#تلنگر_و_تفکر
💠در نماز جماعت اگر عمل شما با امام جماعت فرق بکند یعنی فاصله بیاندازید، مثلا او در سجده است شما قنوت بخوانی، از اقتدا خارج شده ای، نمازت فراداست. می گویند تو اقتدا نکرده ای!
💠اقتدا کردن یعنی امام را پیشوا و جلودار قرار دادن و در زندگی، در همه اعمال و افعال و سکنات به ایشان اقتدا کردن!
💠ما می گوییم شیعه امیر❤️المؤمنین هستیم! آیا عملمان با امامی که به او اقتدا کرده ایم مطابقت دارد؟!
💠آیا نوع زندگی، نوع رفتار، نوع صحبت کردن، افکار و نیّتها و برخوردم با دیگران واقعا علوی است که بگوییم ما شیعه امیرالمؤمنین هستیم؟!
⤴️استاد حاج آقا زعفری زاده
@montazeran60
#تلنگر_و_تفکر
👇👇👇👇👇👇👇👇
✨درست_زندکی_کنیم
"الفبای حق کُشی"
👇👇👇👇👇👇👇👇
- خانم "الف" به بانک میرود. نوبت میگیرد.
شمارهاش ۱۳۵ است.
همانجا دوستش را میبیند که سه ساعت زود تر از او آمده و دو شماره در دستش دارد. یکی ۲۴ و یکی ۲۵.
شماره ۲۵ را از او میگیرد و کارش را زود تر از ۱۱۰ نفر دیگر انجام میدهد و خوشحال بانک را ترک میکند.
- آقای "ب" راننده تاکسی است.
هر روز دقایقی را فریاد میزند تا مسافرانش تکمیل شده و حرکت کند.
امروز باران شدیدی میآمد.
آقای "ب" کسی را سوار نمیکرد و میگفت که فقط دربست میرود.
- خانم "پ" پنجره را باز میکند و زیرسفرهای را داخل کوچه میتکاند.
- آقای "ت" در اتوبان میبیند که همهی ماشینها در ترافیک سنگینی هستند. وارد شانهی خاکی میشود و از چند صد نفر جلو میزند و بعد به داخل صف ماشینها میآید.
- خانم "ث" فروشنده است.
کیفی میفروشد با قیمت ۲۰ هزار تومان.
توریستی از همه جا بیخبر میآید که کیف را بخرد. قیمت را می پرسد. در جواب میشنود: ۶۰ هزار تومان.
- آقای "ج" کارمند است. در ساعتی که اوج کار است و مراجعین صف کشیدهاند، در اتاقش را بسته، چایی میریزد و مینشیند کنار همکارش برای گپ زدن.
این مثال ها را تا آخرین حرف الفبا هم میشود ادامه داد.
یک لحظه با خودتان رو راست باشید و بپذیرید که همهی ما به اندازه "توانمان" متجاوزیم و دیکتاتور و ضایع کنندهی حق دیگران.
@montazeran60
1.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️🍃
اجتناب از نامحرمان در کلام #علامه_حسن_زاده_املی
نامحرم کیست!؟...
#سخنرانی
11.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(علیه السلام)😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
🍃🌹زندگینامه
شهید سید سعید محمد جعفری🌹🍃
🍃🌹شهید جعفری از کودکی به عنوان مُکبِر و مؤذن مسجد بود. همزمان با تحصیل در مدرسه به تحصیل علوم دینی و شرکت در جلسات مذهبی حضوری فعال پیدا میکند. در ۱۷ سالگی ازدواج نمود، و پس از پایان تحصیلات متوسطه به اصرار پدرش کارخانه چوب بری را تحویل گرفت و به ادارهٔ آن پرداخت.
🍃🌹 وی در همین کارخانه بود که هسته اولیه جلسات ضد رژیم پهلوی را پایهریزی میکند و این آغاز فعالیتهای مذهبی و تدریس کلاسهای اعتقادی او در کرمانشاه بود. بعدها در سخنرانیهای پرشور به حکومت پهلوی حمله میکند. به همین دلیل مورد تعقیب مأموران ساواک قرار میگیرد؛ و به زندان و مورد شکنجه قرار میگیرد. با پیروزی انقلاب ایران، او اولین هستههای انقلابی را جهت دفاع و حفاظت از شهر به وجود میآورد. سپس به عنوان اولین فرمانده کمیته انقلاب اسلامی برگزیده میشود.
شهادت
🍃🌹وی یکی از جوانترین فرماندهانی است که هدایت جنگ ایران و عراق را به عهده گرفت. روزی که جنگ آغاز شد او یک جوان ۲۸ ساله بود و در همین سن به جهان گشود فرماندهی سپاه کرمانشاه منصوب شد. در ۴ آبان ۱۳۵۹ در منطقه قراویز سرپل ذهاب بر اثر اصابت انفجار مین و درسن ۲۸ سالگی شهید شد.🌹🍃
3.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چجوری #شیطان کسی رو #بی_نماز میکند؟! (با توجه گوش بدهیم)
استاد رفیعی
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ 🤲🌷
@montazeran60
شادی ارواح طیبه شهدا علی الخصوص :
#شهید_سید_سعید_محمد_جعفری
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
📌 *ماجرای شهیدی که با توسل به حضرت زهرا(س) کوسه را در اروند، دور کرد*
🔹️ اگه کوچکترین صدایی درمیاومد با تیر عراقیها سوراخ سوراخ میشدیم و اگه کاری نمیکردیم با دندونهای کوسه تیکه تیکه میشدیم.
🔹️ «من بودم و *شهید امیر فرهادیانفرد و شهید عباس رضایی.* یک چیزی خورد به تنهام، به خودم اومدم. قد یه کُنده بزرگ نخل بود. فکر کردم تنه درخته، هیچی نگفتم، دُم بالاییش توی تاریکی از آب بیرون زده بود. گفتم همه چیز تمام شد».
◇ آروم گفتم: «امیر، کوسه!»
◇گفت: هیس!... دارم میبینمش...
🔹️ دیدم داره ذکر میخونه. من هم شروع کردم. همینطور داشت حرکت میکرد. اگه کوچکترین صدایی در میاومد با تیر عراقیها سوراخ سوراخ میشدیم و اگه کاری نمیکردیم با دندونهای کوسه تیکه تیکه میشدیم.
🔹️ امیر ذکر میگفت؛ من هم همینطور. کوسه برگشت ودوباره نزدیک نزدیکتر شد.
◇با خودم گفتم لعنتی! یا شروع کن، یا برو، انگار گرسنه نیستی...
◇ کوسه شروع کرد دورمون چرخید. میگفتن کوسه قبل از حمله، دو دور، دور شکارش میچرخه، بعد حمله میکنه و دیگه تمومه.
◇ نزدیک نزدیک که رسید، صدای امیر آروم بلند شد، صداش هیچوقت یادم نمیره:
🔹️ *- یا مادر، یا فاطمه زهرا(س)، خودت کمکمون کن...*
◇ کوسه داشت همینطور نزدیک و نزدیکتر میشد. کوسه از کنارمون رد شد. اون طرفتر ایستاد. صدای امیر یک بار دیگه به گوشم رسید:
🔹️ *- یا مادر...*
◇ کوسه از ما دور شد و رفت. امیر توی آب گریهاش گرفت.
◇ باورمون نمیشد که هنوز زنده هستیم. پاش به خاک که رسید، عجیب عوض شده بود. اینقدر منقلب شده بود که انگار یه نفر دیگهاس.
◇ بیشتر وقتها غیبش میزد. پیداش که میکردن یه پناهی پیدا کرده بود، چشماش خیس بود و قرآن زیپی کوچیکش دستش بود. این اتفاق هفت شب قبل از عملیات والفجر هشت افتاده بود.
🔹️ توی این مدت اگه امیر اسم *حضرت فاطمه زهرا(س)* رو میشنید، گریه امونش نمیداد.
#کتاب_شهداواهل_بیت #ناصرکاوه
🔹️ راوی: احمد شیخ حسینی - کتاب آسمان زیر آب
🌺استاد فاطمی نیا :
از صبح که پا میشه؛ فلان کس چی گفت، فلان کس چیکار کرد، فلان روزنامه چی نوشت..
ول کن!
روایت داریم که اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند...
فکر نکنید همه شراب می خورند و از در و دیوار مردم بالا می روند. نه!
یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم...
▩ امیرالمومنین به حارث همدانی فرمودند :
اگر هر چه را که می شنوی بگویی، دروغگو هستی!
▣ سیدی در قم مشهور بود به سید سکوت، با اشاره مریض شفا میداد...
از آیت الله بهاءالدینی راز سید سکوت را پرسیدم!
با دست به لبانش اشاره کردند و فرمودند :
"درِ آتش را بسته بودند..."
▩مرحوم علامه حسن زاده آملی :
تا دهان بسته نشود، دل باز نمیشود
و تا عبدالله نشوی، عندالله نشوی
آنگاه از انسان اگر سَر برود،
سِر نرود...!
✍️