فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مناسبتی
❤️ابراهیم میگفت:
سعی کنید در کارهایتان نیت
خود را خالص نموده و اعمالتان را از
هر شرک و ریا، حسادت و بغض پاک نمائید.
🌹سالروز ولادت شهید ابراهیم هادی
و روز شهدای ورزشکار گرامی باد.
💚🤍❤️
@montazeraan_zohorr
چرا ابراهیم هادی؟.mp3
10.32M
به مناسبت تولد شهید ابراهیم هادی 🌹❤️
@montazeraan_zohorr
💡 تنها راه خلاصی از گرفتاری ها
آیت الله بهجت (ره):
❇️ راه خلاص از گرفتارى ها منحصر است به دعا کردن در خلوات براى فرج ولى عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف.
نه دعاى همیشگى و لقلقه زبان و صِرف گفتن «عَجِّلْ فَرَجَهُ»،
بلکه دعاى با خلوص و صدق نیت و همراه با توبه.
⬅️ در محضر بهجت، جلد ۲، ص ۲۳۷
#امام_زمان (عج) #آیت_الله_بهجت (ره)
@montazeraan_zohorr
"این که پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: ثلاث لا یغل علیهن قلب امرء مسلم احتمال می رود یغل به فتح یاء از باب غلول به معنی خیانت باشد، وظاهرش همین است، چنان که در فرموده خدای تعالی آمده: وما کان لنبی ان یغل ومن یغلل یأت بما غل یوم القیامة(۴۷۳)؛ وهیچ پیغمبری را نشاید که خیانت کند وهر کس خیانت کند روز قیامت خیانت خویش را به همراه آورد. واحتمال دارد که از با غل به معنی کینه ودشمنی باشد، چنان که در فرموده خدای تعالی آمده: ونزعنا ما فی صدورهم من غل(۴۷۴)؛ وآنچه از حقد وکینه در سینه داشتند برکنیم. وبنابراین دو احتمال؛ امکان دارد که جمله حدیث خبریه باشد، وممکن است انشاء باشد. ومحتمل است که یغل به ضم یاء از باب غل باشد، همچنان که در فرموده خدای تعالی آمده: غلت ایدیهم(۴۷۵)؛ دستشان (یهود) بسته (ودر غل وزنجیر) باد. واین ضد فراخی سینه وشرح صدر است، وموافق فرموده خدای تعالی: قولهم قلوبنا غلف بل طبع الله علیها بکفرهم(۴۷۶)؛ وگفتند دل های ما در پرده وغلاف است بلکه خداوند بر اثر کفرشان بر آنها مهر زده است. وبنابر تمام احتمالات: ممکن است علی در کلمه علیهن برای استعلای معنوی باشد، وشاید که به معنی فی در باشد، مانند فرموده خدای تعالی: ودخل المدینة علی حین غفلة من اهلها(۴۷۷)؛ و(موسی) داخل شهر شد در هنگام غفلت اهل آن وممکن است به معنی مع با باشد، مانند فرموده خدای تعالی: وآتی المال علی حبه(۴۷۸)؛ ودارایی اش را با وجود دوست داشتن آن بپردازد. ویا اینکه برای سببیت باشد، مانند فرموده خدای تعالی: ولتکبروا الله علی ما هداکم(۴۷۹)؛ وتا خداوند را به سبب این که هدایتتان فرمود به عظمت یاد کنید.
و کلمه مسلم احتمال می رود که منظور از آن اعم از مؤمن (ومسلمان غیر مؤمن) باشد، ویا این که منظور از آن اخص -یعنی مؤمن کامل- باشد، والنصیحة از باب نصح است، وآن در اصل خلوص می باشد، وبدین جهت آن را نصیحت نامیده اند که از آمیختگی با غرض های نفسانی خالص است. ونصیحت گاهی در قصد خیر برای منصوح له (کسی که نصیحتش را خواسته) به کار می رود، وگاهی در هر کار یا قولی که به وسیله آن برای منصوح له خیر می خواهد. واللزوم لجماعتهم: ظاهراً مقصود جماعت امامان (علیهم السلام) است، یعنی مؤمن کسی است که به تمامی آنان معتقد باشد وبه همه اقرار کند، واین که هر کس یکی از آنان را انکار نماید چنان است که همه را انکار کرده باشد. فان دعوتهم محیطة من ورائهم: ظاهراً ضمیر نخستین به امامان (علیهم السلام) بر می گردد وضمیر دوم به مسلمانان، ومحتمل است که دعوت به معنی دعا باشد، واحتمال دارد که منظور، دعوت مردم به ایمان وشناخت دلائل آشکار وآثار روشن امامان (علیهم السلام) باشد، که ایشانند دعوت کنندگان خلق به سوی خداوند، ودلالت کنندگان به خداوند با زبان وافعال وصفات ومعجزات وکراماتشان. وحاصل از احتمالات یاد شده در معنی حدیث چند وجه است:
"وجه اول: این که این امور سه گانه چیزهایی هستند که می بایست دل هیچ مسلمانی در آنهاخیانت نکند، واین وجه مبتنی بر آن است که جمله را انشائیه، وعلی را به معنی فی ونصیحت را به معنی قصد خیر برای منصوح بدانیم.
بنابراین امور سه گانه قلبی خواهند بود وکارها واعمال قالبی وبدنی بر آن ها مترتب می شوند واز آنها سرچشمه می گیرند، واین حدیث شریف در صدد بیان تکالیف قلبی است که متعلق به مکلف است وبه خدای تعالی واولیای او (علیهم السلام) مربوط می باشد، پس اخلاص در عمل راجع به خدای (عزَّ وجلَّ) است، وقصد خیر برای اولیای او، ولزوم جماعت ایشان؛ هر دو به رسول خدا وخلفای بر حق آن حضرت -صلوات الله علیهم اجمعین- راجع است، واین دو بدین گونه حاصل می شوند که دل مؤمن با قصد خیر برای آنان وملازمت همه ایشان اهتمام داشته باشد، ودست یازیدن وروی آوردن به غیر ایشان از کسانی که مقام آنان را -به ناحق- ادعا می کنند قصد نکند، واین یک وظیفه وتکلیف اسلامی است بر عهده همه افراد بشر، بی هیچ تفاوتی بین مسلمان وکافر، زیرا که کفار نیز به این امر وتکالیف شرعی الهی دیگر موظف هستند.
و این که در اینجا ودر سایر احکام خصوص مسلمان یاد گردیده، به جهت شرافت دادن به اوست که حکم وخطاب متوجه او می گردد به سبب توجه او به حق تعالی وگرفتن معالم دین وبرای خواری کافر است وروی گردانیدن از او به سبب اعتراض او از حق، خدای (عزَّ وجلَّ) فرموده: نسوا الله فنسیهم(۴۸۰)؛ خداوند را فراموش کردند او نیز آنان را فراموش کرد. واو -تبارک وتعالی- فرموده: ویضل الله الضالمین(۴۸۱)؛ وخداوند ستمکاران را گمراه می گرداند. واو -عز اسمه- فرموده: فاعرض عن من تولی عن ذکرنا ولم یرد الا الحیاة الدنیا(۴۸۲)؛ پس تو (ای رسول) اعراض کن از هر کسی که از یاد ما روی گردانید وجز زندگانی دنیا را نخواست.
وجه دوم: این که امور یاد شده -یعنی اخلاص ونصیحت برای امامان وملازمت آنها- وسایل واسباب حفظ شدن دل از خیانت باشد. واین وجه مبتنی بر آن است که جمله خبریه؛ وعلی به معنی مع یا برای سببیت باشد، ونصیحت -بنابراین وجه- ممکن است نصیحت قلبی منظور باشد، که خیر خواستن برای منصوح در همه چیزهایی که متعلق به اوست، وشاید که نصیحت در کارهای بدنی ومصارف مالی مراد باشد، وآن هر فعل یا قولی است که مراد از آن خیر برای منصوح است.
وجه سوم: این که جمله خبریه باشد، وحدیث -بنابراین وجه- در صدد بیان علایم مؤمن است، یعنی مسلمان واقعی که در قرآن مجید به فرموده خدای (عزَّ وجلَّ) چنین توصیف گردیده: ومن یسلم وجهه الی الله وهو محسن فقد استمسک بالعروة الوثقی(۴۸۳)؛ وهر کس روی تسلیم به سوی خداوند آورد ونیکوکار باشد همانا به محکم ترین رشته (الهی) چنگ زده است. زیرا حقیقت ایمان معرفت خدای (عزَّ وجلَّ) واخلاص عمل برای اوست، وشناخت اولیای امر (رسول خدا وائمه طاهرین (علیهم السلام) وملازمت ایشان، ونصیحت وخیر خواهی برای آنان می باشد، واین ها اموری است که دل مسلمان واقعی در آن ها خیانت نمی کند، واین وجه سازگار است با این که یغل از باب غلول به معنی خیانت باشد، وهم با این که از غل ضد انشراح وگشایش باشد، چنان که پوشیده نیست.
وجه چهارم: این که جمله خبریه باشد ویغل به ضم یاء به صورت فعل مجهول خوانده شود، وعلی به معنی مع یا برای سببیت باشد ومسلم را به معنی معروفش بگیریم یعنی اعم از مؤمن وغیر مؤمن، ومنظور از ائمه مسلمین امیر المؤمنین وامامان معصوم از فرزندان آن حضرت (علیه السلام) باشد. وحاصل معنی این که هر مسلمانی که این امور یعنی: اخلاص عمل برای خداوند، ونصیحت برای ائمه مسلمین، وملازمت جماعت ایشان، در او جمع گردد، دلش باز و(روشن) می شود واز مهر خورده بر قلب محفوظ می ماند، واز کسانی خواهد بود که خداوند سینه اش را برای اسلام گشایش داده، واز نورانیتی از سوی پروردگارش برخوردار است وچنانچه این امور در او جمع نگردد خداوند بر دلش مهر بطلان می زند، ومصداق فرموده خدای تعالی می شود که: وقولهم قلوبنا غلف بل طبع الله علیها بکفرهم(۴۸۴)؛ وگفتند دل های ما در پرده وغلاف است، بلکه خداوند به سبب کفرشان بر آن ها مهر زده است. زیرا که کفر مراتب ودرجه هایی دارد که یکی بدتر از دیگری است وهر مرتبه را آثار خاصی است -پناه به خدای تعالی- همچنان که ایمان نیز مراتب ودرجاتی دارد که بعضی برتر از بعض دیگر است، وبرای هر مرتبه از آن آثار خاصی هست، از خداوند متعال خواستاریم که به ما توفیق عنایت فرماید برای تکمیل مراتب ایمان ونصیحت برای مولایمان صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قدم برداریم.
تتمه مطلب وتذکر: بدان که نصیحت گر نسبت به امام زمانش (علیه السلام) -بنابر آنچه یاد کردیم وبیان داشتیم- کسی است که وضع خود را مراقب باشد وبر کارهایش مواظبت نماید، به طوری که افعال ونیت هایش که راجع به امام زمانش (علیه السلام) است از هر چه مایه نارضایتی وهتک احترام امامش هست بر کنار وخالص باشد،
وهمه جارعایت کندوخیرمولایش (علیه السلام) چیست، ومقصود همان است، که برای هر رهرو حاصل نمی گردد مگر با مراقبت تام ومواظبت پیوسته ومداوم، وبینش در دین وهمنشینی اهل تقوی ویقین ودوری از اهل تردید وفاسقین، واگر کسی را نیافت که چنین اوصافی داشته باشد تا با او مجالست نماید، در خانه خود بنشیند، وسکوت را پیشه کند، وهرگاه از همنشینی با کسانی که مجالست با آنان شایسته نیست ناگزیر باشد به قدر ضرورت اکتفا نماید، وان شاء الله مطالبی که بر این امور دلالت دارد خواهیم آورد.
💐🕋💐سی ونهم: زیارت کردن آن حضرت (علیه السلام)🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
📚قسمت1⃣6⃣
🔰جلددوم
#مکیال المکارم