eitaa logo
🌼 منتظران ³¹³ 🌼
181 دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
18.1هزار ویدیو
304 فایل
⸤ بسم‌رب‌الشھداء🌿'! ⸣ • . "هل‌من‌ناصرینصرنـے❔" 🌱|مۍشنوے‌رفیـق؟! امام‌زمـ؏ـانمون‌یـٰارمۍطلبـد♥️!(: ــــــ ـ🌼. ا شروط: @Shartha60 !
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجری سعودی اینترنشنال رسما داره به قدرت اطلاعاتی و امنیتی ایران اعتراف می‌کنه مجری هم هرچقدر میخواد بحث رو عوض کنه، فایده نداره 😁
4_5971822575326596179.mp3
4.7M
🎧 وظیفه حکومت دینی 🎤 حجت الاسلام عالی حسینیه امام خمینی(ره) 🤲🌷
بِنَفْسي أنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضاهی ای نعمت‌ خاصّ خدا سلام ؛ به قَلبَت سلام ؛ به چَشمَت سلام ؛ به رنج و به بغض و به صبرت سلام
💫💫 آثار و برکات اطعام حیوانات 💫💫 « رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : روزی مردی تشنه کام در حالی که عطش، او را سخت کلافه کرده بود به چاه آبی رسید. به درون چاه رفت و از آن آب نوشید و بالا آمد و سگی را دید که از شدت تشنگی زبان خود را بیرون آورده است و به خاک می مالد. مرد گفت: این سگ تشنه است. بار دیگر به درون چاه رفت و کلاه خود را پر از آب کرد، آن را به دهان گرفت و بالا آمد و سگ را آب داد. خداوند به پاس این محبت، وی را مورد مغفرت قرار داد. » [ بحار الانوار، ج۶۵ ، ذیل ح۲۴ ] « شيخ رجبعلی خیاط مي گفت: شخصی از يكی از كوچه‌های قديمیِ تهران عبور می‌كرد. ناگاه چشمش در داخل جوی به سگی افتاد كه چند بچه داشت. بچه‌ها به پستان مادر حمله می‌بردند ولی مادر از فرط گرسنگی قادر به شير دادن نبود و از اين وضع رنج می‌برد. او بلافاصله به دكان كبابی در همان كوچه رفت و چند سيخ كباب گرفت و پيش آن سگ ريخت...، در سحر همان شب خداوند متعال به آن شخص عنايتی كرد كه گفتنی نيست. ( ظاهراً آن شخص خود جناب شيخ بوده اند ) » [ کیمیای محبت، ص۲۱۳ ]
❌ وقتی دعای یک سگ این اثرات را به دنبال داره، به نظرتون دعای یک مؤمن چه معجزه ای به همراه داره؟ ❌ در کتاب « داستان دوستان » آمده است : « آیت اللّه سید محمد باقر شفتی در ایام تحصیل خود به قدری فقیر بود که غالباً لباس او از زیادیِ وصله به رنگهای مختلف جلوه می کرد. گاهی از شدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت. روزی در مدرسۀ علمیه، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند. وجه مختصری از این ناحیه به او رسید و چون مدتی بود که گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید. در مسیر بازگشت چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینۀ او افتاده و شیر می خوردند، ولی از سگ بیش از مشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف،قدرت حرکت نداشت. محمد باقر به خود خطاب کرده و گفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این سگ برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلوي آن سگ انداخت. خود سید شفتی مي گفت كه وقتی پاره های جگر را پیش سگ انداختم گویی او را طوری یافتم که سر به آسمان بلند کرد و صدايی نمود، من دریافتم که او در حق من دعا می کند. از این جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغ دویست تومان ( دورۀ قاجاريه ) برای من فرستاد و پیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت، از او بگیر و مصرف کن. من به همین سفارش عمل کردم. بعد از مدتي به قدری وضع مالیِ من خوب شد که از سود تجارتیِ آن پول، مبلغ هنگفتی به دستم آمد و با آن حدود هزار مغازه و کاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان به طور دربست خریداری نمودم که اجاره زمين هاي کشاورزیِ آن هر سال نهصد خروار برنج می شد. دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از درِ خانۀ من نان می خوردند. تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بود که من به آن سگ گرسنه نمودم و او را برخودم ترجیح دادم. » سید شفتی مسجد بزرگی را در اصفهان ساخت که معروف به مسجد سید شد که قبر سید شفتی نیز در همان مسجد قرار دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این افرادی که رفتند رای دادند به حسن روحانی ( به تفکر حسن روحانی،به امثال حسن روحانی) یک مقداری به اعتقادات سیاسی ورفتار سیاسی خودشان فکر کنند ...!!! خیلی از همونها این دوره رای هم ندادند ...!! علت اصلی مشکلات این کشور تفکر این آدمهاست تفکری که محصول خرجهای میلیارد دلاری استعمار پیر در جنگ روانی وتبلیغاتی علیه مردم ایران است...!
🔴 دعای آهوها ‏🔹 یکی از همرزمان حاج ‎قاسم سلیمانی می‌گفت در یکی از سفر‌های سردار سلیمانی در بحران داعش در عراق در زمستان، از عراق تماس گرفت. صدای تیراندازی‌ می‌آمد و شرایط جنگی بود. شهید گفت شنیده‌ام تهران برف سنگینی آمده است. آهو‌های کوه نزدیک مقر ‎سپاه حتما برای غذا پایین می‌آیند. ❇️‏ همین امروز علوفه تهیه کن و چند جا بگذار که از گرسنگی تلف نشوند. بعدازظهر مجددا زنگ زد که چه کردی؟! گفتم انجام شد اما وسط نبرد داعش چرا نگران آهو‌هایید؟ ‎حاج قاسم گفت به شدت به دعای خیر آن‌ها محتاجم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 💠به یادشهیدحاج قاسم عزیز و همرزم با وفایش حاج حسین و به یاد مادران و پدران سفرکرده شان که چنین شیرمردانی را دردامن خود پرورش دادند. روحشان شاد..🥀 اَللّھُــمَ صَّــلْ علٰـےمُحَمَّــدِﷺ وَآل مُحَمَّــدﷺ وَ؏َجْــل فَرَجَهُــم🌹 🖤🕊
🔥🔥🔥 نفرینِ گربه 🔥🔥🔥 در کتاب « در محضر صاحبدلان » به نقل از آیت الله العظمی بهاءالدینی آمده است : « اوایل حکومت رضاخان بود. او شبی از شبها وارد قم شد و در کوچه و خیابان رفت و آمد کرد و برای ارعاب مردم شهر، دو جوان را دستگیر کرد و بدون آن که کاری کرده باشند و محاکمه ای و سؤال و جوابی در میان باشد، آن دو را در مقابل چشمان مردم به قتل رسانید! بنده از این کار زشت و کشتار ناجوانمردانۀ رضا خان بسیار ناراحت شدم، ولی از این که چرا این اشخاص انتخاب شدند،در حیرت بودم. نزد خود گفتم باید حسابی در کار باشد. تحقیق کردم و از افرادی دربارة آن دو نفر پرسش کردم. گفتند: آن دو جوان روز قبل از این حادثه گربه ای را گرفته بودند و برای تفریح و خوشگذرانیِ خود و به خنده انداختن دیگران، نفت بر سر حیوان ریخته و زنده زنده آتش زده بودند و این گونه فردای آن روز به دست ظالمی دیگر، به سزای عمل خود رسیدند . » رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : زنی به جهنم رفت، برای اینکه گربه ای را بسته بود و چیزی به او نداد که بخورد و آن گربه مُرد. [ نهج الفصاحه ] 🔥🔥🔥 نفرينِ گاو 🔥🔥🔥 « روزی یک قصاب به شیخ رجبعلی خیاط مراجعه کرد و گفت: آقاجان، فرزندم در بستر مرگ افتاده و دارد مي ميرد، کاری بکنید. شیخ توجهی کردند و سپس فرمودند: تو فلان روز یک گوساله را در مقابل چشمان مادرش سر بریدی. آن گاو، تو را نفرین کرده و می گوید فرزندم را کشت، باید فرزندش بمیرد. » [ کیمیای محبت، ص۱۳۰ ] توجه: ذبح حیوان جلوی روی مادرش مکروه است، نه حرام. مکروه است و چنین آثاری دارد. اگر حرام بود چه می شد!! رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : به آنها که در زمینند رحم کن، تا آنکه در آسمان است به تو رحم کند. [ نهج الفصاحه ] رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : هر که رحم کند و گرچه نسبت به سر بریدن گنجشکی باشد، خدا در روز قیامت به او رحم خواهد کرد.[ نهج الفصاحه ]
✅حکیم امروز اسلام خامنه‌ای عزیز... ❣خداوندا ! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی. 🥀 🖤🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 🔳گریه های شهیدحاج قاسم در روضه حضرت ام البنین (س) اَللّھُــمَ صَّــلْ علٰـےمُحَمَّــدِﷺ وَآل مُحَمَّــدﷺ وَ؏َجْــل فَرَجَهُــم🌹 🕊🕊🕊
🎁پــــنــــدانـــہ ❌یک گـ📛ـناه کافیست⁉️ ✅نگوییدماهمه ی گــناهان راکه‌نداریم، بله، درست است ، ولی هر کـس لااقل یک گناهی در پرونده اش دارد!!!! 📛و همان یک گناه برای توقف وماندن او درایستگاهای الهی کافی است . 😔لازم نیست که ذنوب همه عــوالم را داشته باشد ..... ⬅️ مثلاًیک مــاشین لازم نیست همه جایش خراب شود تا بایستد.ممکن است یک سیم ازآن قطع شودو بایستد ، یا باد چرخش کم شود و بایستد ؛ 😳همان طورکه شــیـطان بایک کبرزمین خورد . 😳حضرت آدم بـا یـک حرص زمین خورد . 😳پسر آدم بـا یک بخل ذلیل شد . 😳حضرت یونس بایک شتاب ذلیل شد . 😔 متاسفانه ما که همه اینها👆را با هم داریم و احساس ندامتی هم نداریم !!!!!! ✅ باید مواظب اعمال و رفتارخودباشیم که خدای ناکرده گناه نکنیم وحتّی ازیک⬅️گـ📛ـناه➡️ کوچک❌✋هم دوری کنیم⁉️ 📚اخبات، علی صفایی حائری صفحه ۳۲
26.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ناگفته های جدید خانواده شهید محمد حسین حدادیان در رابطه با آثاروبرکات شهید واتفاقات اخیر دررابطه بامنزل قطب دراویش وبنگاه های اقتصادی دراویش. شهید محمد حسین حدادیان وسه پرسنل مظلوم ناجا در اسفند ۹۶توسط دراویش داعشی وار بشهادت رسیدن.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای رسیدن به امام زمان مواظب چشم‌هایت باش... چشـــ👁ـمی که گـناه ندید و خـداوند چه زیبـا آنهـــا را خرید... 🤲🌷
...  💢💫💢 💫💢💫 💢💫💢 دعای هفتم صحیفه سجادیه 🥀یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِهِ، وَ یا مَنْ یفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یا مَنْ یلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ. 🥀ذلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ. 🥀فهِی بِمَشِیتِک دُونَ قَوْلِک مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِک دُونَ نَهْیک مُنْزَجِرَةٌ. 🥀أنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ 🥀و قَدْ نَزَلَ بی‌ یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بی‌مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. 🥀و بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی. 🥀فلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. 🥀فصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِک، وَ اکسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی‏ مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِک مَخْرَجاً وَحِیاً. 🥀و لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک. 🥀فقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بی‌یا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بی‌ذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْک، یا ذَا العرشِ العَظیم. 💢💫💢 💫💢💫 💢💫💢
🦋﷽🦋 📝 دوست‌مون همسایه‌مون، خواهر یا برادرمون، همکارمون و .... ✖️ موفقیتی رو که ما خیلی وقته منتظرش بودیم و نشد، بدست میارن! ✖️ چیزی که ما مدتها بود تلاش می‌کردیم بخریم، اما نشد؛ می‌خرند! ✖️ سفری رو که سالهاست ما آرزوش رو داریم و نرفتیم؛ میرن! ✖️ به جایگاه اجتماعی یا موقعیتِ شغلی‌ای که آرزوی محقق نشده‌ی ما بود؛ دست پیدا می‌کنند! و ....... هزاران مثال از این جنس ... یه سؤال ؛ (در پاسخگویی به این سؤال، با خودمون صادق باشیم!) 💥 تفاوتِ خوشحالیِ واقعی ما ، در چنین مواقعی ، با زمانی که اون اتفاق برای خودمون میفتاد؛ چقـــــدره ؟ 🔺 میزان این تفاوت، میزان سلامتی قلب ما رو نشون میده! اگر قلب ما، دائماً مشغولِ اون فرد هست، و مدام به این فکر می‌کنیم، که کاش این موقعیت، برای من پیش اومده بود؛ هنـــوز تا سلامت قلب، فاصله داریم، و باید بیشتر تمرین کنیم. 🦋الّلهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وعَجّل فَرَجَهُم به حقّ مولاعلی علیه السّلام 🦋
🔴 خشم آمریکایی‌ها از شعار "مرگ بر آمریکا"ی رئیس فدراسیون کشتی ایران 🔸یورونیوز نوشت: احتمال ممنوعیت ورود علیرضا دبیر، رئیس فدراسیون کشتی ایران به آمریکا قوت گرفت. 🔸این شبکه به نقل از فاکس نیوز اعلام کرد: تیم‌های ملی کشتی آزاد ایران و آمریکا در نظر دارند مسابقه‌ای را در تاریخ 23 بهمن در تگزاس برگزار کنند. این در حالی‌است که رئیس فدراسیون کشتی ایران در گفت‌وگویی به شعار "مرگ بر آمریکا" تاکید کرده است. 🔸این در حالی است که علاوه بر اظهارات ضد آمریکایی دبیر، او گرین کارت آمریکا را دارد. 🔹گفتنی است دبیر اعلام کرده است هفت سال پیش اقامت خود را در آمریکا لغو کرده است. __ ♨️ همه‌چیز اینجا مهم است👇 🆔 @snn_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سردار قاآنی در نجف 🔹سردار قاآنی پس از زیارت مرقد مطهر امیر المومنین (ع) در نجف اشرف، به مرقد شهید صدر و مزار «ابو مهدی المهندس» رفت. @Farsna
27.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨بسمـ الله النّور✨ به امید دیدار با آقا امام زمان(عجّ) ✨ 🌱سعی کنیم هر روز بخوانیم؛؛؛ سلام عرض ادب و احترام🌹 🔸پیشکش به محضر حضرت زهرا سلام الله علیها✨ ✨اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکـــ یافاطمه الزّهراسلام الله علیها🤲🥀 التمـاس دعـا🙏 ان شاءالله وعده خداوند مهربان ظهـــورِمنجـــی محقق🤲 🖤🕊🖤🕊🖤
♦️♦️دفع بلا با زيارت عاشورا🔷🔷 آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی مؤسس حوزه علمیة قم: موقعی که در شهر سامرا مشغول تحصیل علوم دینی بودم، اهالی آن شهر به طور دسته جمعی به بیماریِ وبا مبتلا شدند و هر روز یک یا چند تن از آنان جان خود را از دست می دادند. در یکی از همان ایام هنگامی که در منزل استادم مرحوم آیت الله سید محمد فشارکی بودم و تعدادی از روحانیون و اهل علم در مجلس نشسته بودند، ناگهان مرحوم آیت الله محمدتقی شیرازی از راه رسید. آیت الله شیرازی که از نظر علمی در جایگاه آیت الله فشارکی بود، شروع کرد به صحبت کردن در مورد بیماری وبای موجود در سطح شهر و خطراتی که اهالیِ سامرا را تهدید می کند. در همان هنگام آیت الله فشارکی گفت: اگر دستوری برای حل این مشکل صادر کنم، آیا به آن عمل خواهد شد؟! سپس گفت: آیا به اینکه بنده مجتهد جامع الشرایط هستم، ایمان دارید؟! همۀ حاضرین به طور دسته جمعی گفتند: بله. گفت: بنده به شیعیان سامرا دستور می دهم که به مدت ده روز و به طور منظم زیارت عاشورا بخوانند و ثواب آن را هدیه کنند به روح نرجس خاتون، مادر امام زمان(عج) و دست به دامان او شوند تا نزد فرزندش شفاعت ما را بکند و ایشان از خداوند متعال بخواهند شفاعت این امت را بکند. بنده تضمین می کنم هر کسي كه زیارت عاشورا بخواند و این کار را بکند به بیماری وبا دچار نخواهد شد. شیعیان هم که احساس خطر می کردند فوراً اجرای این دستور را آغاز کرده و خواندن زیارت عاشورا را آغاز کردند. واقعاً هم وعدۀ آیت الله فشارکی عملی شد و مرگ و میر شیعیان به دلیل بیماریِ وبا به طور کامل متوقف شد در حالی که اهل سنت به دلیل نخواندن زیارت عاشورا همچنان جان می دادند و هر روز بر تعداد جان باختگانشان افزوده می شد. آنان از شدت خجالت در برابر شیعیان، جسد اموات خود را شبانه دفن می کردند، زیرا مرگ و میر در میان آنان نه تنها متوقف نشد بلکه روز به روز افزوده شد. تعداد اندکی از اهل سنت که از خطر بیماریِ وبا می ترسیدند و به تأثیر خواندن زیارت عاشورا ایمان آورده بودند، به زیارت حرم امامین عسکریین (علیه السلام) و مقام امام زمان (عج) رفته و در آنجا به خواندن زیارت عاشورا پرداختند و مانند شیعیان از اين بلاي خانمانسوز در امان ماندند.» { منبع: داستانهای شگفت انگیزی از زیارت عاشورا و تربت سید الشهداء(علیه السلام) } یادم زوفای اشجع الناس آید * وز چشم ترم سودۀ الماس آید آید به جهان اگر حسین دگری * هیهات برادری چو عباس آید
🔻🔻🔻امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف: چرا زیارت عاشورا نمی خوانید!؟🔻🔻🔻 ‏ سید احمد رشتی: در سال‏ هزار و دویست و هشتاد به قصد حجّ بیت اللّه‏ الحرام از رشت به تبریز آمدم و در خانۀ حاجى صفر على تاجر تبریزى منزل کردم. چون قافله‏ اى براى حجّ نیافتم متحیّر مانده بودم، تا اینکه حاجى جبّار جلودار سدة اصفهانى بار برداشت به قصد طرابوزن (نام مکانی است). من نیز از او حیوانى کرایه کردم و با او همراه شدم. وقتي به منزل اوّل رسیدیم سه نفر دیگر با ما همراه شدند و آنها عبارت بودند از؛ حاجى ملاّ باقر تبریزى حجّه فروش، حاجى سیّد حسن تاجر تبریزى و حاجى على نامى که خدمت مى‏کرد. پس به اتّفاق روانه شدیم تا رسیدیم به ارزنه الرّوم و از آنجا به طرابوزن. در یکى از منازل بین این دو شهر حاجى جبّار جلودار نزد ما آمد و گفت: این منزلى که فردا در پیش داریم بسیار مخوف و وحشتناک است، امشب کمى زودتر بار کُنید تا همراه قافله‏ هاى دیگر باشید. پس ما تقریباً دو ساعت و نیم یا سه ساعت به صبح مانده به اتّفاق حرکت کردیم، به اندازۀ نیم تا سه ربع فرسخ از منزل خود دور شده بودیم که هوا تاریک شد و برف سنگینى شروع به باریدن کرد و به همین علّت هر کدام از رفقا سر خود را پوشانیدند و مرکب خود را تند راندند. من نیز هر چه کردم که با آنها بروم ممکن نشد، تا اینکه آنها رفتند و من تنها ماندم و آنها را گُم کردم. از اسب خود پیاده شدم و در کنار جاده نشستم. بسیار مضطرب و نگران بودم، چون قریب ششصد تومان براى مخارجم همراه داشتم. بعد از تأمّل و تفکّر زیاد تصمیم گرفتم که در همان مکان بمانم تا صبح شود و سپس یا به منزل قبلى برگردم و یا از آنجا چند محافظ اجیر کنم و به قافله ملحق شوم. در این فکر بودم که ناگاه دیدم در مقابلم باغى است و در آن باغ باغبانى بیلى در دست دارد که با آن به درختان می زند تا برف هاى درختان بریزد. سپس او پیش آمد و با کمى فاصله ایستاد و به من فرمود: تو کیستى؟ عرض کردم: رفقایم رفته‏ اند و من مانده‏ ام و راه را گم کرده‏ ام. به زبان فارسى به من فرمودند: نافله (نماز شب) بخوان تا راه را پیدا کنى. من مشغول خواندن نافله شدم، پس از فارغ شدن از نافله و تهجّد بار دیگر آمد و فرمودند: نرفتى؟ گفتم: واللّه راه را نمی دانم. فرمودند: جامعه بخوان تا راه را پیدا کنى، (سیّد احمد رشتى گوید من زیارت جامعه را حفظ نبودم و هنوز هم حفظ نیستم) امّا با دستور ایشان از جاى برخاستم و تمام جامعه را از حفظ خواندم. وقتى تمام شد بار دیگر آمدند و فرمودند: نرفتى؟ من بى‏ اختیار شروع کردم به گریه کردن و گفتم: هنوز نرفته ‏ام، راه را بلد نیستم. فرمودند: عاشورا را بخوان، (و من زیارت عاشورا را نیز حفظ نبودم و تا کنون نیز حفظ نیستم) امّا بلند شدم و از حفظ مشغول خواندن زیارت عاشورا و علقمه شدم. بار دیگر آمدند و فرمودند: نرفتى؟ گفتم: نه نرفتم. فرمودند: اکنون تو را به قافله مى‏رسانم. سپس رفت و اُلاغى آورد و سوار شد و بیل خود را به دوش گرفت و فرمودند: پشت سر من بر اُلاغ من سوار شو (و عنان اسبت را بگیر تا همراه ما بیاید) من سوار شدم و عنان اسبم را کشیدم، امّا اسب حرکت نمى‏ کرد. فرمودند: عنان را به من بده، سپس بیل را به دوش چپ گذاشت و عنان اسب را با دست راست گرفت. اسب کاملاً رام شد و حرکت کرد، همان طور که سوار بر اُلاغ بودیم دستش را به زانوى من گذاشت و فرمودند: شما چرا نافله نمى‏ خوانید؟ نافله، نافله، نافله. و سه مرتبه این سخن را تکرار فرمودند، و بار دیگر فرمودند: شما چرا عاشورا نمى‏خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا. و این سخن را نیز سه مرتبه تکرار فرمودند و بعد از آن گفتند: شما چرا جامعه نمی خوانید؟جامعه، جامعه، جامعه. ناگاه برگشتند و فرمودند: این هم رفقایت. دیدم آنها بر لب نهر آبى فرود آمده بودند و مشغول وضو ساختن براى نماز صبح بودند. من از اُلاغ پايین آمدم و خواستم سوار بر اسب شوم نتوانستم، پس آن جناب پیاده شد و مرا بر اسب سوار نمود و سر اسب را به طرف رفقایم (و پشت به خودش) برگردانید. من در این حال به فکر افتادم که این شخص چه کسى بود که به زبان فارسى صحبت می کرد؟در حالى که در این نواحى زبانى جز ترکى و مذهبى جز مسیحى غالباً وجود ندارد و چگونه با این سرعت مرا به رفقایم رسانید!؟ پس چون برگشتم و پشت سرم را نگاه کردم احدى را ندیدم و اثرى از او پیدا نبود. و آن شخص کسی نبود جز حضرت ولیعصر(عج). » ( منبع: مفاتیح الجنان )
🌟🌟هر روز زيارت عاشورا مي خواند🌟🌟 حاج محمد على يزدى: مردى فاضل و صالح که همیشه در اصلاح آخرت خود بود همسايه اى داشت كه دوران خردسالى را نزد معلم و با هم گذرانده بودند و در بزرگى گمركچى شده بود. پس از مرگ، او را در انگورستان كه نزديك منزل آن مرد صالح بود به خاك سپردند. بيش از يك ماه از مرگ گمركچى نگذشته بود كه مرد صالحی او را در خواب مى بيند كه او حال خوشى دارد و از نعمتهاى الهى بر خوردار است. نزد او مى رود و مى گويد: من از آغاز و انجام و درون و بيرون تو باخبرم. تو كسى نبودى كه درونت خوب باشد و كار زشتت حمل بر صحت شود. نه تقيه و نه ضرورتى ايجاب مى كرد كه بدان شغل اشتغال ورزى و نه ستمديده اى را يارى رساندى، كارَت عذاب آور بود و بس، پس از كجا به اين مقام رسيدى!؟ گفت: آرى، چنان است كه گفتى، من از لحظۀ مرگ تا ديروز در سخت ترين عذاب بودم، اما روز قبل همسر استاد اشرف آهنگر از دنيا رفته و در اينجا به خاكش سپردند (اشاره به جايى كرده كه پنجاه قدم از گورش دورتر بوده است)، ديشب سه مرتبه امام حسين (علیه السلام) به ديدنش آمدند. بار سوم فرمودند: عذاب را از اين گورستان بر دارند، لذا من در نعمت و آسايش قرار گرفتم. آن مرد صالح از خواب بيدار شده و در بازار آهنگران به جستجوى استاد اشرف مى رود، او را يافته و از حال همسرش مى پرسد. استاد اشرف مى گويد:ديروز از دنيا رفته و در فلان مكان به خاكش سپرديم. مرد صالح مى پرسد: به زيارت امام حسين (علیه السلام) رفته بود؟ استاد مى گويد: نه. مى پرسد:ذكر مصيبت او مى كرد؟ جواب مى دهد: نه. سؤال می كند: روضه خوانى داشت؟ مى گويد:نه، از اين سؤالات چه مقصودى دارى!؟ مرد صالح خوابش را نقل مى كند و مى گويد كه مى خواهم بدانم ميان او و امام حسين (علیه السلام) چه رابطه اى بوده؟ استاد اشرف پاسخ مى دهد: هر روز زيارت عاشورا مى خواند.» { هفتاد و دو داستان از شفاعت امام حسین (علیه السلام)، ص۱۱۲}
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋﷽🦋 💠 امام زمان "عجّل الله تعالی فرجه الشّریف" به گذشته ی تو کاری نداره. وقتی تصمیم میگیری شما بهش ملحق بشی و بری تو چادرش اصلا با گذشته تو کاری نداره. همونطوری که با گذشته ی حُـر کاری نداشتند. الان تو چادر منی، پس بامنی ✅ باگذشته دیگه کاری نیست. [پدر مهربانمون خودشون فرمودند: شیعیان ما واسم دعا کنند تا امر ظهور تحقق پیدا کنه😍] پس بیایم همه هرطوری شده آقا مون رو یاد کنیم؛ حتی با یک سلام و صلوات🌹♥️ من_امام_زمانی_ام 🤲 🦋الّلهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّـد وَآلِ مُحَمَّد وعَجّــــل فَرَجَهُـــــم بـحقّ مولاعلـــی علیـه السّلام 🦋
🔻🔻 ابی عبدالله(علیه السلام)به صاحبان قبور اطراف آن زن هم خلعت بخشیدند 🔻🔻 حجت السلام و المسلمین حاج حسین نظام الدینی اصفهانی: روزی منزل حاج عبدالغفور بودم. یکی از رفقاي ایشان، به نام حاج سید یحیی مشهور به پنبه کار،گفت: برادرم را که مدتی بود فوت نموده در خواب دیدم با وضع و لباس خوبی که موجب شگفت بود. گفتم: داداش دیگر آن دنیا کلاه چه کسی را برداشتی؟ گفت:کلاه کسی را برنداشتم. گفتم: من تو را می شناسم، این لباس و این موقعیت از آن تو نیست. گفت: آری، دیشب شب اول قبر مادر قبرکن بود. آقا سیدالشهداء(علیه السلام) به دیدن آن زن تشریف آوردند و فرمودندكه به کسانی که اطراف آن قبر بودند خلعت ببخشند و من هم از آن عنایات بهره مند شدم. بدین جهت از دیشب وضع و حال ما خوب و این لباس فاخر را پوشیده ام. از خواب بیدار شدم، نزدیک اذان صبح بود. کارهای خود را انجام داده و به تخت فولاد اصفهان برای تحقیقات سر قبر برادرم رفتم. بعضی قرآن خوان ها کنار قبری قرآن می خواندند، از قبرهای تازه پرسش کردم، قبر مادر قبرکن را معرفی کردند. گفتم: کی دفن شده؟ گفتند: دیشب شب اول قبر او بوده است. متوجه شدم تاریخ دفن با گفتة برادرم در خواب مطابق است. به همین دلیل رفتم نزد آقای قبر کن در تکیۀ مرحوم آیت الله آقا میرزا ابوالمعالی (استاد آیت الله العظمی بروجردی و صاحب کرامات عجیبه ) که محاذیِ قبر آن زن بود، احوالپرسی نمودم و از فوت مادرش سؤال کردم. گفت: دیشب شب اول قبر او بود. گفتم: روضه خوانی می کرد؟ روضه خوان بود؟ کربلا مشرف شده بود؟ گفت:خیر. گفت: این پرسش ها برای چیست؟ خواب خود را گفتم. گفت: هر روز زیارت عاشورا می خواند.» ( منبع: کتاب حديث خوبان )
شادی ارواح طیبه ی شهدا علی الخصوص : 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🍃🌹زندگینامه شهید سید مجتبی میرلوحی🌹🍃 🍃🌹شهید نواب صفوی سال ۱۳۰۳ شمسی در محله خانی‌آباد و در خانواده‌ای روحانی دیده به جهان گشود. پدرش جواد میرلوحی به دنبال صدور قانون «لباسهای متحدالشکل» در سال ۱۳۱۴ لباس روحانیت از تن بیرون کرد و به عنوان وکیل دعاوی دادگستری مشغول به خدمت شد، اما پس از چندی در پی یک مشاجره سخت، سیلی محکمی به صورت علی‌اکبر داور وزیر عدلیه وقت زد که نتیجه آن گذران محکومیت سه ساله در زندان بود. او چندی پس از گذراندن دوره محکومیت و آزادی از زندان درگذشت. طی این سه سال محمود نواب میرلوحی، از بستگان نزدیک مجتبی، عهده‌دار سرپرستی وی بود. 🍃🌹مجتبی در ۷ سالگی وارد دبستان حکیم نظامی شد و سپس در مدرسه صنعتی آلمانی‌ها به تحصیل ادامه داد و در سال ۱۳۱۹ در همان مدرسه تظاهراتی بر ضد کشف حجاب به راه انداخت. او همزمان در یکی از مساجد خانی‌آباد به فراگیری دروس دینی نیز مشغول شد و پس از خروج رضاخان از کشور به فعالیتهای سیاسی روی آورد. سخنرانی وی علیه دولت قوام‌السلطنه در ۱۷ آذر ۱۳۲۱ در حالی که ۱۸ سال بیش نداشت اولین مبارزه وی علیه حکومت پهلوی محسوب می‌شد. در پی این سخنرانی و تهییج دانش‌آموزان دیگر مدارس و همراهی عده‌ای از مردم ناراضی، تظاهراتی در مقابل مجلس شورای ملی علیه قوام برگزار شد که با مداخله و تیراندازی پلیس، دو نفر کشته شدند. 🍃🌹در ۱۳۲۲ مجتبی به استخدام شرکت نفت درآمد و پس از مدت کوتاهی به آبادان منتقل شد. مدتی بعد برخورد شدیدی از سوی یکی از متخصصین انگلیسی شرکت نفت با یکی از کارگران صورت گرفت که به دنبال آن، نواب کارگران را به اعتراض و اجرای قصاص دعوت کرد.با دخالت پلیس و نیروهای نظامی، اعتراضات سرکوب شد. نواب نیز فرار کرده و شبانه به وسیله قایق از آبادان به سوی بصره و سپس نجف روانه شد. او برای امرار معاش به ساخت و فروش عطر روی آورد. 🍃🌹 مجتبی در مدرسه «قوام» نجف اقامت گزید و از همان روزهای نخست، دوستی و رابطه نزدیکی با علامه امینی ـ که در یکی از حجره‌های فوقانی مدرسه، کتابخانه‌ای تأسیس کرده و در حال تألیف اثر مشهور خود الغدیر بود، برقرار کرد. وی فقه و اصول و تفسیر را از استادانی چون عبدالحسین امینی، حسین قمی و آقا شیخ محمد تهرانی آموخت. 🍃🌹فداییان اسلام در اعتراض به پیوستن ایران به پیمان بغداد، حسین علاء نخست‌وزیر وقت را در آستانه سفر به بغداد جهت شرکت در اجلاس این پیمان در روز ۲۵ آبان ۱۳۳۴ توسط مظفر ذوالقدر ترور کردند، اما وی جان سالم به در برد و ضارب دستگیر شد و به دنبال آن نواب صفوی و دیگر اعضای مؤثر فدائیان در اول آذر آن سال بازداشت گردیدند. آنان تحت شکنجه‌های شدید قرار گرفتند و در دی همان سال در دادگاهی نظامی محاکمه شدند. سرانجام پس از چند جلسه، دادگاه، نواب صفوی به همراه مظفر ذوالقدر، خلیل طهماسبی و محمد واحدی به اعدام محکوم شد. حکم دادگاه در بامداد ۲۷ دی ۱۳۳۴ به اجرا درآمد. پیکر آنها را در مسگرآباد تهران به خاک سپردند.🌹🍃