eitaa logo
🌼 منتظران ³¹³ 🌼
181 دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
18.1هزار ویدیو
304 فایل
⸤ بسم‌رب‌الشھداء🌿'! ⸣ • . "هل‌من‌ناصرینصرنـے❔" 🌱|مۍشنوے‌رفیـق؟! امام‌زمـ؏ـانمون‌یـٰارمۍطلبـد♥️!(: ــــــ ـ🌼. ا شروط: @Shartha60 !
مشاهده در ایتا
دانلود
11.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا انتها تماشا کنید صحبتهای عجیب و جنجالی پناهیان درباره واکسن انتقاد شدید پناهیان از صدا و سیما جنجال به پا کرد 😳 میگه خودم واکسن زدم اماااااا به نظرشما واکسن باید اجباری بشه؟ @montazeran60
از وزیر بهداشتی که به نمکی بگه شهید زنده به طب اسلامی ها بگه فرقه ی بهایی انتظاری بیشتر از همین نسل کشی نباید داشت @montazeran60
🍃 مدح حضرت امام جعفر صادق سلام‌الله‌علیه ای كوی تو، كعبۀ خلایق‏ طالع ز رخ تو، صبح صادق ای پایۀ منبرت فراتر از کرسی هفت چرخ اختر تا نام ز ماه و مهر بوده است خاک در تو سپهر بوده است گفته‏ است خرد، بس آفرینت صدها چو "هشام"، خوشه‌چینت گردش ز فلک، اشاره از تو استاد خرد، "زُراره" از تو چون "مؤمن طاق" از تو آموخت‏ لب بر لب هرچه مدعی دوخت اندیشه هرآنچه بود مُجْمل‏ بشنید مفصّل از "مُفَضّل" گر طالع "بخْتری" خجسته‏ است‏ در حلقۀ درس تو نشسته ا‏ست‏ كی مكتب تو، نظیر دارد؟ صدها چو "ابوبصیر" دارد تا مشعل علم، "جابر" افروخت‏ بس نكته، خرد كه از وی آموخت‏ شد شهره به دهر، مذهب تو "حمران" و "اَبان" و مكتب تو فانی نه، كه جاودانه‌ای تو دریایی و بیكرانه‏‌ای تو ای مذهب تو شهیدپرور ای مکتب تو "مفید"پرور 🎋
10.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 مطالبه منطقی اعتراض کننده به واکسن اجباری ▫️مسئولان ستاد ملی کرونای کشور پاسخگو باشند ▫️ صداوسیما صدای مخالفان علمی واکسن اجباری را بشنود و از این سانسور رسانه ای دست بردارد @montazeran60
12.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام حسین علیه السلام: فلانی نترس، هیچ درد ندارد، سر من را هم بریدند😭😭😭😭😭
💧آثار یک قطره اشک💧 مسمع بن عبدالملک نقل می کند که امام صادق (علیه السلام) به من فرمودند: ای مسمع، تو از اهل عراق هستی، آیا به زیارت قبر حسین (علیه السلام) می روی؟ عرض کردم من از جانب خلیفه در امان نیستم، لذا احتیاط کرده و به زیارت آن حضرت نمی روم. حضرت فرمودند:آیا از مصائبی که به آن حضرت رسیده، یاد می کنی؟ عرض کردم: بلی. فرمودند: فتجزع؟ (آیا به جزع و فزع می آیی؟) عرض کردم: بلی، به خدا قسم به خاطر یاد کردن مصائب آن بزرگوار چنان غمگین و حزین می شوم که اهل و عیالم اثر آن را در من مشاهده می کنند و چنان حالم دگرگون می شود که از خوردن غذا و طعام امتناع نموده و به وضوح علائم حزن و اندوه در صورتم نمایان می گردد. حضرت فرمودند: خدا رحمت کند اشک های تو را (یعنی به واسطة اشکها تو را رحمت نماید) بدان که قطعاً تو از کسانی محسوب می شوی که به خاطر ما جزع نموده و به واسطة سرور و فرح ما مسرور گشته و به خاطر حزن ما محزون گشته و به جهت خوف ما خائف بوده و هنگام مأمون بودن ما در امان هستند. توجه داشته باش که حتماً و عنقریب هنگام مرگ، اجدادم را بالای سرت خواهی دید که به ملک الموت سفارش تو را خواهند نمود و بشارتی که به تو خواهند داد برتر و بالاتر از هرچیزی است و خواهی دید که ملک الموت از مادر مهربان به فرزندش به تو مهربان تر و رحیم تر خواهد بود. بدان که کسی که به خاطر ما، قلبش دردناک شود در روزی که موت و مرگش فرا برسد و ما را مشاهده نماید سرور و نشاطی برایش پیدا شود که پیوسته این سرور در او بوده تا در کنار حوض کوثر بر ما وارد گردد. ( منبع: بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۸۹ )
داریم با حسین حسین پیر می شویم خوشحال از این جوانی از دست رفته ایم
آغشته به خون در میان اصحاب امام حسین علیه السلام
⚡️⚡️ما رئیس دزدها نیستیم⚡️⚡️ شیخ عبدالکریم حامد: شخصی در مجالس سیدالشهداء (علیه السلام) خدمت می کرد و زیر لب این شعر را می خواند:"حسین دارم چه غم دارم." شیخ رجبعلی با دیدن این شخص در دل گفت: سید الشهداء (علیه السلام) به این شخص تفضل خواهند کرد و او را از هم ها و غم های قیامت نجات خواهد داد. پس از مدتی جناب شیخ رجبعلی شبی در خواب دید که محشر به پا شده و امام حسین (علیه السلام) به حساب مردم رسیدگی می کنند و آن شخص هم در ابتدای صف، نزدیک حضرت قرار دارد. شیخ رجبعلی می گفت كه با خود گفتم: امروز روز توست، گوارایت باد. ناگهان دیدم که امام حسین(علیه السلام) به فرشته ای امر می کند که آن مرد را به انتهای صف بیندازد. در آن هنگام حضرت نگاهی به من کردند و با ناراحتی فرمودند: شیخ رجبعلی، ما رئیس دزدها نیستیم! از سخن حضرت تعجب کردم و پس از بیداری جستجو کردم که شغل آن مرد چیست و فهمیدم که عامل توزیع شکر است و شکر را به جای این که با قیمت دولتی به مردم بدهد، آزاد می فروشد. ( منبع: کتاب بهترین شاگرد شیخ )
*سلام میخواهیم دست جمعی بر پیامبر اکرم صلی علی علیه و سلم بی شمار درود بفرستیم*‌ *فقط کافیه یک بار بخوانیم و برای دوستان خود بفرستیم* *اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَّ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَّ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد* حتی برای یکنفرهم شده بفرستین
🌟احترام به تربت امام حسین(علیه السلام)🌟 محدث نوری: روزى يكى از برادران من به خدمت مرحومه والده ام رسيد. مادرم ديد كه تربت امام حسين (عليه السلام) را در جيب پايين قباى خود گذاشته است. مادرم به او گفت: اين بى ادبى به تربت مقدّسه است زيرا كه در زير ران واقع می شود و می شکند. برادرم گفت: چنين است كه فرمودى و تا به حال دو مُهر شكسته ام و ليكن عهدكرد كه بعد از آن در جيب پايين نگذارد. چند روزى از اين قضيه گذشته بود که پدرم بدون آن كه از اين مطلب اطلاع داشته باشد در خواب ديد كه مولاى ما حضرت ابا عبداللّه الحسين (عليه السلام) به زيارت او تشريف آوردند و در اتاق كتابخانه نشستند و ملاطفت و مهربانى بسيار كردند و فرمودند: بخوان پسران خود را بيايند تا آنها را اكرام كنم. پس پدرم پسرها را طلبيد و با من پنج نفر بودند. پس ايستادند در مقابل آن حضرت و در نزد آن حضرت از جامه و چيزهاى ديگر بود. پس يك يك را مى خواند و چيزى از آنها به او مي داد. پس نوبت به برادر مزبور كه به تربت بى احترامى كرده بود رسيد. حضرت نظرى به او افكندند، مانند كسى كه در غضب باشد و التفات فرمود به سوى پدرم و فرمودند: اين پسر تو دو تربت از تربت هاى قبر من را در زير ران خود شكسته است. پس مثل برادران ديگر او را نخواند، بلكه به سوى او چيزى افكند و الان در ذهنم است كه گويا قاب شانۀ ترمه به او داد. پدرم بيدار شد و خواب خود را براى مادر نقل كرد و والده حكايت را براى ايشان بيان كرد. پدرم از صدق اين خواب تعجّب كرد. ( منبع: کتاب داستان های مفاتیح الجنان )
🌟🌟🌟اهمیت زیارت عاشورا🌟🌟🌟 سید علی موحد ابطحی اصفهانی: در سال ۱۴۰۹هجری قمری به شیراز رفتم. یکی از دوستانم می گفت: سی سال است که زیارت عاشورایم را ترک نکرده ام. در طول این سالهای متمادی یک بار به دلیل اینکه پیگیر قضیه ای بودم چند روزی نتوانستم زیارت عاشورا را بخوانم. روزی اول صبح دخترم از دزفول تلفن زد و گفت: « پدر، زیارت عاشورا را ترک کردی؟! » گفتم: « چطور؟! » گفت: « امام حسین (علیه السلام) را در خواب دیدم که در صحن و سرایی بسیار مجلل حضور دارند و در اطراف ایشان شخصیت ها و بزرگانی به چشم می خورند. پرسیدم: اینها کیستند؟ جواب دادند: اینها علاقمندان به ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) هستند. من در همان عالَم خواب در بین آنها هر چه به دنبال شما گشتم نتوانستم پیدایتان کنم. گفتم: پدرم به امام حسین (علیه السلام) خیلی علاقه دارد و همیشه زیارت عاشورا می خواند، پس چرا بین اینها نیست؟! گفتند: چند روز است سراغ ما را نگرفته، انشاءالله باز خواهد آمد. » ( منبع: کتاب زیارت عاشورا و داستان های شگفت آن، ص۳۶)