شکر در سختی ها 15.mp3
15.34M
#شکر_در_سختی_ها 15
قلبـ❤️ـهای نرم
بیشتر به رفتن فکر میکنند!
به روزیکه باید؛
با سرمایه های روحشون
تا بی نهایت زندگی کنند.
🌸به لحظه باشکوه ملاقاتشون با خدا!
اینا به شکر نزدیکترند
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
شکر در سختی ها 16.mp3
13.89M
#شکر_در_سختی_ها 16
توی قلب هرآدم
یه عالَمه دستگیره وجودداره!
❌که بهش میگن تعلّق!
تعلّق به فرزند، به مال
به همسر، به شغل، به اتومبیل و..
وابستگیهاتو که کم کنی
قلبت آزاد و شاکر میشه
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
.❣️☺️❣️☺️❣️☺️❣️
*خــیــر مــقــدم بــہ اعــضــاے جــدیــد 🍃🌸*
*و ســپــاس از همــراهان همــیــشــگــے*
*مــقــدمــتــان گــلــبــارانــ🌹🌹🌹*
*هرگــز ادعــا نــڪــردیــم و نــمــیــڪــنــیــم ڪ بــهتــریــنــیــمــ🌸*
امــا ؛
*مــا مــفــتــخــریــم ڪ بــهتــریــنــها ڪــنــارمــون هســتــنــد*
🌹🤲
*🌹*صبحتون متبرك به صلوات*🌹
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🪴🪴🪴🪴🪴🪴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ این فیلم جانسوز و تأثیرگذار به سمع و نظر برخی ازمسئولین که خود را بخواب زده اند و همچنین زنان بی حجاب خیابانی رسانده شود شاید بخودشان بیایند و ازاعمال غیر اسلامی و انسانی خود پشیمان شده تا قبل از اینکه به نفرین شهدا گرفتارشوند . 🌷
🔺 مدیونِ هر کس این فیلم را منتشر نکند
و در سطح وسیع نشر دهید
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
www.yjc.ir_۲۰۲۳_۰۵_۰۲_۲۰_۴۱_۲۵_۲۶۹.mp3
4.07M
#زمینه
دروصف خانم حضرت زینب(س)
🎙#حسین_طاهری
«لبیک یاحسین»
#کربلای_معلی🎙
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حدیث_روز
امام علی علیه السلام:
🍃دل خود بر اندوه آنچه از دست رفته و گذشته است، مشغول مساز تا تو را از آنچه خواهد آمد، باز ندارد.
📚غرر، جلد۶، صفحه۳۴۵
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🌹 منتظران ظهور 🌹
*🔳 از عاشورا تا ظهور(3)* *🔴فهم عاشورا لازمه ی انتظار:* ✍️بدون شک وعده خدا بر اینکه حکومت از آنِ صال
*🔳 از عاشورا تا ظهور(4)*
*🔴غافل بودن از نقشه ی الهی:*
✍️متاسفانه ما اغلب به دلیل درگیر شدن در روزمرگی از نقشه ی الهی که به حکومت رسیدن صالحان طراحی شده است غافلیم و حتی در تحقق این نقشه ی الهی آگاه نیستیم که چه تلاش هایی در طول تاریخ برای این مهم صورت گرفته است.
یکی از ایرادات ما این است که اتفاقاتی چون بعثت پیغمبر، عید قربان، عید غدیر، عاشورا و فاطمیه را اتفاقاتی جدا از هم میدانیم و متوجه نیستیم که این ها جزو پیچ تاریخی و نقشه ی الهی هستند. عید قربان یکی از مهمترین پیچ های تاریخی امامت و در امتداد آن مبعث پیغمبر، آغاز جهانی سازی این حکومت میباشد و در عید غدیر این مساله به عنوان ادامه ی این راه اتفاق می افتد.
و عاشورا بهترین روش برای اثبات حقانیت این نقشه الهی است که راه را تا ابد برای حرکت در این مسیر مشخص کردند. به همین دلیل است که زنده نگه داشتن عاشورا بسیار سفارش شده چون مدام راه یاران اباعبدالله باید سرلوحه منتظران آخرالزمان باشد که بتوانند مثل آن ها یک تغییر بزرگ ایجاد کنند و این امر مهم باید اینگونه باشد که روحیه شهادت طلبی را نمی توان از یاران امام زمان جُدا کرد.
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
hafez 05.mp3
998.8K
شبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هایل
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
hafez 06.mp3
1.07M
همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
چگونه عبادات کنیم 27.mp3
13.16M
#چگونه_عبادت_کنم؟ ۲۷ 🤲
عبادت ، به زحمت انداختن بدن نیست!
بلکه، حرکت قلب به سمت خداست!
قدم اول در اصلاحِ عبادت، این است که؛
قلباً عبادات را دوست بداری، و بتوانی زمانی از شبانهروز را برایش اختصاص دهی.
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
این که گناه نیست 43.mp3
4.79M
#این_که_گناه_نیست 43
💢با خودت مدارا نکن؛
اگر عیبی از تو رو بهت گفتن،
یقه ی خودتُ بگیر!
✔️اگرم کسی نگفت،
خودت دنبال عیبهات بگرد!
بی توجهی به کشف عیب خودت؛
گناه بزرگیه ها
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🌹 منتظران ظهور 🌹
رمان آنلاین زن، زندگی، آزادی قسمت سی و نهم: سحر از جا بلند شد ، ناگهان الی به صدا درآمد و گفت: ببخش
رمان آنلاین
زن، زندگی، آزادی
قسمت چهلم:
سحر که انگار خشکش زده بود، بدون اینکه حرکت اضافی کند دستش را عقب کشید ، حس می کرد یه زنجیر با پلاک باشه.. با خودش فکر میکرد، چرا الی اینو به کریشا نداد؟!
اون که گفت هر چی بهش بدن بعدا پس میده...
بالاخره آخرین دختر هم رفت و حالا چهار دختر با لباس یک رنگ و یک شکل و البته قد و قامت مختلف کنار هم ایستاده بودند.
الی و سحر قد بلند بودند، سحر لاغر اندام و الی هیکلی تر اما خوش اندام
سارینا کمی کوتاه تر از سحر و الی و یه جورایی معمولی بود نه چاق و نه لاغر..
نازگل که حدودا بهش میخورد ۱۵۵ قدش باشه ، لاغر اندام و کلا ریزه میزه بود.
با آماده شدن دخترها، بالاخره کریشا رضایت داد که وارد ساختمان اصلی بشن.
وارد ساختمان اصلی شدند
یه هال که سرامیک کف آن مثل سرامیک همون اتاق بود ،یه آشپز خانن اوپن هم رو به روی راهروی ورودی به چشم می خورد
دور تا دور هال با مبل های چرمی قهوه ای رنگ پوشیده شده بود و جلوی هر مبل هم یه میز اصلی به همون رنگ به چشم میخورد.
رو به روی آشپز خانه دری چوبی دیده میشد و از بغل در چوبی پله های مرمرین مار پیچ به بالا میرفت.
کریشا به سمت آشپزخانه اشاره کرد و گفت: معمولا غذا ، صبحانه و نهار و شام را توی آشپزخونه صرف میکنیم
اتاق پایین مال من هست و اتاقی پشت آشپزخانه هست که برای خدمه در نظر گرفته شده.
چهار اتاق هم بالا هست که هر کدوم دو نفره هست، سرویس حمام و دستشویی داخل هر اتاق موجود است
دوتا اتاق برای شما آماده شده
دونفری یک اتاق انتخاب کنید تا بگم وسایلتون را بیارن به اتاقتون...
سحر ناخودآگاه خودش را به الی چسپوند و آروم گفت: خودمون با هم باشیم...
الی چشمکی نامحسوس زد...هنوز امانتی الی توی مشت سحر بود.
دخترا به همراه همون خانمی که در را براشون باز کرده بود از پله ها بالا رفتند
الی و سحر اولین درب سمت راست را انتخاب کردند و اتاق بغلش هم برای سارینا و نازگل شد.
سحر بدون تعارف خودش را داخل اتاق انداخت و الی هم پشت سرش وارد شد
در را آهسته بست ، سحر می خواست مشتش را به طرف الی بدهد و باز کند
که الی خیلی زیرکانه دست سحر را گرفت و می خواست نشون بده که هیجان زده است و سحر را به طرف پنجره کشاند و آرام زمزمه کرد: حرکت مشکوکی نکن...احتمالا اینجا دوربین کار گذاشته باشن...
سحر با شنیدن این حرف یکه ای خورد اما الی زرنگتراز این حرفها بود و او را به طرف پنجره کشانید ..
سحر با خودش فکر میکرد: چقدر الی باهوش و چقدر خودش ساده انگار هست...
و ترسی مبهم به جانش افتادن بود که واقعا با چه کسانی طرف هست؟
چرا روی او حساسیت بیشتری داشتند؟!
ادامه دارد...
📝به قلم: ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺