eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.9هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
10.2هزار ویدیو
311 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی کپی متن با ذکر صلوات و دعای فرج ، حلال است🙏🏻 ادمین: @Montazer_zohorr تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 💠 نهج البلاغه # شرح خطبه سوم (شقشقیه) # فراز آخر # جلسه ۳۳ # بخش ۱ 🔶چرا امیرالمؤمنین علیه السلام پس از ۲۵ سال خانه نشینی خلافت را پذیرفتند؟ امیرالمؤمنین علیه السلام در این خطبه دوران خلافت خلفاء اول و دوم و سوم ، نحوه روی کار آمدن آنها ، سیاست ها و برنامه های آنها را به اجمال بررسی کردند ؛ آنگاه فرمودند بعد از مرگ عثمان ، مردم چنان به سمت من هجوم آوردند که فرزندان من ، حسن و حسین علیهم السلام ، تحت فشار قرار گرفتند و لباس من از دو جانب پاره و شکافته شد. زمانی که من خلافت را پذیرفتم و بیعت آنها را قبول کردم ، با من سر ناسازگاری گذاشتند . 🔸گروهی تحت عنوان ناکثین ، بیعت خود را نقض کردند و جنگ جمل را به راه انداختند . 🔸گروهی دیگر مدعی خلافت شدند و تحت فرماندهی معاویه ، جنگ صفین را به راه انداختند که قاسطین نام گرفتند. 🔸گروهی هم ، مردم بی خِرَدی بودند که با ظاهر مذهبی در برابر ولی خدا ، قیام کردند و خوارج یا مارقین نام گرفتند و جنگ نهروان را به راه انداختند . ❓گویی در اینجا سؤالی پدید می آید که چرا با وجود چنان مردمی ، امیرالمؤمنین علیه السلام ، آن بیعت را پذیرا شدند ؟! ❓چرا علی بن ابیطالب علیه السلام ، خلافت را بعد از ۲۵ سال صبر و خانه نشینی ، پذیرفتند ؟! ❓آیا علی علیه السلام ، همواره به خلافت چشم دوخته بودند و یا نعوذ بالله ، حسرت خلیفه شدن داشتند ؟! برای اینکه هیچ ذهنیت🧐 غلطی برای کسی پدید نیاید ، آن حضرت خودشان توضیح می دهند که دلیل پذیرش خلافت از جانب ایشان چه بوده است . می فرمایند : 🌸🌸أَمَا وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لاَ حُضُورُ الْحَاضِرِ، وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلاَّ يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لاَ سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَيْتُمْ دُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ!🌸🌸 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 💠 نهج البلاغه # شرح خطبه سوم (شقشقیه)# فراز آخر# جلسه ۳۳ # بخش ۲ ابتدا سوگند یاد می کند 🌸أَمَا ( آگاه باشید) وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ🌸 قسم به آن خدایی که دانه را شکافت و آدمی را پدید آورد . این سوگند ویژه امیرالمؤمنین ، علی علیه السلام بوده است . در جای جای نهج البلاغه ، این سوگند را از آن حضرت می بینیم ( علاقه ویژه ای داشتند که این گونه سوگند بخورند و سِرّش را ما نمی دانیم ) به هر حال وقتی می فرمایند : ☆فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ☆ فلق ( شکافتن) و فَلَقَ الْحَبَّةَ ، برگرفته از آیه کریمه قرآن ، سوره مبارکه انعام ، آیه ۹۵ است ↙️ 💢 إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَىٰ ۖ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ۚ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ ۖ فَأَنَّىٰ تُؤْفَكُونَ💢 بی‌تردید خدا شكافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده بیرون می‌آورد، و بیرون آورنده مرده از زنده است؛ این است خدا، پس چگونه شما را [از حق‌] به سوی باطل بازمی‌گردانند؟ [وَ بَرَأَ (خلق / پدید آورد ) النَّسَمَةَ ( عده ای از شارحین گفته اند : هرموجود جانداری / ابن ابی الحدید گفته است : نسمة مخصوص آدمی به کار می رود )] ☆وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ☆ یعنی : قسم به آن خدایی که موجودات زنده یا خصوص انسان ها را آفرید . آگاه باشید (علی بن ابیطالب سوگند می خورد) قسم به آن خدایی که دانه را شکافت و گیاهان را پدید آورد ، یا موجودات زنده یا انسانها را پدید آورد که من با شرایط خاص و در مواجهه با وضعیت ویژه ، خلافت را پذیرفتم ، من شیفته خلیفه شدن نبودم . من دنیا مدار و علاقمند به دنیا نیستم . 🤔 پس چه شد که خلافت را پذیرفتند؟! می فرمایند ↙️ 🌸لَوْ لاَ حُضُورُ الْحَاضِرِ🌸 اگر نبود آن جمعیتی که در اطرافم پدید آمد ( آن جمعیت و آن تقاضای عام که در طول تاریخ بی سابقه بوده و حتی بعداز آن هم کمتر پدید آمد که عموم مردم خواهش کنند از کسی رهبری آنها را بپذیرد ) وقتی عموم مردم جامعه نیاز دارند و درخواستی دارند ، نباید پاسخگو بود؟! حتی یک نفر از خود ما خواهش داشته باشد ، و ظیفه انسانی ما اقتضا می کند تا آنجا که می توانیم به خواهش او پاسخ مثبت دهیم . داشتن یک حاکم صالح از مهمترین نیازهای اجتماعی و عمومی مردم است . اگر مردم نیاز برق داشته باشند ، و ما بکوشیم و برق رسانی به مردم کنیم آیا این کار ، یک کار ضروری نیست ؟! آیا یک امر لازم نیست که ما بتوانیم به مردم آب و برق برسانیم و برای مردم راه بسازیم ؟! آیا لازم نیست که برای مردم امکانات عمومی فراهم آوریم ؟! اگر بتوانیم و کوتاهی کنیم آیا این گناه نیست ؟! از همه این نیازها مهم تر ، رهبری و هدایت مردم است ، حفظ وحدت اجتماعی و ان
سجام مردم در برابر دشمنان است . امیرالمؤمنین علی ه السلام می فرمایند : وقتی همه مردم درخواست کردند ، من چه کنم ؟! به این درخواست و نیاز عام پاسخ منفی بدهم ؟! لذا می فرمایند : اگر این حضور نبود ، جواب منفی می دادم . من که نرفتم دنبال مردم ، مردم آمدند دنبال من ! در حدیثی که از خودامیرالمؤمنین علیه السلام در کتاب اسدالغابة ( از کتب اهل سنت) نقل شده : حضرت فرمودند : روزی پیغمبر اکرم _صلی الله علیه وآله وسلم_به من اینطور فرمودند ↙️ قال رسول الله (ص) : أنت بمنزلة الكعبة تؤتى ولا تأتى فإن أتاك هؤلاء القوم فسلموها إليك يعنى الخلافة فأقبل منهم وأن لم يأتوك فلا تأتهم حتى يأتوك. علی جان تو مثل کعبه ای 🕋 که باید به سوی تو بیایند ، نه اینکه به سوی مردم بِروی ! ❇️ یکی از تفاوتهای مهم رهبران الهی ، با رهبران بشری همین است . 🔹رهبران بشری خودشان مردم را جمع آوری می کنند ؛ مثلا حِزبی را تشکیل می دهند ، افراد را دعوت می کنند که در این حِزب ثبت نام کنند ، بعد آن حزب سیاسی فعالیت هایی را شروع می کند ، نظر تعداد بیشتری از مردم را جلب می کند ، کم کم نمایندگانی را به مجلس معرفی می کنند . آنگاه که کرسی های آن حِذب در مجلس به حد لازم رسید ، آنوقت نوبت آن می شود که خود رهبر حِزب ، به عنوان نخست وزیر و رئیس جمهور ، معرفی می شود . پس خودش دیگران را به سمت خودش جذب می کند . 🔹 اما رهبر الهی اینگونه نیست . مردم به سمت او می روند. البته برای هدایت به سمت مردم می رود ولی برای حکومت او نمی رود به سمت مردم. 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 💠 نهج البلاغه # شرح خطبه سوم (شقشقیه)# فراز آخر# جلسه ۳۳ # بخش ۲ ابتدا سوگند یاد می کند 🌸أَمَا ( آگاه باشید) وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ🌸 قسم به آن خدایی که دانه را شکافت و آدمی را پدید آورد . این سوگند ویژه امیرالمؤمنین ، علی علیه السلام بوده است . در جای جای نهج البلاغه ، این سوگند را از آن حضرت می بینیم ( علاقه ویژه ای داشتند که این گونه سوگند بخورند و سِرّش را ما نمی دانیم ) به هر حال وقتی می فرمایند : ☆فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ☆ فلق ( شکافتن) و فَلَقَ الْحَبَّةَ ، برگرفته از آیه کریمه قرآن ، سوره مبارکه انعام ، آیه ۹۵ است ↙️ 💢 إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَىٰ ۖ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ۚ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ ۖ فَأَنَّىٰ تُؤْفَكُونَ💢 بی‌تردید خدا شكافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده بیرون می‌آورد، و بیرون آورنده مرده از زنده است؛ این است خدا، پس چگونه شما را [از حق‌] به سوی باطل بازمی‌گردانند؟ [وَ بَرَأَ (خلق / پدید آورد ) النَّسَمَةَ ( عده ای از شارحین گفته اند : هرموجود جانداری / ابن ابی الحدید گفته است : نسمة مخصوص آدمی به کار می رود )] ☆وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ☆ یعنی : قسم به آن خدایی که موجودات زنده یا خصوص انسان ها را آفرید . آگاه باشید (علی بن ابیطالب سوگند می خورد) قسم به آن خدایی که دانه را شکافت و گیاهان را پدید آورد ، یا موجودات زنده یا انسانها را پدید آورد که من با شرایط خاص و در مواجهه با وضعیت ویژه ، خلافت را پذیرفتم ، من شیفته خلیفه شدن نبودم . من دنیا مدار و علاقمند به دنیا نیستم . 🤔 پس چه شد که خلافت را پذیرفتند؟! می فرمایند ↙️ 🌸لَوْ لاَ حُضُورُ الْحَاضِرِ🌸 اگر نبود آن جمعیتی که در اطرافم پدید آمد ( آن جمعیت و آن تقاضای عام که در طول تاریخ بی سابقه بوده و حتی بعداز آن هم کمتر پدید آمد که عموم مردم خواهش کنند از کسی رهبری آنها را بپذیرد ) وقتی عموم مردم جامعه نیاز دارند و درخواستی دارند ، نباید پاسخگو بود؟! حتی یک نفر از خود ما خواهش داشته باشد ، و ظیفه انسانی ما اقتضا می کند تا آنجا که می توانیم به خواهش او پاسخ مثبت دهیم . داشتن یک حاکم صالح از مهمترین نیازهای اجتماعی و عمومی مردم است . اگر مردم نیاز برق داشته باشند ، و ما بکوشیم و برق رسانی به مردم کنیم آیا این کار ، یک کار ضروری نیست ؟! آیا یک امر لازم نیست که ما بتوانیم به مردم آب و برق برسانیم و برای مردم راه بسازیم ؟! آیا لازم نیست که برای مردم امکانات عمومی فراهم آوریم ؟! اگر بتوانیم و کوتاهی کنیم آیا این گناه نیست ؟! از همه این نیازها مهم تر ، رهبری و هدایت مردم است ، حفظ وحدت اجتماعی و انسجام مردم در برابر دشمنان است . امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند : وقتی همه مردم درخواست کردند ، من چه کنم ؟! به این درخواست و نیاز عام پاسخ منفی بدهم ؟! لذا می فرمایند : اگر این حضور نبود ، جواب منفی می دادم . من که نرفتم دنبال مردم ، مردم آمدند دنبال من ! در حدیثی که از خودامیرالمؤمنین علیه السلام در کتاب اسدالغابة ( از کتب اهل سنت) نقل شده : حضرت فرمودند : روزی پیغمبر اکرم _صلی الله علیه وآله وسلم_به من اینطور فرمودند ↙️ قال رسول الله (ص) : أنت بمنزلة الكعبة تؤتى ولا تأتى فإن أتاك هؤلاء القوم فسلموها إليك يعنى الخلافة فأقبل منهم وأن لم يأتوك فلا تأتهم حتى يأتوك. علی جان تو مثل کعبه ای 🕋 که باید به سوی تو بیایند ، نه اینکه به سوی مردم بِروی ! ❇️ یکی از تفاوتهای مهم رهبران الهی ، با رهبران بشری همین است . 🔹رهبران بشری خودشان مردم را جمع آوری می کنند ؛ مثلا حِزبی را تشکیل می دهند ، افراد را دعوت می کنند که در این حِزب ثبت نام کنند ، بعد آن حزب سیاسی فعالیت هایی را شروع می کند ، نظر تعداد بیشتری از مردم را جلب می کند ، کم کم نمایندگانی را به مجلس معرفی می کنند . آنگاه که کرسی های آن حِذب در مجلس به حد لازم رسید ، آنوقت نوبت آن می شود که خود رهبر حِزب ، به عنوان نخست وزیر و رئیس جمهور ، معرفی می شود . پس خودش دیگران را به سمت خودش جذب می کند . 🔹 اما رهبر الهی اینگونه نیست . مردم به سمت او می روند. البته برای هدایت به سمت مردم می رود ولی برای حکومت او نمی رود به سمت مردم. 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔶 نهج البلاغه # خطبه سوم (شقشقیه)# جلسه ۳۳# بخش سوم 🔶اگر قرار بود از وظایف رهبر الهی این باشد که برای حکومت سمت مردم برود ، امام زمان _عجل الله تعالی فرجه الشریف _ تاکنون ظهور می کردند . مردم باید بخواهند و به سوی رهبر الهی بروند برای حکومت . اهل مدینه ، آمدند خدمت رسول خدا و عرض کردند بیایید مدینه ، ما آنجا را در اختیار شما قرار می دهیم . پیامبر هم آمدند مدینه و تشکیل حکومت اسلامی دادند . 👌مردم آمدند نزد
علی بن ابیطالب و گفتند یا علی بیا حاکمیت ما را بپذیر . وگرنه تا وقتی که مردم دنبال کار خودشان بودند ، ایشان فقط به هدایت و ارشاد مردم می پرداختند و این بیان رسول الله یک لطافتی را در بر دارد↙️ ✨قال رسول الله (ص) : أنت بمنزلة الكعبة تؤتى ولا تأتى فإن أتاك هؤلاء القوم فسلموها إليك يعنى الخلافة فأقبل منهم وأن لم يأتوك فلا تأتهم حتى يأتوك.✨ پیامبر فرمودند : علی جان ! اگر مردم آمدند خلافت را به تو بدهند ، قبول کن وگرنه نرو تا خودشان بیایند. از این رو اینجا که امیرالمؤمنین می فرمایند : ✨لَوْ لاَ حُضُورُ الْحَاضِرِ✨ شاید اشاره ای به همان سفارش و توصیه پیامبر باشد ، که اگر نبود جمعیت انبوهی که فراهم آمد و مرا دعوت کرد به پذیرش خلافت من قبول نمی کردم .( یکی از دلایل قبول ایشان) 🌸 وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ🌸 واینکه با فراهم شدن یاور حجت بر ولی خدا تمام می شود نگویید چرا امام حسین علیه السلام ، جنگیدند و امام حسن علیه السلام ، صلح کردند ؟ زیرا امام حسین علیه السلام ۷۰ یاور و پاک باخته داشتند ولی امام مجتبی علیه السلام این مقدار یاور نداشتند. بقیه ائمه هم همینطور. شیعیان زیاد بودند ولی افرادی که همچون سلحشوران کربلا بتوانند بایستند و از امام زمان خودشان دفاع کنند ، به تعداد کافی نبودند. خود امیرالمؤمنین علیه السلام ، بعد از سقیفه قیام نکردند و خانه نشین شدند ؟ چون همانطور که قبلاً گفته شد سه چهار نفر بیشتر نبودند ؛ ولی بعد از مرگ عثمان ، وقتی به در خانه حضرت آمدند ، واقعاً آماده بودند و البته دلاوری هایشان را در برخی جنگها نشان داده بودند. ( دلیل دیگرقبول ایشان) و دلیل دیگر اینکه حضرت می فرمایند : بالاخره من به عنوان یک عالم وظیفه دارم ، خدا از علماء پیمان گرفته که وقتی ظلم را در جامعه می بینند و اینکه عده ای در جامعه بر اثر شکمبارگی گوشه ای خزیده اند ، عده دیگر در اثر گرسنگی ناله به آسمان سر می دهند ، خدا از علماء پیمان گرفته است که سکوت نکنند و این وضعیت را تحمل نکنند. 🌸 مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ 🌸 اگر نبود که خدا از علماء ( دانشمندان) پیمان گرفته 🌸 أَلاَّ يُقَارُّو🌸 که قرار نگیرند 🌸عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ🌸 [کظة : حالتی از پرخوری که منجر به بی حالی و شکم درد می شود.] ظالمان در اثر پرخوری به این مشکلات دچار می شوند ؛ که البته منظور در این عبارت حضرت فقط پرخوری نیست ، بلکه بهره برداری بیش از حد و ظالمانه از مواهب عمومی است . 🌸وَ لاَ سَغَبِ مَظْلُومٍ🌸 [سَغَب : گرسنگی / ذی مَسغَبة : ایام قحطی] و مظلوم از گرسنگی ( تحت فشار باشد) 🔹🔹🔹🔹🔹 پس دلایل قبول حکومت توسط حضرت عبارت بود از ↙️ 1⃣ مردم در خواست کردند و نمی توانستند این نیاز عمومی را جواب رد بدهند. 2⃣ حجت خدا هستند و حجت خدا اگر یاور پیدا کند ، باید قیام کند. 3⃣ امام به عنوان یک عالم که خداوند از علماء پیمان گرفته است ، نمی تواند در برابر ظلم ساکت بنشیند و اقدامی نکند. اگر این دلایل نبود رها می کردم و با چه بیان لطیفی می فرمایند ↙️ 🌸لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا 🌸 افسار این شتر را می انداختم بر گردنش [غارب : فاصله بین کوهان و گردن شتر/ وقتی می خواهند شتر را رها کنند افسارش را بر غاربش می اندازند.] (از ابتدای این خطبه ، خلافت به یک شتر تشبیه شده بود .) 🌸وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا🌸 و با همان کاسه ای که اول بار آب دادم به شتر خلافت ( برخورد اول ایشان نسبت به خلافت) آخر بار هم با همین کاسه آب می دادم ( حالا هم بی اعتنا به خلافت می شدم) اینطور نبوده که به خاطر هجوم مردم ، هیجان زده و جو گیر شده باشم و بخواهم به آرزوهای دیرینه خود برسم . و حضرت در انتهای خطبه یکی از اختصاصی ترین جملاتشان را فرمودند که ویژه خودشان و شخصیت والای ایشان است ↙️ 🌸وَ لَأَلْفَيْتُمْ دُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ!🌸 شما خوب می دانید که این دنیای پر تلاطم و پر زرق برق شما نزد من بی ارزش تر از عطسه یک بُز است . عطسه یک بُز چه اهمیتی دارد ؟! در این قسمت خطبه در میان جمعیت یک فرد روستایی از اهل سَواد سخن حضرت را قطع می کند تا نامه ای به ایشان بدهد . حضرت این خطبه را در کوفه ایراد فرمودند و سَواد به مناطق سرسبز رو به سیاهی ( به علت تراکم سرسبزی) گفته می شود . اهل سواد یعنی اهالی همین مناطق . در حالیکه حضرت با جوش و خروش در حال ایراد این خطبه بودند ، این فرد بلند شد و نامه ای به حضرت داد. و هرکسی جای حضرت بود شاید توجهی نمی کرد ولی ایشان نامه را گرفتند و سخنانشان را قطع کردند . این برخورد امام حاکی از احساس مسئولیت و دغدغه ایشان نسبت به اوضاع مردم و جامعه است چرا که در این نامه ممکن بود امری ضروری نهفته باشد و این فرد مضطر باشد لذا حضرت آن کلام شیوا را قطع و مشغول مطالعه
نامه می شود. در مورد محتوای نامه ✉️ شارحین حدس هایی زده اند که البته مشخص نیست درست باشد. امام نامه را مطالعه فرمودند و بعد نامه را بستند . 🦋 ابن عباس که از شاگردان حضرت است و از این خطبه قَرّاء به وجد آمده بوده ، می گوید : وقتی آقا امیرالمؤمنین نامه را تمام کردند خدمتشان عرض کردم یا امیرالمؤمنین می شود خواهش کنم ادامه بدهید فرمایشتان را ؟ ای کاش ادامه بدهید. حضرت فرمودند ↙️ 🌸هَيْهَاتَ يَا اِبْنَ عَبَّاسٍ تِلْكَ شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ!🌸 هیهات ابن عباس نمی شود این یک شقشقیه ای بود. ( شقشقه : پوست یا تکه گوشتی است در انتهای گلوی شتر که وقتی می دَوَد و یا هیجانی می شود ، متورم می شود و در دهانش دیده می شود) بعضی تعبیر کرده اند به عنوان سوز سینه . بعد ابن عباس گفته : به خدا قسم من بر قطع هیچ کلامی به اندازه قطع این کلام ناراحت نشده و تأسف نخوردم که چرا کلام به آن شیوایی اینجا قطع شود . 🔻ابن ابی الحدید شارح نهج البلاغه و از اهل سنت است و معتزلی مذهب ، می گوید : استاد من "مصدّق بن شبیب" گفته ، من این خطبه شقشقیه را نزد عالمی به نام " ابن خَشّاب " می خواندم . وقتی او رسید به این کلام ابن عباس و اظهار تأسفش ، گفت : من اگر آنجا بودم خطاب به ابن عباس می گفتم : ابن عباس دیگر منتظر شنیدن چه حرفی از علی بودی ؟ علی که همه را گفت . مصدّق بن شبیب می گوید : ابن خشاب به شوخی گفت چنین حرفی را و من به او گفتم شما فکر می کنید این خطبه ساختگی است ؟ و او در جوابم گفت من آنچنان که تو را به عنوان مصدّق بن شبیب می شناسم ، این خطبه را نیز از آنِ علی می دانم . مصدّق می گوید : به ابن خشّاب گفتم : بعضی می گویند این خطبه ساخته و پرداخته سید رضی است . ابن خشّاب گفت : ابدا نه سید رضی و نه غیر از او نمی توانند چنین سخنانی بگویند. ما به سبک نگارش سید رضی آشنا هستیم . این خطبه کجا ! و نگارش های سید رضی کجا! و ابن خشّاب گفت : من این خطبه را در کتابهایی دیدم که ۲۰۰ سال قبل از به دنیا آمدن سید رضی نوشته شده . خود ابن ابی الحدید هم می گوید: من این خطبه را در کتابهای متعددی مشاهده کرده ام. 👌پس قطعاً و مسلماً این خطبه متعلق به حضرت است با همه محتوایی که در آن نقل شده بود. 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇 🔶 نهج البلاغه # خطبه سوم ( شقشقیه) # جلسه ۳۳ # بخش ۴ 💠 آشنایی با شخصیت ابن عباس : به مناسبت آمدن نام ابن عباس در این خطبه به مواردی در مورد ایشان اشاره می کنیم : 🦋ابن عباس ، یک عالم بزرگ و از ارادتمندان به امیرالمؤمنین علیه السلام و شاگرد نامدار آن حضرت است . اهل سنت هم برای ابن عباس احترام زیادی قائلند. تحت عنوان " حِبرالاُمّة " معرفی شده است . یعنی عالم امت . از همان ابتدا خلفاء به ابن عباس احترام می گذاشتند ( البته احترام تاکتیکی) در واقع می خواستند بگویند اگر ما علی را کنار زدیم ابن عباس را احترام می کنیم ؛ گرچه ابن عباس فریب این احترامات را نمی خورد . خیلی خیلی زیرک بوده است و بسیار کوشا در فهم معانی . او بسیار در کسب علم تلاش می کرده . او خود گفته است که گاهی برای فهم بهتر معانی آیات مسافت طولانی را طی می کردم تا بتوانم از فلان صحابی که در مورد آن آیه بیشتر می داند سوال کنم . حالا اگر آن شخص در دسترس نبودند آنقدر منتظر می نشستند تا با او ملاقات کنند . بسیار حاضر جواب و سخنور بزرگی بوده است . خلیفه دوم به طرق مختلف سعی داشت او را به سمت خود جذب کند ولی ابن عباس زیرک بود و زیر بار نمی رفت . در این قسمت دو نمونه از مناظرات ابن عباس آورده می شود↙ 🔴 مناظره ابن عباس با خلیفه دوم : عبدالله بن عمر ( فرزند خلیفه دوم) نقل می کند : که یک روز ابن عباس نزد پدرم آمده بود ، پدرم به او گفت : می دانی چرا مردم خلافت را به شما ندادند و خلافت را از شما بنی هاشم منع کردند ؟ ابن عباس گفت : نه عمر گفت : مردم نمی خواستند نبوت و خلافت یکجا جمع شود . هم پیامبر از شما و هم امام از شما بنی هاشم باشد. ( به عبارتی دیگر برایتان زیاد می شد) ◇ كرهتْ قريش أن تجتمع لكم النبوة والخلافة ◇ قریش کراهت داشت از اینکه هم نبوت و هم خلافت را داشته باشید. ◇فيجخِفواجِخْفا◇ که موجب تکبر شما شود ◇فنظرت قريش لنفسها فاختارت ووفقت فأصابت.◇ به خاطر همین قبیله قریش خودش بررسی کرد و خودش خلیفه اختیار کرد و درست هم کرد. ابن عباس به او گفت : خلیفه ، اگر پاسخت را بدهم عصبانی نمی شوی؟ از غضب تو در امانم ؟ خلیفه گفت : بگو ابن عباس گفت : اینکه گفتی مردم کراهت داشتند از اینکه هم نبوت و هم خلافت با ما بنی هاشم باشد ، خدای متعال در قرآن می فرماید : 💢ذَلِك بأنّهُمْ كَرِهُوا ما أنزل الله فأحبط‍ أعْمَالهُمْ ( محمد:۹)💢 اگر کسی کراهت داشته باشد از آن چیزی که خدا خواسته ، اعمالش ضایع می شود. و اما اینکه گفتی اگر نبوت و امامت از ما بود ، موجب تکبر ما می شد ، بدان که اگر
خلافت قرار بود موجب تکبر ما شود قرابت و خویشاوندی ما با پیامبر هم باید موجب تکبر م می شد ؛ ولیکن اینگونه نشد ؛ چرا که اخلاق ما برگرفته از اخلاق خود ایشان است ، که خداوند در حق او فرمود : 💢 وَإنّك لَعَلَى خُلقٍ عظيم( ن : ۵)💢 و اما آنکه گفتی قریش فکر کردند و برای خودشان یک امام اختیار کردند ( انتخاب کردند) خدای متعال در سوره مبارکه قصص می فرماید : 💢وربك يخلُقُ ما يشاء ويختارُ ما كان لَهُمُ الخَيَرة( قصص : ۶۸)💢 خدای توست که هر چه بخواهد می آفریند و هر که را بخواهد انتخاب می کند . (آنجایی که خدا انتخاب می کند ، مردم حق انتخاب ندارند .) 🔴 مناظره ابن عباس با معاویه : روزی معاویه به ابن عباس گفت : علت اینکه شما ( منظور اصلی اش علی علیه السلام بود) خلیفه نشدید ، این بود که برایتان زیاد می شد که هم پیامبر از شما باشد و هم امام و خلیفه . ابن عباس در پاسخش آیه ای از قرآن را بیان کرد : 💢أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَىٰ مَآ آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۖ فَقَدْ آتَيْنَآ آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا ( نساء : ۵۴)💢 بلكه آنان به مردم [كه در حقیقت پیامبر و اهل بیت اویند] به خاطر آنچه خدا از فضلش به آنان عطا كرده حسد می‌ورزند. تحقیقاً ما به خاندان ابراهیم كتاب و حكمت دادیم، و به آنان فرمانروایی بزرگی بخشیدیم. بنابر این ای معاویه تو حسادت می ورزی که خداوند متعال اگر بخواهد به اهل البیت هم نبوت بدهد ( که پیامبر از خاندانشان باشد) و هم حکمت بدهد ( که سنت پیامبر در دست آنان باشد) و هم خلافت به آنها ببخشد. 🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🔎وجود خطبه ها و نامه های طولانی این شبهه یکی دیگر از شبهه های مطرح شده پیرامون نهج البلاغه می باشد که به سبب آن ادعا می شود نهج البلاغه سخن امیرالمومنین علیه السلام نیست. شبهه افکنان در این خصوص دو اشکال را مطرح میکنند: اول این که برخی خطبه ها و نامه های نهج البلاغه بسیار طولانی است و ایراد خطبه هایی به این اندازه طولانی آن زمان رایج نبوده و همچنین با فرض این که چنین خطبه های طولانی هم ایراد شده باشد، چگونه می توانستند آن ها را حفظ و ثبت کنند. برای پاسخ به این شبهه ذکر چند مورد ضروری است: • در زمان امیرالمومنین (علیه السلام) خطبه به سخنرانی طولانی گفته می شده است که معمولا مرحوم سید رضی قسمت هایی از یک خطبه را نقل کرده است. خطبه های کوتاه نهج البلاغه به این معنا نیست که کل سخنرانی اینقدر کوتاه بوده بلکه سید رضی این اندازه از کل خطبه را بیان کرده است. • خطبه را حتما کسی که در مقام خطابه بوده و خطیب محسوب می شده، می گفته است. • خطبه ها بین مردم ایراد می گشته است. • در خطبه ها حتما مطلب مهمی بیان میشده است. • از نظر زمانی بررسی شده است، معمولا یک خطبه حدود ۲۵ دقیقه به طول می انجامیده است. نگارش این مدت سخنرانی قطعا طولانی خواهد بود. • در زمان امیرالمومنین علیه السلام کسان دیگر نیز بودند که خطبه ایراد میکردند.( برخی مثل محمد سید کیلانی که نگارنده کتاب التشیع فی ادب العربی است این نکته را رد کردند ولی آنچه در تاریخ آمده خلاف این است.) ادامه دارد....
و اما برای پاسخ به این شبهه که مردم نمیتوانستند خطبه ها را ضبط و ثبت کنند باید گفت: • این که مردم توانمندی حفظ سخنرانی های طولانی را نداشتند درست نیست، چون در حال حاضر هم افرادی با چنین توانمندی وجود دارند در عین حالی که باید توجه داشته باشیم در مورد زمانی صحبت میکنیم که مردم از شعرای جاهلیت شعرهای بسیار بلندی را حفظ میکردند. پس افرادی با این ویژگی وجود داشتند و همین افراد طبیعتا سخنان امام را نیز میتوانستند حفظ کنند. • ضمن این که ما گزارش های متعددی داریم که امام علیه السلام نویسنده مخصوص به خود داشتند. برخی مسوولیت نگارش خطبه های امام را به عهده داشتند مثل حارث اعور و یا ابورافع و فرزندانش. حتی امیرالمومنین علیه السلام گاهی بعد از ایراد خطبه، نوشته های آنها را بررسی میکردند و در صورت نیاز تغییراتی را متذکر میشدند. • همچنین امام علی علیه السلام اصحاب و شاگردانی داشتند که به اهمیت سخنان ایشان به خوبی آگاه بودند و نسبت به حفظ خطبه های آن حضرت اهتمام ویژه ای داشتند و درنتیجه یا آنها را مکتوب کرده اند و یا به حافظه سپرده اند. یکی از اصحاب حضرت، به نام زید بن وهب کتابی به نام " خطب امیرالمومنین علیه السلام علی المنابر فی الجمع و الاعیاد و غیرها" نگاشته و در آن خطبه های امام علیه السلام، مخصوصا خطبه های ایراد شده در نمازهای جمعه، را جمع آوری کرده است. • باید این نکته را نیز متذکر شد، که خطبه های امام علیه السلام نسبت به خیلی از مطالبی که از آن دوران به یادگار مانده کمتر هم می باشد. پس حفظ و ثبت امکان پذیر بوده است. • در مورد وجود نامه های طولانی هم باید گفت که امیرالمومنین علیه السلام از یک نامه معمولا یک نسخه نمی نوشتند، بلکه معمولا چند نسخه از یک نامه وجود داشت که بدین صورت ماندگارشدن آن ممکن و بلکه راحت میشود. ✍دکتر احمد فعال
11.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*بازشدن درب خانه حضرت زهرا(س،) به درخواست رئیس جمهور چچن برای اولین بار قبل ازاینکه داخل خانه راببینی نیت کن رئیس جمهور چچن جلوسعودی ها برخاک زمین خانه بی بی بوسه می‌زند وهیچکدام نمی‌توانند معترض شود السلام علیک یا بنت رسولله دلت شکست من راهم دعا کن* https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c