🔰 پمپ بنزین در جبهه؛
این جایگاه ها در مسیر آبراه های اصلی ایجاد می شد و نقش پمپ بنزین را داشت.
هر قایقی که عبور می کرد، در صورت نیاز به سوخت، بشکه خالی خود را می گذاشت و بشکه پر را همراه می برد.
برخی یگان ها برای قایق های خود و برخی رده های تدارکاتی مانند، مراکز پشتیبانی برای همه یگان ها این جایگاه ها را ایجاد می کردند.
حکایت شنیدنی علامه جعفری از جشن غدیر
مرحوم علامه محمد تقی جعفری نقل می کرد:
یکی از نوه های مرحوم مورخ الدوله سپهر نویسنده کتاب ناسخ التواریخ به منزل ما آمد و اظهار داشت در شب عید غدیر در منزلی در شمال تهران، جشنی برقرار است و علاقه مندم شما هم در آن شرکت کنید. گفت: در این جشن تعداد زیادی از رجال لشکری و کشوری هستند. من تصور می کنم که اگر شما تشریف بیاورید و در آن محفل، مطالبی نیز بفرمایید مؤثر واقع شود.
محل برگزاری جشن،منزلی بزرگ و تقریبا جنگل مانند بود و بخش هایی از آن،به صورت آب نماهای بسیار بزرگ بود و به هرحال،باغی بود که کمتر نمونه آن را دیده بودم. وارد جلسه شدیم. دیدم سالنی بسیار بزرگ است که انواع و اقسام میوه ها و شیرینی ها جهت پذیرایی از حضار در آن چیده شده است. در ادامه برنامه برخی از اینها آمدند و در وصف امیرالمؤمنین حضرت علی(علیه السلام) اشعاری خواندند.برخی از شعرها خوب بود و برخی نیز سطحی نداشت...
من دیگر خسته شده بودم و بنا داشتم که بلند شوم که از در مجلس سیّدی با ظاهری بسیار ساده وارد شد و حتی کفش خود را برداشت و به داخل آورد که البته در آنجا این کار، خلاف عادت بود و پیدابود که صاحب مجلس و تعدادی دیگر ناراحت شده اند.
عموم حضار به سید نگاهی تحقیر آمیز داشتند. کسی به او احترامی نگذاشت، ولی من در مقابلش به احترام برخاستم و او نیز سری تکان داد. سید،جوان بود و با یک طمأنینه و اطمینان خاصی بر روی زمین نشست و کسی هم تعارف نکرد که روی صندلی بنشیند.
بالاخره نوبت به اشعرالشعرا رسید و از او دعوت کردند که بیاید و اشعارش را بخواند. این شاعر با یک طمطراقی آمد و شروع به قرائت اشعار نمود.
وقتی بیت اول را خواند هر چند بد نبود ولی سید یک اشکال جدی به آن وارد کرد. اشعرالشعرا محل نگذاشت و بیت دوم را خواند. دوباره سید ایراد گرفت. شاعر همچنان توجه نمی کرد. وقتی بیت سوم را خواند،سید گفت: این هم اشکال دارد. شاعر عصبانی شد و گفت: چرا؟ سید گفت: خوب،این را اول می پرسیدی. الان برایت توضیح می دهم.
سید بحثی از معانی بیان و صنایع ادبی را به صورت خیلی خلاصه بیان کرد... دیدم که دریایی است بیکران... چند نفر از حضار آمدند و احترام کردند و به زور سید را به بالای مجلس بردند.
در این هنگام یکی از حضار به سید گفت: اولا خوش آمدید، هر چند که نمیدانیم چطور آمدید. دوم این که آیا خودتان هم شعر می گویید؟ سید گفت: گاهی اوقات. گفتند: می شود یکی از سروده های خود را بخوانید؟ گفت: آری و حتی میتوانم همین الان شعر تازه بگویم. گفتند: پس بفرمایید. گفت: نه، چرا که ممکن است بگویید این اشعار را قبلا گفته ای. شما بگویید که چه بسرایم؟
اینها با حالت اعجاب آمیز نگاهی به یکدیگر کردند و گفتند: غزلی بگویید در مدح امیرالمؤمنین(علیه السلام)که دو بیت اول عاشقانه باشد و بیت سوم این باشد که اگر حضرت علی (علیه السلام) به خاری نگاه کند،گلستان می شود و بیت چهارم این باشد که اگر معصیت کاران عالم حتی فرعون توسل به علی پیدا کنند بهره مند می شوند. خلاصه، محدوده را برای او خیلی تنگ کردند.
سید قبل از شروع نگاهی به حضار کرد که کسی اشعار او را ننویسد. من زیر عبا خودکار و کاغذ را آماده کردم تا اشعار را یادداشت کنم. فهمید اما اعتراضی به من نکرد. سید شعر را این گونه آغازک کرد:
گر شمیمی ز سر طرّه جانان خیزد
تا قیامت ز صبا رایحه جان خیزد
والهام من که چو ازخواب تو بیدار شوی
زچه رو از سر چشمان تو مژگان خیزد؟
علی عالی اعلا که ز بیم نهلش
روح از کالبد عالم امکان خیزد
گر به خاری کند از قاعده لطف نظر
از بن خار، دو صد روضه رضوان خیزد
گر زند دست به دامان ولایش فرعون
از لحد با دو کف موسی عمران خیزد
داورا! دادگرا! جانب "جدّا" نظری
کز پی مدح تو چون بحر به طوفان خیزد
...
معلوم شد که اسمش جدّا و قمی است.
پس از خواندن شعر، سید خطاب به حاضران گفت: آقایان! علی(علیه السلام) از این جلسات که دور هم بنشینید و انواع غذاها را بخورید و چند بیت هم شعر بخوانید راضی نیست. علی مرد است و مردان را دوست دارد. اگر مرد هستید و مردانگی دارید بروید سراغ محرومان، دردمندان و فقرا. یعنی همان کسانی که مورد عنایت علی بودند. اینجا نشستهاید و غذاها، شیرینیها و شربتهای خوشمزه میخورید بعد میروید خانه و فکر میکنید که در مدح علی شعر گفتهاید. صریح بگویم که باید وضعتان را عوض کنید و بروید سراغ محرومان جامعه.
این را گفت و کفش خود را برداشت و از مجلس بیرون رفت.
پس از رفتن او تا مدتی همه بهت زده بودند... آن شب شاهد بودم که تعدادی از آنها بسیار گریه میکردند. آقای سپهر، بعدها میگفت: تعدادی از آنها زندگیشان را تغییر دادند و رفتند و به رسیدگی به محرومان پرداختند.
ابن سینای زمان ص ۹۷-۱۰۲.
💫💫💫حدود شانزده سال قبل مقام معظم رهبری فرمودند: « این آقای حاج قاسم هم از آنهایی است که شفاعت میکند انشاءالله. »💫💫💫
رهبر معظم انقلاب در اردبیهشتماه سال ۱۳۸۴ بههمراه حاج قاسم سلیمانی در منزل خانواده شهید محمدرضا عظیمپور در کرمان حضور پیدا کردند. داماد بزرگ خانواده، جواد روحاللهی، که میاندار این ضیافت باشکوه شده، از طرف خانواده شهید از رهبر انقلاب درخواستی میکند: «حاج آقا، یک خواسته هم از شما داریم، میخواستیم یک قولی از شما بگیریم که انشاءالله فردای قیامت همه ما را که اینجا هستیم شفاعت کنید.»
رهبر معظم انقلاب میفرمایند «ما چهکارهایم که شما را شفاعت کنیم؟»، و بعد با اشاره به پدر و مادر شهید میفرمایند: « این خانم باید من و شما را شفاعت کند، این آقا و این خانم... .»
جواد روح اللهی میگوید: نه حاجآقا، قول بدهید، امشب باید به ما قول بدهید. رهبر معظم انقلاب میفرمایند: « قول چه؟ آدم قول چیزی را ندارد، نمیدهد که » جواد روح اللهی پافشاری میکند: " آقا، ما قول میخواهیم. رهبر انقلاب با جدیت می گویند: « این را شما گوش کن، این را از من بشنو. اولین کسانی که در این مجموعه ما، بهحسب قاعده، حق شفاعت دارند، این شهیدها هستند و امثال این شهیدها. دوم، پدر و مادر شهدا هستند، این آقا و این خانم و شماها هستید. اگر نوبت شفاعت به آدمها برسد ــ که در ردیف شما نیستند ــ آن وقت به کسان زیادی ممکن است برسد؛ که ممکن است ما جزو آنها باشیم، ممکن است نباشیم. ما سعادتمان به این است و آرزویمان به این است مشمول شفاعت خوبانی از قبیل این شهدا و امثال اینها باشیم.» بعد رهبر معظم انقلاب خم میشوند و با نگاهی به حاج قاسم سلیمانی میفرمایند: « این آقای حاج قاسم هم از آنهایی است که شفاعت میکند انشاءالله. »
حاج قاسم سلیمانی سر پایین میاندازد و با دو دست صورتش را میپوشاند، معلوم است اصلاً انتظار چنین تعریفی را از رهبر انقلاب نداشته است! جواد روح اللهی میگوید: "پس ما حتماً از حاج قاسم قول شفاعت میگیریم"
رهبر معظم انقلاب میفرمایند: « بله، از ایشان قول بگیرید، بهشرطی که زیر قولشان نزنند. »
همه میخندند، همه بهجز سردار سلیمانی که خجالتزده سر به زیر انداخته است.
حضرت آقا در ادمه می فرمایند: « چون امکانات ایشان، امکانات قول دادن و شفاعت کردنشان، الآن خیلی خوب است. اگر همین را بتوانند نگه بدارند، مثل همین چهل، پنجاه سال که نگه داشتهاند؛ خیلی خوب است.» رهبر انقلاب از هنر حاج قاسم در حفظ تقوا و روحیه مجاهدت میگویند: « این هم یک هنری است که ایشان دارند. بعضیها اشتباه میکنند؛ خیال میکنند وقتی که اوضاع از حالت جنگ و بحرانی خارج شد، و وقت سازندگی شد، و وقت نمیدانم پیشرفت و توسعه شد؛ آن وقت دیگر آدم باید خودش را رها کند! در حالی که نه؛ تقوا را گفتهاند که از اول تا آخر نگه دارید. زادِ تقوا برای آخرت است، باید نگهش دارید تا آخرت بماند. بعضیها خیال میکنند که در دوره پیشرفت و سازندگی و توسعه و نمیدانم فلان و فلان، دیگر باید آن قید و بندهایی که اول کار داشت را رها کنند. نفهمیدند که هر آنی که عوض میشود، تکلیفها عوض میشود، نوع مجاهدت عوض میشود؛ اما روحیه مجاهدتی که آن روز بوده، آن نباید عوض بشود. روحیه مجاهدت اگر عوض شد، آدم میشود مثل آدمهایی که وقتی جنگ بود، در خانههایشان پای تلویزیون نشسته بودند فیلم خارجی تماشا میکردند! »
جواد روحاللهی میگوید: "بعد از آن دیدار، حاج قاسم سلیمانی را ندیدم تا چند ماه بعدش که ماه رمضان شد. حاج قاسم هر سال ماه رمضان، یک روز به بچههای جبهه و جنگ، افطاری میدهد. آن سال وقتی برای افطاری رفتم خانهشان، همان جلوی در، از حاجی قول شفاعت خواستم. حاجی کتمان کرد و میخواست دست به سرم کند، که گفتم: "حاجی! والله اگر قول ندهی، داد میزنم و به همه مهمانها میگویم آقا درباره تو چه گفتند"!
حاج قاسم که دید اگر قول ندهد، اوضاع ناجور میشود؛ گفت: « باشد، قول میدهم؛ فقط صدایش را در نیاور! »
[﷽♥️]
🦋❄️•° #تـــــلنـگـــر 📄🔗
شیطان میگه: همین یڪ بار گناه ڪن،
بعدش دیگه خوب شو..!
[۹یوسف]
خــدا میگه: باهمین یڪ گناه ،ممکنه
دلت بمیره و هرگز توبه نکنی،
وتا ابد جهنمی بشی...!!
[۸۱بقره]
#حواستهست؟
#کارشیطانوسوسهاستنهاجبار...!
シ︎🔗🌸°•
🕊|🌱
🌷۱۲ فایده تقوا و دوری ازگناه:
🌷۱.تقوا،باعث حل مشکلات زندگی است
آیه ۲ سوره طلاق
🌷۲.تقوا،باعث افزایش روزی است
۳ طلاق
🌷۳.تقوا باعث قبولی اعمال است
۲۷مائده
🌷۴.تقوا،بهترین سرمایه آخرت است
۱۹۷بقره
🌷۵.تقوا،ارزش مارابالامیبرد
۱۳حجرات
🌷۶.تقوا،باعث بصیرت است
۲۹انفال
🌷۷.تقوا،کلیدبهشت است
۱۳۳آل عمران
🌷۸.تقوا،باعث فلاح ورستگاری است
۳۵مائده
🌷۹.تقوا،باعث عاقبت بخیری است
۱۲۸اعراف
🌷۱۰.تقوا،باعث محبت خدابه ماست
۷۶آل عمران
🌷۱۱.تقوا،باعث گشایش برکات آسمان وزمین.۹۶اعراف
🌷۱۲.تقوا،باعث نجات ازجهنم.۷۲مریم
تقوا این است که اگرزمینه گناه پیش آمد،یادخدا وقیامت بیفتیم وگناه نکنیم.۲۰۱اعراف
توسعه قارچگونه فروشگاههای زنجیرهای "جانبو" و چپاولگران ترکیهای در قلب شهرهای ایران!
فروشگاههای زنجیرهای جانبو مانند قارچ در حال تکثیر در تمام نقاط کشور هستند؛ فروشگاههای جانبو در ظاهر، فروشگاههای همیشه تخفیفی هستند که شاید کمتر کسی از هموطنان ما بداند که این فروشگاهها، توسط ترکیه در ایران احداث شده اما جالب است بدانیم که "محمت تاریک دمیریاکان" مدیرعامل شرکت فروشگاههای زنجیرهای اورست مدرن پارس-که فروشگاههای زنجیرهای جانبو زیر مجموعه این شرکت است- در جشنواره نیکوکارآفرین در مورخ ۱۴ اسفند ماه ۱۳۹۵، به دلیل اشتغال زایی و ارائه بهترین تولیدات با کمترین قیمت، از سوی مسئولان کشورمان مورد تجلیل قرار گرفت و از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی لوح تقدیر دریافت کرد! در کشور ترکیه، تعداد فروشگاه های همیشه تخفیف زیاد است، اما در بین آنها، جانبو دیده نمیشود؛ گویا این فروشگاه ها صرفا برای ایران طراحی شدهاند و از آنجا که شوربختانه با حمایت های مختلف داخلی همراه بودهاند؛ اینک برخی از فروشگاه های همیشه تخفیف دیگر ترکیه نیز به طمع سرمایه گذاری در ایران افتادهاند.
#تلنگر
#آیتاللهفاطمۍنیا:
بعضۍ از اعمالوگناهانمون مانـع
اجابت دعان....❗️❗️
یڪۍ از اونا #دلشڪستنه💔
متاسفانه بعضۍازما
بہراحتۍدل میشڪنیم و توفیقاتو
از خودمون دور میڪنیم..😞
#بیایدمواظبِحرفزدنامونباشیم🙂
:
#تلنگر
اگهبهمونبگنچندروزبهڪسیپیامنده!
بیخیالِ چڪڪردنمجازیشو
بههیچڪسزنگنزن!‼️
اصلاچندروزموبایلتروبدهبهما...
چقــدربهمونسختمیگذره؟(:
حالـااگهبگنچندروزقرآننخونچی
بانبودنِڪدومشبیشتراذیتمیشیم..
- چیجاےخداروپُـرکَـردهبرامون؟🤔