#حدیث_روز
✴️ *رجب و شعبان مقدمۀ رمضاناند. تو در شعبان با زیارتِ و توسل به دامن ولایت، آمادۀ ورود به رمضان، ماه میهمانی خدا میشوی.*
🔷🔹 آنچه در رجب خواندی و اعتکاف گرفتی، تا ولایت نباشد، تا شفاعت آنان نباشد، ره نمیتواند به جایی بَرد؛ پس محکم دست توسل به دامن ولایت میزنی.
🔷 ولایت کلید اعمال دیگر است. رضایت خدای مهربان، اطاعت امام پس از معرفت اوست.
🔷 اینجاست که شعبان ابعاد دیگری مییابد. معرفت، در روایات اهلبیت علیهم السلام بسیار تأکید شده است. آن که امام زمان خود را نشناسد مرگ او جاهلی است.
⬅️ شناخت این که امام چه میپسندد و چه نمیپسندد؟ امام چه میخواهد و من در قبال او چه وظیفهای دارم؟ چه برخوردی با اطرافیانم، مورد رضایت ولیً خداست و چه رفتاری مورد رضایت او نیست.
🔷 شعبان و دعاهای آن، معرفت به جایگاه امام است و طبیعی است این شناخت انسان را عاشق امام خود میکند.
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
#کلام_رهبری
🟩 به گمان زیاد امام بزرگوار از این ماه[شعبان]، بهرۀ فراوان معنوی میبردند. قرائن نشان میدهد که آن دل نورانی به برکت این ماه بر نورانیّت خود میافزود.
🔰 این فِقرۀ معروف دعای مناجات شعبانیّه:
🔆 *«اِلهی هَب لی کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلیکَ وَ اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضِیآءِ نَظَرِها اِلَیک»*
🔷 از جملاتی بود که در بیانات امام تکرار میشد؛ مکرّر در سخنرانی به مناسبتهای گوناگون، این فِقرۀ از دعا را میخواند. این نشاندهندۀ این است که این بزرگوار به این مناجات و به این مضامین و به این ایّام بابرکت اُنس داشت.
🔷 بنده هم که یک وقتی از ایشان سؤال کردم راجع به دعاها، یکی از دعاهایی که ایشان تکیه کرد بر روی آن و ترجیح میداد آن دعا را، همین مناجات شعبانیّه بود.
⬅️ فقرات مهمّی در این دعا هست که از جمله این فقره است:
🔆 *«اِلهی هَب لی قَلباً یُدنیهِ مِنکَ شُوقُه، وَ لِسانًا یُرفَعُ اِلَیکَ صِدقُه، وَ نَظَراً یُقَرِّبُهُ مِنکَ حَقُّه»*
🔷دل پرشوقی که به بارگاه قرب الهی نزدیک میشود؛ زبان صادقی که صدق آن موجب تقرّب به پروردگار میگردد؛ نگاه حقنگری که موجب میشود انسان به خدای متعال نزدیکتر شود.
⬅️ این خصوصیّات در این دعای شریف و در این مناجات، از خدای متعال خواسته شده است.
📚 «از بیاناترهبری؛ ۱۳۹۵/۰۳/۱۴»
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
تفاوت روز زن در ایران و غرب
(به مناسبت ۸ مارس روز جهانی زن!)
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
"انسان مدرنِ قرن نوزدهمی با ادعایی جاهلانه معتقد بود بر اوج قلّهی علم و دانش ایستاده و دیگر دانشی نیست که او فرانگرفته باشد. غرور علمی انسان قرن نوزدهم خندهدار است، وقتی که میبینیم رئیس موزه اختراعات نیویورک در نامهی معروفی به مسئول مافوقش میگوید: موزه را تعطیل کنید! چرا که دیگر اختراعی نیست که بشر آن را فراچنگ نیاورده باشد و بعید است که موزهی ثبت اختراعات از این به بعد کاربری یا کارایی داشته باشد! سینمای آخرالزمانی
امروز این حرف برای ما طنز است، اما انسان قرن ۱۹ واقعاً اینگونه فکر میکرد و معتقد بود که اگر روزگاری خدایی وجود داشته دیگر امروز آن خدا نیست و مرده است. مرگ خدا را برخی از فیلسوفان قرن ۱۹ مانند نیچه با صدای بلند اعلام کردند.
بعد از این، انسان است که در جهان مانده و باید خدایی کند و چه کسی شایستهتر از «انسان غربی» برای خدایی کردن در جهانی که دیگر در آن خدایی وجود ندارد؟! او است که باید ناظم قوانین جدید باشد و تمام قوای فراطبیعی و طبیعی را به چنگ بیاورد. اما آیا واقعاً اینگونه است❓❓
"اما این نگاه، در قرن بیستم، با ویرانی تلقّی حداقلی که انسان قرن ۱۹ از دانش و علم و فناوری داشت نابود شد. تازه انسان فهمید، که فهم او آنقدر حقیر است که آن چیزی که او در قرن ۱۹ به آن علم میگفت، امروز بسیار خندهدار است و به زبان امروزی تنها معلومات عمومی تلقی میشود و مرزهای علم خیلی جلوتر از سطح فهم و دانش او است.
همهی قطعیتهایی که در قرن ۱۹ به آن قائل بودند، زیر سؤال رفت و بشر تازه فهمید که طبیعت چه رقیب سرکشی است. همهی سازههای مدرن و ظاهراً مبتنی بر علم را یک سرکشی طبیعی مانند سونامی و زلزله و یا برخورد یک شهابسنگ عظیم با زمین میتواند ویران کند. طبیعت، تمام رشتههای او را میتواند نابود کند. او گویا سرکشی طبیعت را لحاظ نکرده بود.
در نگاه پستمدرنی که بعد از مدرنیته جزماندیشانه شکل میگیرد، انسان قرن بیستمی به تمام آموزههای خود شک میکند و میگوید آن علمی که من داشتم و فکر میکردم منجی من است، شاید هلاککنندهی من است! اگر روزی یک شهابسنگ بزرگ به زمین نزدیک شد، آیا من با علم خود میتوانم مانع از برخورد با زمین بشوم؟ اگر چنین اتفاقی رخ دهد، علم میتواند در این جهان بدون خدا و فارغ از خدا من را نجات بدهد؟