خانواده آسمانی 57.mp3
14.4M
#خانواده_آسمانی ۵۷
#رهبری
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
ـ آخرِ چشمانداز شما در زندگی کجاست؟
ـ آنجایی که دلتان برایش غنج میرود، برایش برنامهریزی میکنید، تمامِ انرژیتان را در جهت رسیدن به آن بکار میگیرید، کجاست؟
ـ آنجایی که اگر به آن نرسی، تمام زندگیتان را از دست رفته میبینید، کجاست؟
💢 ابتدا پاسخ این پرسشها را، با خود مرور کنید، و سپس به این فایل صوتی گوش کنید!
دقیقاً مرتبهی خود را در نظام برزخی، پیدا خواهید کرد!
#شکست_عشقی
#افسردگی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌹 منتظران ظهور 🌹
#سامری_درفیسبوک۲ #قسمت_یازدهم🎬: حیدر مشتت درحالیکه دندان هایش را بهم می سایید و کتابها را از زیر ی
#سامری_درفیسبوک۲
#قسمت_دوازدهم🎬:
احمد همبوشی برای چندمین بار ایمیلش را چک کرد، اما نه...هنوز خبری نشده بود، پس نگاهش را از صفحه مانیتور گرفت و خیره به گوشی تلفن شد و در یک لحظه تصمیمش را گرفت و علی رغم تمام سفارشات مایکل مبنی بر اینکه تا حد امکان تماس تلفنی نداشته باشند، گوشی را برداشت و شماره مایکل را گرفت.
بعد از شنیدن چند بوق ، صدای مایکل در گوشی پیچید: الو! بفرمایید..
همبوشی با لحنی ترسان گفت: سلام آقای مایکل احمدالحسن هستم، براتون پیام گذاشتم اما مثل اینکه ایمیلتان را چک نکردید و چون اضطراری بود مجبور شدم تماس بگیرم.
مایکل اوفی کرد و گفت: سرم ما شلوغ هست و مسائل خاورمیانه ما را بخودش مشغول کرده، بگو ببینم چی شده؟!
همبوشی آب دهنش را قورت داد و گفت: همانطور که می دانید، حیدرمشتت توی ایران به تله پلیس افتاده و مدتی هست که توی زندان های ایران سرگردان هست..
مایکل به میان حرف همبوشی پرید و گفت: اینو که خبر دارم، مرتیکهٔ بی عرضه از پس یک حرّافی ساده هم بر نیومد، اشتباه از تو بود، تو این رفیقت را بیشتر می شناختی، ما بهت تذکر دادیم که ایرانی ها آدم های باهوشی هستند و به این راحتی فریب ما را نمی خورند و تاکید هم کردیم کسی را که برای تبلیغ میفرستی باید خیلی زیرک باشد که از پس ایرانی جماعت بربیاد، اما شما با این موضوع سهل انگارانه برخورد کردید و کسی را فرستادید که عرضه چنین کاری را نداشت.
همبوشی گوشی را به گوشش چسپاند و گفت: اولا بیشتر از همه به حیدرمشتت اعتماد داشتم، دوما مشتت را به عنوان یمانی ظهور معرفی کردیم، پس برای تبلیغ رفتن یمانی برای تبلیغ، بهترین گزینه هست.
مایکل با لحنی بی حوصله گفت: حالا که گند کارش در اومده، از ما چی می خواهی؟!
همبوشی کمی سکوت کرد و بعد گفت: راستش، حیدر مشتت از داخل زندان چند بار پیغام و پسغام داده که برای آزادی اش کاری کنیم و آخرین بار پیغام تهدید فرستاده که اگر برای رهای اش کاری نکنیم، پتهٔ همه مان را روی آب میریزه و رسوامون میکنه..
مایکل با عصبانیت فریاد زد: غلط کرده مرتیکه احمق! چرا فکر می کنی ما کاری نکردیم؟! مدام توسط عواملمون توی ایران درحال بررسی شرایط موجود هستیم تا به نوعی از زندان بکشانیمش بیرون، البته خبرهایی هم داریم که زیپ دهنش را باز کرده و اعتراف کرده که گول خورده، این مرتیکه بی شعور برای ما یه مهره سوخته است، اگر داریم تلاش می کنیم که بیرون بیاریمش فقط و فقط برای اینه که بیش از این خرابکاری نکنه وگرنه وجودش برای ما اصلا ارزش نداره و بعد لحنش را محکم تر کرد و گفت: همبوشی! تو هم حواست را جمع کن اگر زمانی مثل حیدر مشتت عمل کنی، شک نکن که تو هم از دور خارج می کنیم، اینهمه روی این کار سرمایه گذاری نکردیم که با اشتباه امثال شما همه چی برباد بره...
احمد همبوشی با استیصالی در صدایش گفت: چشم...چشم..من قول میدم به اون هدف اصلیمون برسیم فقط هر چی زودتر حیدر را از زندان ایران خلاص کنید و بعد از زدن این حرف، صدای تلق گوشی آمد و بعد هم بوق ممتدی که نشانه پایان تماس بود در گوشش پیچید.
ادامه دارد
📝به قلم:ط_حسینی
🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
@montazeraan_zohorr
#سامری_درفیسبوک۲
#قسمت_سیزدهم🎬:
همبوشی داخل مکتب پشت مانیتور نشسته بود و خیره به مطالب روبه رویش پلک نمیزد، او می بایست تمام نظرات را بخواند و مهم ترین نظرات مخالف را به کارگروه موساد ارجاع دهد تا با همکاری هم بهترین جواب را بدهد
در همین حین صدای شترق بستن در مکتب به گوش رسید، همبوشی با سرعت از جا بلند شد و می خواست بداند چه کسی در را بسته، هنوز قدمی بر نداشته بود که هیکل حیدر مشتت در چارچوب در ظاهر شد، حیدر در حالیکه دستانش را از بدنش فاصله داده بود و به نوعی حالت تهاجمی به خود گرفته بود، خرناسی کشید و گفت: به به! احمدالحسن، ببخشید امام احمد الحسن، نواده امام دوازدهم و امام سیزدهم شیعیان نگون بخت! بگو ببینم اوضاع بر وفق مراد هست؟! کم کسری ندارین یا حضرت؟! و جلوتر آمد و همانطور که با نگاه تیزش سراپای همبوشی را نگاه می کرد گفت: انگار وضعت بد نیست، صورتت از همیشه بازتر و هیکلت فربه تر از قبل شده و بعد صدایش را بالاتر برد و ادامه داد: چرا نباشد؟! چرا خوب نباشی؟! مگر مثل من دربه در شش ماه را در زندان کشوری غریب به سر بردی که از ریخت و قیافه بیافتی؟! مگر مثل من فلک زده یک ماه است مانند یک سگ ولگرد آبادی به آبادی رفته ای تا خودت را به وطنت برسانی که حالت ناخوش باشد؟!
همبوشی از زیر چشم نگاهی به حیدر مشتت کرد و گفت: آرام باش حیدر! آرام باش برادر! آرامش خودت را حفظ کن، تو نمی دانی در این شش ماهه چقدر خودم را به آب و آتش زدم تا تو را آزاد کنند، حالا وقت زیادی هم که نبودی همه اش شش ماه...
حیدر مشتت با شنیدن این حرف مانند آتشفشانی فوران کرد و گفت: توی تن پرور مکار شش روزش هم نمی توانی تحمل کنی حالا شش ماه به نظرت کم است.
همبوشی دستانش را به علامت تسلیم بالا برد و گفت: خیلی خوب! اصلا سخت گذشته، بد گذشته، الان که تمام شده، آزاد شدی و اینجایی، بگو چه می خواهی؟!
حیدر مشتت سرش را تکان داد و گفت: خوب اومدی سر اصل مطلب، من حقم را از این دم و دستگاه می خواهم؟!
همبوشی یک تای ابرویش را بالا داد وگفت: حقت؟! تا جایی به یاد دارم هر چه قول و قرار کردیم را تمام و کمال پرداخت کردم، پس منظور از حقت، چیست؟!
حیدر نفسش را محکم بیرون داد و گفت: توی این مدتی که اطراف و شهرهای مختلف برات تبلیغ کردم متوجه موضوعی شدم، اینکه شیعیان دو نوعند، بعضی هاشون معقولانه فکر می کنند، میشنوند ، میبینند و بعد ما را با دلیل و مدرک تکذیب می کنند و دسته دوم احساساتی عمل می کنند و چون ما از نام امام دوازدهمشون استفاده می کنیم، بدون تعقل یا با یک تحقیق سرسری میان سمت ما، ولی با دل و جان و مالشون به میدان میان و سخاوتمندانه از اموالشون در راه توهم نائب ظهور که تو هستی، میگذرند و میدانم چه پول هایی که به سمت مکتب جاری شده!
من می خواهم خودم شخصا به این کمک های مردمی نظارت کنم، تو که از اربابات هم بودجه می گیری، اون بودجه مال تو، کمک های مردمی هم از آن من، بالاخره یمانی ظهور هم باید پولی داشته باشه تا امام سیزدهم را به مردم بشناساند.
همبوشی که مشتت پا روی رگ اصلی وجودش گذاشته بود، با چشمانی که انگار آتش از آن می بارید به حیدر مشتت خیره شد و گفت: برو...از همون راهی که اومدی برگرد، برو تا خونت را نریختم، اگر از زندان ایران جان سالم به در بردی از خشم من جان سالم به در نخواهی برد، الانم به حرمت نان و نمکی که با هم خوردیم، به حرمت برادری این چندساله، کارت نمیشم اما اگر یکبار دیگه سر راه من سبز بشوی و باز این حرفها را بزنی اونوقت مطمئن باش مرگت حتمی هست.
حیدر مشتت که انتظار نداشت همبوشی به این راحتی تهدیدش کند، نیشخندی زد و گفت: تو حرمت نان و نمک هم سرت میشه؟! یه عمر نان و نمک اسلام و خدا را خوردی و الان تیشه به ریشه دین خدا و اسلام میزنی! یک عمر به هم کیشان خودت گفتی برادر و الان داری کلاه برادرت را برمی داری و اونو منحرف میکنی، گرچه در مسلمان بودن تو باید شک کرد...
همبوشی با مشت حیدر مشتت را به سمت در هل داد و گفت: گفتم برو! آره من نامسلمان، من اصلا بی دین، نابرادر، برو تا این نابرادر خونت را نریخته...
حیدر خودش را از در بیرون انداخت و گفت: من میرم، اما قول میدم به زودی زود پشیمونت کنم، کاری می کنم مثل سگگگ پشیمون بشی و با زدن این حرف از مکتب بیرون آمد.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞
@montazeraan_zohorr
#سامری_درفیسبوک۲
#قسمت_چهاردهم🎬:
احمد همبوشی در رختخوابش غلتی زد که با باز شدن در اتاق چشمانش را نیمه باز کرد، شبحی از همسرش میدید و با بی حوصلگی گفت: چی شده؟! مگه نگفتم بزارین یک لحظه کپه مرگم را بزارم..
خانمش با لحنی ترسان گفت: الان نزدیک اذان ظهره، نماز صبحت هم نخوندی و باز قضا شد
همبوشی از جا بلند شد و همانطور که متکا را به سمت همسرش پرت می کرد و با یاد آوری دیروز و سردرد و بی خوابی که بعد از صحبت با حیدر مشتت عارضش شده بود ،گفت: به تو چه که نمازم را نخوندم، می خوام الانم بخوابم، کم براتون بالا پایین میزنم، یه چند ساعت خواب حقم نیست؟
خانمش در را باز کرد و گفت: بخواب، اما یه نفر از صبح چند بار زنگ زده و انگار کار مهمی داره، الانم پشت خط هست ومیگه کار فوری داره، گفت که بهت بگم از خارج کشور تماس می گیره...
همبوشی با شنیدن این حرف مثل فنر از جا بلند شد و گفت: ضعیفهٔ نفهم، اینو از اول نمی تونی بگی و با زدن این حرف هراسان به سمت هال و گوشی تلفن رفت.
آب دهنش را قورت داد و گلویی صاف کرد، گوشی را به گوشش چسپاند وگفت: الو بفرمایید..
از آن طرف خط صدای عصبانی مایکل بلند شد و گفت: الو زهر مار، الو مرگ، مرتیکه احمق چرا جواب نمیدی؟! مثلا تو نائب امام هستی، سردسته مکتب احمدالحسن که باید لحظه به لحظه هوشیار باشی و همه چی را رصد بکنی، حالا تازه از خواب بلند میشی...
همبوشی همانطور که به لکنت افتاده بود گفت: چی...چی شده قربان؟!
مایکل فریاد زد: برو فضای مجازی را ببین تا بفهمی چه خاکی به سرت شده! و با زدن این حرف گوشی را قطع کرد.
همبوشی بدون اینکه حرفی بزند گوشی را گذاشت و به سمت اتاقش حرکت کرد، مانیتور کامپیوتر را روشن کرد و در را بست و پشت سیستم قرار گرفت و به محض بالا آمدن صفحه آهی کشید و گفت: اوه اوه، خدا لعنتت کنه، اینجا چه خبره!!
تمام صفحات پر شده بود از بیانیه های حیدر مشتت..
انگار مشتت به سیم آخر زده بود و ناقوس رسوایی احمد همبوشی را به صدا درآورده بود، در اولین بیانیه خودش را یمانی ظهور معرفی کرده بود و احمد همبوشی را کذاب و دروغگو و حیله گر خوانده بود و به او نام «دجال بصره» داده بود.
و پشت سرش پرده از واقعیت موجود برداشته بود، حیدر مشتت به تفصیل به معرفی احمد همبوشی، شهر و روستا و قبیله اش پرداخته بود و با تایید خیلی از هم طایفه های احمد الحسن، ثابت کرده بود که احمدالحسن، احمد اسماعیل گاطع از قبیله همبوش بصره هست و در این قبیله حتی یک نفر هم وجود ندارد که جدش به رسول الله برسد یعنی قبیله همبوشی قبیله ای بود که رگ و ریشه سادات بودن نداشت و از بیان این موضوع نتیجه گرفته بود که احمد همبوشی نه تنها نوادهٔ حضرت مهدی نیست بلکه اصلا قرابتی هم با سادات و اولاد پیامبر ندارد..
احمد همبوشی هر چه که بیشتر بیانیه های حیدر مشتت را می خواند، بیشتر داغ می کرد و در آخر حیدر مشتت یک پیام خصوصی به او داده بود و وعده کرده بود که به زودی با بلندگو گردانی مثل قبل، به تمام شهرهای عراق می رود و او را رسوای خاص و عام می کند..
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🎞🎞🎞🎞🎞🎞🎞
@montazeraan_zohorr
Part26_مجمع الفضائل ج2.mp3
6.6M
🌅🖋📗مجمع الفضائل
🔷🔹🔷قسمت ⏰۲۶
@montazeraan_zohorr
🌸🍃🌸🍃
مردی به محضر امام سجاد (علیه السلام) آمد و از حال و روزگار دنیای خود شكایت كرد.
امام سجاد (علیه السلام) فرمود بیچاره انسان كه در هر روز، دستخوش سه مصیبت است كه از هیچ یک عبرت نمی گیرد؛ در صورتی كه اگر عبرت می گرفت، مصائب دنیا برای او آسان می شد.
۱- هر روز كه از عمر او می گذرد از عمر او كاسته می گردد، در صورتی كه اگر از مال او چیزی كاسته می شد قابل جبران بود، ولی كاهش عمر قابل جبران نیست.
۲. هر روز، رزقی كه به او می رسد اگر از راه حلال باشد حساب دارد، و اگر ار راه حرام باشد عِقاب دارد و این حساب و عِقاب در دادگاه الهی در انتظار او است.
۳. مصیبت سوم از همه بزرگ تر است و آن اینكه هر روز كه از عمر انسان می گذرد، به همان اندازه به آخرت نزدیک می گردد، ولی نمی داند كه رهسپار بهشت است یا دوزخ؟
اگر به راستی در فكر این سه مصیبت باشد، گرفتاری های مادی در برابر آنها ناچیز است و آسان خواهد شد.
#داستان_دوستان
@montazeraan_zohorr
باید انقدر در راه خدا کار کنیم،
انقدر در راه خدا فعالیت کنیم،
که وقتی خودش صلاح دید
پایِ کارنامهیِ ما را امضا کند
و شهید شویم..!
#شهید_ابراهیم_هادی
@montazeraan_zohorr
┈••✾🍃🌹🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پایان بخش برنامه کانال
#زمزمه دعای#فرج
#تصویری
شب خوش
التماس دعا
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
💠بسته ی معنوی کانال منتظران ظهور در روز دوشنبه💠
🔸صلوات بر چهارده معصوم علیهم السلام
🔹صلوات مخصوص بر حضرت زهرا (س)
🔸دعای عهد با مولایمان حضرت ولی عصر (عج)
🔹صلوات و دعاهای مجرب و روزانه
🔸نکند شب و روزی از شما بگذرد و این چهار آیه را تلاوت نکنید
🔹عهد ثابت روز دوشنبه
🔸نماز و دعا و زیارت مخصوص روز دوشنبه
برای سلامتی و فرج مولایمان هر روز دعا کنیم🙏🍀🙏
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻سلام بر امام زمانم
🌼حضرت عشق صبحت بخیر
🌻السلام علیک فی النهار اذا تجلّی
🌼عزیزترینِ فاطمه سلام علیها
🌻در این روز و ساعت و این ایام عمر،دستمان را محکم بگیر که بی تو بودن درد دارد ،میزند من را زمین...
#پدر_مهربانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#صبح_جلوه_ای_از_نور_توست
〰〰🤍🦋🤍〰〰
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🪴 پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
مَنْ بَكى صَبىٌّ لَهُ فَاَرْضاهُ حَتّى يُسَكِّنَهُ، اَعْطاهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنَ الْجَنَّةِ حَتّى يَرْضى.
کسی که کودک گریان خود را راضی و آرام کند، خداوند در بهشت آنقدر به او میدهد تا راضی شود.
📚 الفردوس، ج۳، ص۵۴۹
#گشایش و رونق در کسب کار
روایت است که مردی به خدمت امام موسی کاظم(علیه السلام) شکایت کرد
که کار بر من بسته شده است و به هرکاری که متوجه می شوم، سود نمی یابم و به هر حاجت که رو می نهم برآورده نمی شود،
💟 حضرت فرمودند: بعد از نماز صبح 10 مرتبه بگو :
✨《سُبحانَ اللهِ العَظیمِ وَ بِحَمدِه اَستَغفِرُ اللهَ وَ اَسأَلُهُ مِن فَضلِهِ》
📚کافی،ج5،ص315.
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 این کار ساده را هر صبح انجام بده بعد برکاتش را ببین.
✍نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
┈••✾🍃🌹🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥💥دستور العملی از امام صادق علیهالسلام برای نجات از ورشکستی و مشکلات
🎤 حجت الاسلام #رفیعی
✍#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┈••✾🍃🌹🍃✾••┈•
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
💎 تقویم نجومی 💎
✴️ دوشنبه 👈21 خرداد / جوزا 1403
👈3 ذی الحجه 1445👈10 ژوئن 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
📛تقارن نحسین ، صدقه صبحگاهی رفع نحوست کند.
📛از امور اساسی مثل ازدواج و دیدارها پرهیز گردد.
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی.
🚘 سفر: مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود).
👶مناسب زایمان و نوزاد روزی دار و عمر طولانی دارد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج اسد و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️پیمان نامه و عهدنامه نوشتن.
✳️خرید احشام.
✳️انواع جراحی ها.
✳️کندن چاه و جوی و کانال آب.
✳️و آغاز درمان و معالجات نیک است.
.
🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب نیست.
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت:
مباشرت امشب: فرزند چنین شبی دهانی خوشبو و دستی دهنده دارد.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث طول عمر می شود.
🔴 حجامت:
#خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث ضعف مغز می شود.
🔵ناخن گرفتن:
دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕دوخت و دوز لباس:
دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن).
✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴😴 تعبیر خواب
تعبیر خوابی که امشب شبِ دو شنبه دیده شود طبق ایه ی 4 سوره مبارکه "نساء " است.
و اتوا النساء صدقاتهن نحله....
و از معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده یا ازدواج کند یا مال زیادی و یا هدیه ای به او برسد و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🌸زندگیتون مهدوی
📖 تقویم شیعه
شمسی: دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ هجری شمسی
میلادی:monday 10 June 2024
قمری: الثلاثاء ۰۳ ذی الحجه ۱۴۴۵ هجری قمری
🌹امروز متعلق است به:
🔸حضرت امام حسن مجتبی و امام حسین عليهما السّلام
📿 اذکار روز:
👈صد مرتبه ذکر یا قاضى الحاجات
👈۱۲۹مرتبه یالطیف بگوید تا مال کثیر یابد.
🙏بارالها در فرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف تعجیل فرما و گره از مشکلات همه مردم باز کن
✅ وقایع روز:
🕋ورود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم به مکه در سفر حج الوداع (۱۰ه ق)
🗓روزشمارتاریخ:
⬛️⏳۰۴ روز تا سالروز شهادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام (۱۱۴ه ق)
🕋⏳۰۵ روز تا سالروز حرکت حضرت امام حسین علیه السلام از مکه بسوی کربلا (۶۰ه ق)
🕋⏳۰۶ روز تا روز عرفه
💐⏳۰۷ روز تا عید سعید قربان
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج
#لبیک_یا_خامنه_ای
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠قال رسول الله صلی الله علیه وآله :
📜اِذَا التَبَسَت عَلَیکُمُ الفِتَنُ، کَقِطَعِ الَّیلِ المُظلِمِ فَعَلَیکُم بِالقُرآنِ .
🌌هنگامی که فتنه ها، هم چون پاره های شب تاریک، شما را در خود پیچید، بر شماست که به قرآن تمسک جویید.
( اصول کافی ج2ص459)
🌷تلاوت امروزمان را هدیه می کنیم به محضر سیدی شباب اهل الجنه؛ حضرت امام حسن و امام حسین علیهم السلام
🌺اللهم صل علی محمد و آل محمد