فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راز سهشنبه ها
استجابت دعا در سه شنبه ها
حتما این ویدئو رو ببینید و برای دیگران هم ارسال کنید،ان شاالله هرهفته سه شنبه ها همگی با هم انجام بدیم🥺😍
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شما باشید این افراد را مجازات میکنید؟
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥لحظاتی از حضور شهید سید حسن نصرالله در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی در سال ۱۳۸۴
🔹این فیلم به مناسبت سالروز میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی منتشر شده است.
#ما_اهل_کوفه_نیستیم
#علی_تنها_بماند....
#حزب_الله_زنده_است
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌹زیارتنامه حضرت عبد العظیم الحسنی🌹
اَلسَّلامُ عَلی آدَمَ صِفْوَة اللهِ اَلسَّلامُ عَلی نُوحٍ نَبِیِّ اللهِ اَلسَّلامُ عَلی اِبْراهیمَ خَلیلِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلی مُوسی كَلیمِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلی عیسی رُوحِ اللهِ اَلسَّلام عَلیكَ یا رَسولَ اللهِ اَلسَّلامُ عَلیكَ یا خیرَ خَلْقِِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلیكَ یا صَفِیَّ اللهِ اَلسَّلامُ عَلیكَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِاللهِ خاتَمَ النَّبیّینَ اَلسَّلامُ عَلیكَ یا اَمیرَالْمُؤمِنینَ عَلِیَّ بْنَ اَبیطالِبٍ وَصِیَّ رَسُول اللهِ اَلسَّلامُ عَلیکِ یا فاطِمَة سیِّدَة نِسآءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلیْكُما یا سِبْطَیِ الرَّحْمَة وَ سیِّدیْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّة اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا عَلیَّ بْنَ الْحُسیْنِ سیِّدَ الْعابِدینَ وَ قُرَّة عیْنِ النّاظِرینَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ باقِرَالْعِلْمِ بَعْدَالنَّبی اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا جَعْفَرَبْنَ مُحَمَّدٍ الصّادِقَ الْبـآرَّ الْـاَمینَ اّلسَّلامُ عَلیْكَ یا مُوسی بْنَ جَعْفَرِ الطّاهِرَالطُّهْرَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا عَلیَّ بْنَ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضی اَلسًّلامُ عَلیْكَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ التَّقیّ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا عَلی بْنَ مُحَمَّدٍ النَّقِیَّ النّاصِحَ الْـاَمینَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا حَسَنَ بْنَ عَلیّ اَلسَّلامُ عَلی الْوَصیِّ مِنْ بَعْدِهِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی نُورِكَ وَ سِراجِكَ وَ وَلِیِّ وَلیِّكَ وَ وَصِیِّ وَصیِّكَ وَحُجَّتِكَ عَلی خَلْقِكَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ ایُّهَا السّیِّدُ الزَّكِیُّ وَ الطّاهِرُ الصَّفِیُّ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یَا بْنَ السّادَة الْاَطْهارِ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یَا بْنَ الْمُصْطَفیْنِ الْـاَخیارِ اَلسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللهِ وَ عَلی ذُریَّةِ رَسُولِ اللهِ وَ رَحْمَة اللهِ وَ بَرَكاتُهُ اَلسَّلامُ عَلی الْعَبْدِ الصّالِحِ الْمُطیعِ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِاَمیرِ الْمُؤمِنینَ اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا اَبَاالْقاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبی اَلسَّلامُ عَلیْكَ یا مَنْ بِِزِیارَتِهِ ثَوابُ زِیارَة سَیِّدِ الشُّهَداءِ یُرْتَجی اَلسَّلامُ عَلیْكَ عَرَّفَ اللهُ بیْنَنا وَ بیْنَكُمْ فی الْجَنَّة وَ حَشَرَنا فی زُمْرَتِكُمْ وَ اَوْرَدَنا حَوْضَ نَبیِّكُمْ وَ سَقانا بِكَاْسِ جَدِّكُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ اَبیطالِبٍ صَلَوات اللهِ عَلیْكُمْ اَسْئَلُ اللهَ اَنْ یُرِیَنا فیكُمُ السُّرُورَ وَ الْفَرَجَ وَ اَنْ یَجْمَعَنا وَ ایّاكُمْ فی زُمْرَةِ جَدِّكُمْ مُحَمَّدٍ صَلی اللهُ عَلیْهِ وَ آلِهِ وَ اَنْ لایَسْلُبَنا مَعْرِفَتكُمْ اِنَّهُ وَلیٌّ قَدیرٌ اَتَقَرَّبُ اِلی الله بِحُبِّكُمْ وَ الْبَرائَةِ مِنْ اَعْدائِكُمْ وَ التَّسْلیمِ اِلی اللهِ راضیاً بِهِ غیْرَ مُنْكِرٍ وَ لامُسْتَكْبِرٍ وَ عَلی یَقینِ ما اَتی بِهِ مُحَمَّدٌ نَطْلُبُ بِذلِكَ وجهک یا سیِّدی اَللّهُمَّ و رِضَاکَ وَالدّارَ الاخِرَةَ یا سَیِّدی وَ ابنَ سَیِّدی اِشفَع لِی فِی الجَنَّةِ فَاِنَّ لَکَ عِندَاللهِ شَأناً مِنَ الشَّأنِ اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ اَن تَختِمَ لی بِالسَّعادَةِ فَلا تَسلُب مِنّی ما اَنَا فیهِ وَ لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ الْعَلیِّ الْعَظیمِ اَللّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَتَقَبَّلْهُ بِكَرَمِكَ وَ عِزَّتِكَ وَ بِرَحْمَتِكَ وَ عافیَتِكَ وَ صَلّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَجْمَعینَ وَ سَلَّمَ تَسْلیماً یا اَرْحَمَ الّراحِمینَ .
samavati_ziyaratnameh_hazrate_abdolazim (1).mp3
8.79M
زیارت حضرت عبد العظیم با نوای حاج مهدی سماواتی
مردی از اهل ری، خدمت حضرت امام علی النقی(علیهالسلام) رفت، حضرت پرسید کجا بودی؟ عرض کرد به زیارت امام حسین(علیهالسلام) رفته بودم، فرمود: اگر قبر عبدالعظیم را که نزد شماست، زیارت میکردی، هرآینه مانند کسی بودی که امام حسین(علیهالسلام) را زیارت کرده باشد.
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸امام هادی علیهالسلام به مردی از اهالی ری فرمودند:
"من زارَ عَبدالعَظیمِ الحَسَنی(ع) بِرِی کَمَن زارَ الحُسَین(ع) بِکَربَلا؛
🔹 اگر قبر عبدالعظیم را در شهر ری زیارت کنید چنان است که گویی امام حسین علیهالسلام را در کربلا زیارت کردهاید".
📚 مستدرک الوسائل، ج 3، ص 616
ای صحن تو جنة النعيم ادرکنی
تا عرش صراط مستقیم ادرکنی
در صحن پُر از کرامتت میگویم
یا حضرت سید الکریم ادرکنی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ پیام حضرت مهدی( عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حریم تو بوی خدا می دهد🌼
شمیم خوش ربّنا می دهد🌼
رواق تو رونق فزای بهشت🌼
ضریح تو دل را جلا می دهد🌼
نسیمی که از کوی تو می وزد🌼
دل عاشقان را صفا می دهد🌼
ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)
مبارک باد💫🎉🎊
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
امام زمان 096.mp3
2.26M
مثل امام حسین،
که چراغها رو خاموش کرد
تا اونایی که عاشق نبودن، بِرَن...
امام زمان هم، قلبتُ میخواد!
اگر با دل میای؛
دستاتُ بگیر بالا و
محکم بگو؛ منم هستم.
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
چرا چشممون امام زمان (عج) رو نمیبینه؟ - حجت الاسلام دارستانی.mp3
1.44M
🎧 چرا چشممون امام زمان (عج) رو نمیبینه؟
🎤 حجت الاسلام دارستانی
#امام_زمان_عجل_الله_فرجه #لقمه_حلال #صورت_برزخی_اعمال
🖇📚🖇
#کتاب_صوتی
#من_ادواردو_نیستم
▪️▫️▪️▫️▪️▫️
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
قسمت پنجم
قسمت ششم
قسمت هفتم
قسمت هشتم
قسمت نهم
قسمت دهم (آخر)
▫️▪️▫️▪️▫️▪️
🔰ما را به دوستان خود معرفی کنید👇
🌿کانال منتظران ظهور🌿
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕋 اولین آیهای که امام زمان(عج) برایمان تلاوت میکنند
تا نیایی گره از کار بشر وا نشود...
یا صاحب الزمان
دنیایمان پر از غم کودکان فلسطینی است💔
💌 بیا و برایمان آیه به آیه، عدالت و آرامش را به جهان هدیه بده...
📌اولین آیهای که امام زمان، با صدای دلنشین خود برای ما میخواند کدام آیه است؟
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🎥 واکنش مردم وقتی متوجه میشوند شهید «سیدحسن نصرالله» در دوران دفاع مقدس، دوشادوش رزمندگان ایرانی با بعثیها میجنگید.
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌹 منتظران ظهور 🌹
🌸🌸🌸🌸🌸 💖رمان داستانی رابطه 💖 قسمت بیستم گفتم: مهدیه جان حرف شما درسته اما ناقصه! شما فقط داری یه ط
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان داستانی رابطه 💖
قسمت بیست ویکم
بعد از چند دقیقه مهدیه با کلی وسیله اومد داخل اتاق هنوز هم داشت غر میزد...
مریم زودتر رفت کمکش بعد از اینکه وسیله ها و کتابها و پذیرایی ها را گذاشت روی میز گفت: دست شما طلا مهدیه خانم!! و شروع کرد پذیرایی و کتابها رو بین بچه ها تقسیم کردن
مهدیه نیمچه لبخندی زد و بدون اینکه بشینه سر جاش کمک مریم داد...
فاطمه گفت: خوب بحث قانون و قانونگذاری بود
یلدا گفت: رسیدیم به ارائه ی محتوای خوب در قالب خوب !
گفتم: بله ولی دیگه انشاالله بقیه ی مباحث بمونه برای جلسه ی آینده نظرتون چیه؟
مهدیه همونطور در حال پخش وسایل بود که گفت: رایحه جون مسئله ی مهم دشمن شناسی مونداااا
تا دشمن رو نشناسیم نمی تونیم به هدف بزنیم این حرف من نیستااا حرف بزرگ مرد استراتژی جنگه!
با سر حرفش رو تایید کردم و گفتم: درسته مهدیه! بدون شناخت دشمن کار کردن اشتباه! اما اگه ساده ترین حالت دشمن رو بخوایم در نظر بگیریم خصوصا توی فضای مجازی به چندین نقطه ی مهم تقسیم میشه که هر کدومش تخصص خاص خودش رو میخواد که بدون تخصص هم در هر زمینه ای کار کردن می دونید عین بی تقواییه! به خاطر همینه اول تاکید بر شناخت خودمون و بحث تقوا داشتیم ولی شاید بهتر باشه کمی هم در این زمینه صحبت بشه تا پیش ذهنیتی داشته باشیم...
بعد دوباره نگاهی به مهدیه کردم و گفتم: خوب مهدیه جان شما خودت این قسمت مهم رو توضیح بده!
مهدیه نگاهی به جمع کرد و در حالی که کتابش دستش بود گفت: به سبک مریم بخوام بگم، دشمنی حساب شده دقیقا مثل عددی چند رقمی می مونه، که میره زیر رادیکال و بعد تبدیل به عددی میشه که واقعا آدم متعجب می ماند چطور شد اینطوری شد!
ندا یه نگاهی به مهدیه کرد و گفت: جون مادرت بیا و بزرگواری کن به زبون ریاضی حرف نزن!
من همیشه حساب و کتابم داغون بوده!
مهدیه خندید و گفت :چشم! ببینید دشمنی حساب شده یعنی: مثلا یک کتاب میدن دستمون که تمام محتوای صفحاتش خوبه و عالیه! اما فقط چند خط ضد ارزش داخلش نوشته شده!
ممکن خیلی ها بگن حالا این چند خط بین این همه محتوای خوب چیزی نمیشه که!
اما غافل از اینکه وقتی داخل یه پارچ شربت فقط چند قطره سم بریزن، کار خودش رو میکنه و اگه حتی آدم رو نکشه، دست کم مسموم میشه!
این حالت رو من توی فضای مجازی زیاد دیدم اینا فارغ از دشمنی هایی که آشکارا و رسما دارن کار میکنن، توهین می کنن و همه چیز را از دین و اعتقادات تا حیا و سیاست و مملکت رو می برن زیر سوال!
به نظر من اینا خیلی خطرناکن!
چون نرم نرم و خزنده و زیرکانه وارد میشن!
ثریا گفت: نه خوشم اومد!
مهدیه ترشی نخوری یه چیزی میشی!
حساب و کتابت خوب بود!
فاطمه گفت: بله تحلیل درستیه!
ولی جلوی چنین آدم هایی بخوایم قد علم کنیم حتما نیاز به تخصص و تقوا داره! چه بسا با همون سبک ناخواسته از اون پارچ یه لیوان شربت هم به خورد خودمون بدن که البته کم هم ندیدم همون قضیه جاده خاکی و نا کجا آباد! مریم گفت: پس قبل از هر چیزی اول باید تکلیف خودمون رو باخودمون مشخص کنیم!
مهدیه بدون اینکه بدونه در آینده چه اتفاقاتی براش خواهد افتاد با اطمینان گفت: من این جماعت رو خوب میشناسم می تونم با احتساب روابط مشخص و با رعایت خطوط قرمز اصلی یه حرکت موثری زده باشم البته با اجازه ی حضار جمع!
مریم نگاهی به من کرد..
ثریا و فاطمه و یلدا و ندا هم همزمان خیره به من شدن تا ببینن چی میگم!
من هم با توجه به تجربه ی این مدت گفتم: کار کردن توی فضای مجازی برای یه هدف مشخص بهتره تیمی باشه، حالا دو نفره یا سه نفره!
اینطوری هم قوی تر میشد کار کرد، هم اگر کسی مسیر اشتباهی می رفت یه نفر دیگه بود که کمکش کنه تا دچار مشکل نشه!
حقیقتا دوست نداشتم اتفاقی که بخاطر بی احتیاطی نسرین، سر سمانه و زندگیش اومده بود برای فرد دیگه ای هم بیفته!
برای اینکه مهدیه نارحت نشه نگاهی به جمع بچه ها کردم و ادامه دادم: اول که به نظرم بیشتر فکر کنید! حساب و کتاب همه چی رو هم داشته باشید! این به سادگی دو دو تا چهار تا نیستااا!
کار خیلی جدی تر از این حرفهاست و بعد که تصمیم قطعی گرفتید یه هم تیمی پیدا کنید تا هفته ی آینده!
مریم با لبخند خاصی رو به مهدیه گفت: اگه نتونستی هم تیمی پیدا کنی، من ناچار میشم برات پیدا کنم با یه تیر دو تا نشونه رو هم می زنم هم هدف مشترک! هم زندگی مشترک!
ثریا مجالی به مهدیه نداد که حرف بزنه و با شیطنت خاصی گفت: آقاااا من از همین الان رسما اعلام میکنم از پیدا کردن هم تیمی عاجزم مریم جون به فکر ما هم باش!!! مهدیه نگاه معنی داری به مریم و ثریا کرد و خیلی جدی گفت: مریم جان چه حرفیه هنوز خیلی زوده!!! نمیدونم من چرا اون لحظه احساس کردم که....
نویسنده: سیده زهرا بهادر
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان داستانی رابطه 💖
قسمت بیست ودوم
باید نگران مهدیه باشم این عجول بودنش آخر کار دستش میداد!!!
مریم با شنیدن جمله ی مهدیه چیزی نگفت...
قرار شد هر کسی هم تیمی خودش و موضوع رو مشخص کنه!
من هم سعی کردم کمی متناسب با تیپ شخصیتی بچه ها راهنماییشون کنم در نهایت با کلی غر غر و سر صدا ...
ندا با فاطمه همراه شد
ثریا با مریم و مهدیه با یلدا
من هم قرار شد نیروی کمکی و پشتیبانی باشم!
به قول مریم آچار فرانسه!
البته چون قرار بود بدون تیم نباشیم بخاطر روحیات مهدیه و حساسیت سن یلدا رسما جزو تیمشون شدم!
چون میدونستم اصولا تفاوتها باعث تکامل میشه و رشد کردن هر چند که کنار اومدن یه فرد که قدرت احساساتش بیشتره با یه فرد که قدرت منطقیش غلبه داره کمی سخته! ولی این باعث میشد بچه ها تعادل نسبی پیدا کنن و تیم های بهتری باشن!
هنوز چند دقیقه ای بیشتر نگذشته بود که صدای ثریا بلند شد و اومد پیشم با حالت شکایت گفت: آقاااا من یه خواهشی کنم ما آبمون با مریم تو یه جوب نمی ره!
بیا و من و از دست این فیلسوف نجات بده!
مریم ساکت ایستاده بود...
نگاهی به ثریا کردم و گفتم:چی شد!
تو که دنبال یه هم تیمی هدفمند بودی!
درستم افتادی توی تورش!
حالا چی شده به چند دقیقه نرسیده ساز جدایی می زنی؟!
گفت: ببین مریم روی چشمام جا داره، ولی به جون خودم از همین اول میخواد من رو با تحلیل و منطق پودر کنه!
من میگم بیا از اینستاگرام شروع کنیم کار کردن!
مریم میگه فضای داخلی هم خیلی جای کار داره!
آخه رایحه تو بگو ایتا و سروش و بله و روبیکا اصلا جای کار دارن؟!
به قول اون شاعر خدا بیامرز که نمیدونم کیه اما شعر فاخری گفته که اهمیت حرف من رو میرسونه!
در «اینستا» پاک بودن شیوه پیغمبری است
ور نه هر گبری به «ایتا و سروش و روبیکا» میشود پرهیزگار!!!
صدای خنده ی بچه ها بلند شد....
ندا از اونور گفت: به به! اهل شعر و ادبم بودی ما نمیدونستیم!!!
ثریا چشمکی زد و گفت: اهل شعر که نه!
ولی ابیات نغز رو به خاطر میسپارم!
مهدیه گفت: چقدر هم نغز و دلکش بود این بیت!!!
مریم نفس عمیقی کشید و خیلی جدی گفت: کسانی توانسته اند انسانها را نجات دهند که اول خودشان نجات پیدا کرده اند!
ندا گفت: اوووه چه جمله ی حکیمانه ای!!!
از کیه؟!
مریم چشمهاش رو ریز کرد با حالت جالبی گفت: مهم تر از گوینده ی کلام، مفهومه کلامه!
واقعیت اینه تا ما خودمون رو درست نکنیم و از تفکر خودی ها شروع نکنیم نمی تونیم روی کسانی که کمی تفکرشون با ما فاصله داره اثر گذار باشیم!
وقتی امثال خودمون هنوز توی اعتقادات و بصیرت و سیاست و اقتصاد لنگ میزنن به نظرتون عقلایی ما شروع کارمون با جایی باشه که اول باید کلی کار کنیم تا زمینه ی موثر بودن رو بچینیم!
بعد هم ثریا جان من نگفتم اینستا کار نکنیم گفتم: از فضای داخلی شروع کنیم...
چرا باور نمی کنیم اگه خودمون و امثال خودمون درست میشدیم وضع جامعمون هم درست میشد!
فاطمه یه نگاه جدی به مریم کرد و گفت:
ببخشیدا !!! مگه ما چطوریم!!!!
که نیاز به درست شدن داشته باشیم!؟
مریم گفت: فاطمه خانم ناراحت نشی رفیق! ولی اینجا که خودمونیم غریبه ایم نیست!
نمیگم همه ولی خیلی هامون غرور کاذب داریم خواهر! فکر می کنیم هم فن حریفیم! فکر می کنیم همه جوره متخصصیم! دنبال یادگیری نمیریم! توی زندگی های خودمون موندیم بعد میخوایم زندگی های دیگران رو درست کنیم! من فکر میکنم اینقدری لازمه و باید داخل ایتا و سروش و روبیکا و بله و خیر و... چمیدونم هر فضای داخلی کار کرد واقعا بقیه ی جاها اولویت کمتره!
یلدا از اون ور گفت: من با حرفهای مریم خانم موافقم! اصلا بخاطر همینه میگن اگه ما نماز خونها قشنگ نماز بخونیم هیچ بی نمازی دیگه پیدا نمیشه!!!! هممون دنبال اینیم برای غیر خودی ها تولید محتوا کنیم پس کی به ما خودی ها بگه چکار کنیم! اگر هم قراره محتوا رو خودمون پیدا کنیم چون اینطرف کم کاری شده خوب طبیعیه دنبال جواب سوالهامون اون طرف میگردیم!
بعد کار ما میشه شبیه کسی که اومد اَبروش رو درست کنه می زنه چشمش هم داغون میکنه! چهار تا این طرفیمونم حتی یکشون از دست بره هر چی ریسیدیم پنبه میشه به همین سادگی!
در همین حین مهدیه محکم دستش رو کوبید روی میز و گفت:....
نویسنده: سیده زهرا بهادر
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان داستانی رابطه 💖
قسمت بیست وسوم
بچه ها حواستون کجاست!
من فکر کردم ما اینجوری نیستیم! اما دارم می بینم هنوز کار نکرده، بینمون تفرقه و چند نظریه هست! اون وقت دشمن توی نفاق و کینه اش اتحاد دارن به نظرتون اینجوری میشه اصلا کار کرد!
مسئله اینه ما رابطمون با هم مشکل داره !
همدیگه رو قبول نداریم! بچه ها سر پا ایستادن و مثل یه مثلث قائم زاویه بودن، در صورتی اتفاق میفته که بدونیم مسئله ی خیلی مهم و اساسی توی مثلث های قائم الزاویه، رابطه فیثاغورس هست.
این رابطه ارتباط بین اضلاع مثلث قائم الزاویه رو بیان می کنه، یعنی اگه دوتا از اضلاع مثلث رو داشته باشیم اندازه ضلع سوم رو به راحتی میتونیم حساب کنیم!
منظورم از این حرفها اینه ما رابطمون یه رابطه ی درست نیست!
اگه دو نفر یک تیم نیتشون و تفکرشون مشخص و واضح باشه می تونن راه حلی برای ضلع سوم پیدا کنند!
من میدونم باید به مریم حق داد! حرف درستی میزنه ولی خوب نظر ثریا هم بی راه نیست! بالاخره خودش از همین مکان جذب گروه ما شده! امیدش الکی نیست که میگه دست چهار نفر رو از اون طرف بگیریم! یلدا هم درست میگه از این طرفم یکی از دست بره خیلی ضررر کردیم!
دوباره دستش رو کوبید روی میز و با حسرت گفت: هنوز شروع نکرده، به بن بست رسیدیم!
من گفتم: بچه ها! بچه ها! یه لحظه صبر ...
حرف هر کدومتون سر جای خودش درسته به جای اینکه مسئله ها رو بهم بپیچید دونه دونه حلش کنیم ...
ببینم مهدیه مگه نمیگی تو رابطه ی فیثاغورس اگه دو تا از اضلاع عددشون مشخص باشه ضلع سوم رو میشه پیدا کرد!
خوب الان حرف ثریا مشخصه!
حرف مریم هم مشخصه!
می مونه پیدا کردن ضلع سوم این رابطه، که با فیثاغورس مهدیه حلش کرد!
یعنی با جمع دو تا عدد هر کدوم به توان دو مسئله به سادگی حل میشه!
پس هم در فضای مجازی داخلی به اضافه ی فضاهای دیگه کار کنید فقط کافیه به توان دو تلاش کنید یعنی دو برابر زمان و وقت بیشتر بگذارید!
اما نکته ی مهمی مریم گفت: که خیلی باید بهش حواسمون باشه اینکه ما این کارها رو میکنیم تا خودمون رو به خودمون ثابت کنیم نه به بقیه! اینطوری به چشم خدا میایم!
وقتی قبل از هرکس دست خودمون رو گرفتیم از منجلاب خودبینی و خودخواهی کشیدیم بیرون! کار به درد بخوری کردیم و به قول مهدیه تا زیر رادیکال نرفتیم فکری به حال خودمون کنیم!
مریم گفت: مهدیه جان میدونستی فیثاغورس استدلال را وارد ریاضیات کرد!
قبل از فیثاغورس، هندسه عبارت بود از مجموعهٔ قواعدی که متفرق بودهاند! یعنی همه چیز آشوب!
قواعدی که هیچ ارتباطی با هم نداشتن؛ نه مثل من و ثریا!!! پس خیلی نا امید نباش یه جوری با هم کنار میایم شاید بحث کنیم! شاید ساز مخالف بزنیم! اما متفرق نمیشیم البته انشاالله!
یه نکته ی مهم دیگه در رابطه با فیثاغورس هم اینکه پایهگذار خردگرایی در معنای فلسفی بود. خردگرایی فلسفی هم به این معنیه که میشه با روش تفکر محض به حقیقت فلسفی رسید!
پس دقتِ لازم را دوستان عزیزتر از جانم، داشته باشند بنده با گرایش فلسفی گفته باشم دنبال تفرقه نیستم...
ندا گفت: یا خداا!!!!!
از ریاضی محض رسیدیم به تفکر محض!!!
بابا محض رضای خدا بس کنید!!!
اینقدر با احساسات من بازی نکنیدبه زبون مادریتون، فارسی حرف بزنید!!!
ثریا لبخندی زد و گفت: همه چی آرومه....
من چقدر خوشحالم....
خدا برام بسازه با آخوند جماعت در افتادم...
مریم با اشاره ی دست رو به ثریا گفت: به زبان ندا میگم: چه کنـم با دلِ دیـوانه که با این همـه باز....
سعـی دارد که به ایـن عشق ، مقید باشـد...
و با لبخند ادامه داد: ثریا خانم باید بسازی! و بگذار این عشق در این رابطه مقید باشد...
فاطمه انگار توی فکر بود و بی توجه به حرفهای بچه ها با خودکارش مدام چیزهایی توی دفتر جلوی دستش می نوشت که یکدفعه....
نویسنده: سیده زهرا بهادر
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c