دیدین یه عده میلیونی پول میدن میرن مشاوره و دوره های فلان برای آرامش؟؟؟
بحث امروز همین آرامش هست، اونم از زبان امام علی.
ولی چه کنیم، یه عده حاضرن پول بدن و چند ماه توی نوبت این دکتر و اون مشاور بمونن، ولی رایگان از مطالب نهج البلاغه استفاده نکنن...
شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّت...
به نقل ازاستادمحترم کاظمی نیا👆
بسم الله الرحمن الرحیم
💢 خطبه ۱۳۵ 💢
این خطبه بین امیرالمومنین و خلیفه سوم عثمان بوده .
بعد از شهادت ابوذر غفاری روزی عمار گفت با تمام وجود میگویم خدا اباذر را رحمت کند .
عثمان خشمناک شد و چند ناسزا به عمار گفت و اورا تهدید به تبعید ربذه مانند ابوذر کرد.و گفت از تبعید اباذر پشیمان هم نیستم.
عمار: بخدا قسم میدانم تو قسی القلب ، پشیمان و ناراحت نمیشوی.
بخدا قسم من همنشین درندگان بیابان باشم محبوبتر است برای من تا در کنار تو عثمان باشم.
عثمان عزم جدی کرد برای تبعید عمار ، طایفه بنی مخزوم مدافع عمار ، نزد حضرت برای واسطه گری رفتند که عثمان از اینکار دست بردارد. با وجود اینکه چندین بار عمار را بقصد کشت کتک زده و ما چیزی نگفتیم.
حضرت شخصا وارد بر عثمان شد «اِتقِ الله اَبها الرجل» دست از سر صحابه پیامبر بردار هر کسی در مسیر اسلام است با او بد رفتاری میکنی. ابوذر از صلحا مسلمین در تبعید غریبانه از دنیا رفت اکنون قصد عمار کرده ای .
عثمان در جواب بی ادبی کرد که باید علی را تبعید کنم هر فسادی عمار و دیگران دارند با تحریک علی انجام می گیرد.
فرمود: اگر میتوانی اینکار را بکن تا من زنده هستم نمیگذارم
واما اینکه مرا عامل فساد و تحریک میدانی ،
بدان عملکرد خود توست که صحابی را بر علیه تو می شوزاند.. عمل خود را تغییر بده و حضرت بیرون آمد.
مغیرة بن اَخنس از یاران عثمان بعنوان گلایه نزد حضرت آمد که چرا با عثمان همراهی نمیکنی و به عثمان انتقاد داری.
مغیره و پدر او در فتح مکه از روی ترس و اجبار اسلام آوردند و از منافقان سرسخت بودند و برادر او کافر ماند و در احد بدست حضرت کشته شد . مغیره کینه عجیبی از امام بدل داشت . گفت خلیفه بر تو حق حاکمی دارد برتو ولایت دارد و خویشاوند توست.حق او را اداکن.
فرمود: دوست ندارم به عثمان اعتراض کنم مگر وقتی که حق را زیر پا می گذارد لحظه ای که سکوت جایز نیست فریاد میزنم.
عثمان باید از کار خود دست بردارد.
مغیره بی ادبی کرد و گفت اگر تو از کار خود دست نکشیدی تو را برجای خود می نشانم.
فرمود:
متن خطبه
🔷یابنَ اللعینِ الاَبتَر
ای کسی که فرزند یک انسان ملعون هستی . ( اخنس پدر او از سران فتنه) و پدر تو ابتر است.
ابتر ، دم بریده بدون فرزند، کاش هیچ فرزندی نداشت . اجاق کوری برای پدر تو بهتر بود ، تا فرزند فاسدی مثل تو باشد.
🔷والشجَرَةِ آلتی لا اَصلَ لَها ولا فَرعَ ، انتَ تکفیَنی
ای کسی که پدر تو از شجره و دودمانی بود که تو هم مثل او ، نه اصل داری، نه ریشه و میوه .
« مثلُ کلمةِ خبیثَةٕ کشجَرةِ خبیثَةٕ اجْتُثَّت مِن فوقِ الارض ما لها مِن قرار. ابراهیم - ۲۴ »
بی اصل و نسب مانند درخت بی ریشه با اندک باد از جا در می آید.
🔷انتَ تکفینی ؟
تو از اخلاق بهره ای نبرده ای
تو میخواهی مرا کفایت کنی و جلوی مرا بگیری ؟
در مقابل بی ادبی او، که حضرت را تهدید کرد .بشدت پاسخ میدهد . مادر نزاییده کسی که علی را تهدید کند. احدی جرأت تهدید ندارد تو مرا تهدید میکنی؟
🔷فوَاللهِ ما اَعَزَّ اللهُ مَن انتَ ناصِرُهُ
بخدا قسم کسی که تویاور او باشی او راهم بیچاره می کنی. عزیز نخواهد شد کسی که تو ناصر او باشی.
🔷ولا قامَ مَن انتَ مُنهِضُهُ
کسی که تو اورا سر پا نگهداری ، هیچگاه سرپا نخواهد شد.. همیشه زمینگیر است.
اصلا تو را حساب نمیکنم تو بدبختی که مدافع عثمان هستی و او هم مانند تو...
🔷اُخرُج عَنّا اَبعَدَ اللهُ نَواکَ
از نزد من بیرون شو ، هیچگاه به مقصدی که داری[نَواک] خدا تو را نمیرساند.(نفرین)
🔷ثُمَ اَبلُغ جُهدَکَ فلا اَبقَی اللهُ علیکَ اِن اَبقَیتَ
تمام تلاش و کوشش خود بکار بگیر (هر غلطی میخواهی بکن) هرگز نمیتوانی کاری پیش ببری. (یک اصطلاح و ضرب المثل است)
اگر زنده ماندی برمن رحم نکن. توانستی بیا جلوی ما را بگیر.
منظور؛ تا زنده ای از رحمت خدا بدور هستی ، پس هیچگاه نمیتوانی برای من که متصل به رحمت خدا هستم قد علم کنی.
✅هرجا امام. شخص بزرگ ، انسان حری را تهدید کردند باید با تهدید پاسخ او را داد.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۷/۱۰ - ۵ ربیع الاول
💢 خطبه ۱۳۶ 💢
در امر بیعت
شرح ماجرا طبق نقل شیخ مفید (رحمة الله):
در زمان خلافت حضرت عده ای از اشراف و ذینفوذان مانند سعد آبی وقاص، و عبدالله بن عمر فرزند خلیفه،حاضر به بیعت با امام نشدند.
در این خطبه، حضرت به این فکر و منش تعرض دارند. که اگر دنبال حق هستید. حقانیت حکومت با من است.
اگر طبق معیار سابق و رسوماتی که خلفای قبل انتخاب شدند، هم حساب کنید خلافت من ، نه تنها از آنها چیزی کم ندارد ، بلکه بمراتب از جهت دموکراسی قویتر و غنی تر است.
🔷لم تَکن بیعَتُکم ایایَّ فَلتَةً
بیعت شما با من یک بیعت ناگهانی و بی فکر و تامل نبوده [فَلتةً] جریان بیعت من، مانند دیگران نیست.
(اشاره واضحی ست به نکته ایی که عمر گفته بود.)
(روزی خلیفه دوم در مورد انتخاب خلیفه اول گفته بود: بیعت ما با ابوبکر یک بیعت بیفکر و تامل بود. ناگهانی دور هم جمع شدیم بدون هیچ معیاری گفتیم ابوبکر خلیفه باشد.
وخدا مسلمانها را از شرور خلافت بدون تفکر حفظ کرد و از رسیدن شر این انتخاب مانع شد.)
البته از قبل برنامه ریزی داشتند و این ناگهانی برای مردم بود که در آن واقع شدند. و شرور آنهم فراوان به جامعه اسلامی وارد شد.
اذعان تلخ عمر بود که حضرت همان را برای فرزندش عبدالله یاد آور میشود.
با چند نفر مخالف و بیعت نکردن ، خلافت از بین نمیرود. خلفای قبل هم در بیعت گرفتن، عمار و ....بیعت نکردند با وجود اینکه از سران بزرگ صحابی بودند . در آنجا خلافت خلفا را قبول داشتید. در امر خلافت من قبول نمیکنید. پس به حقانیت خلافت من هم هیچ خللی وارد نمیکند. با معیار خود هم بسنجید باید تبعیت کنید و حق مخالفت ندارید.
🔷ولیسَ امْرِئٕ و اَمرُکم واحد
امر من و امر شما مثل هم نیست.
مردم در سطح جامعه دو دسته اند.
الف) گروه خواص جامعه ، به حکومت رسیدن را برای عیش و نوش ، شهرت ، ثروت ، قدرت می خواهند.
ب) گروه عوام و توده مردم که حکومت را برای رفاه می خواهند. بهتر بخورند ، کمتر مالیات بدهند. راحتتر زندگی کنند.
امر من با امر شما فرق میکند اینست که آمدن من پای خلافت نه برای ثروت و شهرت و نه صرفا برای دنیای شماست. آمدم دین را در این سرزمین نهادینه کنم. لذا بین من و شما تفاوت اساسی هست.
✳️ صعصعة بن صوهان از یاران خواص حضرت برای تبریک گویی حکومت حضرت عرض کرد «لقد زَیَنتَ الخِلافة» علی جان تو به خلافت رسیدی ، به خلافت زینت و شرافت دادی. تو به خلافت رفعت بخشیدی. نه اینکه خلافت به تو رفعت و زینت بدهد.
حکومت بتو نیازمند بود و تو به حکومت دلبستگی نداری ، جامعه ، برای هدایت بتو نیاز داشت.» خوشا بحال حکومت اسلامی که علی حاکم آن باشد.
🔷اِنّی اُریدُکم للهِ ، و انتم تُریدُونَنی لاَنفسِکم
من میخواهم شما را خدایی کنم. به اوج برسانم. ولی شما مرا برای خود و دنیای خود می خواهید. آن هم وظیفهٔ حکومت است اما هدف من فقط معیشت خوب مردم نیست.
دین و دنیا را می خواهیم
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr
🔷ایُهَا الناسُ اَعِینُونی علیٰ اَنفسِکم
ای مردم بمن کمک کنید تا شما را اصلاح کنم ولی شرط اصلاح اراده ی شماست.
✳️ انسان موجود مدنی بالطبع هست باید در جامعه زندگی کند. وراثت ، در انسان نقش دارد.
محیط ، خانواده ، ژن، دوست، در تربیت تاثیر دارد اما هیچکدام باندازهٔ اراده انسان نقش ندارد. پسر پیغمبر اگراراده نکند در خانهٔ وحی هم که باشد به کفر میرسد.
میخواهم شما را اصلاح کنم ولی تا شما نخواهید کار من پیش نمیرود. شما بمن کمک کنید تا به هدفم برسم.
🔷وایمُ اللهِ لَاَنصِفَّنَّ المظلومَ مِن ظالمِهِ
بخدا قسم ، آمدم تا در مورد مظلوم انصاف را رعایت کنم [لاَنصفَنَ] حق مظلوم را از ظالم بگیرم و مظلوم به جایگاه خود برگردد.
🔷ولَاَقودَنَّ الظالمَ بخَزامَتِهِ
لفظ «خزامتِه» داخل بینی حیوانات مانند شتر حلقه آهنی میزنند و از آن افسار رد میکنند ، بینی موضع درد است وقتی حیوان چموشی کرد افسار را میکشند درد بیشتری متحمل میشود ،حیوان آرام میگیرد و مطیع میشود.
حضرت این لفظ را بکار برده در رابطه با ظالم.
من به حکومت آمدم تا افسار ظالم را کشیده او را بر جای خود بنشانم .علاوه بر گرفتن حق مظلوم از او، افسار بینی او را می کشم تا او را مطیع کنم.
✅ کسی که به گردن کلفتی و ظلم عادت کرده با« رحماء بینهم » با خواهش و تمنا نمیشود او را اصلاح و رام کرد.
🔷حتیٰ اوُرِدَهُ مَنهَلِ الحقِّ و اِن کانَ کارِهاً
او را مطیع میکنم تا اینکه او را به آبشخور حق[مَنهَل] وارد کنم. ظالمین را به حق برسانم گرچه او کراهت داشته باشد [کارهاً]
✅شبهه: حکومت وظیفه دارد بزور کسی را بهشت ببرد ؟
اگر حکومت نبود هر کسی صرف وظیفه ی خود میخواهد انتخاب کند ،عمل کند با نکند.
اما با حکومت نمی توان بی تفاوت ماند.
در مقابل حکومت دینی باید همه مطیع و رام باشند.
عده ای که سر ناسازگاری دارند ، فقط به گرفتن حق مظلوم راضی نمیشوم .
۱- مظلوم باید به حق خود برسد.
۲- ظالم سر جای خود بنشیند.
۳- ظالم باید به حق برسد و در برابر حق رام باشد.
راه بهشت رفتن او را باید هموار کنم ، گرچه در وارد شدن، خود او انتخاب میکند که وارد بشود یا نشود. ولی راه هموار کردن برای او کار حکومت است.
✅با یک جمله نهج البلاغه نمیتوان مکتب حضرت را فهمید.
آری حضرت در نامه ای به مالک فرمود: اگر همه چیز در صلح، آرامش و صفا بود ، رعیتی آمد با حاکم صحبت کند نیروهای نظامی خود را بیرون کن تا او نترسد و حرف خود را راحت بیان کند.
در موقع امنیت و صلح باشد ، اما اینکه کسی خنجر بدست آمده، معرکه گردان آشوب و اغتشاش شده بگوییم حضرت فرموده اجازه بده راحت حرف خود را بزند و نترسد ؟!
آیا به آشوب کشیدن حرف زدن است ؟
آیا مطالبه است ؟
فرمود ؛ من راه حق را نه برای مومنین ، که برای ظالمین باز می کنم. اگر چه بدشان بیاید.
وظیفهٔ حکومت اسلامی اینست.
https://eitaa.com/montazeraan_zohorr