eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
9.5هزار ویدیو
299 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی کپی متن حلال با ذکر صلوات برای فرج🌱 مدیر: @Montazer_zohorr @Namira_114 تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
- واز جمله؛ در بحار وغیر آن از عده ای از اصحاب ما روایت آمده که: چون حضرت ابو جعفر باقر (علیه السلام) در گذشت، امام صادق (علیه السلام) امر فرمود در آن اتاقی که آن حضرت سکونت می کرد چراغ روشن کنند، تا این که حضرت ابو عبد الله (علیه السلام) وفای یافت، سپس حضرت ابوالحسن امام کاظم (علیه السلام) نیز مثل همین را نسبت به اتاق حضرت صادق (علیه السلام) امر فرمود تا وقتی که او را به سوی عراق بردند که نمی دانم پس از آن چه شد.(۶۴۹) می گویم: این حدیث دلالت دارد بر استحباب تعظیم مواقف ومساکن امامان (علیهم السلام)، وبر این که چراغ روشن کردن در آن ها از اقسام تعظیم واحترام می باشد، پس به این حدیث می توان استدلال کرد برای استحباب چراغ روشن کردن در هر جایی که تعظیم آن مصادیق تعظیم شعائر الله باشد، بدون واسطه یا با واسطه، هر چند که در آنجا کسی نباشد که از چراغ سودی ببرد، زیرا که احترام وتعظیم به کسی که آن مکان منتسب به اوست -از نظر عرف- با چراغ روشن کردن در آن مکان حاصل می گردد، هر چند که در آنجا کسی نباشد زیرا که تعظیم واحترام خود هدف وغرض صحیحی است که مورد رغبت واقع می گردد، وسود بردن غرض دیگری است، واگر هر دو غرض جمع گردند اجر وثواب دو برابر می شود. واز اینجاست که این گفته صحیح است که روشن کردن چراغ های بسیار در مکان های شریف مانند مساجد ومنابر ومجالس سوگواری ائمه. ومشاهده ومعابد ومقابر علما وصالحین، وامامزادگان، ودر زمان های منسوب به ایشان مانند شب های ولادت آنان، مستحب می باشد، واین اصل ارزنده ای است که فروع بسیاری از آن بر می آید، واین معنی بر جمعی از مدعیان علم وبصیرت مخفی مانده است. ۱۰- واز جمله؛ فحوای آنچه دلالت دارد بر فضیلت زمینی که امام در آن دفن گردیده، وتجلیل آن زمین، که بدون تردید آن فضیلت به خاطر این است که آن زمین موقف ومقر بدن شریف آن امام پس از فوت او است، واین سبب در هر جایی که موقف او در زمان حیاتش بوده جاری است، چنانکه پوشیده نیست. ۱۱- واز جمله؛ فحوای آنچه دلالت دارد بر فضیلت شب ولادت آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وآنچه در تعظیم وتشریف آن وارد گردیده، به جهت وضوح این که فضیلت آن شب به خاطر انتساب به آن جناب می باشد، چون ولادتش در آن واقع شده است، واین سبب -یعنی انتساب به آن حضرت- در مواقف ومشاهد وسایر اموری که منتسب به او است موجود می باشد. ودر تأیید وتأکید تمام اموری که گفتیم این که؛ بدون تردید تمام اماکن وزمین ها به حسب خلقت اصلی مساوی هستند، وهیچ فضیلت وامتیازی بر یکدیگر ندارد مگر به سبب عارض شدن چیزی که مایه شرافت وفضیلت جایی بر جای دیگر شود، وشبهه ای در این نیست که از مهمترین اسبابی که موجب امتیاز یافتن است این که زمینی محل توقف یا جای دفن یکی از امامان (علیهم السلام) باشد، ونیز بدون تردید بدن های شریف ایشان آثاری دارد در هر چیزی که قابلیت ظهور آن آثار را دارند. لذا در حوله ای که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) دست خود را با آن خشک فرموده آتش اثر نمی کند، به خاطر احترام وتجلیل آن حضرت، ونیز پوشیدگی در این نیست که هر کس به آن حوله تبرک جوید به خاطر انتساب به آن پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) کار او در نظر مؤمنین به شمار می آید، وهرگاه برای شفا یافتن از بعضی از دردها آن را بر موضع درد قرار دهد البته که شفا خواهد یافت، چنان که هر کس به آن اسائه ادب کند به رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) بی ادبی کرده، واین در هر چیزی که به آن جناب یا یکی از امامان (علیهم السلام) منسوب باشد جاری است. و نیز از جمله مؤیدات ومقربات است آنچه در بعضی از زمین ها از تأثیر دست های ایشان (علیه السلام)ظاهر گردیده که طلا یا نقره شده، ودر بعضی از آب ها ظاهر گشته که به یاقوت وزبرجد مبدل شده است وامثال این ها بسیار است که در حالات ومعجزات ایشان (علیهم السلام) ذکر گردیده است. ودر خبر است که به سبب قدم های مادیانی که جبرئیل (علیه السلام) روز غرق شدن فرعون بر آن سوار بود زمین لرزید، لذا سامری گفت: بصرت بما لم یبصروا به فقبضت قبضة من اثر الرسول فنبذتها(۶۵۰)؛ من چیزی از اثر قدم رسول حق (جبرئیل) را دیدم که قوم ندیدند آنرا برگرفته ودر گوساله ریختم...و آنچه یاد کردیم برای اهل فهم بسنده است، وخدای تعالی توفیق دهنده وهدایت کننده می باشد. مبحث دوم: در بیان چگونگی تعظیم آن مواقف ومشاهد و اشاره به آنچه تعظیم کردن به آن حاصل می گردد، در اینجا می گوییم: ضابطه آن است که هر آنچه تعظیم آن مواقف ومشاهد بر آن صدق کند، وتحت عنوان تجلیل وتوقیر وگرامیداشت صاحبان آنها داخل گردد، از نظر شرع محبوب وراجح است، به دلایلی که در مبحث اول ذکر وبیان کردیم، خواه بدانیم که آن امر به حسب شرع تعظیم است یا در نظر عرف. گونه اول: مانند نماز وذکر ودعا، که از آیات وروایاتی که بر استحباب نماز تحیت، وذکر در مساجد دلالت دارند می فهمیم که تعظیم مسجد به این ها وامثال این ها حاصل م
ی گردد، پس بر استحباب این امور دلالت می کند آیه: فی بیوت اذن الله ان ترفع ویذکر فیها اسمه(۶۵۱) گونه دوم: مانند زینت کردن وبوسیدن وپای برهنه در ان ها داخل شدن وامثال این ها... وبه آنچه یاد کردیم ظاهر شد که هرگاه کسی یکی از این امور که عنوان تعظیم آن مشاهد ومواقف بر آن ها صدق می کند را نذر نماید، نذرش صحیح است، به جهت ثبوت رجحان آن ها به آنچه بیان داشتیم، ومخالفت با آن حرام، واگر بر خلاف نذرش عمل کرد کفاره بر او واجب می شود، پس جای تأمل در این نیست که نذر چراغ روشن کردن در مواقف امامان (علیهم السلام) ودر مجالسی که منتسب به ایشان است، وبر منابری که مناقب ومصایب ایشان بر آن ها یاد می شود، چنین نذری منعقد می گردد، بر خلاف تصور بعضی از اهل وسواس یا قصور از درجات تحصیل وخدای تعالی حق را می گوید واو است که به راه راست هدایت می کند. اکنون که این مطلب را دانستی بعضی از اقسام تعظیم وتجلیل را برای تذکر خودم وبرادران ایمانی ام یاد می آورم:
از جمله؛ معمور کردن وبنا نمودن وزینت دادن وبوسیدن وفرش گستردن وچراغ افروختن در آن ها، وملتزم شدن به رفت وآمد در آن ها در اوقات مخصوص، وپای برهنه، وپاکیزه وخوشبو داخل شدن، وپای راست را هنگام ورود پیش گذاردن با حالت وقار وآرامش، ومشغول شدن به ذکر خدای تعالی وقرائت قرآن ودعا وصلوات وسلام کردن بر امام عصر وبر پدرانش (علیهم السلام)، وبر مواقف آن حضرت، وپرهیز از نجس کردن آن اماکن، وتطهیر آن ها در صورت نجس شدن، وجاروب کردن آن ها، واین که با حال جنابت در آن ها داخل نشود، وشیء نجس ومتنجسی در آن ها داخل نکند، وآب دهان وبینی در آنجاها نیفکند، وبه امور دنیا در آن ها مشغول نگردد ودرباره آن ها هم سخن نگوید، وزنان در حال حیض ونفاس در آن ها داخل نشوند، وکشف عورت در آن ها نکنند، وهرگاه بوی پیاز یا سیر یا مانند آن ها در دهانش بود داخل آنها نگردد، وشعر در آن ها نخواند، واز کارهای حرام ومکروه در آنها بپرهیزد، واز مزاح وخنده وبیهودگی وجدال وبحث وبلند کردن صدا ومانند این ها در آن اماکن مقدسه اجتناب نماید، وخلاصه از هر چه با تعظیم وتوقیر منافات دارد دوری گزیند. این ها اموری است که در نظر آمد که تعظیم آن مواقف ومشاهد به آن ها حاصل می گردد، بر حسب تأمل ودقت در اموری عرفی، وآدابی که در تعظیم مساجد ومشاهد به آن ها حاصل می گردد، بر حسب تأمل ودقت در اموری عرفی، وآدابی که در تعظیم مساجد وغیر آن ها وارد شده، وبه سبب این که تعظیم وتکریم است آن امور وارد گردیده اند، چنان که توجه دادیم، وشاید که با تأمل وتتبع بیش از این امور را نیز بدست آورید. دراینجا چند مسأله مطرح می شود: اول: نظر به روایت ابوبصیر که سابقاً آوردیم، ظاهراً دخول ودرنگ کردن در مواقف ومشاهد امامان (علیهم السلام) با حال جنابت کراهت دارد، وبعضی از فقها قائل به حرمت شده اند، از جهت تمسک به روایاتی که بر مطلب مورد نظرشان دلالت ندارد، واز جهت ملحق نمودن آن ها به مساجد واین قیاس است که آن را نمی پذیریم، وبه خاطر تعظیم آن ها که تفصیل دارد ودر مسأله آینده آن را بیان می کنیم. دوم: هرگاه فعلی که با تعظیم کردن آن مشاهد منافات دارد انجام دهد، چنانچه خود آن فعل به تنهایی طوری باشد که هتک حرمت با انجام آن حاصل می گردد، مانند داخل کردن عین نجس در آن ها، بدون شبهه حرام است، اما اگر چنین نبود، پس اگر آن کار را به قصد هتک حرمت واهانت انجام دهد باز حرام است، وچنانچه قصدش این نباشد حرام نیست. سوم: هرگاه ببیند کسی در آن ها عملی منافی تعظیم است انجام میدهد، چنانچه از گونه اول یا دوم باشد بر او واجب است که او را نهی کند، واز آن کار باز دارد، واگر از گونه سوم باشد مستحب است او را نهی نماید. چهارم: هر کس در آن مواقف جایی برای خود بگیرد تا از منافعی که آن مواقف ومشاهد در بردارند برخوردار شود، نسبت به آن موضع از دیگران سزاوارتر خواهد بود، وتمام روز وشب برای او حق اولویت ثابت است در صورتی که از آنجا اعراض نکند، خواه خروج او برای انجام حاجتی باشد یا نه، وخواه چیزی از خود در آنجا باقی بگذارد یا نه، وخواه رفتنش طول بکشد یا نه. ودلیل بر آن خبر صحیح محمد بن اسماعیل بن بزیع از بعضی اصحابش از حضرت ابی عبد الله امام صادق (علیه السلام) است که گوید: به آن حضرت عرض کردم: در مکه یا مدینه یا حایر یا مواضعی که در آنها فضل الهی امید می رود هستیم، بسا شخصی به قصد تجدید وضو بیرون می رود، دیگری می آید وجای او را می گیرد؟ فرمود: من سبق الی موضع فهو احق به یومه ولیلته؛ هر کس به جایی سبقت جوید روز وشبی (که در آنجاست) نسبت به آن اولی است. می گویم: هر چند که این حدیث مرسل است، ولی به سبب عمل کردن اصحاب به آن واعتمادشان بر آن، وتأیید گردیدنش به دو حدیث آینده، ضعف سندش جبران شده است، اضافه بر این که ارسال کننده از بزرگان است، واز مرسل عنه به بعض اصحابش تعبیر نموده که در آن اشعار کاملی به وثاقت هست، بر خلاف این که از او به عنوان رجل ومانند آن یاد می شد. توجه: بعضی احتمال داده اند که واو در حدیث فوق به معنی او باشد، نظر به روایت طلحة بن زید از امام صادق (علیه السلام) که فرمود: امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: بازار مسلمانان همچون مسجد آنان است، که هر کس به جایی سبقت جست تا شب به آن مکان سزاوارتر است. و نظر به روایتی که به طور مرسل از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) آمده که فرمودند: هرگاه کسی از شما در جای خود در مسجد (به نماز وعبادت) بپا ایستد او تا شب به آن مکان سزاوارتر است. می گویم: نیازی به این نیست که واو به معنی او فرض شود، بلکه واو برای بیان اشتراک معطوف ومعطوف علیه در حکم است، چنان که اصل در آن می باشد، واین اصل همان است که علمای اصول از آن تعبیر می کنند به این که: واو برای مطلق جمع است. ودر این حدیث اگر مرجع ضمیر را سبق قرار دهیم، مطلب واضح است، وهم چنین اگر مرجع ضمیر را شخص قرار دهیم، پس معنی چنین است:
هرکس به موضعی سبقت جوید پس او در آن روزی که در آن سبقت گرفت به آن مکان اولی است اگر سبقت جستن روز بوده باشد، ودر آن شبی که به مکان سبقت جسته چنانچه شب باشد، پس در این مطلب تدبر کن تا آنچه برایت یاد کردیم واضح گردد. وبنابر آنچه یادآور شدیم بین این حدیث با دو خبر دیگر منافاتی وجود ندارد، چنانکه برخی پنداشته اند، واین پندار مایه تکلف آن ها شده که در جمع بین آنها وجوهی ذکر کرده اند. وبدان که سخنان علما واهل فن در این مسئله مختلف است، ومن ان شاء الله تعالی تصنیف جداگانه ای در این باره خواهم پرداخت. دنباله ای از بحث: عالم محدث نوری (قدس سره) در کتاب جنة المأوی از ریاض العلماء حکایت کرده که گوید: در بعضی از نوشته ها به نقل از خط شیخ زین العابدین علی بن الحسن بن محمد خازن حائری (رحمه الله) -شاگرد شیخ شهید- دیدم، که: ابن ابی جواد نعمانی به حضور مولایمان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشرف شد، پس به آن حضرت (علیه السلام) عرضه داشت: ای مولای من، برای شما در شهر نعمانیه یک مقام ودر شهر حله یک مقام هست، شما در کدامیک از آن ها تشریف می آورید؟ آن حضرت (علیه السلام) به او فرمودند: در نعمانیه شب سه شنبه، وروز سه شنبه، وروز جمعه را در حله می باشم، ولی اهل حله نسبت به مقام من تأدب نمی کنند، وهر کس با ادب به مقام من داخل شود، که ادب را رعایت نماید وبر من وبر امامان (علیهم السلام) سلام کند، وبر من وایشان دوازده بار دورد فرستد، سپس دو رکعت نماز با دو سوره به جای آورد وبه وسیله آن ها با خداوند مناجات کند، آنچه را از خدای تعالی بخواهد به او می دهد. عرض کردم: ای مولای من این را به من بیاموز؟
فرمود: بگو: اللهم قد اخذ التأدیب منی حتی مسنی الضر وانت ارحم الراحمین وان کان ما اقترفته من الذنوب ما ادبتنی به وانت حلیم ذو اناة تعفو عن کثیر حتی یسبق عفوک ورحمتک عذابک؛ خدایا (به خاطر گناهان ونافرمانی هایم) تأدیب (به وسیله گرفتاری ها ومصایب) مرا فرا گرفت تا آنجا که به سختی افتادم وتو مهربانترین مهربانانی، هر چند آنچه از گناهان مرتکب شده ام چندین برابر آن است که مرا بدان تأدیب فرموده ای، وتو بردبار بخشنده هستی که از بسیاری (از گناهان وخطاها) می گذری تا جایی که عفو ورحمتت بر عذابت پیشی گیرند. راوی گوید: آن حضرت (علیه السلام) سه بار این دعا را بر من تکرار فرمود تا اینکه آن را فهمیدم و(حفظ شدم).(۶۵۲) 🗣شصت ونهم وهفتادم: وقت ظهور را تعیین نکردن وتکذیب وقت گذاران🪴🍃🌴🍃🌴🍃🌴🍃🌴🍃 ✨قسمت0⃣8⃣ 📙جلددوم المکارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رواج شیطان پرستی ونمادهای ان درآ خرالزمان🔥🕸🕷لباس و زیورآلات با این نشانه‌ها را نخرید‼️ ❌خیلی از فروشندگان یا کسانی که لباس هایی با برخی از نمادهای عجیب و غریب دارند واقعا نمی دانند که این نشانه ها، جزء نشانه های اند و به آنها فقط به چشم بدلیجات ساده و ارزان قیمت نگاه می کنند. ❌ستاره پنج پر واژگون: پنتاگرام یا همان ستاره پنج پر علامتی کهن و باستانی است که در طول تاریخ توسط مذاهب و فرقه های گوناگون مورد استفاده قرار گرفته است. یکی از موارد استفاده از این نماد در مراسم مخفیانه و جادوگری برای احضار ارواح شیطانی است. ⚛ ستاره شش پر: هگزاگرام به صورت دو مثلث درون هم نشان داده می شود. این سمبل قدمتی بسیار طولانی در جادوگری دارد خصوصا کسانی که ادعا می کردند از قدرت تاریکی استفاده می کرده اند با این نماد سروکار داشته اند. در بعضی منابع این نماد را همان ستاره داوود می دانند که امروزه در وسط پرچم رژیم جعلی دیده می‌شود. ❌بافومت: یکی دیگر از نمادهای کثیف شیطان پرستی که در عرفان کابالا(عرفان یهودی) اهمیت خاصی دارد بز یا قوچی به نام بافومت است. این علامت فقط مخصوص شیطان پرستان است و در جواهرات هم بسیار مورد استفاده قرار می گیرد. سر بافومت معمولا در میان ستاره پنج پر طراحی می شود. ❌چشم لوسیفر: این نشانه یکی از سمبل های شیطان است که می گویند نشانه سوگواری شیطان برای آن چیزهایی است که خارج از قدرت و اراده اوست. 🧿چشم شیطان: این چشم را چشم شیطان می دانند و ادعا می کنند کنترل جهان را در دست دارد. از آن در غیب گویی، پیشگویی، سحر و جادو و نفرین استفاده می شود. ادعای دیگری هم که این سمبل دارد کنترل روح و همه فسادها و انحراف هاست. ❌آنخ: در اصل یک سمبل مصری است که ادعا می شود موجب طول عمر می شود. البته گروه های شیطان پرستی آن را موجب افزایش قدرت شهوانی می دانند. ❌زودیاک: ستاره ۱۲ پری که در مراسم قدردانی از خدای کذب یا همان خدای شیطان استفاده می‌شود. ☦صلیب وارونه: این سمبل در میان جواهرات و آویز گردن خیلی استفاده می شود. خوانندگان شیطان پرستی از طرفداران پروپاقرص این علامت هستند. @montazeraan_zohorr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این روایت را که خدمتتان ارسال میکنم فوق العاده زیباست و حسابی همه ی ما را هم امیدوار میکند و هم میترساند. ( مخصوصا بخش دومش)👇👇
👌👌مناجات امام صادق علیه السلام با امام زمان علیه السلام 👇👇 بخش اول «سُدَیر صیرفی» می‌گوید: به همراه «مفضّل»، «ابوبصیر» و «ابان» خدمت امام صادق (علیه السلام) رسیدیم و دیدیم که آن حضرت بر روی خاک‌ها نشسته جامه‌ای خیبری، بی‌یقه و آستین کوتاه بر تن کرده و همانند مادر فرزند مرده در حال گریه و زاری است. سراسر وجود او را حزن و اندوه فرا گرفته بود؛ آثار غم و اندوه در صورتش ظاهر گشته بود؛ رنگ چهره او به کلّی دگرگون شده بود، سیل اشک از دل پر خون و قلب پر التهاب او برخاسته بود و بر گونه‌هایش فرو می‌ریخت و در این حال این گونه زمزمه می‌کرد:👇👇 👈سیّدی غیبتک نفت رقادی و ضیّقت علیّ مهادی، و ابتزّت منّی راحه فؤادی… 😔👌✅ای آقا و سرور من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده، عرصه را بر من تنگ نموده و آسایش و آرامش را از قلبم گرفته است. سدیر می‌گوید: هنگامی که امام صادق (علیه السلام) را این چنین پریشان دیدیم، دل‌هایمان آتش گرفت و هوش از سرمان پرید که چه مصیبت جانکاهی برای حجّت خدا روی داده و چه فاجعه اسفباری بر او وارد شده است. عرض کردیم: ای فرزند بهترین خلایق! چه حادثه‌ای بر شما روی آورده که این چنین سیل اشک از دیدگانتان فرو می‌ریزد و اشک چون باران بهاری بر چهره‌تان سرازیر می‌شود؟ چه فاجعه‌ای شما را این چنین بر سوک نشانده است❓ امام صادق (علیه السلام) چون بید لرزید و نفس‌های مبارکش به شماره افتاد، آنگاه آهی عمیق به پهنای قفسه سینه از اعماق دل برکشید و به ما روی کرد و فرمود: صبح امروز کتاب «جَفر» را نگاه می‌کردم و آن کتابی است که همه مسائل مربوط به مرگ و میرها، بلاها و حوادث را تا پایان جهان در بر دارد. این کتاب را خداوند به پیامبر خویش و پیشوایان معصوم از تبار او اختصاص داده است. 👈👌👌👌در این کتاب، تولد، غیبت، درازی غیبت و دیرزیستی قائم ما و گرفتاری باورداران در آن زمان، راه یافتن شکّ و تردید در دل مردم در اثر طول غیبت و مرتد شدن مردم از آیین مقدّس اسلام را خواندم و دیدم که چگونه رشته ولایت را که خداوند در گردن هر انسانی قرار داده است، می‌گُسلند و از زمره اسلام بیرون می‌روند، دلم به حال مردم آن زمان سوخت و امواج غم و اندوه بر پیکرم فرو ریخت.
👆👆ادامه روایت سدیر صیرفی👇👇 بخش دوم 🌺گفتیم: ای فرزند رسولِ خدا ما را مشرَّف و گرامی بدار و در بعضی از آنچه در این باب می دانی ما را شریک بگردان👇👇 👌👌امام (علیه السلام) فرمود: «خداوند متعال سه چیز را که درمورد پیغمبران (عملی ساخت، در خصوص قائم ما (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز عملی می‌سازد؛ ✅۱) ولادت او را مانند ولادت موسی (علیه السلام) ✅۲)و غیبتش را چون غیبت عیسی (علیه السلام) ✅۳) و طول عمرش را بسان طول عمر نوح (علیه السلام) مقدّر فرموده و سپس طول عمر بنده‌ی صالح خدا، خضر پیغمبر (علیه السلام) را دلیل طول عمر آن حضرت (علیه السلام) قرار داده است»، عرض کردیم: «ای فرزند رسول خدا! علّل این معانی را که فرمودی برای ما شرح بده». فرمود:👇👇 «ولادت موسی (علیه السلام) بدین‌گونه بود که چون فرعون دانست زوال ملکش به دست او انجام می‌پذیرد، کاهنان را احضار کرد و آن‌ها به وی گفتند: این مرد از تیره‌ی بنی‌اسرائیل خواهد بود، او هم به مأمورین خود دستور داد که شکم زنان آبستن را شکافته و اطفال آن‌ها را سر ببرند. برای نیل به این منظور بیش از بیست‌هزار طفل را به قتل رساندند، و مع‌الوصف خداوند موسی (علیه السلام) را حفظ کرد و آن‌ها به وی دسترسی نیافتند.👌✅ بنی‌امیّه و بنی‌عبّاس هم چون دانستند که دولت و امراء و ستمگرانشان به دست قائم ما (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نابود می‌شود، دشمنی ما را به دل گرفتند و با شمشیر کشیده به کشتن و قطع نسل خاندان پیغمبر پرداختند، با این امید که قائم آل محمّد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به قتل رسانند، ولی خداوند نگذاشت که یک نفر از ستمگران به وی دست یابد؛ و بدین گونه نور خود را کامل کرد؛ هرچند مشرکان ناخشنود باشند».
👆👆ادامه روایت سدیر صیرفی بخش سوم 👈اما در غیبت عیسی (عليه السلام) ، بدرستی که یهودیان و مسیحیان هم داستان شدند بر اینکه او کشته شده ، ولی خداوند عزّوجلّ آنان را تکذیب نمود و فرمود" او را نکشتند و به دار نیاویختند ، ولی مطلب بر آنان مشتبه شد". غیبت قائم (علیه السلام) نیز همینگونه است که سر انجام ، این امت آن را انکار می‌‌ورزند در اثر طولانی شدن آن و بعضی از هدایت نیافتگان قائل می‌‌شوند😔 👈 ۱) که آن حضرت اصلاً متولد نشده 👈 ۲) و برخی دیگر خواهند گفت که او متولد شد و از دنیا رفت 👈 ۳) و گروهی کافر می‌‌شوند، بخاطر اینکه می‌‌گویند یازدهمین نفر از ما بدون فرزند بوده 👈 ۴) و کسانی دیگر سرکش خواهند شد، بخاطر این اعتقاد که امامت را به سیزده نفر و بیشتر سرایت دهند 👈 ۵) و بعضی هم خداوند عزّ و جلّ را عصیان و نافرمانی می‌‌کنند ، به اینکه می‌‌گویند روح امام قائم (علیه السلام) در پیکر شخصی دیگر سخن می‌‌گوید
اما قسمت بسیاااار مهم و عجیب این روایت که خداوند به داد همه ماها برسد چون واقعا همه ی ماها هر روز این را میبینیم👇👇
👆👆ادامه روایت سدیر صیرفی 👈و أَمّا تأخیرِ نوح علیه السّلام 👉 بخش چهارم 👈✅اما دلیل طولانی شدن عمر حضرت نوح(علیه السلام ) ، این بود که وقتی از خدا خواست بر قومش بلا نازل کند ، خداوند ، روح الامین ؛ جبرئیل را ، با هفت تخم به طرف اون ( حضرت نوح علیه السلام ) فرستاد پس جبرئیل به او گفت: ای پیامبر خدا ! خداوند تبارک و تعالی می فرماید:👇👇 👏👏اینان بندگان و مخلوقات من می باشند و من چیزی از بلاهای آسمانی خویش را بر آنها فرود نمی آورم ، مگر که پیش از آن دعوتم را تاکید نمایم و حجتم را بر ایشان تمام کنم ! پس به نزد قوم خویش برگرد و آنها را دوباره دعوت کن ، که من حق و حقانیت تو را به آنان نشان خواهم داد ، پس این دانه های هفتگانه را در روی زمین بکار ! که هر گاه این دانه ها سبز شده و میوه و ثمر دادند ، گشایش و خلاص شدن تو را فراهم خواهند کرد ، پس این را به ایمان آورندگانی که همراهی ات می کنند ، برسان و بگو خلاصه👈(مضمون روایت): حضرت نوح علیه السلام وقتی که هسته ها را کاشت و تبدیل به درخت مُثمِر(میوه دهنده) شد و مردم هم ایمان به حضرت نیاوردند و خداوند هم عذاب نازل نکرد در مرحله اول ۳۰۰نفر از حضرت نوح علیه السلام جدا شدند چون منتظر وعده خداوند بودند ولی محقق نشد، خداوند به حضرت نوح علیه السلام فرمود دوباره این هسته ها را بکار تا درخت میوه دار بشود ان شاءالله وعده محقق خواهد شد حضرت نوح علیه السلام این کار را کرد ولی باز فرجی حاصل نشد و موجب ریزش یارانش شد حضرت نوح ۷بار این کار را تکرار کرد تا کسانی که به حضرت نوح علیه السلام ایمان آورده بودند ۷۰نفر شدند😔 خداوند وحی فرمودند ای نوح الان وقت فرج (عذاب) رسیده و علت اینکه ۶دفعه قبلی اینکار را نکردم این بود افراد ناخالص در میان شما بود و چون قرار است فقط انسانهای با اخلاص جانشین من روی زمین باشند لذا ناخالصی های قومت را گرفتم(فقط ۷۰نفر روی کره زمین باقی ماند آنهم انسانهای بسیااار مخلص) منبع کتاب کمال الدین و تمام نعمه (شیخ صدوق❤️)جلد ۲ صحفه ۳۱ باب ۳۳
اما امام صادق علیه السلام چرا اینقدررر داشتند گریه میکردند و میخواستند چه نکته مهمی به ماها که زمان عصر غیبت هستیم بفرمایند👇👇👇