شصت وچهارم: دعا به درگاه برای جلوگیری از نسیان یاد آن حضرت (علیه السلام)
این که از درگاه خداوند (عزَّ وجلَّ) بخواهی که تو را از فراموش کردن یاد آن حضرت (علیه السلام) محفوظ بدارد، ودلیل بر این -اضافه بر آنچه پیش تر بیان داشتیم که خدای (عزَّ وجلَّ) بر تو نسبت به آن حضرت وظایف وآدابی قرار داده که جز با مداومت کردن بر یاد او از تو تحقق نمی پذیرد- عبارتی است که از خود آن جناب (علیه السلام) از طریق شیخ عمری (رحمه الله) در کتاب کمال الدین به سند صحیح عالی روایت آمده که: وذکر آن حضرت را از یادمان مبر...(۶۱۶). پس در این عبارت تدبر کن که چگونه از دعاهای مهم قرار داده شده، وشیعیان دستور یافته اند در آن مکالمات شریف چنین سخن بگویند، از این نکته غفلت منمای، ودر تمامی اوقات به ویژه مواقع استجابت دعا به درگاه خدای تعالی تضرع وزاری کن که به فراموشی یاد آن جناب (علیه السلام) دچار نشوی. ودعا را تا به هنگام مبتلا شدن به آن تأخیر مینداز، که در روایات رسیده از امامان (علیهم السلام) در آداب دعا کردن آمده که: لازم است مؤمن پیش از آن که بلا نازل شود به دعا کردن مبادرت ورزد. واز خدای (عزَّ وجلَّ) مسئلت کن که تو را از گناهانی که مایه دچار شدن به فراموشی یاد امام تو می شود، مصون ومحفوظ بدارد، که این امر شدیدترین وبزرگ ترین نقمت ها ومحنت ها است، ودر بعضی از دعاهایی که از امامان (علیهم السلام) روایت گردیده است چنین آمده: اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل النقم؛ خدایا بر من بیامرز گناهانی را که مایه نزول نقمت هستند. وبدون تردید فراموش کردن یاد امام وغفلت نمودن از آن جناب (علیه السلام) نقمت وبلای بزرگی است که نقمت های دنیا وآخرت بر آن مترتب می گردد.(۶۱۷)
شصت وپنجم: اینکه بدنت نسبت به آن جناب (عجل الله فرجه) خاشع باشد
و دلیل بر این است آنچه سید اجل علی بن طاووس در کتاب جمال الاسبوع به سند خود از محمد بن سنان از امام صادق (علیه السلام) در دعای روز جمعه روایت آورده، وما آن را در کتاب ابواب الجنات فی آداب الجمعات یاد کرده ایم: اللهم انی اتقرب الیک بقلب خاضع والی ببد خاشع والی الائمة الراشدین بفؤاد متواضع(۶۱۸)؛ خدایا من به درگاه تو تقرب می جویم با دلی خاضع وبه سوی ولیت با بدنی فروتن، وبه امامان هدایت کننده با قلبی متواضع... که دلالت دارد بر حصول تقرب به خدای (عزَّ وجلَّ) با خشوع وفروتنی بدن برای ولی او (علیه السلام). ومنظور از ولی در اینجا به قرینه یاد کردن امامان (علیهم السلام)، وبه قرینه این که این تعبیر در چندین دعا وحدیث از مولایمان حضرت حجت (علیه السلام) روایت آمده، همان امام زمان (علیه السلام) است.
اگر بگویید: احتمال دارد منظور از ولی امام هر زمان یا مؤمن کامل باشد؟ گوییم: هر چند که این احتمال بعید است، ولی بر این دو تقدیر نیز مقصود ثابت است، زیرا که مؤمن کامل حقیقی منحصر در آن بزرگوار است، چنان که پوشیده نیست. ومنظور از خشوع بدن چنان که از تأمل کردن در کتب لغت وموارد استعمال استفاده می شود وکسی که جستجو نموده ودر آیات واخبار دقت کند با آن مأنوس می گردد؛ آن است که اعضای بدنت را در جهت خدمت کردن به مولایت وبر پاکردن امر او به کار ببندی، در حالی که مستمندی وکوچکی خود را اقرار نمایی، که عظمت وبزرگی آن حضرت را بر خودت بشناسی، وتذلل نسبت به آن جناب ووجوب حق واطاعتش را بر خودت در اعماق جانت ببینی، چنان که حال غلام نسبت به اربابش هست. زیرا که غلامی که معنی بندگی وآقایی را درک کند، می داند که از لوازم بندگیش، به کار بردن اعضای بدنش در خدمت واطاعت مولایش می باشد، واو در آن حال تصور نمی کند که بر مولایش منت یا احسانی دارد، بلکه می داند که اگر در خدمت یا اطاعت اوامر او سستی نماید مقصر خواهد بود، واگر بر او گردنکشی یا تکبر کند، نزد خردمندان مذموم ومطرود خواهد شد، وهرگاه حال غلامی که کسی از مردم با درهمی چند او را خریده چنین باشد، وبرای کسی که بر او ولایت یافته این مقدار حق ومولویت باشد، پس حال مولایی که خدای تعالی برای او ولایت تامه قرار داده چه خواهد بود؟ واین معنی را در کتاب عزیز خود چنین فرموده است: النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم(۶۱۹)؛ پیغمبر نسبت به مردم از خودشان سزاوارتر وولایتش محکم تر است. واین مقام را بعد از پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) برای امام (علیه السلام) مقرر فرموده است. وهر کس اهل تحقیق وتدبر در اخبار فضل وعظمت امامان (علیهم السلام) باشد در هیچ کدام از مطالبی که آوردیم تردید نخواهد کرد، واگر ما آن اخبار را بیاوریم کتاب طولانی می شود، ودر آنچه یاد کردیم برای خردمندان مایه عبرت وبسنده است چون:
هر کس که ز شهر آشنایی است * * * داند که متاع ما کجایی است
شصت وششم: مقدم داشتن خواسته آن حضرت بر خواسته خود
به این که در هر امری که بر تو وارد می شود ومی خواهی در آن اقدام کنی، بیندیشی که آیا موافق رضای آن حضرت (علیه السلام) است یا مخالف آن؟ پس چنانچه موافق رضای آن جناب بود آن را انجام دهی وبر آن اقدام نمایی، نه به خاطر هوای نفس خودت، بلکه به جهت موافق داشتن آن با رضای او (علیه السلام) واگر مخالف رضای او بود آن را واگذاری وبا هوای نفست مخالفت کنی، برای این که رضای آن حضرت -سلام الله علیه- را به دست آوری، که اگر چنین بودی نزد آن بزرگوار محبوب خواهی بود وذکر خیرت بر زبان او وزبان پدران بزگوارش -سلام الله علیهم اجمعین- جریان می یابد.
و شاهد بر آنچه گفتیم روایتی است که فاضل محدث نوری (رحمه الله) در کتاب نفس الرحمن به نقل از کتاب امالی شیخ طوسی (رحمه الله) به سند خود از منصور بزرج(۶۲۰) آورده که گفت: به حضرت ابی عبد الله امام صادق (علیه السلام) عرضه داشتم: ای سرور من، چه بسیار از شما یاد سلمان فارسی را می شنوم؟ فرمود: مگو سلمان فارسی، بلکه بگو: سلمان محمدی (صلی الله علیه وآله وسلم) آیا می دانی چرا بسیار از او یاد می کنم؟ عرض کردم: نه، فرمود:
برای سه صفت: یکی: مقدم داشتن خواسته امیر مؤمنان (علیه السلام) بر خواسته خودش. ودوم: دوست داشتن فقرا، وبرگزیدگان آنها بر اهل ثروت ومکنت. وسوم: دوست داشتن علم وعلما، همانا سلمان بنده صالح درستکار مسلمانی بود، واز مشرکین نبوده است.(۶۲۱)
می گویم: در این صفات وآنچه از آثار نیک بر آن ها مترتب می شود تأمل کن، واز جمله آن آثار این که امامان (علیهم السلام) صاحب این صفات را دوست می دارند ومدح کنند وبستایند، وبه این حدیث شریف عمل کن تا به سعادت دنیا وآخرت نایل شوی. خداوند، من وشما برادران مؤمن را توفیق دهد که او (به بندگانش) نزدیک واجابت کننده دعا است.
شصت وهفتم: احترام کردن نزدیکان ومنسوبین به آن حضرت (علیه السلام)
خواه قرابت وخویشاوندی ووابستگی آنان جسمانی باشد وخواه روحانی، مانند: سادات علوی، وعلمای دینی وبرادران ایمانی، زیرا که احترام وتجلیل ایشان در حقیقت احترام وتوقیر آن جناب -سلام الله علیه- است، واین چیزی است که از نحوه معاشرت وآداب خردمندان مشاهده می کنیم که شیوه آنان چنین است که فرزندان وبرادران ونزدیکان اشخاص بزرگ را به خاطر تعظیم وبزرگداشت آن اشخاص بزرگ احترام وتجلیل می کنند، وتفاوت مراتب احترام وتوقیر ایشان از جهت تفاوت منسوبین می باشد، وچنین می دانند که احترام وتعظیم شان در حقیقت به آن اشخاص بزرگ بر می گردد، وترک کردن احترام وتوقیر ایشان را سبک شمردن شأن وشخصیت آن اشخاص می دانند، واین چیزی است که هیچ عاقلی در آن تردید نمی کند. وامامان ما (علیهم السلام) در تعدادی از احادیثی که از ایشان روایت شده بر این معنی دلالت فرموده اند که بعضی از آن ها را در امور سی ویکم وسی وهفتم وچهل وهشتم وغیر این ها آورده ایم، اضافه بر آنچه در امر شصت وهشتم خواهی شنید، که نیز به فحوی یا منطبق بر این مطلب دلالت دارد، پس بر تو باد که به آنها مراجعه نمایی ودر آن ها دقت کنی، وبر احترام منسوبین آن حضرت (علیه السلام) از سادات وعلما ومؤمنین مواظبت ومداومت داشته باشی، وبه حسب شئون ومراتب ایشان در علم وتقوی وپرهیزکاری وآنچه مایه نزدیک شدن ومحبوبیت یافتن نزد آن بزرگوار است، آن ها تجلیل وتوقیر کنی، تا به تقرب ومحبوب شدن نزد آن حضرت (علیه السلام) نایل شوی وسعادت یابی. 🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐
💫🌸💫قسمت7⃣6⃣
✅جلددوم
#مکیال المکارم
💐📚💐ثانیه های مهدوی🌺🌺🍃🍃
🖋📋مطالب ناب جهت بصیرت افزایی
👤🎙جناب حجت الاسلام شجاعی
🔹💠🔹🔹💠🔹
#منتظران_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
امام زمان 048.mp3
5.58M
چقـ❓ـدر
غمِ اهل خونه تون رو میخوری؟
چقــ❓ـدر
برای مشکلاتشون به تکاپو میفتی؟
👈بــرای امام زمان چطــور؟
بعد از هزار سال نداشتنــش،
چقــدر براش نگرانــی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
27.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🕋امام مهدی عجل الله فرجه
📗📘📒ازدیدگاه ایات وروایات
🎞📽جناب حجت الاسلام تبلیغی
https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
با زبان وقلب با ما موافق اند وآثار ما را متابعت وبه اعمال ما عمل می کنند. (۶۹)
حدیث سی ونهم: حکم وقف:
«وَأَمّا ما سَأَلْتَ عَنْهُ مِنْ أَمْرِ الْوَقْفِ عَلی ناحِیتِنا وَما یجْعَلُ لَنا ثُمَّ یحْتاجُ إِلَیهِ صاحِبُهُ، فَکلُّ ما لَمْ یسَلَّمْ فَصاحِبُهُ فیهِ بِالْخِیارِ، وَکلُّ ما سُلِّمَ فَلا خِیارَ فیهِ لِصاحِبِهِ، إِحْتاجَ إِلَیهِ صاحِبُهُ أَوْ لَمْ یحْتَجْ» (۷۰)
از ما درباره ی این که فردی چیزی را برای ما وقف کرده، ولی خودش به آن محتاج شده است، پرسیده ای. حکم چنین فردی، این است که در آن چه برای ما وقف کرده، ولی تسلیم ما نکرده، مختار است ومی تواند وقف را به هم بزند؛ ولی آن چه را، به خاطر تسلیم، وقفش مسلّم شده است، دیگر نمی تواند برگرداند، خواه به آن احتیاج داشته یا نداشته باشد.
شرح این عبارت، قسمتی از توقیعی است که امام زمان (علیه السلام) در جواب سؤال های ابوالحسین محمّد بن جعفر اسدی مرقوم داشته اند.
حکم وقف با معاملات دیگر تفاوت دارد. اگر کسی چیزی را بفروشد وپولش را از مشتری بگیرد، ولی پشیمان شود واز معامله صرف نظر کند، می تواند پول را پس دهد ومعامله را به هم بزند؛ امّا وقف این گونه نیست. وقتی چیزی وقف شد، اگر واقف، آن را به موقوف علیه (کسانی که آن چیز برای آنان وقف شده) تسلیم نکرده باشد، می تواند وقف را بر هم بزند وبه دارایی های خودش بازگرداند؛ ولی اگر مال موقوف را در اختیار موقوف علیه قرار داد، آن وقف حتمیت پیدا می کند وواقف نمی تواند به هیچ عنوان آن را به اموال خود بازگرداند.
در این حکم، فرق نمی کند که موقوف علیه چه کسی باشد، امام معصوم باشد یا فرد عادی؛ نیز تفاوتی ندارد که مال موقوف چه مقدار باشد، کم یا زیاد.
حدیث چهلم: حسن عاقبت:
«وَالْعاقِبَةُ بِجَمیلِ صُنْعِ اللهِ سُبْحانَهُ تَکونُ حَمیدَةً لَهُمْ مَا اجْتَنَبُوا الْمَنْهِی عَنْهُ مِنَ الذُّنُوبِ»(۷۱).
با ساخت نیکوی خداوند، فرجام کار، مادامی که شیعیان از گناهان دوری گزینند، پسندیده ونیکو خواهد بود.
شرح این حدیث، بخشی از نامه ای است که امام زمان (علیه السلام) برای شیخ مفید (رحمه الله) مرقوم داشته اند. حضرت (علیه السلام) به نکته ای مهم اشاره کرده اند که اگر شیعیان ما، عاقبت به خیری را می خواهند، سببش لطف وتوجّه خاصّ خداوند است؛ پس باید از گناهانی که خداوند متعال از آن ها منع کرده است، اجتناب کنند؛ زیرا هر عملی، اثر مخصوص خود را دارد ونَفْس ما، مطابق کارها، سخنان وحتّی افکاری که داریم، ساخته می شود. آن کس که از انجام دادن گناه باکی ندارد - حال آن گناه کم باشد یا زیاد، کوچک باشد یا بزرگ - بداند که حقیقت خود را تیره وتار کرده، شایستگی ورود به جایگاه نور وپاکی را ندارد. یک گناه، آتشی است که در خرمنی می افتد. انسان سال ها تلاش می کند وثواب ها برای خویش فراهم می آورد، ولی با یک گناه، حاصل عمری را به هدر می دهد؛ از این رو، حضرت، در این حدیث، خطر گناه را گوشزد کرده است.
پاورقی:
-----------------
(۱) مشارکت این اندیشه در آیین زردشت، کتاب اوستا، آیین هندو، بودا، یهود، مسیحیت ومنابع مسلمین، اعم از شافعی، مالکی، حنبلی، حنفی وسایر مکاتب عرفانی به تواتر ذکر شده است.
(۲) الغیبة، شیخ طوسی، ص۲۸۵، ح۲۴۵؛ احتجاج، ج۲، ص۲۷۸؛ بحار الأنوار، ج۵۳، ص۱۷۸، ح۹.
(۳) احتجاج، ج۱، ص۹۷؛ بحار الأنوار، ج۲۹، ص۲۴۳، ح۱۱.
(۴) تحف العقول، ص۳۸۶؛ بحار الأنوار، ج۷۵، ص۳۰۰، ح۱.
(۵) نهج البلاغه، حکمت۲۰۱؛ بحار الأنوار، ج۶۴، ص۱۵۸، ح۱.
(۶) کمال الدین، ج۲، ص۴۸۵، ح۱۰؛ الغیبة، شیخ طوسی، ص۲۹۲، ح۲۴۷؛ احتجاج، ج۲، ص۲۸۴؛ إعلام الوری، ج۲، ص۲۷۲؛ کشف الغمة، ج۳، ص۳۴۰؛ الخرائج والجرائح، ج۳، ص۱۱۱۵؛ بحار الأنوار، ج۵۳، ص۱۸۱، ح۱۰.
(۷) الغیبة، طوسی، ص۲۸۸، ح۲۴۶؛ احتجاج، ج۲، ص۲۸۰؛ بحار الأنوار، ج۵۳، ص۱۹۴و۱۹۵، ح۲۱.
(۸) الغیبة، شیخ طوسی، ص۲۸۶، ح۲۴۵؛ احتجاج، ج۲، ص۲۷۸؛ بحار الأنوار، ج۵۳، ص۱۷۹، ح۹.
(۹) دلائل الإمامة، ص۵۲۴، ح۴۹۵؛ مدینة المعاجز، ج۸، ص۱۰۵، ح۲۷۲۰.
(۱۰) ر.ک: مرآة العقول، ج۳، ص۱۳۶و۱۳۷.
(۱۱) کمال الدین، ج۲، ص۵۱۱، ح۴۲؛ الخرائج والجرائح، ج۳، ص۱۱۱۰، ح۲۶؛ بحار الأنوار، ج۵۳، ص۱۹۱، ح۱۹.
(۱۲) سوره ی تکویر، آیه ی ۲۹.
(۱۳) الغیبة طوسی، ص۲۴۷، ح۲۱۶؛ الهدایة الکبری، ص۳۵۹؛ کشف الغمة، ج۳، ص۳۰۳؛ الخرائج والجرائح، ج۱، ص۴۵۹؛ دلائل الامامة، ص۵۰۶؛ بحار الأنوار، ج۲۵، ص۳۳۷، ح۱۶.
(۱۴) «مقصّره» کسانی
محمّد بن ابراهیم بن اسحاق نقل نقل کرده از. .. انزال بن سیره گوید: امیرالمؤمنین، علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) برای ما خطبه خواند. حمد خدای عزّ وجلّ کرد و بر او ثنا فرستاد و بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و آل او صلوات فرستاد و سه بار فرمودند: «ای مردم! از من بپرسید پیش از آنکه مرا از دست بدهید.»، صعصعة بن صوحان برخاست و عرض کرد: ای امیرالمومنین! دجّال کی خروج می کند؟ فرمودند: «بنشین. خدا سخنت را شنید و قصدت را دانست و سؤال شده از سؤال کننده به این موضوع داناتر نیست؛ ولی برای آن نشانه ها و آمادگی هایی است که دنبال یکدیگر می آیند؛ چون دو لنگه ی کفش. اگر بخواهی به تو خبر دهم؟»
عرض کرد: آری یا امیرالمؤمنین! آن حضرت فرمودند: «نشانه اش اینها است:
نماز را بمیرانند؛ در امانت خیانت کنند؛ دروغ را حلال شمارند؛ ربا بخورند و رشوه بگیرند؛ ساختمان ها را محکم و نیکو بسازند و دین را به دنیا بفروشند؛ سفیهان را به کار گمارند؛ با زنان مشورت کنند؛ قطع رحم کنند؛ پیرو هوس گردند؛ خون ریزی را آسان دانند؛ حلم، ناتوانی باشد؛ ستم، افتخار باشد؛ فرماندهان، زناکار باشند؛ وزیران ستمکار باشند؛ کدخدایان خیانتکار باشند؛ قرآن خوانان، فاسق باشند؛ گواهی دروغ پدیدار شود؛ زناکاری آشکارا باشد؛ گفتار تهمت و خلاف، معمول گردد؛ قرآن ها را زینت کنند؛ مسجدها را نقّاشی کنند؛ مناره ها را بلند سازند؛ اشرار را احترام کنند؛ در صفوف، مزاحمت نمایند؛ دل ها با هم مخالف باشند؛ عهد را بشکنند؛ موعود، نزدیک گردد؛ زن ها با شوهران خود برای حرص دنیا در بازرگانی شرکت کنند؛ آواز بی دین ها برتری یابد و از آنها گوش کنند؛ سرپرست هر قو می رذل ترین آنها باشد و از هرزه ها برای کناره گیری از شرّشان پرهیز کنند؛ دروغگو را تصدیق کنند؛ خائن را امین شمارند؛ کنیزان خواننده تهیه کنند و نگه دارند؛ ساز و آواز فراهم سازند؛
مردم، پیشینیان امّت را لعن کنند؛ زن ها سوار بر زین شوند و زنان شبیه مردان گردند و مردان شبیه زنان؛ گواه نطلبیده گواهی دهد و گواه دیگری بدون اطّلاع برای طرفداری گواهی دهد؛ برای دنیا فقه آموزند؛ کار دنیا را بر آخرت مقدّم دارند؛ پوست میش ها را بر دل گرگ ها بپوشند؛ دل هایشان گندتر از مردار باشد و تلخ تر از (گیاه) صبر؛ در این، وقت، زود زود سپس شتاب شتاب؛ در آن روز بهترین جای، «بیت المقدس» باشد و زمانی بر مردم آید که هر کدام آرزو دارند ساکن آن باشند.» اصبغ بن نباته برخاست و عرض کرد: یا امیرالمومنین! دجّال کیست؟ 💥⚡️💥⚡️💥⚡️
📚🔍قسمت 1⃣
✍🏻حضرت امام جعفر صادق صلوات الله علیه فرمودند :
خداوند..... برای هر چیزی سبب قرار داده است
و برای هر سبب ، شرحی قرار داده است .
و برای هر شرح کلیدی قرار داده
و برای هر کلید ، علمی قرار داده
و برای هر علم ، باب سخنگو قرار داده ؛
هر که او را شناخت خدا را شناخته است و کسی که او را انکار کند خدا را انکار کرده است .
و آن باب ناطق ، رسول خدا صلَی الله علیه و آله و سلم و ما اهل البیت علیهم السلام هستیم .
📚 بصائر الدرجات - صفحه۶
📚 الكافي (ط - الإسلامية) - جلد۱ - صفحه۱۸۳
📚 مختصر البصائر - صفحه۱۸۳
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت) - جلد۲ - صفحه۹۰
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹