9.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
💥 شیطان و وسوسههای زنان در انحراف تاریخ
🎆دیدار آیت الله سیّد محسن امین با #امام_زمان (علیه السلام) ودیدن مطلبی شگفت انگیز در مورد…
✨مرحوم آیت الله حاج شیخ اسحاق رشتی می گوید: «در زمان حکومت شریف علی، پدر شریف حسین، آخرین پادشاه وشرفای حجاز که حسنی وزیدی واز سادات وفرزندان پیامبر بودند.
✨اینجانب به مکّه مشرّف شدم ودر همه جا از طواف گرفته تا عرفات، منی ومشعر، دل در شور وعشق حضرت ولی عصر (علیه السلام) داشتم چرا که با الهام از روایات واستفاده از اخبار یقین داشتم که آن بزرگوار همه ساله در موسم حجّ تشریف دارند ومناسک را بجا می آورند.
دست دعا وتضرّع به بارگاه خدا برداشتم واز او خواستم که مرا به فیض دیدار نائل آورد، امّا ایّام حجّ سپری شد وموفّق نشدم.
✨در این اندیشه بودم که چه کنم؟ آیا به لبنان بازگردم وسال بعد برای زیارت ودر پی مقصود بازگردم یا اینکه همانجا رحل اقامت افکنده واز خدا حجّت او را بطلبم؟
پس از محاسبه بسیار دیدم با وسائل مسافرت روز (که همانند امروز نبوده است) بهتر است بمانم شاید خدا مدد کند وتوفیق یار گردد وبه منظور نائل آیم.
✨بنا را بر ماندن نهادم وتا مراسم سال بعد ماندم امّا با همه تلاش وجستجو، سال بعد هم توفیق دیدار نیافتم باز هم ماندم وتا سال سوّم، چهارم، پنجم یا هفتم این توقّف ادامه یافت.
✨در این مدّت طولانی با مرحوم شریف علی پادشاه حجاز آن روز طرح دوستی ریخته شد به صورتی که گاه وبیگاه بدون هیچ مانعی به اقامتگاه او می رفتم وبا او ملاقات می کردم.
✨در آخرین سال توقّفم در مکّه بود که موسم حجّ فرا رسید ومن پس از انجام مناسک حجّ روزی پرده خانه کعبه را گرفتم وبسیار اشک ریختم وبه بارگاه خدا گله بردم که: «چرا در این مدّت طولانی به این سیّد عالم وخدمتگزار دین وملّت واز شیفتگان آن حضرت توفیق دیدار حاصل نیامده است؟»
✨آری! پس از راز ونیاز بسیار از خانه خدا خارج وبه دامنه کوهی از کوههای مکّه بالا رفتم. هنگامی که به قلّه کوه رسیدم در آن سوی کوه دشت سرسبز وبسیار پرطراوت وخرّمی که همانندش را در همه عمر ندیده بودم در برابر خویش نظاره کردم.
✨شگفت زده شدم، با خود گفتم: «در اطراف مکّه وبه بیان قرآن: در دشت فاقد کشت وزرع…، این همه طراوت وسرسبزی وچمن از کجا؟ چگونه من در این سالها اینجا را ندیده ام؟»
✨از فراز کوه به سوی دشت گام سپردم که در میان آن صحرای پر طراوت وخرّم، خیمه ای شاهانه دیدم. نزدیک شدم تا بنگرم جریان چیست که دیدم گروهی در میان خیمه نشسته اند وانسان وارسته ووالایی برای آنان صحبت می کند.
✨نزدیکتر شدم دیدم خیمه لبریز از جمعیّت است در گوشه ای گوش به سخنان آن بزرگوار سپردم دیدم می گوید: «از کرامت وبزرگواری مادرمان فاطمه (س) این است که فرزندان ودودمان پاک او، باایمان به حقّ از دنیا می روند ودر هنگامه سکرات مرگ ایمان واقعی وولایت به آنان تلقین شده وبا دین حقّ از دنیا می روند».
✨با شنیدن این نکته عقیدتی، نگاهی به طراوت وزیبایی وخرّمی آن پهن دشت سبزه زار نمودم وباز برگشتم تا به خیمه وچهره هایی که در درون آن نشسته بودند بنگرم که دیدم خیمه وکسانی که در درون آن بودند از نظرم ناپدید شدند.
با عجله بار دیگر چشم به آن دشت سرسبز وپرطراوت دوختم که دیدم از آن هم خبری نیست وخود را در دامنه کوهها وبیابانهای گرم وسوزان حجاز یافتم.
✨با اندوهی جانکاه برخاستم واز کوه پایین آمدم، وارد شهر مکّه شدم واوضاع واحوال شهر را غیرعادّی یافتم.
دیدم مردم شهر آهسته با هم گفتگو می کردند ونیروهای انتظامی شهر اندوهگین به نظر می رسیدند.
پرسیدم: «چه خبر است؟ مگر اتّفاقی افتاده است؟!»
گفتند: «مگر نمی دانی که شریف مکّه در حال احتضار است».
✨با شتاب خود را به اقامتگاه شریف که در جوار حرم وبازار صفا بود رساندم، امّا دیدم کسی را راه نمی دهند.
من به قصد دیدار او پیش رفتم وچون مرا می شناختند وسابقه دوستی مرا با او می دانستند، مانع ورود من نشدند.
✨وارد اقامتگاه شریف مکّه شدم واو را در حال سکرات مرگ دیدم، قضات وائمّه چهار مذهب حنفی، مالکی، شافعی وحنبلی در کنار بستر او نشسته بودند وفرزندش شریف حسین نیز در کنار پدر بود.
✨من نیز نزدیک شریف نشستم وسر سخن را با برخی گشوده بودم که ناگاه دیدم همان شخصیّت والایی که در میان آن خیمه و در آن دشت سرسبز وخرّم برای آن گروه سخن می گفت، وارد شد وبالای سر شریف نشست وبه او فرمود: «شریف علی! قُل اشهد ان لا اله الاّ الله».
(یعنی: ای شریف علی! بگو شهادت می دهم که معبودی نیست جز خداوند).
ادامه...👇👇👇
...ادامه👆👆👆
✨زبان شریف که تا آن لحظه بسته بود به دستور او گشوده شد وگفت: «اشهد ان لا اله الاّ الله».
(یعنی: شهادت می دهم که نیست معبودی جز خداوند).
✨ونیز فرمود: «شریف علی! قل اشهد انّ محمّداً (ص) رسول الله».
(یعنی: شریف علی! بگو شهادت می دهم که محمّد (ص) فرستاده خداوند است).
واو نیز به دستور او آن جمله را تکرار کرد.
ونیز فرمود: «قل اشهد انّ علیّاً ولی الله وخلیفة رسول الله».
(یعنی: بگو شهادت می دهم که علی، ولیّ خدا وخلیفه فرستاده خداوند است).
✨وشریف سوّمین جمله را نیز بازگفت.
ونیز فرمود: «قل اشهد انّ الحسن حجّة الله».
(یعنی: بگو شهادت می دهم به اینکه حسن (ع) حجّت خداوند است).
وشریف اطاعت کرد.
✨وفرمود: «قل اشهد انّ الحسین الشهید بکربلا حجّة الله».
(یعنی: بگو شهادت می دهم به اینکه حسین شهید کربلا، حجّت خداوند است).
وشریف باز گفت. وهمینطور یک یک امامان نور را به شریف علی تلقین کرد واو نیز اطاعت نمود وباز گفت تا اینکه فرمود: «قل اشهد انّک حجّة بن الحسن حجّة الله».
(یعنی: بگو شهادت می دهم به اینکه حجّت بن الحسن حجّت خداوند است). واو نیز باز گفت.
✨غرق تماشای این منظره شگرف بودم که آن شخصیّت والا برخاست وبیرون رفت وشریف علی نیز از دنیا رفت.
من که از خود بیگانه شده بودم تازه به خود آمدم، با عجله به دنبال آن بزرگوار رفتم تا ببینم کیست، امّا به او نرسیدم.
✨از دربان ها ونگهبانها ومأموران سراغ او را گرفتم که گفتند: «جناب! نه کسی اینجا وارد شده است ونه کسی از اینجا خارج شده است».
✨به داخل کاخ بازگشتم، دیدم علمای چهار مذهب اهل سنّت در مورد سخنان آخرین شریف علی صحبت می کنند وبا اشاره به یکدیگر می گوید: «الرّجل یهجر!»
(یعنی: او هذیان می گوید).
✨امّا من به خوبی دریافتم که آن تلقین کننده، امام عصر (علیه السلام) بود ومن در آن روز خاطره انگیز دو بار به دیدار آن حضرت نائل آمده ام امّا او را نشناخته ام».
📗کرامت صالحین
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🏴
🌼منتظران ظهور
⭕ جغد پرندهء شُومْ یا عاشق؟
امام صادق علیه السلام می فرمایند :
◇ بعد از شهادت امام حسین علیه السلام ، جغد سوگند یاد کرد که دیگر در آبادی مسکن نگزیند و جز در خرابه جای نگیرد ، همواره روزها را روزه دار بوده تا سیاهی شب دامن گسترد. و آن گاه برای امام ناله سر می دهد ، قبل از شهادت امام جایگاه جغد در منازل و قصرها و خانه های آباد بود و بگاه غذا خوردنِ مردم به پرواز در آمده و پیش روی مردم نشسته و مردم طعام و غذا جلویش می ریختند و این حیوان از آب و غذای آنان می خورد و می آشامید و به جایگاهش باز می گشت ولی هنگامی که حضرت حسین بن علی (علیه السلام) شهید شدند از شهر و آبادی خارج گشت و در خرابه ها و کوهها و بیابان ها مکان گرفت و گفت : بد امتی شما می باشید! پسر دختر پیامبر خود را کشتید...
📚منابع :
ابن قولويه ، جعفر بن محمد ، كامل الزيارات ، نجف اشرف ، دار المرتضويه ، ۱۳۶۵ شمسی ، صفحه ۹۹
بحار الانوار ، جلد ۴۵ ،صفحه ۲۱۴
امالی صدوق مجلس ۲۷
و مصادر دیگر که جداً زیادند...
📝پی نوشت :
ابن قولویه قمی (رحمت الله علیه) در اول کامل الزیارات این روایت و دیگر روایات کامل الزیارات را صحیح و تمام روات را ثقه
می داند.
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 پیروزی در راه است!
🔻رابطه اربعین و ظهور از نظر امام (ره)...
#اربعین
#استاد_پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
∞🖤∞
یــاران امــام زمــانـی...
#استاد_پناهیان
❣#لَـیِّن_قَـلبی_لِوَلِیِّ_اَمرِک ❣
6.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
14.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا