎞🎞
سامری در فیسبوک 🎬: یک هفته از حرفی که مایکل گفته بود، می گذشت و احمد همبوشی منتظر رسیدن خبر بود، در این یک هفته او با سیمین هیچ ارتباطی نگرفته بود، چون واقعا از ارباب هایش حساب می برد و نمی خواست با ارتباط زود گذر با یک زن، کل برنامه ها و آینده اش را به باد فنا دهد. آفتاب غروب کرده بود که در آپارتمان او را زدند، احمد که مشغول خواندن یکی از کتاب هایی بود که می بایست به اسم او چاپ شود، کتاب را روی میز پیش رویش گذاشت با عجله به سمت در حرکت کرد. در که باز شد خانمی زیبا با موهای قهوه ای و چشم های عسلی در حالیکه با لبخندش رژ قرمز رنگ لبش را به نمایش گذاشته بود را مشاهده کرد. احمد با دیدن ان خانم یکه ای خورد و خانم همانطور که لبخند میزد دستش را به سمت او دراز کرد و گفت: من مارگیت هستم، مأمور شدم که در کارها شما را کمک کنم و بعد خودش را کمی کنار کشید و احمد همبوشی تازه متوجه دو مردی پشت سر او که کارتون هایی را حمل می کردند، شد. مارگیت اشاره به احمد کرد تا از جلوی در کنار برود و بعد داخل شد و پشت سرش دو‌ مرد وارد آپارتمان شدند کارتون ها را گوشه هال گذاشتند و بیرون رفتند، با بیرون رفتن آنها مارگیت در ساختمان را بست و همانطور که به چهرهٔ بهت زدهٔ احمد نگاه می کرد گفت: نمی خواهی تعارفم کنی تا بنشینم؟! احمد به سمت کاناپه قهوه ای رنگ اشاره کرد و‌گفت: ب...ب...بله ببخشید من یه ذره گیج شدم مارگیت قهقه ای زد و گفت: یه ذره نه، انگار خیلی بیشتر از یه ذره گیج شدی و همانطور که می نشست به کارتون ها اشاره کرد و گفت: بازشون کن تا راهشون بندازیم، یک دستگاه کامپیوتر با مخلفات برایت هدیه داده اند و چشمکی زد و ادامه داد: و البته همراهشان خانمی زیبا که مأمور است رضایت خاطر جنابعالی را فراهم کند. احمد که از اینهمه توجه به او یکجا ذوق زده شده بود لبخند گل گشادی زد و همانطور که به سمت کارتون ها می رفت گفت: به به، چی از این بهتر، به نظرم داخل اتاق ببریمشان بهتره.. مارگیت که انگار از قبل دستور داشت و می دانست چه کند، سرش را به نشانه نه تکان داد و گفت، روی میز همین گوشهٔ هال خوب است. داخل اتاق باید به دور از مسائل کاری خوش باشیم. از آن شب به بعد مارگیت هم جای خالی سیمین را برای احمد پر می کرد و هم استادی شد برای او تا به صورت تخصصی کار با کامپیوتر و فضاهای عالم مجازی را به او یاد بدهد. ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 🎞🎞🎞🎞🎞🎞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 پرچم های سیاهی از خراسان که با امام مهدی بیعت میکنند 🌕 آقا امام باقر عليه‌السلام فرمودند: پرچم‌هاى سياهى كه از خراسان خارج مى‌شوند، وارد كوفه شده؛ زمانى كه مهدى عليه السلام ظهور فرمايد، آنان را طلبيده و بيعت مى‌كنند. 📗الغيبة(للطوسی) ج ۱، ص ۴۵۲ 📗الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۱۱۵۸ 📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۲۱۷ منظور از خراسان در لسان احادیث، خراسان حال حاضر نیست بلکه خراسان بزرگ است که از سرحدات چین و هند شروع میشد و بسیاری کشورها از جمله قرقیزستان، تاجیکستان، افغانستان، ازبکستان و بخش بزرگی از ایران را در بر میگرفت، بطوری که سرحدات غربی آن تا شهر رِی می رسید. در هرصورت سرزمین خراسان در طول تاریخ، هیچ گاه دارای مرز ثابت جغرافیایی نبوده و تحت تاثیر عوامل مختلف، محدوده‌اش همواره کاهش یا گسترش یافته ‌است. https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘ پيامبر اسلام صلّ‌ الله علیه وآله: «خداوند متعال در آسمان هفتم فرشته‌ای گماشته است كه به آن «داعی» می‌گويند و چون ماه رجب فرا رسد آن فرشته هر شبِ آن ماه را تا صبح ندا می‌دهد: «خوشا بر ذاكران، خوشا بر طاعت كنندگان.» 📚 الإقبال، ج۳، ص۱۷۴ https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برنامه درس حافظ " شرح و تفسیر غزلیات حافظ " توسط https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باد هم کم نکند سوز دل صحرا را قطره‌ای عشق به آتش بکشد دریا را این ترک خورده دلم، وحشت این را دارد که بمیرد و نبیند پسر زهرا را😔 ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام رضا(علیه‌السلام) فرمودند: هیچ بنده اى حقیقت ایمانش را کامل نمى کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین شناسى، تدبر نیکو در زندگى، و شکیبایى در مصیبت ها و بلاها.✨ و چنین فرمود مهربان پروردگار آن‌ گاه که در برابر من به نماز می‌ ایستی، شتاب نکن. (‌کافی8/46) ‍ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ 🌸 خـدایا ای که به تو بی نیاز شوند و از تو بی نیاز نباشند به تو رو آورند و از تو رو بر نتابند از سر شور و شوق، آهنگ تو کرده‌ام و با دلی مطمئن به تو امید بسته‌ام تمنای من از تو هر چند زیاده باشد ولی در برابر غنای تو ناچیز و اندک است که دست عطایت از هر دستی گشاده‌تر و برتر است 🌸 خـداوندا تو را ستايش می‌كنم و از تو می‌خواهم که همه چیز را در این زندگی گذرا و زمینی به بهترین وجه تدبیر کنی زیرا تنها تو می‌دانی که چه چیز به صلاح من است ای روزی دهنده بی منت ما را به سمت درهای گشوده از رحمتت هدایت کن تا بهترین‌ها نصیب تک تکمان گردد https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام هادی علیه‌السلام فرمودند: همانا برای خداوند بقعه‌های است که دوست دارد در آنها به درگاه او دعا شود و دعای دعا کننده را به اجابت برساند، و حائر حسین(ع) یکی از آنهاست.✨
1- قيامت، روز مهمى است. 2- ربا گرفتن و رسيدن به دنيا، ساده و زودگذر است، آنچه ابدى وباقى است، قيامت است. 3- تقوا و ياد قيامت، قوى‌ترين عامل براى دور شدن از ربا وساير محرّمات است. 4- ضامن اجراى نظام اقتصادى اسلام، ايمان و تقواى مردم است. 5- در معاملات اين جهان، امكان كم و كاست هست، ولى در معامله با خداوند هيچ گونه كم و كاستى نيست. 6- ملاك جزا و پاداش، عمل است، نه آرزو. 7- نگران انفاق و ترك سود رباهاى خود نباشيد، از اعمال نيك شما اندكى كاسته نمى‌شود.