eitaa logo
🌹 منتظران ظهور 🌹
2.8هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
9.5هزار ویدیو
298 فایل
🌷بسم ربِّ بقیة الله الاعظم (عج)🌷 سلام بر تو ای امید ما برای زنده کردن حکومت الهی مرا هزار امید است و هر هزار تویی کپی متن حلال با ذکر صلوات برای فرج🌱 مدیر: @Montazer_zohorr @Namira_114 تبادل و تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/1139737620C24568efe71
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شاهزاده ای در خدمت قسمت هفتاد و سوم🎬: اطراف پیامبر خلوت شد، فقط اهل بیتش که همان دختر و داماد و نوه هایش بودند ، کنار ایشان حضور داشتند. فضه که چشمانش پر از اشک بود ، اندکی دورتر نشست و صحنهٔ پیش رویش را می نگریست. با خلوت شدن اتاق ، حضرت زهرا (سلام الله علیها) نزدیک پیامبر صلی الله علیه واله و چون حال پدر بزرگوارشان را آنچنان دید، بغض راه گلویش را گرفت ،به طوریکه اشک از گونه اش جاری شد. تمام جان و عشق پیامبر (ص) در پیش چشمش میگریست و این درد ، بسی کشنده تر از بیماریی بود که بر جان رسول الله(ص) افتاده بود. همگان می دانستند که پیامبر روی دخترش حساس است ، به شادیش شاد و به غمش غمگین می شود. پیامبر که حال دخترش را چنین دید ، آغوشش را گشود و فرمودند : پاره ی تنم ، میوه ی وجودم ،ای ام ابیهای من ، بیا در کنارم بنشین و بگو چرا گریه می کنی؟ حضرت زهرا (س) کنار پدر قرار گرفت، بوسه ای بر دستان پیامبر زد و فرمود : نسبت به خود و بچه هایم بعد از شما ترس دارم. رسول الله (ص) درحالیکه اشک از چشمان مبارکش جاری می شد فرمود: فاطمه ام، آیا نمی دانی ما خانواده ای هستیم که خداوند برای ما آخرت را بر دنیا ترجیح داده و فنا را بر همه ی آفریدگان حتمی کرده است؟ بگذار سرّی از اسرار غیب را برایت بازگو کنم تا دلت آرام گیرد. حضرت زهرا (س) در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود،لبخندی به روی پدر پاشید و آماده ی شنیدن ،چشم به دهان مبارک پدر دوختند. پیامبر (ص) که لبخند فاطمه(س) ، او را آرام نموده بود ادامه داد: همانا خداوند تبارک و تعالی، توجهی به زمین نمود و مرا از میان اهل زمین انتخاب کرد و به پیامبری برگزید. بار دیگر توجهی بر زمین کرد و شوهر تو را انتخاب کرد و به من دستور داد تا تو را به ازدواج او درآورم و او را برادر و وصی و وزیر و جانشین خود ،میان امت قرار دهم. دخترم ،ای پاره ی تنم؛ بدان که پدر تو بهترین پیامبران خدا و شوهرت بهترین اوصیا و وزرا است و تو اولین کسی از خانواده من هستی که به من ملحق خواهی شد. پس خداوند برای سومین بار به زمین توجهی کرد و تو و یازده تن از فرزندانت و فرزندان برادرم و شوهرت را انتخاب نمود. پس مژده باد که تو رئیس و سرور زن های اهل بهشت هستی و فرزندانت (حسن و حسین) سید و آقای اهل بهشتند، بدان که من و برادرم و آن یازده نفر (ع) پیشوایان و جانشینان من تا روز قیامت همه هدایت کننده و هدایت شده ایم. فاطمه با شنیدن این سخنان چشمانش ازشوق می درخشید و پیامبر(ص) که با دیدن حال میوه ی دلش ،انگار دردی در این عالم ندارد ادامه داد :... دارد 🖊به قلم : ط_حسینی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 💦🌨💦🌨💦🌨💦
شاهزاده ای در خدمت قسمت هفتاد و پنجم🎬: فضه غرق در گفتگوی این پدر و دختر آسمانی بود ، همانها که این عالم به بهانه وجودشان خلق شد و مدار آرامش این زمین جز زهرا و پدرش و همسرش و فرزندانش نبوده و نیستند.. رسول الله نفسی تازه کرد و فرمود: دخترم، خداوند به ما اهل بیت هفت خصلت عطا کرده که به هیچ کس از پیشینیان و آیندگان غیر از ما عنایت نفرمود. اول اینکه من رئیس پیامبران و فرستادگان خدا و بهترین آنهایم دوم اینکه جانشین من ،بهترین خلفاست سوم اینکه وزیر من ،شوهر توست. چهارم اینکه شهید ما بهترین شهداست. در این هنگام حضرت زهرا (س) به سخن درآمد و پرسید : بهترین شهدایی که با شما شهید شده اند؟ پیامبر (ص) فرمود : نه،بلکه سرور شهدا از اولین و آخرین ،غیر از پیامبران و جانشینان آنها. و جعفر بن ابی طالب که دوبار هجرت کرد(یکی به حبشه و یکی به مدینه) او دو بال دارد که با آنها در بهشت و با ملائکه پرواز می کند ،او از ماست. فرزندانت حسن وحسین دو سبط این امت اند و آقای اهل بهشتند. و قسم به آنکه جانم در دست اوست، مهدی امت از ماست که خداوند به وسیله ی او زمین را پر از عدل و داد می کند ،پس از آنکه ظلم و زورگویی آن را فرا گرفته باشد. پیامبر(ص) تا واپسین لحظات عمر با برکتش از برتری علی (ع) و اولاد او ،سخن ها گفت ، در هر واقعه و رخدادی به این مهم تلنگری زد و باز هم این امر را تکرار کرد و تکرار کرد ، تا مبادا یارانش فراموش کنند و علی و اولادش در مظلومیت بماند که نتیجه اش بی شک مظلومیت و غربت اسلام خواهد بود. در همین حین پیامبر (ص) نگاهی سرشار از مهر به سوی فاطمه و شوهر و فرزندانش نمود و رو به بهترین یاران علی اش ، فرمود : ای سلمان ! خدا را شاهد می گیرم با کسانی که با اینان بجنگند، روی جنگ دارم و با آن کس که تسلیم آنان است،روی مسالمت دارم . بدانید که اینان در بهشت با من خواهند بود. سپس پیامبر(ص) روی خود را به علی(ع) نمود ، می خواست پرده از رازی بردارد که همگان بعدها به چشم خود دیدند.... پیامبر(ص) می خواست اتمام حجتش را با مسلمانان بنماید که نامردانی نگذاشتند اما حال که در بین بهترین یارانش بود ،چنین فرمود:.... ادامه دارد.... 🖊 به قلم : ط_حسینی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 💦🌨💦🌨💦🌨💦🌨
شاهزاده ای در خدمت قسمت هفتاد و ششم🎬: فضه شاهد تمام ماجرا بود و جزء به جزء وقایع را به خاطر میسپرد و حسی درونی به او نهیب میزد که به زودی از این معلومات باید استفاده ها کنی و اینها را برای ملتی فراموشکار رو نمایی در این هنگام پیامبر (ص) رخسار مبارکشان را به سمت علی (ع) نمود و فرمود : یاعلی ، تو به زودی از قریش و از تظاهراتی که علیه تو می کنند و ظلم هایی که نسبت به تو انجام می دهند ، سختی خواهی دید. اگر یارانی پیدا کردی ،به کمکشان جهاد کن و به کمک یارانت با دشمنانت بجنگ و اگر یاری پیدا نکردی صبر کن و دست نگهدار و با دست خویش ، خود را در معرض خطر قرار مده! علی جان ، تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسی هستی، به این صفت پسندیدهٔ هارون عمل کن که به برادرش موسی گفت :«این قوم مرا ضعیف شمردند و نزدیک بود مرا از پای در آورند و بکشند» یا علی ، تو همانند هارون و موسی و تابعانش هستی و قریش همچون گوساله ی سامری و پرستندگان او هستند. موسی (ع) هنگامی که هارون(ع) را جانشین خود بر قومش قرار داد ، امر کرد: اگر گمراه شدند و هارون یارانی داشت با آنها جهاد کند وگرنه دست نگهداشته و جان خویش را حفظ کند و میان آنان جدایی نیندازد. یاعلی؛ خداوند پیامبری را مبعوث نکرد مگر اینکه گروهی بدخواه و دسته ای تسلیم وی شدند. پس خداوند کسانی را که به اجبار تسلیم شدند برآنهایی که بدلخواه تسلیم شدند ، مسلط کرده و آنان را کشته اند تا اجر آنان که بدلخواه تسلیم شدند فزون تر گردد(منظور اجر شهداست) یاعلی؛ هر امتی که بعد از پیامبرش با یکدیگر اختلاف کنند، اهل باطل بر اهل حق غلبه می کند. این مقدر خداست او اختلاف و جدایی را برای امت مقرر کرده است در حالی که اگر می خواست همه را هدایت می کرد به طوری که دو نفر از مردم هم اختلاف نمی کردند و در هیچ کاری به منازعه نمی پرداختند و هیچ مفضولی،برتری صاحب فضلی را بر خود انکار نمی کرد. اگر خدا می خواست بلایی زود رس می فرستاد و تغییری حاصل می شد که ظالم را تکذیب می کردند و حق جاری می شد، همانا دنیا جای عمل و آخرت جای قرار و استراحت است تا بدکاران مطابق عملشان و نیکوکاران جزای نیک داده شوند. همان مَثَل امام و ولی ، مَثَل کعبه است ، مسلمانان به دور کعبه باید بگردند نه امام و ولی به دور یاران بگردد. علی (ع) فرمود: چون این کلمات را از پیامبر (ص) شنیدم ،گفتم خدای را شکر برای نعمت هایش، به خاطر صبر بر بلایش ، تسلیم و رضا به قضایش سپاسگزارم. وبراستی که این سرا ،سرای امتحان است و کل امت اسلام با آزمایشی بزرگ ابتلا شدند ، آنها با «ولایت علی بن ابی طالب» امتحان شدند و خدا را هزاران سپاس که ما در جرگه ی آنانی هستیم که دل در گرو مهر علی (ع) و اولاد علی (ع) سپردیم.... دارد..... 💦🌨
شاهزاده ای در خدمت قسمت هفتاد و هفتم🎬: لحظات و ساعات و روزها ،روزهای سخت و غمباری بود و براستی که فضه خون دل می خورد و مدام زیر لب تکرار می کرد: ما خود به چشم خویشتن ،رفتن جان عالم امکان را به نظاره نشسته ایم.. آسمان و زمین شهر ،غمزده بود ، هوهوی بادی بدشگون در کوچه ها می پیچید و خبری ناگوار گوش به گوش و دهان به دهان می رسید. شهر آبستن حوادثی بود و نقطه ی آغازش به وقوع پیوسته بود ، پیامبری آسمانی، آسمانی شده بود . محمد امین صلی الله علیه وآله ، این اسطوره ی زمین ، آخرین رسول دین پرواز کرده بود و زمین را بیش از این سعادت حضور این وجود نازنین ،نبود. مردم با شنیدن این خبر غمبار ،به سوی منزل پیامبر(ص) روان شدند . هر چه به خانه ی رسول الله نزدیک تر میشدند ، جمعیت کمتری به چشم می خورد و این خود جای سؤال داشت: مگر خبر صحت ندارد؟ شاید پیامبر هنوز زنده است و نه شاید رسم عرب برای کفن و دفن و مراسم تغییر کرده؟ و شاید پیکر پیامبر(ص) را برای انجام مراسم خاکسپاری به جای دیگر منتقل کرده اند؟ اما غیر ممکن است ، آخر چگونه ؟ تا بوده رسم عرب بر آن است که میّت را در خانه اش غسل می دهند و کفن می کنند و مطمئنا برای پیامبر (ص) نیز چنین است . پس اگر رسم عرب تغییر نکرده و به راستی پیامبر به لقاء الله پیوسته، چرا درب خانه ی رسول الله خالی از جمعیت است؟! چرا کسی نیست که مجلس پیامبر (ص) را ، پیامبری که کل عمرش را به پای این امت ریخت ، رونق دهد....یعنی محمد(ص) اینقدر در بین یاران مدعی اش ،غریب بود ؟ یعنی تمام عرض ارادتها به محضر او همه دروغ و نیرنگ بود؟ خدای من ؛ آخر به کجا چنین شتابان؟! مگر این دنیای دون چه دارد که برای رسیدن به او پیامبرت را، راهنما و مرادت را ، روشنگر دنیایت را ، فراموش کنی ؟ آخر زمانی که محمد(ص) زنده بود این کوچه و این خانه غلغله بود و مملو از کسانی که سنگ ارادت و مهر و شاگردی او را به سینه میزدند، پس کجایند آن عاشقان مدعی؟ کجایند آن شاگردان دنیا طلب؟ کجایند آن مهرورزان ظاهر بین؟ یعنی همه به دنبال دنیایشان رفته اند؟! و فضه شاهد بود و میدید که علیِ تنها و به سوگ نشسته را ،یكّه و تنها رها کردند، علی به تنهایی مشغول غسل پیامبر بود . آنها، مردمانی که ادعای مسلمانی و دوستی رسول الله را داشتند ،رفته بودند تا بتوانند برای خود تکه ای از گوشت این دنیای فریبکار ، این مرداب بدبو و این لاشه ی متعفن را به نیش کشند تا از قافله ی دنیا طلبان عقب نمانند ، تا آنها هم صله ای از این دنیای فریبنده داشته باشند ، آنها با یک تلنگر و هوس نفسانی ،از استاد و مربی و رسولشان غافل شدند و به سمت کسی رفتند تا دین خدا را به باد دهد.... هر کس پشت درب خانه ی رسول الله میرسید ، قبل از اینکه دست به کوبه ی درب ببرد ، خبری در گوشش می پیچید که انگار برایشان مهم تر از خبر عروج پیامبر بود : شتاب کنید....یاران پیامبر ،شتاب کنید که همه ی انصار در سقیفه ی بنی ساعده جمع شدند، آهای مسلمانان مدینه ، آهای مهاجرین اسلام ،بشتابید تا شما هم از این قافله ی دنیا پرست عقب نمانید....بشتابید تا از حق خود دفاع کنید به سمت سقیفه بروید که امری مهم در حال وقوع است. و اینان غافل بودند و شاید خود را به غفلت زده بودند و نمی دانستند ، با پیوستن به شورای سقیفه پا روی حق خدا می گذارند، مزد رسالت پیامبرشان را فراموش میکنند و در حق محمد(ص) ظلم می کنند و از همه مهم تر با ظلم بر علی(ع) و نادیده گرفتن حقی که از سوی خدا به علی (ع) داده شده بود، بزرگترین ظلم را در حق خود و بشریت بعد از خود می کنند...آنان نه تنها خود به بیراهه رفتند بلکه امتی را گمراه نمودند و این خطایی ست بس عظیم...... دارد 🖊به قلم :ط_حسینی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 💦🌨💦🌨💦🌨💦
شاهزاده ای در خدمت قسمت هفتاد و هشتم🎬: فضه در کنار بانو و مولایش در خانهٔ رسول خدا حضور داشت و او میدید که علی مظلوم و تنها ، در اتاقی آنطرف تر به تنهایی مشغول غسل و کفن ،نفس و جانش است و فاطمه با حالی نزار گریه ها میکند و ناله ها سر میدهد دل فضه از درد فراق رسول و بی تابی فاطمه سخت به درد آمده بود اما نمی دانست دردی سخت تر از درد عروج رسول الله در راه است و بیرون این خانه چه خبرهایی دهان به دهان میگردد و چه مجالسی به پا شده.. مردم دسته دسته وارد سقیفه ی بنی ساعده می شدند ، مکانی که در نزدیکی مسجد النبی بود و متعلق به طایفه ی بنی ساعده بود . جایی که بیشتر به محل استراحت شبیه بود ، دور تا دورش را نخل های سر به فلک کشیده گرفته و برایش سقفی از شاخ و برگ درختان درست کرده بودند. عده ای از انصار در صدر مجلس مشغول صحبت بودند ، گویا مسئله ی مهمی برایشان پیش آمده بود ، مسئله ای که از ارتحال پیامبرشان نیز ،مهم تر بود. مردم وارد سقیفه می شدند و دور آن جمع حلقه می زدند. هر چه زمان می گذشت ، افراد بیشتری وارد آنجا می شدند و کم کم تعدادی از مهاجرین هم به حلقه ی صدر نشین پیوستند. هر کس حرفی میزد و نظری می داد ، اما بعد از مدتی نظر مورد بحث رد و نظریه ای تازه نمودار می شد ، همه و همه به فکر دنیا و خلافت بعد از محمد صلی الله علیه وآله بودند ، پیامبری که هنوز پیکر مقدسش بر زمین بود و اینان بی توجه به این موضوع مهم ، تلاش می کردند که سهم خود را از خلافت بیشتر کنند و همه می دانستند که آنها را در خلافت سهمی نیست اما خود را به نادانی و بی خبری زده بودند و علیِ مظلوم ، مظلوم تر از همیشه به همراه بنی هاشم و ملائک آسمان، کمی آنطرف تر در خانه ای ماتم زده ، پیش روی دختری داغدار ، مشغول غسل و کفن و حنوط ، آخرین پیامبر خدا بود. بالاخره داخل سقیفه، جمعشان جمع شد و انگار حلقه ی شورایشان تکمیل شده بود ، یکی می گفت خلافت از آنِ انصار است به فلان دلیل ، دیگری از خوبیهای مهاجرین می گفت و آنها را مستحق خلافت می دانست . گویی اینان فراموشی و نسیان گرفته بودند و فراموش کرده بودند ،کمتر از سه ماه پیش ، پیامبر(ص) در حجة الوداع در غدیر خم از آنان برای علی (ع)بیعت گرفت ، آنها فراموش کرده بودند که همین جمع و سر دسته ی مهاجرین این جمع ، اولین کسانی بودند که خلافت بلا فصل علی(ع) را بعد از پیامبر(ص) تبریک گفتند و جزء اولین نفراتی بودند که علی(ع) را امیرالمؤمنین خواندند. آنها آیه ی تبلیغ ، آیه ی مباهله، آیه ی اکمال دین و آیات دیگری که ولایت علی(ع) را گوشزد می کرد، از یاد برده بودند، گویی اینجا کینه ها بود که می جوشید و بغض و حسدها بود که طغیان نموده بود ، تا علی (ع) را از حق مسلمش که خداوند تعیین کرده بود، محروم کنند و در خلافت، در امری که اصلا به آن علم و اِشراف نداشتند، حقی برای خود قائل شوند. گفتگوی مهاجرین و انصار به درازا کشیده بود. در این بین پیرمردی نشسته بود که به عصایش تکیه داده بود و پینه ی وسط پیشانی و بین دو چشمش ، نشان از این داشت که بسیار عبادت کرده، او خوب حرف اطرافیان را گوش میداد و به هر سخنی دقت فراوان داشت ، وقتی بحث بین صحابه بالا گرفت و بیم آن بود که این جمع بدون اینکه به نتیجه ای برسند از هم بپاشند، آن پیرمرد شروع به سخن گفتن نمود ، ابتدا صدایش در هیاهوی مردم گم بود ، اما به یکباره جمع متوجه او شدند و چون دیدند حرفهای حکیمانه ای میزند ، سخنانش را تأیید کردند و عاقبت ، تصمیم شان همان شد که آن پیر سالخورده بر زبان آورد ، هیچ‌کس او را نمی شناخت ، اما همه به درستی رأی و نظر او اقرار کردند، نفهمیدند او از کجا آمد و به کجا رفت ،فقط دیدند که نظری مدبرانه داد . پس از اینکه جمع مورد نظر بر سر خلافت اجماع کردند به سمت مسجد حرکت نمودند و ابوبکر بر بالای منبر رسول خدا قرار گرفت و همان پیرمرد پیشانی پینه بسته ، برای بیعت کردن اولین نفر جلو رفت ، اولین کسی بود که با خلیفه ی تعیین شده دست داد و بیعت نمود ، او هنگام بیعت ، در حالیکه گریه می کرد گفت :شکر خدا که قبل از مردن ، تو را در این جا می بینم، دستت را برای بیعت دراز کن ، ابوبکر دستش را جلو برد ،او هم بیعت کرد و گفت : «امروز ،روزی ست مثل روز آدم» و با زدن این حرف خود را کنار کشید و از مجلس خارج شد. هیچ کس توجه نکرد که او چه کسی بود، اما خوشحال بودند که اولین بیعت کننده ، پیرمردی ست که اثر سجده و عبادت بر جبین دارد‌...... هیچ کس به معنای حرفی که او زد «روزی ست مانند روز آدم» توجه نکرد و اگر هم توجه می کردند چون غرق در دنیا و از خداوند دور شده بودند ، معنایش را نمی فهمیدند‌. آن پیر فریبکار حرفش را به کرسی نشاند و بیرون رفت.... دارد 🖊به قلم :ط_حسینی 💦🌨💦🌨💦🌨💦
شاهزاده ای در خدمت قسمت هفتاد و نهم🎬: فضای خانهٔ پیامبر حزن انگیز بود و هرکس با روح ملکوتی رسول الله در دل واگویه ها مینمود ، فضه یک چشمش به بچه های علی بود که زانوی غم در بغل گرفته بودند و یک چشمش به بانویش بود که از شدت ناراحتی رنگ به رو نداشت و از بس ناله کرده بود ، صدای نازنینش گرفته بود اما باران چشمانش در تکاپو بود ، در این اثناء درب خانه ی پیامبر(ص) را به شدت زدند. فضل بن عباس ،پسر عباس عموی پیامبر درب را گشود و پشت درب چشمش به براء بن عازب افتاد و گفت : چه شده ؟ چرا اینچنین پریشانی؟! براء با دو دست بر سرش کوبید و گفت :خاک بر سر مردم شد ، نتوانستد بیعتی را که پیامبر(ص) در زمان حیات مبارکش، برای علی(ع) گرفت، حفظ کنند، مردم در سقیفه با ابوبکر بیعت کردند و اکنون هم به سمت مسجد می آیند تا ابوبکر به نام خود خطبه بخواند و از همگان بیعت بستاند. فضل بن عباس ،سری به نشانه ی تأسف تکان داد و گفت : بدانید که دست های شما تا آخرالزمان آلوده شد، همانا من به شما دستورهایی داده بودم و شما سرپیچی کردید. در همین حین صدای غلغله ای ازبیرون مسجد بلند شد ، ابن عباس داخل خانه ی پیامبر(ص) شد و درب را بست. قلب فضه از شنیدن این حرف گرفت و بغضی را که سعی میکرد در جلوی چشمان بچه های علی فرو بخورد شکست و اشکش جاری شد ، چون که با چشم خویش میدید با رفتن پیامبر گویی دین او هم از مسیر اصلیش به بیراهه می رفت. ابوبکر و جمعی از صحابه وارد مسجد شدند، بی توجه به شیون و ناله ای که از سوی خانه ی پیامبر(ص) می آمد، ابوبکر بر منبر رسول خدا بالا رفت و به نام خود خطبه ی خلافت خواند، پس از آن مشغول ستادن بیعت شد و پس از آنکه تمام جمع حاضر، دست در دست ابوبکر نهادند ، عمر که رفیق شفیق او محسوب میشد ،برای آسودگی خیالشان سر درگوش خلیفه ی تازه تعیین شده ،برد و پیشنهادی داد . ابوبکر با شنیدن پیشنهاد عمر از جا برخاست و از منبر رسول الله پایین آمد ، همگان فکر می کردند که او می خواهد به منزل پیامبر(ص) برود و خود را در این غم عظمی شریک کند ،اما متوجه شدند که آنها قصد بیرون رفتن از مسجد را دارند... دارد.... 🖊به قلم : ط_حسینی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 💦🌨💦🌨💦🌨💦
شاهزاده ای در خدمت قسمت هشتاد 🎬: کم کم هیاهوی داخل مسجد فرو‌نشست انگار آنچه میباید رخ دهد ، رخ داده بود و بانیان مجلس خیالشان بابت بیعت پوشالیشان راحت شده بود . فضه آرام لای درب را باز کرد و متوجه شد مردم دسته دسته از درب مسجد بیرون می آمدند آنها وارد کوچه های مدینه می شدند و به هرکس می‌رسیدند ، با شیطنت او را شناسایی می کردند و بالاجبار دست اورا در دست ابوبکر قرار می دادند و به اصطلاح برای ابوبکر بیعت می‌ستاندند. براء بن عازب که همراه جمعیت بیرون رفته بود، با دیدن این صحنه ،به سرعت از بین آن جمع بیرون آمد و شیون کنان خود را به مسجد رساند. از آن طرف ، یاران با وفای پیامبر در منزل ایشان جمع بودند. سلمان که از زمان ارتحال پیامبر(ص) در کنار علی(ع) بود و فضه شاهد این ماجرا بود که سلمان مدام حواسش پی ولیّ بلا فصل پیامبر و خدمت مولا علی(ع) بود، علی طبق وصیت پیامبر(ص) که فرموده بودند غیر از علی (ع) کسی غسلش را بر عهده نگیرد و علی به کمک جبرئیل ،پیکر مطهرپیامبر(ص) را غسل داد به این طریق که هر عضوی را می خواست غسل دهد، برایش توسط ملائکه برگردانده می شد. وقتی غسل و حنوط و کفن او به پایان رسید، علی (ع) به سلمان امر کرد تا به همراه ابوذر و مقداد و فاطمه (س) و حسن و حسین که کودکانی بیش نبودند‌ داخل اتاق شوند و فضه هم با این جمع همراه بود. علی(ع) جلو ایستاد ،آنها هم پشت سر او به صف ایستادند و بر جنازه ی پیغمبر نماز خواندند. قبل از اینکه مهاجرین و انصار وارد اتاق شوند و ده نفر ده نفر بر پیکر پیامبر(ص) نماز بخوانند ، سلمان خود را نزدیک علی(ع) نمود و آرام گفت : این مهاجرین و انصار که الان پیدایشان شده ، من با چشم خود دیدم ،در مسجد با ابوبکر به عنوان خلیفه بیعت کردند ، هم اکنون در مسجد بلوایی به پاست یکی یکی جلو می آیند بیعت می کنند، آنهم نه با یک دست ، با دو دست بیعت می کنند!! علی (ع) رو به سلمان گفت : ای سلمان، هیچ فهمیدی اولین کسی که روی منبر پیامبر(ص) با ابوبکر ،بیعت کرد ، چه کسی بود؟ سلمان عرض کرد: نشناختمش ، فقط همین قدر می دانم که او را در سقیفه ی بنی ساعده هم دیدم و هنگاهی که بحث بالا گرفت با انصار مخاصمه می کرد تا به نتیجه ی دلخواهی برسد و اولین کسی که با او بیعت کرد مغیره بود بعد از بشیربن سعید، سپس ابو عبیده، عمربن خطاب،سالم غلام ابی حذیفه و معاذبن جبل... علی (ع) فرمودند: درباره ی اینان از تو سؤال نکردم، بگو آیا فهمیدی اولین کسی که از منبر بالا رفت و با او بیعت کرد که بود؟ سلمان گفت : عرض کردم که نفهمیدم چه کسی بود ،ولی پیرمردی سالخورده را دیدم که بر عصا تکیه کرده و گویا پیشانی اش در اثر سجده زیاد پینه بسته بود و نشان میداد در عبادت کوشاست او در حالی که گریه می کرد از منبر بالا رفت و گفت : شکر خدا قبل از مردن تو را در اینجا دیدم ،دستت را برای بیعت دراز کن ، ابوبکر دستش را جلو برد،او هم بیعت کرد و گفت :«روزی ست مانند روز آدم» و سپس از منبر پایین آمد و از مسجد خارج شد. امیرالمؤمنین فرمودند : ای سلمان، آیا او را شناختی؟ سلمان گفت : نه ! ولی از گفتارش ناراحت شدم، مثل این که مرگ پیامبر(ص) را به مسخره گرفته بود.... علی(ع) فرمود :.... دارد.... 🖊به قلم :ط_حسینی https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c 💦🌨💦🌨💦🌨💦🌨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خیمه ات را در بیابان ها زدی، آقا چرا؟ خانه ای مَحرم ندیدی، تا شوی مهمان او؟ وای بر ما پسر فاطمه را گم کردیم😭
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: منافق به آنچه مؤمنان بواسطه آن خوشبخت مى‏ شوند، ميلى ندارد، و خوشبخت سفارش به تقوا را مى‏ پذيرد هر چَند مخاطب موعظه، كس ديگرى باشد.✨
دفع استرس و اضطراب ✍ علامه طباطبایی ؛ دست بر قلب خود گذار و آیه ۳۵ سوره نور را بخوان اضطراب از شما زایل گردد 📚 روزنه‌هایی از عالم غیب ۲۱۱
‍ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ مردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه مرغی گذاشت، عقاب با بقیه جوجه‌ها از تخم بیرون آمد و با آنها بزرگ شد در تمام زندگی‌اش او همان کارهایی را انجام داد که مرغ‌ها می‌کردند برای پیدا کردن کرم‌ها و حشرات زمین را می‌کند و قدقد می‌کرد و گاهی با دست و پا زدن بسیار کمی در هوا پرواز می‌کرد سال‌ها گذشت و عقاب خیلی پیر شد روزی پرنده باعظمتی را بالای سرش بر فراز آسمان ابری دید او با شکوه تمام با یک حرکت جزئی بال‌های طلائی‌اش برخلاف جریان شدید باد پرواز می‌کرد عقاب پیر بهت زده نگاهش کرد و پرسید: این کیست؟ همسایه‌اش پاسخ داد: این یک عقاب است سلطان پرندگان او متعلق به آسمان است و ما زمینی هستیم عقاب مثل یک مرغ زندگی کرد و مثل یک مرغ مرد زیرا فکر می‌کرد یک مرغ است این ما هستیم که زندگی خودمان را می‌سازیم، نگذارید محیط اطرف شما را دچار تغییرات اساسی کند وقتی باران می‌بارد همه پرندگان به سوی پناهگاه پرواز می‌کنند بجز عقاب كه برای دور شدن از باران در بالای ابرها به پرواز درمی‌آید مشكلات برای همه وجود دارد اما طرز برخورد با آن است ﻛﻪ باعث تفاوت می‌گردد ﺩﺭ ﺯﻧﺪگی ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻋﻘﺎﺏ بلند پرواز باش
ــــــــــــ🏴ــــــــــــ☫﷽☫ــــــــــــ🏴ــــــــــــ            🦋 🦋 🏴⛳️🏴⛳️🏴⛳️🏴⛳️🏴⛳️ 📗تفسیر 📖 هـرروز انس با قرآن مجید 🥀 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🖤✧ ༅࿐✾🥀 ❀‏ موضوع ❀‏ ✍ﺩﺭ ﻧﻈﺎم ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ، ﺍﺷﻴﺎ ﺩﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺣﺮﻛﺖ ﺍﻧﺪ🗒️ 📖❀‏سوره سبأ/آیہ(۲) اَعُوذُ بِٱݪلّٰهِ مِنَ ٱݪشَیْطٰان ٱݪرَّجیٖمْ بِسْمِ ٱݪلّٰهِ ٱݪرَّحْمٰنِ ٱݪرَّحیٖم 🔺«٢» ﻳَﻌْﻠَﻢُ ﻣَﺎ ﻳَﻠِﺞُ ﻓِﻲ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَﻣَﺎ ﻳَﺨْﺮُﺝُ ﻣِﻨْﻬَﺎ ﻭَﻣَﺎ ﻳَﻨﺰِﻝُ ﻣِﻦَ ﺍﻟﺴَّﻤَﺂءِ ﻭَ ﻣَﺎ ﻳَﻌْﺮُﺝُ ﻓِﻴﻬَﺎ ﻭَﻫُﻮَ ﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢُ ﺍﻟْﻐَﻔُﻮﺭُ 🔻ﺁﻥ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﻓﺮﻭ ﻣﻲ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺁﻥ ﭼﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﭼﻪ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺎﻟﺎ ﻣﻲ ﺭﻭﺩ (ﻫﻤﻪ ﺭﺍ) ﻣﻲ ﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻭﺳﺖ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥِ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ 🥀 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🖤✧ ༅࿐✾🥀 🔍❀‏ تفسیرنور❀‏📚 ✍🏻ﻧﻜﺘﻪ ﻫﺎ:🔹 ﭘﺲ ﺍﺯ ﺫﻛﺮ ﻛﻠّﻴﺎﺕ، ﺑﻴﺎﻥ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎ ﻟﺎﺯم ﺍﺳﺖ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻛﻠﻤﻪ ﺧﺒﻴﺮ ﻛﻪ ﻛﻠﻲ ﺑﻮﺩ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﻋﻠﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻘﻞ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. «ﻭ ﻫﻮ ﺍﻟﺤﻜﻴﻢ ﺍﻟﺨﺒﻴﺮ ﻳﻌﻠﻢ ﻣﺎ ﻳﻠﺞ...» ﻣﺼﺪﺍﻕ «ﻳﻠﺞ ﻓﻲ ﺍﻟﺎﺭﺽ»، ﻭﺭﻭﺩ ﺩﺍﻧﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻙ ﻭ ﻣﺼﺪﺍﻕ «ﻳﺨﺮﺝ ﻣﻨﻬﺎ»، ﺧﺮﻭﺝ ﮔﻴﺎﻩ ﺍﺯ ﺧﺎﻙ ﻭ ﻣﺼﺪﺍﻕ «ﻳﻨﺰﻝ ﻣﻦ ﺍﻟﺴﻤﺎء»، ﻧﺰﻭﻝ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﻣﺼﺪﺍﻕ «ﻣﺎ ﻳﻌﺮﺝ ﻓﻴﻬﺎ»، ﭘﺮﻭﺍﺯ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﺗﻤﺎم ﻗﺮﺁﻥ، ﭼﻬﻞ ﻭ ﻧﻪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻛﻠﻤﻪ ﻱ «ﻏﻔﻮﺭ» ﻭ «ﺭﺣﻴﻢ» ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﻴﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺗﻤﺎم ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺍﻭﻝ «ﻏﻔﻮﺭ» ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻌﺪ «ﺭﺣﻴﻢ» ﻣﮕﺮ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ؛ ﺷﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﻱ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﻭﻝ ﺑﺨﺸﻴﺪﻩ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺭﺣﻤﺖ ﺍﻟﻬﻲ ﺭﺍ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﻛﻨﻨﺪ، ﻭﻟﻲ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ، ﺍﺻﻞ ﺗﻮﺟّﻪ ﺑﻪ ﻋﻠﻢ ﻭ ﻟﻄﻒ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﺍﻟﻬﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻐﻔﺮﺕ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻋﻤﻠﻜﺮﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺿﻤﻨﻲ ﺩﺭ ﻛﻠﻤﻪ «ﻳﻌﺮﺝ» ﻣﻄﺮﺡ ﺍﺳﺖ. «ﺍﻟﺮّﺣﻴﻢ ﺍﻟﻐﻔﻮﺭ» 📌ﭘﻴﺎم ﻫﺎ: ١- ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻟﻚ ﻫﺴﺘﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻪ ﺗﻤﺎم ﺟﺰﺋﻴّﺎﺕ ﺁﻥ ﻧﻴﺰ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺩﺍﺭﺩ. «ﻳﻌﻠﻢ ﻣﺎ ﻳﻠﺞ...» ٢- ﺩﺭ ﻧﻈﺎم ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ، ﺍﺷﻴﺎ ﺩﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺣﺮﻛﺖ ﺍﻧﺪ. «ﻳﻠﺞ، ﻳﺨﺮﺝ، ﻳﻨﺰﻝ، ﻳﻌﺮﺝ» ٣- ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻱ ﺭﺣﻤﺖ ﺍﻭ ﻧﺰﻭﻝ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ، «ﻳﻨﺰﻝ» ﻭ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻱ ﻏﻔﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻥ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺯﺷﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ. «ﺍﻟﺮﺣﻴﻢ ﺍﻟﻐﻔﻮﺭ» 🥀 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🖤✧ ༅࿐✾🥀 🔹❀‏ حدیث روز 🔹❀‏ 🕋 امام صادق عليه السلام : 🔺تَواصَلُوا وَ تَبارُّوا وَ تَراحَمُوا، وَ كُونُوا اِخْوَةً بَرَرَةً كَما اَمَرَكُمُ اللّه ُ عَزَّ وَ جَلَّ؛ 🔻با يكديگر، رفت و آمد [و ارتباط] داشته باشيد و به هم نيكى كنيد و با هم مهربان باشيد و چنان كه خداى عزوجل به شما فرمان داده است، برادرانى نيكوكار [براى هم] باشيد. 📚✍🏻كافى، ج 2، ص 175، ح 2. 🥀 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🖤✧ ༅࿐✾🥀 🗓️ امروز: یکشنبہ     ☀️١۱/شهریور/١٤٠۳/۰۶          🌙۲۷/‌صفر/١٤٤٦/۰۲           2024/09/Sep/01🌲 🥀 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🖤✧ ༅࿐✾🥀 🟢 ذکر روز 📿یا ذالجلال والاکرام(۱۰۰ مرتبه)  ای صاحب جلال و بزرگواری ذکرخاص روز یکشنبه 💠 ایاک نعبد وایاک نستعین( ۱۰۰۰ مرتبه) 🔷🔸ذکر روز یک شنبه موجب فتح و نصرت می شود. ذکر روز یکشنبه به اسم 🌹امیرالمومنین(عليه‌السلام) و 🌹حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) است. روایت شده که در این روز زیارت حضرت امیرالمؤمنین (عليه‌السلام) و زیارت حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) خوانده شود..       🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂 🤲اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَامهاو بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ  🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂 ✋🏻 سـلام میدهیم به ارباب بی کفن:🚩 🚩اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائڪَ عَلَیْڪَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِڪُمْ 🚩 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلے اولاد الحسين وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ       🥀 ‎‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧🖤✧ ༅࿐✾🥀
💎 تقویم نجومی 💎 👈 یکشنبه 👈 11 شهریور / سنبله 1403 👈27 صفر 1446 👈1 سپتامبر 2024 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 😭 خوراندن سم به امام مجتبی علیه السلام توسط جعده ملعونه " به روایتی ". ⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است: ✅خرید و فروش و معاملات. ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅دیدار با قاضی و پیگیری های قضایی. ✅آغاز به کار و کسب. ✅مطالبه حق و طلب. ✅و سفر به شهرها خوب است. 🚘مسافرت : مسافرت خوب هست. 👶مناسب زایمان و نوزاد حشر و نشر و ارتباط خوبی با مردم خواهد داشت. 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز : قمر در برج اسد است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است: ✳️عهد و پیمان گرفتن از رقیب. ✳️فصد و خون دادن. ✳️درخواست از روسا و مسئولین. ✳️و آغاز درمان و معالجات نیک است. 🔵مناسب بستن حرز برای اولین بار و نماز آن خوب است. 👩‍❤️‍👨مباشرت امشب: شب شهادت پیامبر خدا و امام مجتبی علیهما السلام.. ⚫️ اصلاح سر و صورت. طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،پشیمانی دارد. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری باعث ایمنی از ترس می شود. 😴🙄 تعبیر خواب. خوابی که (شب دو شنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 28 سوره مبارکه " قصص " است. قال ذالک بینی و بینک... و مفهوم آن این است که فرد مهمی نزد خواب بیننده بیاید. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌸زندگیتون مهدوی
📖 تقویم شیعه شمسی: یکشنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۳ شمسی میلادیSunday 01september 2024 قمری: الأحد ۲۷ صفر ۱۴۴۶ هجری قمری 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 📿 اذکار روز: 👈صد مرتبه یا ذَالجَلالِ و الاِکرام تا به فتح و نصرت برسی 🙏بارالها در فرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف تعجیل فرما و گره از مشکلات همه مردم باز کن ✅تقویم روز: 🇮🇷روز صنعت چاپ 🗓روزشمارتاریخ: ⬛️⏳۰۱روز مانده به سالروز شهادت رسول اکرم حضرت محمدمصطفی صل الله علیه و آله وسلّم(۱۱ه ق) وسالروز شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام(۵۰ه ق) ⬛️⏳۰۳روز تاسالروز شهادت حضرت امام رضا علیه السلام(۲۰۳ه ق) ◼️⏳۰۸روز تا سالروز وفات حضرت سکینه خاتون سلام الله علیها دختر امام حسین علیه السلام(۱۱۷ه ق) ⬛️⏳۱۱روز مانده به سالروز شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام و آغاز امامت حضرت ولی عصر عج (۲۶۰ه ق) 💐⏳۱۴روز تا سالروز ازدواج حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله وسلّم و حضرت خدیجه سلام الله علیها 💐⏳۱۵روز تاسالروز تولد حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله وسلّم به روایت اهل سنت(۵۳ سال قبل هجرت ) آغاز هفته وحدت 💐۲۰روز تا میلاد حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله وسلّم و روز اخلاق و مهرورزی،ولادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام(۸۳ه ق) https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀اللهم صل على محمد و آل محمد 📜 تلاوت امروز یکشنبه هدیه به محضر امیرالمومنین، حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها 💎 قرآن ص ۴۰۵ عثمان طه 💎 آیات نورانی: صوت ترتیل و ترجمه وتفسیر قرآن کریم https://eitaa.com/joinchat/1965162593Cbe8736d84c