eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
9.5هزار ویدیو
298 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی #اللّهم_عجِّل_لولیِّک_الفرج مدیر: @Montazer_zohorr @Namira_114 تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
ازسیم‌خاردارنفست‌عبورکن به خانه که برگشتیم، نزدیک نیمه شب بود. مژگان یک راست به اتاق من رفت و دیگر بیرون نیامد. مادر هم با عمه و دخترش داخل اتاقشان رفتند که بخوابند. مادر جای من را در سالن انداخت. از این که در اتاقم نبودم حس آواره‌ها را داشتم. بدتر از آن، اینکه راحیل پیشم نبودو من چقدر دلتنگش بودم. گوشی را برداشتم و اسمش را نوشتم: ــ راحیل. بلافاصله جواب داد: ــ جانم. پس اوهم گوشی به دست به من فکر می کرد. چقدر این جانم گفتنش برایم دل چسب بود. ــ دلم هواتو کرده عزیز دلم. ــ چه تفاهمی! ــ کاش الان کنارم بودی... با شعری که برایم فرستاد دیوانه‌ام کرد: ــ ای کاش، که ای کاش، که ای کاش، نبود با (نام تو جانا)یار مرا هیچ ز ای کاش نبود. ــ راحیل داری دیونم می کنی. برام استیکر قلب فرستاد. پرسیدم: ــ اونجا همه خوابن؟ ــ آره. ــ راحیل تا موهاتو بو نکنم آروم نمیشم. می خوام یه دیونه بازی دربیارم. ــ چی؟ ــ نیم ساعت دیگه در رو بزن جلوی در آپارتمان ببینمت. فقط اهل خونه نفهمند. صفحه‌ی گوشی را خاموش کردم و فوری لباسهایم را پوشیدم و سویچم را برداشتم و بیرون زدم. در طول مسیر مدام صدای پیامهای گوشی‌ام می‌آمد. خیابانها خلوت بود و حسابی ویراژ می دادم. نیم ساعت هم نشد که جلوی در خانه‌شان رسیدم. پیام دادم که در را بزند. و بیاید جلوی در آپارتمان. داخل آسانسور که شدم پیامهایش را خواندم که چند بار نوشته بود: –نیا آرش. فردا همدیگه رو می بینیم. سعی کن بخوابی. جلوی درآپارتمان رسیدم و منتظر ایستادم. آرام در را باز کرد و با لبخند سلام داد و اشاره کرد که داخل بروم. من هم آرام سلامش را جواب دادم و گفتم: –نمیام تو، فقط امدم ببینمت و برم. دستم را گرفت و کشید داخل و گفت: – حداقل بیا داخل وایسا بیرون زشته. داخل رفتم . آرام در را بست. همه‌‌ی چراغها خاموش بود. فقط نور چراغ خوابی که در سالن بود، فضا را روشن ورویایی کرده بود. راحیل تیشرت و شلوار قشنگی پوشیده بود و با خجالت نگاهم می کرد. چشم هایش در این نور کم، می درخشید.صورتش را با دستهایم قاب کردم و گفتم: –راحیل وقتی خونمون نیستی، دیوارهاش بهم نزدیک میشن. اونجا برام مثل قبرمیشه. من دور از تو دیگه نمی تونم. او هم صورتم را با دستهایش قاب کردونگاهم کرد. نگاهش از سر شورش احساسش بود. قلبم را به تپش انداخت. لب زد: –منم. اولین بار بود غیر مستقیم از علاقه اش می گفت. از خوشحالی در آغوشم کشیدمش و با تمام وجود موهایش را بوییدم. برای چند دقیقه به همان حال باقی ماندیم. نمی توانستم دل بکنم. عطرش را عمیق بوییدم بوی گل مریم می‌داد. راحیل خودش را از من جدا کردو گفت: – مامانم خوابش سبکه، اگه مارو اینجوری ببینه، دیگه روم نمیشه تو چشم هاش نگاه کنم. موهایش را بوسیدم و گفتم: ــ باشه، قربونت برم. در را آرام باز کردم و خارج شدم. به طرفش برگشتم، دستش را گرفتم و گفتم: ــ خداحافظ، بعد دستش را به لبهایم نزدیک کردم و بوسیدم. با همان دستش لپم را کشیدو گفت: –خوب بخوابی عزیزم. دکمه آسانسور را زدم و با دست برایش بوسه‌ایی فرستادم. اوهم همین کار را کرد و باعث شد دلم بیشتر بخواهدش. صبح بعد از صبحانه عمه و فاطمه را به آدرس مطبی که گفتند رساندم و بعد برای مادر خرید کردم و به خانه بردم. راحیل خانه‌ی دوستش سوگند بود. قرار بود ظهر که شد بروم بیاورمش. به لحظه‌ها التماس می‌کردم برای گذشتنشان. بالاخره وقت رفتن رسید. نزدیک خانه‌ی دوستش که شدم به گوشی اش زنگ زدم و گفتم: ــ راحیلم، من دم درم. ــ میشه چند دقیقه صبر کنی؟ ــ شما بگو تمام عمرصبرکن. خنده ای کردو گفت: –زود میام. فهمیدم آنجا معذب است حرف بزند. از ماشین پیاده شدم و دست به جیب با سنگریزه ایی که زیر پایم بود سرگرم شدم. بالاخره آمد. درماشین را برایش باز کردم. تشکر کردو نشست. نشستم پشت فرمان و گفتم: –خب کجا بریم؟ ــ خونه دیگه. ــ نه، اول بریم یه بستنی توپ بخوریم، بعدم بریم یه کم خرید کنیم. واسه عقدمونم چند جا حلقه ببینیم. لبخندی زدو گفت: ــ حالا کو تا عقد. ولی باشه، پیشنهاد خوبیه. بعد از کیفش بلوز زنانه‌ایی درآورد و گفت: ــ قشنگه؟ خودم دوختم. ــ آفرین، خیلی خوب دوختی. واسه خودت؟ ــ نه ، واسه مامان شاکی گفتم; ــ پس من چی؟ خندیدو گفت: –هنوز درسم به پیراهن مردونه نرسیده. اگه رسید چشم، برات می دوزم آقا. تمام مدت خرید، دستهایمان در هم گره بود. بهترین لحظات زندگیم، با راحیل بودن بود. نمی دانم راحیل با من چه کرده بود. قبل از راحیل هم دخترهایی بودند که در کنارشان به تفریح و خرید رفته بودم. ولی نه هیچ وقت دلم برای دوباره دیدنشان به تپش می افتاد ونه برای دیدار مجددشان لحظه شماری می کردم و نه حتی برای هیچ کدامشان گل و هدیه خریده بودم. بودو نبودشان زیاد برایم مهم نبود.
زیاد از عشق شنیده بودم. حالا که مبتلا شده ام، می فهمم وقتی می‌گفتند اولین قدم عشق برداشتنه غروره، یعنی چی.. 🍁به‌قلم‌لیلا‌فتحی پور🍁 🔹💠🔹🔹💠🔹 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
ازسیم‌خاردارنفست‌عبورکن راحیل🧕🏻 با آرش به پاساژ بزرگ و چند طبقه‌ایی رفتیم؛ که از انواع و اقسام لباس و وسایل لوکس پر شده بود. بعد از کلی بالا و پایین کردن مغازه‌ها بالاخره لباسی را هر دو پسندیدیم. وارد مغازه که شدیم پشت پیش خوان پسر جوانی ایستاده بود. چشم چرخاندم ببینم فروشنده خانم هم هست. اما نبود. آرش جلو رفت و لباس را نشان دادو گفت: ــ لطفا اون لباس رو برامون بیارید. ــ چه سایزی؟ بعداز این که آرش سایزم را گفت، پسره نگاه موشکافانه ایی به من انداخت و گفت: – فکر نکنم این سایز بهشون بخوره... از حرفش سرخ شدم، از نگاهش، از اینقدر راحت بودنش، معذب شدم. پسر فروشنده وقتی سکوت ما را دید رفت که لباس را بیاورد. آرش بطرفم برگشت. او هم اخم هایش در هم شده بود. جلو امد دستم را گرفت و بی حرف از مغازه بیرون امدیم. تعجب زده پرسیدم: –کجا؟ همانطور که به روبرو نگاه می کرد، اخم هایش را باز کرد و گفت: –میریم یه مغازه ایی که فروشندش خانم باشه و اینقدر فضول نباشه. توی دلم قربان صدقه اش رفتم و به این فکر کردم که چقدر غیرت مردها چیز خوبیه که خدا در درونشون قرار داده و به خاطرش خداروشکر کردم. صدای اذان باعث شد زیر چشمی به آرش نگاه کنم. دستم را رها کرد و وارد مغازه‌ی کناری شدو سوالی پرسید و بعد دوباره دستم را گرفت و به طرف پله برقی رفتیم. طبقه ی منفی یک سرویس بهداشتی بودو کنارش هم نماز خانه. بطرفم برگشت. –نمازت رو که خوندی بیا جلوی همون مغازه که الان بودیم. کارش خیلی خوشحالم کرد. بالبخند گفتم: –چشم سرورم. ببخش که باعث زحمتت شدم. اخم شیرینی کردو گفت: – صدای اذان برام خوش آهنگ ترین موسیقی دنیاست چون تورو یادم میاره، ازش لذت می برم، بامن راحت باش. نمی دانستم از این حرفش باید خوشحال باشم یا ناراحت، حرفی نزدم و بطرف نماز خانه رفتم. بعد از نمازم هر چه جلوی مغازه ایستادم نیامد. گوشی‌ام را برداشتم تا زنگ بزنم. دیدم باعجله بطرفم می‌آید. ــ ببخشید که دیر شد، یه کاری داشتم طول کشید. نپرسیدم کجا بود. راه افتادیم. دوباره ویترین‌ها را رَسد کردیم. بالاخره یک بلوز و دامن انتخاب کردیم که بلوزش بیشتر شبیهه کت بود. آنقدرکه شق و رق بود، ولی آستینش کلوش بودو توری دامنش هم همینطور خیلی پرچین و بلند تا نوک پا. رنگش را شیری انتخاب کردم. فروشنده اش خانم بود وقتی لباس را برای پرو برایم آورد. آرش فوری از دستش گرفت و همراه من تا جلوی در اتاق پرو امد. لباس را پوشیدم و در آینه خودم را برانداز کردم. واقعا توی تنم قشنگ بود این ازنگاههای تحسین برانگیز آرش کاملا مشهود بود. چرخی جلوی آینه زدم. – همین قشنگه؟ ــ قشنگ تر از تو توی دنیا نیست. ــ آآرشش، لباس رو بگو. سرش را کج کردوگفت: –مگه لباسی وجود داره که تو تن تو قشنگ نباشه، عزیز دلم. کاش می دانست با حرفهایش چقدر دلم را زیرو رو می کند، کاش کمتر می گفت. کاش اینقدر عاشق نبودیم... ــ تا من حساب می کنم لباست رو عوض کن بیا. جلوی مغازه های طلا فروشی حلقه ها را نگاه می کردیم که گوشی‌اش زنگ خورد. مادرش گفت که کار عمه اینا تمام شده و باید دنبالشان برویم. همین که توی ماشین نشستیم، گفت: ــ راحیل جان. ــ جانم. لبخندی امد روی لبهاش و گفت: –دارم به یه مسافرت دو سه روزه فکر می کنم. ابروهایم را بالا بردم. ــ چی؟ ــ فردا پس فردا کیارش میاد، عمه اینا هم میرن. فکر کردم، آخر هفته هم هست می تونیم بریم دیگه، دانشگاه هم نداریم. ــ آرش جان بهتره فکرش رو نکنی. چون مامانم اجازه نمیده. ــ چرا؟ مامان و کیارش اینام میان، تنها که نمیریم. ــ نمی دونم، اجازه بده یانه. لبخندی زدو گفت: ــ اونش بامن، تو نگران نباش. جلوی در مطب پیاده شدم و رفتم عمه و فاطمه را صدا کردم. درجلوی‌ ماشین را برای عمه باز کردم تا بنشیند. مدام دعایم می کرد. من و فاطمه هم پشت نشستیم. فاطمه ذوق زده بود و از دکترش تعریف می کرد. – راحیل تقریبا همون حرفهای تو رو می گفت. دیگه نباید سردیجات بخورم، تازه گفت کم‌کم می تونم داروهای قبلیم رو قطع کنم. آرش از آینه با افتخار نگاهم کردو لبخند زد. از فاطمه خواستم داروهای جدیدش را نشانم بدهد. با دقت نگاهشان کردم و در مورد بعضیهایشان که اطلاعی داشتم برایش توضیح دادم. وقتی به خانه رسیدیم ساعت نزدیک چهار بود. هنوز ناهار نخورده بودیم. تا رسیدیم مادر میز را برایمان چید. خودش و مژگان ناهار خورده بودند و این برای من عجیب بود. واقعا چقدر توی هر خانواده ایی سبک زندگیها با هم فرق دارد. مادرم همیشه اگر یکی از اهل خانه بیرون بود صبر می کرد تا او هم بیاید بعد همگی باهم غذا می خوردیم. مثلا یه روز که من و سعیده برای خرید بیرون بودیم نزدیک ساعت پنج رسیدیم خانه، اسرا نتوانسته بود صبر کند ناهارش را خورده بود ولی مادر صبر کرده بود که با ما غذا بخورد. کسی را مجبور نمی کرد ولی خودش سخت معتقد بود به دور هم و باهم غذا خوردن.
راه رسیدن به محبت خدا_mixdown.mp3
3.93M
✍️ چرا از ماه رمضان لذت نمیبریم؟ ♥️ راه رسیدن به محبت خدا جز این نیست که....... 🔹💠🔹🔹💠🔹 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹💠🔹بسم ربِّ مولانا مهدی (عج)🔹💠🔹 آنچه که به خاطرش به ، دعوت شدید💌 📣 توجه📣 🔻ارزاق معنوی روزانه : 🌕روز شنبه 🌖روز یک شنبه 🌗روز دوشنبه 🌘روز سه شنبه 🌑روز چهارشنبه 🌒روز پنج شنبه 🌓روز جمعه 🌔عصر جمعه تلاوت سوره های مبارکه واقعه و ملک نماز شب را به نیت ظهور بخوانیم 🔹🔸💠🔸🔹 🔻خداشناسی ۲۸ جلسه صوت شناور 🔸️🔹️💠🔹️🔸️ 🔻مرگ پژوهی ۹۵ جلسه صوت شناور ۱۶ جلسه صوت شناور ☆به همراه ۴ جلسه ی پرسش و پاسخ 🔹🔸💠🔸🔹 🔻معادشناسی ۶۱ جلسه صوت شناور 🔹🔸💠🔸🔹 🔻شیطان شناسی ۵۴ جلسه صوت شناور 🔹🔸💠🔸🔹 🔻مباحث معرفتی ☆۴۵ جلسه صوت شناور 🔹️🔸️💠🔸️🔹️ 🔻مباحث اخلاقی ۲۷ جلسه صوت شناور ۴۸ جلسه صوت شناور ۵۸ جلسه صوت شناور ۷۶ جلسه صوت شناور 🔹🔸💠🔸🔹 مجموعه ی مستند با ارزش از مشرَّف شدن محضر امام عصر (عج) 🔹🔸💠🔸🔹 🔻 کتاب صوتی جان فدا، ۱۰ قسمت 🔹🔸💠🔸🔹 🔻کلیپ های عبرت آموز ☆چهار عمل عالی برای حذف عذاب ☆کاملا واقعی،جسد ۳ هزار ساله فرعون مصر! ☆داستان جوانی که از غیب خبر میداد!یک مانع در انسان که اجازه نمیدهد تقدیرات مثبت و بلند شب قدر را جذب کندتوبه مصطفی دیوانه، به نقل از شهید کافی 🔰 ادامه دارد با منتظران ظهور همراه بمانید🙏🌱 ◇💠◇💠◇💠◇💠◇ @montazeraan_zohorr ◇💠◇💠◇💠◇💠◇
✨﷽✨ دوست داشتنت؛ سحر خیزترین حسِ دنیاست که صبح‌ها پیش از باز شدنِ چشم‌هایم در من بیدار می‌شود. 🔹💠🔹🔹💠🔹 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 نکات کلیدی جزء شانزدهم 🌺 1- اگر خدا چیزی را از مؤمن گرفت، بهتر از آن را به او می‌دهد. (کهف: 81) 2- در هیچ شرایطی از درخواست کردن از خدا، ناامید نشوید. (مریم: 4) 3- خدا مهر و محبت مسلمانانی را که کارهای خوب می‌کنند، در دل‌ها می‌اندازد. (مریم: 96) 4- قرآن برای به زحمت افتادن نیست بلکه برای پند گرفتن است. (طه: 203) 5- با دشمن اول با نرمی سخن بگویید شاید پند گیرد و تکانی بخورد. (طه: 44) 6- هرکس از یاد و نام خدا روگردان شود، در سختی و فشار زندگی می‌کند. (طه: 124) 7- از خوراکی‌های پاک خدا بخورید ولی در آن زیاده‌روی نکنید که سزاوار غضب الهی می‌شود. (طه: 81) 8- کسانی که در دنیا آیات خدا را به فراموشی می‌سپارند، در قیامت فراموش می‌شوند. (طه: 126) 9- خانواده‌ات را به نمازخواندن سفارش کن و خودت هم به آن مداومت داشته باش. (طه: 132)
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - تحدیرجزء16(معتزآقائی).mp3
3.99M
جزء16 📖🌹📖🌹📖🌹📖🌹📖🌹📖 (تندخوانی) ⃣1⃣ توسط ❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖ جزء هدیه به پیشگاه مقدس 🌹امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 💠وبه نیت: ظهور وسلامتی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) طول عمر مقام معظم رهبری شفای بیماران اسلام وشادی ارواح طيبه شهداء ودر گذشتگان مؤمنین و مؤمنات ❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 🌷دعای_روز_شانزدهم_ماه_مبارک_رمضان 🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ وجَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِكَ الى دارِ القَرارِبالهِیّتَكِ یا إلَهَ العالَمین. 🌷🌼🌷🌼🌷 خدایا توفیقم ده در آن به سازش كردن نیكان و دورم دار در آن از رفاقت بدان و جایم ده در آن با مهرت به سوى خانه آرامش به خدایى خودت اى معبـود جهانیان.
*📝 تعقیبات مشترک بعد از هر نماز واجب در ماه مبارک رمضان* ⬇️⬇️⬇️⬇️ *┄┅═✧﷽✧═┅┄* *اللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ عَلى عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى كُلِّ عامٍ وَاغْفِرْ لى تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ يا عَلاّمُ* ==================== *┄┅═✧﷽✧═┅┄* *یا عَلِیُّ یا عَظیمُ، یا غَفُورُ یا رَحیمُ، اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظیمُ الَّذی لَیْسَ كَمِثْلِهِ شَیءٌ وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ، وَهذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَكَرَّمْتَهْ، وَشَرَّفْتَهُ وَفَضَّلْتَهُ عَلَى الشُّهُورِ، وَهُوَ الشَّهْرُ الَّذی فَرَضْتَ صِیامَهُ عَلَیَّ، وَهُوَ شَهْرُ رَمَضانَ، الَّذی اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ، هُدىً لِلنّاسِ وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانَ، وَجَعَلْتَ فیهِ لَیْلَةَ الْقَدْرِ، وَجَعَلْتَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ، فَیا ذَا الْمَنِّ وَلا یُمَنُّ عَلَیْكَ، مُنَّ عَلَیَّ بِفَكاكِ رَقَبَتی مِنَ النّارِ فیمَنْ تَمُنَّ عَلَیْهِ، وَاَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ .* ==================== *┄┅═✧﷽✧═┅┄* *اَللّـهُمَّ ارْزُقْنی حَجَّ بَیْتِكَ الْحَرامِ فِی عامی هذا وَفی كُلِّ عامٍ ما اَبْقَیْتَنی فی یُسْرٍ مِنْكَ وَعافِیَةٍ، وَسَعَةِ رِزْقٍ، وَلا تُخْلِنی مِنْ تِلْكَ الْمواقِفِ الْكَریمَةِ، وَالْمَشاهِدِ الشَّریفَةِ، وَزِیارَةِ قَبْرِ نَبِیِّكَ صَلَواتُكَ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَفی جَمیعِ حَوائِجِ الدُّنْیا وَالاَْخِرَةِ فَكُنْ لی، اَللّـهُمَّ اِنّی اَساَلُكَ فیـما تَقْضی وَتُقَدِّرُ مِنَ الاََمْرِ الَْمحْتُومِ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ، مِنَ الْقَضاءِ الَّذی لا یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ، اَنْ تَكْتُبَنی مِنْ حُجّاجِ بَیْتِكَ الْحَرامِ، الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ، الْمَشْكُورِ سَعْیُهُمْ، الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، الْمُكَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ، واجْعَلْ فیـما تَقْضی وَتُقَدِّرُ، اَنْ تُطیلَ عُمْری، وَتُوَسِّعَ عَلَیَّ رِزْقی، وَتُؤدِّی عَنّی اَمانَتی وَدَیْنی آمینَ رَبَّ الْعالَمین.* ==================== *┄┅═✧﷽✧═┅┄* *اَللّـهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اَللّـهُمَّ اَغْنِ كُلَّ فَقیرٍ، اَللّـهُمَّ اَشْبِعْ كُلَّ جائِعٍ، اَللّـهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْیانٍ، اَللّـهُمَّ اقْضِ دَیْنَ كُلِّ مَدینٍ، اَللّـهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ، اَللّـهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَریبٍ، اَللّـهُمَّ فُكَّ كُلَّ اَسیرٍ، اَللّـهُمَّ اَصْلِحْ كُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمینَ، اَللّـهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَریضٍ، اللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناكَ، اَللّـهُمَّ غَیِّر سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِكَ، اَللّـهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ، اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ .* ==================== 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
AUD-20220418-WA0062.mp3
9.67M
*┄┅═✧﷽✧═┅* *دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان به همراه شرح دعای این روز توسط مرحوم آیت الله مجتهدی ره (دو فایل صوتی)* ✅ *سعی کنیم شرح دعاهای روزانه را گوش کنیم(سخنان ایشان هم بسیار زیبا و دلنشین است)* 🔹💠🔹🔹💠🔹 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌟🌙🌟🌙🌟🌙🌟 ⭐ *شرح🌿 دعای🌿 روز شانزدهم🌿 ماه مبارک 🌿رمضان* 🌟 *در بيان حضرت آية الله مجتهدي* 🌟🌙 «خدایا کاری کن که من با افراد خوب موافقت کنم. 🔹هر کسی انسان را یاد خدا نمی‌اندازد. 🔹و حتی هر عالمی هم یاد خدا را زنده نمی‌کند. ❇️ از امام صادق (ع) سوال کردند که آیا اینکه نگاه کردن به عالِم عبادت است.؟ 🔹و امام در پاسخ فرمودند که کلیت ندارد. 🌟🌙نگاه کردن به صورت عالمی عبادت است که تو را به یاد خدا بیندازد. » 🌟«خدایا موفقم دار در این ماه به همراهی کردن با نیکان. 🌟و دورم دار در آن از رفاقت با اشرار. 🌟 و جایم ده در آن به وسیله رحمت خود. 🌟به خانه قرار و آرامش 🌟 به معبودیت خود ای معبود جهانیان. » 🌟 *🌙خدایا کاری کن که من با افراد خوب موافقت کنم.* مثلاً اگر در جایی رأی‌گیری است. اگر شخصی خوب است با او موافقت کنم و اگر بد است، به او رأی ندهم و *در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس به افراد خوب رأی بدهم* ⬅️ *در رأی‌گیری* *نگاه کنیم ببینیم چه کسی* آدم خوبی است و *خدمت خدا می‌کند* به او رأی دهم، ⬅️⬅️ *نه به آنهایی که به ما قول پست و مقام داده‌اند.* 🌟 خدایا کاری کن من با بدها رفیق نشوم. ⬅️⬅️⬅️ *جوان با فرد نا اهل حتی اگر پسر عمویش باشد رفاقت نکند.* 🌟🌟 حال چون « *رحم» است* ، *سلام و احوالپرسی* کند؛ اما *رفاقت نکند.* 🌙🌟 نمی‌شود قطع «رحم» کرد اما از متدینین رفیق انتخاب کنید. 🌙🌟 حواریون به حضرت مسیح (ع) گفتند که *ما به چه کسانی رفاقت کنیم* 🌟 و *حضرت مسیح فرمود:* ⬅️⬅️⬅️ *با سه نفر* ⬇️ *اول کسی که نگاه به او تو را به یاد خدا بیندازد.* *دوم کسی که حرف می‌زند علم شما را زیاد می‌کند.* *سوم کسی که با عملش رغبت شما به آخرت را زیاد کنید.* 🔹 هر کسی، انسان را یاد خدا نمی‌اندازد. 🔹و حتی هر عالمی هم یاد خدا را زنده نمی‌کند. 🌙🌟 *از امام صادق (ع) سوال کردند که آیا اینکه نگاه کردن به عالم عبادت است، صحت دارد؟* 🌟 *و امام در پاسخ فرمودند* 🔹 *که کلیت ندارد.* ⬅️ نگاه کردن به صورت عالمی عبادت است که تو را به یاد خدا بیندازد. 🌟🌟 *حدیث داریم که پیش هر عالمی ننشینید* ⬅️⬅️ مگر اینکه شما را از چند چیز به چند چیز دعوت کند؛ 🔹 *از شک به یقین،* 🔹 *از ریاکاری به اخلاص،* 🔹 *از رغبت به دنیا، به زهد در دنیا.* 🌟🌟 *رفاقت با کسی که اهل عبادت و مستجاب است را سفارش می‌کنم.* 🌟 *کسی که اهل نماز شب، زیارت، دعا و انجام مستحبات است.* 🌟🌙 خدایا به رحمت خودت من را در بهشت جای بده به خدایی خودت، 🌟🌙 *از خدا می‌خواهیم که به حق خدایی خودش، ما را در بهشت جای بده.* 🌟🌙🌟🌙🌟🌙🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 تقویم نجومی،اسلامی شیعه 🍃 چهارشنبه 👈8 فروردین/حمل 1403 👈16 رمضان 1445 👈27 مارس 2024 📛تقارن نحسین و صدقه صبحگاهی رفع نحوست کند. 📛امروز ساعت 12:35 نیمروز قمر وارد برج عقرب می شود. 📛از حرکت و جابجایی ها اجتناب گردد. 👶مولود امروز عاقل و عابد شود. 🚖مسافرت: 📛سفر اکیدا مکروه و امکان حادثه دارد و در صورت ضرورت حتما همراه صدقه باشد. عزیزان احتیاط کنید. 🌓 امروز قمر🚘 در برج عقرب است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر خوب است: ✳️امور کشاورزی و زراعی. ✳️بذر پاشی و کاشت. ✳️ابیاری. ✳️انواع حفاری ها. ✳️کندن چاه و آبراه. ✳️جراحی چشم. ✳️درختکاری. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️کندن دندان. ✳️و خارج کردن خال و زگیل و دمل نیک است. 📛با توجه به ایام قمر در عقرب از امور اساسی و زیر بنایی خود داری فرمایید 💉🌹حجامت. خون دادن و فصد باعث فرج و نشاط می شود. 💇‍♂📛 اصلاح سر و صورت باعث حزن و اندوه می شود. ✂️ ناخن گرفتن 📛 چهارشنبه برای ، روز مناسبی نیست 👕🌹 دوخت ودوز چهارشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد 🌾 وقت در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ⚡️ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم  ۱۰۰ مرتبه 🍃 ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه که موجب عزّت در دین میگردد 🌸بر محمّد وآل محمّد صلوات 🌸 🌹اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهم 🌹
🌹تقویم شیعه🌹 شمسی: چهارشنبه ۰۸ فروردین ۱۴۰۳ هجری شمسی میلادی Wednesday 27 march 2024 قمری: الأربعاء ۱۶ رمضان المبارک ١٤٤۵ 🌹 امروز متعلق است به: 🔸حضرت امام موسی بن جعفر كاظم عليه السّلام 🔸حضرت امام علی بن موسی الرضا عليهما السّلام 🔸حضرت جواد الائمه؛ محمد بن علي التقي عليهما السّلام 🔸حضرت امام هادي، علي بن محمد النقي عليهما السّلام 📿 اذکار روز: 👈صد مرتبه یا حى یا قیوم 👈۵۴۱مرتبه یا متعال بگوید تا عزت دائمی یابد. 🙏بارالها در فرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف تعجیل فرما و گره از مشکلات همه مردم باز کن ، خداوندا در آخر الزمان دین ما را حفظ کن ✅ وقایع روز: مناسبت خاصی ثبت نشده است 🗓روزشمارتاریخ: 💐⏳۰۱ روز تا سالروز معراج حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله وسلّم(۰۶ ماه قبل هجرت ) 🕋⏳۰۲ روز مانده به اولین شب قدر ⬛️⏳۰۳ روز تا سالروز ضربت خوردن حضرت امیرالمؤمنین علی عليه السّلام (۴۰ ه ق) 🕋⏳۰۴ روز تا دومین شب قدر ⬛️⏳۰۵ روز تا شهادت حضرت امیرالمؤمنین علی عليه السّلام (۴۰ه ق) 🕋⏳۰۶ روز مانده به سومین شب قدر 🌍⏳۰۸ روز تا روز جهانی قدس 💐⏳۱۴ روز مانده به عید فطر 🔹💠🔹🔹💠🔹 https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 اللهم صل على محمد و آل محمد 🌺 🌷 تلاوت امروزمان را هدیه می نماییم به ساحت مقدس سه امام معصوم علیهم السلام : حضرت سجاد زین العابدين(ع)، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) 🌷 🌌 قرآن ص ۲۶۴عثمان طه 🌌 آیات نورانی قران صوت ترتیل و ترجمه وتفسیر https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c