🌴.سلام حق سرمد به🌴 جون پاک احمد صلوات بر محمد🌹
إن شاء الله روزی سرشار از خوبی داشته باشید
*🌹 اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم🌹*
*روزتان را اینگونه آغاز کنید.*
بسم الله الرحمن الرحیم
*🌹بِسْمِ اللّهِ النُّور🌹*
*🌹بِسْمِ اللّهِ نُورِ النُّورِ🌹*
*🌹بِسْمِ اللّهِ نُورٌ عَلى نُورٍ🌹*
*🌹بِسْمِ اللّهِ الَّذى هُوَ مُدَبِّرُ الاُْمُور🌹*
*🌹بِسْمِ اللّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِن َْالنُّورِ🌹*
*🌹اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّور🌹*
*🌹وَاَنْزَلَ النُّورَ عَلىَ الطُّورِ🌹*
*🌹فى كِتابٍ مَسْطُور🌹*
*🌹فى رَقٍّ مَنْشُورٍ🌹*
*🌹بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ🌹*
*🌹عَلى نَبِي مَحْبُورٍ🌹*
*🌹اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى هُوَ بِالْعِزِّ مَذْكُورٌ🌹*
*🌹وَبِالْفَخْرِ مَشْهُور🌹*
*🌹وَعَلَى السَّرّاَّءِ وَالضَّرّاَّءِ مَشْكُورٌ وَصَلَّى اللّهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ االطّاهِرين🌹*
*🌹* *تعجیل در فرج و سلامتی امام زمان علیه السلام صلوات*
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
💥دعای فرج 💥
🌹بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ 🌹
🌸اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ، و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک الْمُشْتَکى، وَ عَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ.🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹 بسم الله الرحمن الرحیم🌹🌹
منتظران ظهور
سلام ،صبحیک شنبهی همهی شما دوستان عزیز و گرامی بخیر و شادی
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
خـدایا
سرآغاز صبحم را
با یاد و نام تو میگشایم
و پنجرههای قلبم
را خالصانه و عاشقانه
به سویت باز میکنم
تا نسیم رحمتت برآن ببارد
و ناپاکیهای آن را بزداید
و نوری از محبت و عشق تو
به قلبم به ارمغان بیاورد
با سلام و درود به شما مهربانان
از خدای کریم میخواهم
برکت نگاهش را در نگاهتان بریزد
تا هر کجا مینگرید
خیر باشد و شادی و مهربانی
ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻋﻬﺪ ﮐﻦ که ﺍﻣﺮﻭﺯ
ﺗﻤﺎﻡ ﺛﺎﻧﯿﻪﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ
به ﺗﺒﺴﻢ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﺰﻧﯽ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﻭ ﻏﻢﻫﺎﯾﺖ
ﺭﺍ به ﺩیرﻭﺯﻫﺎیت ﺑﺴﭙﺎﺭ
برخیز از پشت پلکهای خواب آلودهات
به روزنه صبح سلام کن
به لطف و مهربانی خداوند سلام کن
به تمام داراییهای دلت
به عزیزانت
به دوستانت
به داشتههایت
به آرزوهایت
به تمام زیبائیهای غیر ملموس سلام کن
حس زیبای بودن را لمس کن
باز در تو امید زنده است و نفس میکشد
صبحتون پر خیر و برکت
امروزتون مملو از عشق و رحمت
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
- Mohsen Qaraati.mp3
2.98M
#یک_آیه_تفسیر
سوره اعراف_آیه ۸۶
♦️دشمن در کمین دین و ایمان مردم
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📔 نهجالبلاغه و شرح آن🔸 خطبه81🔆 قسمت 2: معنای لغوی زهد و تعریف امام (علیه السلام )از آن 🎤 استاد دکتر محمد علی انصاری🕰6:51
شرح-حکمت-1نهج-البلاغه-حجت-الاسلام-مهدوی-ارفع.mp3
792.1K
👌استاد مهدوی ارفع در مدت ۳ دقیقه و ۱۷ ثانیه حکمت اول را از نهج البلاغه شرح می کنند.
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
📜 #نهج البلاغه، #خطبه ۱ بند ۲
2⃣ دين و شناخت خدا
♦️ سرآغاز دين، خداشناسی است؛ و کمال شناخت خدا، باور داشتن او؛ و کمال باور داشتن خدا، شهادت به يگانگی اوست؛ و کمال توحيد «شهادت بر يگانگی خدا» اخلاص؛ و کمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است؛ زيرا هر صفتی نشان می دهد که غير از موصوف، و هر موصوفی گواهی می دهد که غير از صفت است؛ پس کسی که خدا را با صفت مخلوقات تعريف کند او را به چيزی نزديک کرده، و با نزديک کردن خدا به چيزی، دو خدا مطرح شده؛ و با طرح شدن دو خدا، اجزايی برای او تصوّر نموده؛ و با تصوّر اجزا برای خدا، او را نشناخته است. و کسی که خدا را نشناسد به سوی او اشاره می کند و هر کس به سوی خدا اشاره کند، او را محدود کرده، به شمارش، آوَرَد. و آن کس که بگويد «خدا در چيست؟» او را در چيز ديگری پنداشته است، و کسی که بپرسد «خدا بر روی چه چيزی قرار دارد؟» به تحقيق جايی را خالی از او در نظر گرفته است، در صورتی که خدا همواره بوده و از چيزی به وجود نيامده است. با همه چيز هست، نه اينکه همنشين آنان باشد؛ و با همه چيز فرق دارد نه اينکه از آنان جدا و بيگانه باشد. انجام دهنده همه کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسيله. بيناست حتّی در آن هنگام که پديده ای وجود نداشت، يگانه و تنهاست، زيرا کسی نبوده تا با او اُنس گيرد و يا از فقدانش وحشت کند.
┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
📚 ادامه شـــــرح خـطبــه 1 نـهـجالبـــــلاغـه
(آیت الله مکارم)
💎 *شناخت خدا* 💎
🌼🍀 *توحید ذات و صفات خداوند* 🍀🌼
🏵️ این فراز در حقیقت یک دوره کامل خداشناسى است.
🏵️ 🍃امیرمؤمنان(علیه السلام) به گونه اى خداوند را معرّفى فرموده که از آن بالاتر تصوّر نمى شود.
🏵️🍃و اگر تمام درس هاى توحید و خداشناسى را جمع کنیم چیزى فراتر از آن نخواهد بود.
⬅️ در این فراز پنج مرحله براى معرفت و شناخت خداوند ذکر فرموده که مى توان آنها را این گونه خلاصه کرد:✅
🌼1ـ شناخت اجمالى و ناقص
🌼 2ـ شناخت تفصیلى
🌼3ـ مقام توحید ذات و صفات
🌼4ـ مقام اخلاص
🌼5ـ مقام نفى تشبیه.
💎ددر آغاز مى فرماید:
🌸 *«سرآغاز دین، معرفت و شناخت خداست»🌸*
🔰 دین در این جا به معناى مجموعه عقاید و وظایف الهى و اعمال و اخلاق است.
⬅️ بنابراین
🍀 شناخت خدا هم گام اوّل است.
🍀و هم پایه اصلى براى تمام اصول و فروع دین.
⬅️ که بدون آن، این درخت پربار هرگز به ثمر نمى نشیند.
🔰 *معرفت اجمالى در درون فطرت و نهاد آدمى نهفته است.*
🌸🍀 آنچه پیامبران الهى به آن مبعوث شده اند، این است که این معرفت و شناخت اجمالى تبدیل به شناخت تفصیلى و کامل گردد و شاخ و برگ آن رشد و نمو کند. 🌸🍀
🌸🍀و علف هرزه هاى مزاحم که به صورت افکار شرک آلود در اطراف این درخت برومند نمایان مى گردد زدوده شود.🌸🍀
* * *
⬅️ در مرحله بعد مى فرماید:🔻
🏵️🍃 « *کمال معرفت و شناخت خداوند تصدیق به ذات پاک اوست»*
🍀منظور از معرفت، در این جا شناخت فطرى
🍀 و مراد از تصدیق، شناخت علمى و استدلالى است.
⬅️ *علم همان آگاهى قطعى نسبت به چیزى است.*
امّا هنگامى که در اعماق روح نفوذ کرد و به مرحله *یقین و باور رسید* و انسان بناى قلبى بر این گذاشت که آن را به رسمیت بشناسد *نام ایمان به خود مى گیرد.* ➡️
ــــــــــــــــــــــــــــ 🔰
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
📚ادامه شـــــــرح خـطبــه 1 نـهـجالبـــــلاغـه
(آیت الله مکارم)
💎 *شناخت خدا* 💎
🌼🍀 *توحید ذات و صفات خداوند* 🍀🌼
⬅️ در مرحله سوّم مى فرماید: 🔻
🌸🍃« *کمال تصدیق به ذات پاک او همان توحید اوست»*
🔰 بدون شک هنگامى که انسان خدا را با معرفت تفصیلى یا به تعبیرى دیگر با استدلال و برهان شناخت، هنوز به مرحله توحید کامل نرسیده است.
🌸🍃 *توحید کامل آن است که ذات او را از هر گونه شبیه و نظیر و مانند، پاک و منزّه بداند.* 🌸🍃
⬅️ سپس به مرحله چهارم گام مى نهد که مرحله اخلاص است و مى فرماید: 🔻
🌸🍃 *«و کمال توحیدش اخلاص براى اوست»* 🌸🍃
🍀اخلاص از ماده خلوص به معناى خالص کردن و تصفیه نمودن و از غیر، پاک کردن است.🍀
🔰در این که منظور از اخلاص در این جا اخلاص عملى یا قلبى یا اعتقادى است در میان مفسّران نهج البلاغه گفتگوست.
🍃 *منظور از اخلاص عملى این است* که هر کس نهایت توحید پروردگار را داشته باشد تنها او را پرستش مى کند و انگیزه او در هر چیز و هر کار، خداست.🍃
⬅️ این همان چیزى است که در بحث اخلاصِ در عبادت، فقها روى آن تکیه دارند.➡️
🍀 *امّا اخلاص قلبى،*👉 یا به تعبیر «شارح بحرانى ابن میثم» زهد حقیقى، آن گونه اى که *تمام قلب او متوجّه خدا باشد*👉 و به غیر او نیندیشد و ماسوى الله، او را به خود مشغول ندارد،🍀
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
📚ادامه شـــــــرح خـطبــه 1 نـهـجالبـــــلاغـه
(آیت الله مکارم)
💎 *شناخت خدا* 💎
🌼🍀 *توحید ذات و صفات خداوند* 🍀🌼
⬅️ در جمله پنجم، مى فرماید: 🔻
🍀 *«کمال اخلاص براى او، نفى صفات ممکنات از اوست»* 🍀
🔰 به تعبیر دیگر، در مرحله قبل، سخن از اخلاص به طور اجمال بود و در این جا که اخلاص به مرحله کمال مى رسد،
🔰 جنبه تفصیلى پیدا مى کند و دقیقاً روشن مى شود که براى اخلاص در توحید باید هر گونه صفاتى را که مخلوق دارد از او نفى کرد،
🔰 خواه این صفت، داشتن اجزاى ترکیبى باشد یا غیر آن.
🔰 چه این که مى دانیم تمام ممکنات حتّى عقول و نفوس مجرّده نیز در واقع مرکّبند.
🔰 (حداقل ترکیبى از وجود و ماهیت) حتّى مجرّدات، یعنى موجودات مافوق مادّه نیز از این ترکیب برکنار نیستند.
🔰 و امّا موجودات مادّى، همه داراى اجزاى خارجى مى باشند،
🌸 *ولى ذات پاک خداوند نه اجزاى خارجى دارد و نه اجزاى عقلى،* 🌸
⬅️ نه در خارج قابل تجزیه است و نه در فهم و درک ما،➡️
⬅️ و *کسى که به این حقیقت توجّه نکند توحید خالص را نیافته است.*
و مى فرماید:🔻
✅ کمال توحیدش نفى صفات از اوست، نه به معناى نفى صفات کمالیه است، ✅
⬅️ چرا که تمام صفات کمال اعمّ از علم و قدرت و حیات و غیر آن همه از آن اوست،
⬅️⬅️ بلکه منظور صفاتى است که ما همیشه به آنها خو گرفته ایم و آنها را شناخته ایم یعنى صفات مخلوقات که همه جا آمیخته به نقص است.
🔰 مخلوقات داراى علم و قدرتند امّا علم و قدرتى ناقص و محدود و آمیخته با جهل و ضعف و ناتوانى، در حالى که ذات پاک خداوند از چنین علم و قدرتى منزّه است.
🔰 اضافه بر این، صفات مخلوقات همیشه از ذات آنها جداست، یا به تعبیر دیگر صفاتى است زاید بر ذات.
🔰 انسان چیزى است و علم و قدرت او چیز دیگر و به این ترتیب وجود او مرکّب از این دوست،
🔰 در حالى که صفات خدا عین ذات اوست و هیچ گونه ترکیبى در آن جا راه ندارد.
⬅️⬅️ *در حقیقت بزرگ ترین خطر در مسیر توحید و خداشناسى، افتادن در وادى «قیاس» است.* ➡️➡️
🔰 یعنى مقایسه صفات خدا با صفات مخلوقات که آمیخته به انواع نقص ها و کاستى هاست و یا اعتقاد به وجود صفات زاید بر ذات است، آن گونه که اشاعره (گروهى از مسلمانان) به آن گرفتار شده اند.
🔰🌸🔰🌸🔰🌸🔰
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
📚ادامه شـــــــرح خـطبــه 1 نـهـجالبـــــلاغـه
(آیت الله مکارم)
💎 *شناخت خدا* 💎
🌼🍀 *توحید ذات و صفات خداوند* 🍀🌼
سپس در ادامه این سخن و تکمیل آن، جمله هایى بسیار کوتاه و پرمعنا بر آن مى افزاید و مى فرماید: 🔻
👈«هر کس خداوند سبحان را (با صفاتى همچون صفات مخلوقات) توصیف کند، او را با امور دیگرى قرین دانسته👈 و آن کس که او را با چیز دیگرى قرین کند، دوگانگى در ذات او قائل شده👈 و کسى که دوگانگى براى او قائل شود، اجزایى براى او پنداشته👈 و هر کس براى او اجزایى قائل شود، به راستى او را نشناخته است!» ‼️
💠در واقع کلام امام(علیه السلام) ناظر به این معناست که اثبات صفاتى همانند مخلوقات، براى خدا لازمه اش ترکیب در وجود مقدّس اوست،
⏪یعنى همان گونه که انسان ترکیبى از ذات و صفات است او نیز باید چنین باشد و این معنا با واجب الوجود بودن سازگار نیست زیرا هر مرکّبى نیاز به اجزاى خود دارد و نیاز داشتن (فقر) با واجب الوجود بودن سازگار نمى باشد.
💠در واقع کلام بالا که امام(علیه السلام) در توضیح اخلاص بیان فرموده ناظر به همین معناست، مى فرماید:🔻
⚠️ کسى که خدا را به صفات مخلوقات توصیف کند او را قرین با اشیاى دیگر ساخته و کسى که او را قرین چیز دیگرى سازد معتقد به دوگانگى او شده، یعنى دوگانگى ذات و صفات;
⚠️و کسى که این دوگانگى را پذیرا شود، ذات او را مرکّب از اجزا پنداشته و کسى که ذات پاک او را مرکّب از اجزا بداند به هیچ وجه او را نشناخته;
🔄چرا که موجودى همچون خود را ـ از نظر ترکیب و محدودیت ـ تصوّر کرده و او را خدا نامیده است.
ــــــــــــــــــــــــــــ 🔻
در ادامه این سخن و تکمیل آن مى فرماید: 🔻
⚠️«کسى که خدا را نشناسد به او اشاره مى کند و هر کس به سوى او اشاره کند او را محدود شمرده و هر کس او را محدود بداند او را به شمارش درآورده است و در وادى شرک سرگردان شده است»🚫
🔰در این که منظور از «اشاره به سوى خدا» در این جا چیست دو احتمال وجود دارد: 🔻
🔸نخست این که منظور اشاره عقلى باشد.
🔸و دیگر این که هم اشاره عقلى را شامل بشود و هم اشاره حسّى را.
🔄توضیح این که هنگامى که انسان خدا را با آن حقیقت نامحدود و بیکران و نامتناهیش نشناسد، در ذهن خود مفهوم محدود خاصّى براى وى در نظر مى گیرد و به تعبیر دیگر با اشاره عقلى به او اشاره مى کند،
🔄 در این حالت طبعاً او را محدود دانسته چرا که نامحدود و نامتناهى براى انسانى که خود محدود و متناهى است قابل درک و تصوّر نیست. انسان چیزى را درک مى کند که به آن احاطه پیدا کند و در فکر محدود او بگنجد و چنین چیزى حتماً موجود محدودى است.
⚠️در این حال خداوند در ردیف معدودات و اشیاى قابل شمارش قرار مى گیرد، زیرا لازمه محدود بودن، امکان تصوّر موجود دیگرى در جایى دیگر، همانند اوست.
🔄تنها نامحدود از جمیع جهات است که دوّمى ندارد و در عدد و شمارش نمى گنجد.
🔄به این ترتیب «مولى الموحّدین» حقیقت توحید را در این عبارت کوتاه و به تمام معنا منطقى، منعکس ساخته و خداوند را برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم معرّفى نموده است.
این همان چیزى است که با تعبیر زیباى دیگرى در کلام امام باقر(علیه السلام) آمده است که مى فرماید: 🔻
👌 هر چیزى را که در وهم و گمان و فکر خود تصوّر کنید هر قدر دقیق و ظریف باشد مخلوق شماست و به شما باز مى گردد (و ساخته و پرداخته خود شما و هماهنگ با وجود شماست و خدا برتر از آن است که هماهنگ مخلوقى باشد)».
این احتمال نیز وجود دارد که:🔻
👈 «اشاره» هم اشاره عقلى را شامل شود و هم حسّى را، چرا که سرچشمه اعتقاد به جسمانیت خداوند نیز جهل است و نتیجه آن محدود ساختن ذات او و در شماره قرار دادن و شریک و همانند و نظیر براى او قائل شدن است.
ــــــــــــــــــــــــــــ 🔰
📚 ادامه شرح خطبه ۱ نهج البلاغه
(آیت الله مکارم)
✳️ هیچ چیز همانند او نیست
🌴 امام(علیه السلام) سپس انگشت روى نقاط بسیار حسّاس و دقیق و ظریفى از مباحث توحیدى گذاشته و در عباراتى کوتاه و پرمعنا پنج نکته را بیان مى فرماید:
🔺1ـ نخست نامحدود بودن ذات پاکش از نظر مکان ـ و یا به تعبیرى دیگر برتر از مکان بودنش ـ را بیان مى کند، مى فرماید: «کسانى که سؤال کنند و بگویند خدا در چیست او را در ضمن موجودات پنداشته اند» (وَ مَنْ قالَ فیمَ؟ فَقَدْ ضَمَّنَهُ).
🔶 زیرا واژه «فى» (و معادل فارسى آن «در») در جایى به کار مى رود که موجودى ظرف وجود دیگرى شود و بر آن احاطه داشته باشد، مانند بودن انسان در خانه، یا گل در باغ و یا حتّى گلاب در لابه لاى ذرّات گلبرگ ها و نتیجه آن محدود بودن ذات اوست ، تمام دلایل توحید نشان مى دهد که ذات او نامحدود از هر جهت است.
⁉️ همچنین اگر کسى سؤال کند که خدا بر چه چیز قرار دارد؟ (بر عرش، بر کرسى، بر فراز آسمان ها) او نیز خدا را محدود شمرده، چرا که مناطق دیگر را از او خالى پنداشته است.
⚠️ لازمه این سخن نیز محدودیت ذات پاک اوست که با واجب الوجود بودن سازگار نیست و بنابر این تمام کسانى که او را بر فراز عرش یا در آسمانها و یا در هر جاى دیگر مى پندارند، موحّد خالص نیستند و در واقع پرستش مخلوقى مى کنند که با فکر خود ساخته و نام «الله» بر او نهاده اند. (خواه در جرگه عوام باشند یا در لباس و کسوت خواصّ).
📜 گاه بعضى از ناآگاهان چنین پنداشته اند که آیه شریفه «اَلرَّحْمنُ عَلَى الْعَرشِ اسْتَوى» دلیل بر جسمانیت خداوند و قرار گرفتن او بر عرش است، در حالى که جمله «استوى» به معناى سلطه بر چیزى مى باشد و تنها به معناى سوار شدن و نشستن بر چیزى نیست و اصولا تعبیر «استوى عَلىَ الْعَرْشِ; بر تخت سلطنت قرار گرفت» در مقابل «تَلّ عرشه; تختش فرو ریخت» کنایه معروفى است که در موارد رسیدن به قدرت و یا کناره گیرى از قدرت به کار مى رود نه این که به معناى شکستن تخت سلطنت یا نشستن بر آن بوده باشد. بنابراین «اسْتَوى عَلىِ الْعَرْشِ» به معناى استقرار حکومت و حاکمیت خداوند بر عرش است. به هر حال بسیار کودکانه است که اگر کسانى بخواهند از این تعبیر، توهّم جسمیت خداوند را داشته باشند.
🔺2ـ در بخش دیگرى به نامحدود بودن او از نظر افق زمان اشاره مى کند و ازلیت او را شرح مى دهد، مى گوید: «او وجودى است که همواره بوده و از چیزى به وجود نیامده است» (کائِن لا عَنْ حَدَث). «و موجودى است که هرگز سابقه عدم ندارد» (مَوْجُود لا عَنْ عَدَم).
❇️ به این ترتیب با همه مخلوقات متفاوت است زیرا آنها همه، سابقه حدوث و عدم دارند. تنها وجودى که داراى این سابقه نیست، ذات پاک اوست. و اصولا به کار بردن واژه هاى «کائن» و «موجود» بدون آن که مفهومش از صفات مخلوقات و سابقه عدم پیراسته شود، امکان پذیر نیست.
🔺3ـ در جمله بعد اشاره بسیار لطیفى به چگونگى رابطه مخلوقات با خالق و ممکنات با واجب الوجود کرده، مى فرماید: «او با همه چیز است، امّا نه این که قرین آنها باشد و غیر همه چیز است، امّا نه این که از آنها بیگانه و جدا باشد»
📜 بسیارى از مردم و حتّى بسیارى از فلاسفه و دانشمندان رابطه خداوند را با موجودات، رابطه دو وجود مستقلّ با یکدیگر پنداشته اند که یکى، مخلوق دیگرى است. مثل این که شعله عظیمى وجود داشته باشد و شمع کوچکى را با آن روشن کنیم، در حالى که حقیقت، چیز دیگرى است. تفاوت مخلوق و خالق، تفاوت یک وجود ضعیف و قوى نیست، بلکه تفاوت، تفاوت یک وجود مستقلِ در تمام جهات و یک وجود وابسته است. تمام عالم هستى به او وابسته است و لحظه به لحظه، نور وجود را از او مى گیرد. خداوند از عالم هستى جدا نیست و در عین حال عین موجودات نیز نمى باشد (آن چنان که قائلین به وحدت وجود و موجود از صوفیه پنداشته اند) و توحید واقعى منوط به درک این حقیقت است.
✅ این حقیقت را مى توان با مثال زیر روشن ساخت (هر چند این مثال ها نیز ناقص است):⬇️
⬅️ شعاع و پرتو آفتاب گرچه وجود دارد و غیر از قرص خورشید است، ولى پیوسته و وابسته به آن است؛ یعنى غیر آن است، امّا نه مغایرت به معناى بیگانگى و جدایى و استقلال، و همراه آن است، امّا نه به معناى یگانگى و وحدت.
❇️ بدون شک پیوند و ارتباط موجودات این عالم با ذات پاک خداوند از این هم نزدیک تر و وابستگى آنها به او از این هم بیشتر است و در واقع مثال دقیقى در این جهان براى این وابستگى و یگانگى، در عین دوگانگى (وحدت در کثرت) نمى توان پیدا کرد. هر چند مثال هایى همچون مثال بالا ـ و یا مانند تصوّرات ذهنى انسان که وابسته به روح اوست و از او جداست و در عین حال وابسته به اوست و بدون او مفهومى ندارد ـ تا حدودى مطلب را روشن مى سازد.
🔶🔷🔶🔷