🔴 ظهور ناگهانی منجی در کتاب مقدس
🌕 حضرت عیسی علیه السلام:
آماده باشید! زیرا در ساعتی که گمان نمیبرید پسر انسان میآید.
📘انجیل لوقا، ص۱۱۶ باب۱۲، آیه۴
✅ مستر جیمز هاکس، محقق و عالم مشهور مسیحی میگوید: از 80 بار لفظ «پسر انسان» در عهد جدید فقط 30 مورد آن با مسیح قابل تطبیق میباشد؛ و 50 مورد دیگر به فردی اشاره دارد که مسیح به همراه او خواهد آمد.
📘قاموس کتاب مقدس، تألیف مستر جیمز هاکس، ص۲۱۹
#سلام_امام_زمانم
ما عاشق بے قرار یاریم همہ
بر درد فراق او دچاریم همہ
از پاے بہ جان او نخواهیم نشسٺ
تا سر بہ قدومش بسپاریم همہ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔴 ترسناکتر و خطرناکتر از دجّال کیست؟
🌕 به نقل از ابوذر رحمة الله علیه آمده است: که روزی با رسول خدا صلی الله علیه و آله راه میرفتم که فرمودند: برای امتم از غیر دجّال بیشتر میترسم؛ عرض کردم: ای رسول خدا! از چه امری بیش از دجّال بر امّت بیمناکید؟ فرمودند: امامان گمراهکننده.
قَالَ سَمِعْتُ أَبَا ذَرٍّ يَقُولُ كُنْتُ مُخَاصِرَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِه يَوْمًا إِلَى مَنْزِلِهِ فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ غَيْرُ الدَّجَّالِ أَخْوَفُ عَلَى أُمَّتِي قُلْتُ يَا رَسُولَ اللهِ أَيُّ شَيْءٍ أَخْوَفُ عَلَى أُمَّتِكَ مِنَ الدَّجَّالِ قَالَ الْأَئِمَّةَ الْمُضِلِّينَ
📘منتخب الاثر، ج ۳، ص ۱۰۸
✅ در حقیقت خطر اصلی و ترس بزرگ برای امّت پیامبر، امامان گمراهیِ پلاستیکی هستند؛ نه دجّال! کسانی کــــــــه بر مسند خلافت و جایگاه برحق ولی معصوم و حجّت خداوند تکیه میزنند؛ و حتی القاب حضرات معصومین علیهم السلام هم به نفع خودشان مصادره و سرقت کردهاند؛ و فتنهٔشان تا ظهور امام مهدی عجل الله فرجه، پیوسته ادامه دارد...
«ماه صَفَر»
🔹 *هر گاه خداوند بخواهد خاندان محمّد (ص) را چیره گرداند، جنگ را از صَفر تا صَفر پیش میاندازد، و آن رویداد در آستانۀ قیام مهدی (عج) است.*
📚 الصراط المستقیم، ج 2، ص 285
✍️ صَفر دومین ماه از ماه های دوازده گانۀ سال هجری قمری است، و از روایات اسلامی بیانگر رویداد های آخرالزمان بهره گرفته میشود که بی گمان، هر گاه خدای متعال بخواهد امام مهدی (عج) را بر جهانیان چیره کند، میان آنان، به ویژه در خاورمیانه، جنگ هایی خونین و آشوب هایی فراگیر را در یک سال، پیش میاندازد که از صَفر پیش از قیام امام آغاز، و در محرّم سال قیامش و یا مدتی بعد از آن، پایان داده می شوند.
🔺 *و چنین می نماید که آغاز جنبش های «اصهب مروانی» و ابقع در عراق و «اعرج کندی» در لیبی و عثمان سفیانی در شام، همان آغاز آشوب ها و جنگ هایی باشند که در این بازۀ زمانی «ماه های رجب و صَفَر» روی می دهند، و خداوند داناتر است.*
🔸 شایان یادآوری است که بی گمان، ماه صَفر در روزگار نادانی عربها، به بدشگونی شناخته شده بود، و عربها باور داشتند که صَفر ماه فرود آمدن ناشادمانیها و ناخوشی هاست.
#ماه_صفر #صفر
#جنگ_یکساله
🔴 داستان بسیاااار زیبای "مقبل کاشانی"
مقبل کاشانی، شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن یک عده از افراد بر میگردن کاشان یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن.
اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری، از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده؛ دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت با خودش میگفت همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه در گلپایگان ماند تا اینکه شب عاشورا شد، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد ...
همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید، مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد؛ خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن ...
مقبل میگه: با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند.
یکی گفت: درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) و خدیجه کبری(سلام الله علیها ) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند؛ چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت.
پرسیدم: توکیستی؟
گفت : من از فرشتگان حافّین هستم، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم.
در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود، از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم.
گفت: پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (علیه السلام )آمده اند.
مقبل میگه، حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود: بروید به محتشم بگویید بیاید.
ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد.
حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند، که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت حضرت میفرمود، برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود.
حضرت فرمود: ای محتشم امشب شب عاشوراست، از آن اشعار جانسوزت بخوان
و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش:
کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
اینجا بود که، صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد ...
حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود: ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند.
سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان محتشم ادامه داد:
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که، گویی صدای گریه به عرش میرسید.
محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود: باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده
محتشم در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت، فریاد کنان صدا زد یا رسول الله(ص):
این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند و ملائکه محتشم را ساکت میکردند، محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد.
پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) عبای خود را بر دوش محتشم انداخت ...
مقبل میگوید؛ من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان.
هر چه انتظار کشیدم نفرمود، مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند: ای مقبل، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود: به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند.
مقبل گوید؛ رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم ) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم، مقام محتشم از من خیلی بالاتر است.
شروع کردم به خواندن اشعارم:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت
هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب واژه گون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد
تا این اشعار را خواندم، حوریه ای آمد و گفت: مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها غش کرد.
مقبل گوید؛ از منبر فرود آمدم و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) صله چیزی به من عطا نفرمود، ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد: ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد.
مقبل گوید؛ در این حال از خواب بیدار شدم.
فردای آن روزقافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند ...
📚وقایع الایام 58
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴سکانسی از مختارنامه برای مقتدی صدر و این روزهای عراق
16.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 #حکومت های قبل از #ظهور امام زمان عج ازدیدگاه امام #خمینی ره #رهبرانقلاب وشیخ محمود حلبی
ایا هر حکومتی قبل از ظهور کفر است؟
#پاسخ_به_شبهات
✍ وقتی سرنوشت مقتدا صدر و موضع گیری هایش را مرور می کنم بیشتر مرا یاد ابراهیم بن مالک اشتر در سریال مختار می اندازند.
شهرتش را بیشتر مدیون پدرش است و به همین خاطر پیروان زیادی دارد.
شخصیتی که در ظاهر محکم است، اما در واقع حیران و سرگردان است و مواضع بجایی ندارد. می خواهد مومن و متدین باشد، اما درست و غلط را تشخیص نمی دهد. به همین خاطر یکبار به لشکر مختار می پیوندد، یک بار به مختار شک می کند و یکبار به لشکر زبیریان می پیوندد. آنقدر درگیر شک و تردید است که به موقع به مقصد نمی رسد. به راحتی بازیچه ی نفوذی ها قرار می گیرد.
مقتدی صدر عدالت طلبی ست که جلوی پای خودش را می بیند و دورنگر نیست. نتیجه ی این کارش را خودش به عینه دید و پشیمان شد و حتی گفت که دیگر تظاهرات مسالمت آمیز را هم نمی خواهد. حرف از مبارزه ی با فساد و برپایی عدالت زد، اما در پس آن ناامنی و جنگ و کشتار بود. فهمید که امنیت بر عدالت مقدم است.
اگر امنیت نباشد، عدالت اجرا شدنی نیست. نه اینکه اجرا شدنی نیست، بلکه حرف از عدالت خنده دار می شود. کشوری که در خون میغلتد را چه به عدالت؟
حواس مان باشد که عدالت طلبی خوب است اما نه هر عدالت طلبی. بعضی ها از عدالتخواهی خواسته ی به حقی دارند، اما مسیرشان اشتباه است. برخی ها هم که با این شعار عمدا میخواهند کشور را به آن مسیر اشتباه بکشانند.
مراقب این جاهلان و خائنان باشیم.
🎆در بغل کشیدن سیّد بحرالعلوم توسّط #امام_زمان (علیه السلام):
عالم بزرگوار آخوند ملا زین العابدین سلماسی می گوید: «در مجلس پرفایده سیّد بحر العلوم حاضر بودم که شخصی از ایشان سؤال کرد از مکان دیدار روی نورانی امام عصر (علیه السلام) در غیبت کبری.
در دست علاّمه بحرالعلوم قلیان بود ومشغول کشیدن بود. از سؤال آن شخص ساکت شد وسر را به زیر انداخت وخود را مخاطب کرد وآهسته چیزی فرمود ومن می شنیدم که می گفت: «چه بگویم در جواب او در حالی که آن حضرت مرا در بغل کشید وبه سینه خود چسبانید در حالی که آورده اند که اگر کسی حضرت را مشاهده نمود ردّ نماید وکسی را مطلع نکند». واین سخن را چند مرتبه تکرار کرد.
سپس در جواب سؤال کننده فرمود: «از امامان معصوم(ع) روایت شده که کسی که ادّعای دیدن امام زمان (علیه السلام) را بکند ردّ شده است».
وبه همین دو کلمه قناعت کرده وبه آن چیزی که می فرموده اشاره ای نکرد.
همچنین مرحوم میرزا ابوالقاسم قمی می گوید: «من با علاّمه بحرالعلوم به درس آقا باقر بهبهانی می رفتیم وبا او درسها را مباحثه می کردیم وغالباً من درسها را برای سیّد بحرالعلوم تقریر می نمودم، تا اینکه من به ایران آمدم.
پس از مدّتی بین علماء ودانشمندان شیعه، سیّد بحرالعلوم به عظمت وعلم معروف شد.
من تعجّب می کردم وبا خود می گفتم: «او که این استعداد را نداشت، چطور به این عظمت رسید؟!»
تا آنکه موفّق به زیارت عتبات عالیات عراق شدم. در نجف اشرف سیّد بحرالعلوم را دیدم. در آن مجلس مسأله ای عنوان شد، دیدم جدّاً او دریای موّاجی است که باید حقیقتاً او را بحرالعلوم نامید.
روزی در خلوت از او سؤال کردم: «آقا! ما که با هم بودیم، آن وقتها شما این مرتبه از استعداد وعلم را نداشتید بلکه از من در درسها استفاده می کردید، حالا بحمدالله می بینیم، در علم ودانش فوق العاده اید».
ایشان فرمود: «میرزا ابوالقاسم! جواب سؤال شما از اسرار است! ولی به تو می گویم، امّا از تو تقاضا دارم، که تا من زنده ام، به کسی نگوئید».
من قبول کردم، ابتدا اجمالاً فرمود: «چگونه این طور نباشد وحال آن که حضرت ولیّ عصر (ارواحنا فداه) مرا شبی در مسجد کوفه به سینه خود چسبانیده.
گفتم: «چگونه خدمت آن حضرت رسیدید؟»
فرمود: «شبی به مسجد کوفه رفته بودم، دیدم آقایم حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) مشغول عبادت است. ایستادم وسلام کردم، جوابم را مرحمت فرمود ودستور دادند، که پیش بروم! من مقداری جلو رفتم، ولی ادب کردم، زیاد جلو نرفتم. فرمودند: «جلوتر بیا». پس چند قدمی نزدیکتر رفتم، باز هم فرمودند: «جلوتر بیا».
من نزدیک شدم، تا آنکه آغوش مهر گشود ومرا در بغل گرفت وبه سینه مبارکش چسباند. در اینجا آنچه خدا خواست به این قلب وسینه سرازیر شود، سرازیر شد».
📗نجم الثّاقب – ملاقات با امام زمان (علیه السلام)
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🏴
✅ کمک و عنایت آیتالله ناصری به یک مسیحی!
🖌اسلام، دین شفقت و مهربانی به همه انسانهاست، مگر به دشمنان معاند در حال جنگ. به فرموده نبی مکرم اسلام (ص):
اَلْخَلْقُ عِيَالُ اَللَّهِ فَأَحَبُّ اَلْخَلْقِ إِلَى اَللَّهِ مَنْ نَفَعَ عِيَالَ اَللَّهِ وَ أَدْخَلَ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ سُرُوراً (الکافی، ج۲ ص۱۶۴)
«خلق خدا (انسانها) عيال او (عضو خانواده خدا) هستند، و محبوبترين مردم نزد خدا كسى است كه به عيال او سود رساند و براى اعضای خانواده سرور و شادى فراهم آورد.»