وفات حضرت سکینه علیها السلام
دختر امام حسین علیه السلام
سکینه همسر عبدالله اکبر، فرزند امام حسن و پسر عموی اوست که در روز عاشورا همراه امام حسین علیه السلام به شهادت رسید. از زمان ولادت حضرت سکینه علیها السلام اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما با توجه به فرمایش امام حسین علیه السلام خطاب به وی که فرمود: «تو بهترین بانوانی!» در می یابیم که وی در کربلا بانویی رشیده بوده و بین ده تا سیزده سال، سن داشته است.
آن حضرت حدود هفتاد سال عمر کرد و در سال 117 ق. در مدینه و بنابر قولی در راه حجّ عمره از دنیا رفت.
امام در توصیفش می فرماید:
غالب (اوقات) بر سکینه چنین است که با تمام وجود محو جمال ازلی است. ایّامش غرق در عبادت و راز و نیاز با پروردگار سپری می گردد
روزهای جمعه، خالد بن عبدالملک، بر بالای منبر می رفت و به بدگویی از علی علیه السلام می پرداخت؛ این خبر به حضرت سکینه علیها السلام رسید، وی همراه خدمتگزارانش نزد خالد می آمد و در مقابلش ایستاده و او را سبّ و لعن می کرد.
نگهبانان خالد جرأت آزار رساندن به سکینه را نداشتند؛ اما همراهانش را اذیّت کرده و آسیب می رساندند. در مجلسی که مروان، امیرمؤمنان علیه السلام را سب نمود، با شهامت، او و اجدادش را لعنت کرد. دختر عثمان که در جلسه حاضر بود، رو به سکینه کرد و گفت: من دختر شهیدم! سکینه علیها السلام سکوت کرد و آنگاه که مؤذّن صدا به اذان بلند کرد و به عبارت: «اشهد انّ محمّداً رسول الله» رسید، خطاب به دختر عثمان فرمود: این، پدر من است یا پدر تو؟ دختر عثمان شرمسار گشت و گفت: «لافخر علیکم ابداً؛ من دیگر هرگز به شما فخر نخواهم کرد.»
#حضرت_سکینه #امام_حسین #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
5.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨مقدماتی جامجهانی 2022
🔸تساوی ایران و کره جنوبی
ایران 1️⃣ 1️⃣کره جنوبی
⚽️گل کره جنوبی به ایران در دقیقه ۴۷ توسط سون
⚽️گل ایران به کره جنوبی در دقیقه ۷۶ توسط علیرضا جهانبخش
@montazeran60
⭕️ میبینید برادران و خواهران؟
اصل و اساسِ دعوای اموی و علوی روی همین ادعاست...
👤 علی بیطرفان🙋♂️
@montazeran60
روزنامه راه مردم :
#واکسن_اجباری یعنی #قتل_عمد
▪️هنگامی که شخص سالمی را #مجبور به تزریق واکسن نماییم و او را تهدید به محرومیت از خدمات اجتماعی نماییم و آن شخص واکسن تزریق نماید سپس از عوارض واکسن #فوت نماید قطعا این اجبار به تزریق، قتل عمد حساب میشود.
@montazeran60
4_5893350018135362145.mp3
16.66M
🔴 تحلیل متفاوت از چرایی دریافت #واکسن برکت توسط رهبر معظم انقلاب
🎙 #ایمان_اکبرآبادی
📌 [ تهیه شده در جنبش فرهنگی و سیاسی منادی زمان ]
📝 در این پادکست صوتی ' تحلیلی متفاوت از ابعاد دیگر دریافت واکسن برکت توسط رهبر انقلاب را متوجه خواهید شد.
#خنثی_سازی_فتنه
@montazeran60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک تیم درمانی متشکل از پزشکان حاذق درطب نوین و طب سنتی که از ابتدای کرونا تا الان بالای ۴۷۵۰نفر بیمار بدحال و بستری شده کرونایی رو در سطح کشور درمان قطعی کرده بدون یک نفر فوتی...
متاسفانه خیلی از مسئولین چه در دولت قبل چه فعلی برای درمان کرونا به این گروه مراجعه داشتند و همگی قول دادند که درصورت بهبود کمک کنند موانع برای درمان آحاد مردم برداشته بشه ولی بعداز بهبودی دچار آلزایمر شدید شدند...
واقعا باعث تاسف هست
@montazeran60
💥من امام او نیستم 💥
در کتاب « داستانهای شگفت انگیزی از قبر و اجساد سالم » به نقل ازعلامه سید محمد حسین طباطبايی صاحب تفسیر المیزان آمده است : « آیت الله قاضی میگفتند:در نجف اشرف در نزدیكیِ منزل ما، مادر یكی از دخترهای اَفَنْدیها ( سنیهای دولت عثمانی ) فوت كرد. این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه میكرد و جداً ناراحت بود و با تشییع كنندگان تا كنار قبر مادر آمد و آن قدر گریه و ناله كرد كه همه حاضران به گریه افتادند. هنگامی كه جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد می زد كه من از مادرم جدا نمیشوم. هر چه خواستند او را آرام كنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا كنند، ممكن است جانش به خطر بیفتد. سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاك انباشته نكنند و فقط روی قبر را با تختهای بپوشانند و دریچهای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید. دختر در شب اول قبر، كنار مادر خوابید. فردا آمدند و سرپوش را برداشتند . دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است. پرسیدند چرا این طور شدهای!؟ در پاسخ گفت: شب كنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم،ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد. آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد مادرم شدند و او جواب میداد. سؤال از توحید نمودند، جواب درست داد، سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد كه پیامبر من محمد بن عبدالله ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است. تا این كه پرسیدند: امام تو كیست؟ آن مرد محترم كه در وسط ایستاده بود گفت: « لَسْتُ لَها بِاِمامِ؛من امام او نیستم » در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند كه آتش آن به سوی آسمان زبانه میكشید. من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع درآمدم و همۀ موهای سرم سفید شدند. مرحوم قاضی میفرمودند: چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند، تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند. زیرا این واقعه با مذهب تشیع، تطبیق میكرد و آن شخصی كه همراه با فرشتگان بوده و گفته بود من امام آن زن نیستم، حضرت علی ( علیه السلام ) بودهاند و خود آن دختر، جلوتر از آنها به مذهب تشیع، اعتقاد پیدا كرد. »
شايد که کمي سوز به آهت بدهند * در دهر کمي حشمت و جاهت بدهند
اما دگر اين امر محال است، محال * بي حب علي، بهشت راهت بدهند