eitaa logo
🌼 منتظران ³¹³ 🌼
181 دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
18.1هزار ویدیو
304 فایل
⸤ بسم‌رب‌الشھداء🌿'! ⸣ • . "هل‌من‌ناصرینصرنـے❔" 🌱|مۍشنوے‌رفیـق؟! امام‌زمـ؏ـانمون‌یـٰارمۍطلبـد♥️!(: ــــــ ـ🌼. ا شروط: @Shartha60 !
مشاهده در ایتا
دانلود
22.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
« ••• صداش بزنیم ••• » یا ابن الحسن ••• یا ابن الحسن ••• آی مردم بیاید دیوانه‌ش بشیم••• ✅مرحوم شیخ احمد کافی 📹کلیپ تصویری 🔅همراه با تصاویر کمتر دیده شده ------------------------------------ ------------------------------------ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــرَج
7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ قسمت اول 🔰 امپراتوری پارسیان در 🔰 ایرانیان زمینه سازان ظهور موعود.. ⭐️«اللهم عجل لولیک الفرج»⭐️
9.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️چرا بعضیا ظهور رو نزدیک حس می‌کنند و بعضیا دور ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠این جمعه وجمعه های دیگر حرف است آدم بشوم سه شنبه هم می آیی... 🌼 یــــاصـــاحـــــبـــ زمــــانــــ 🌼 💗💗 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹امام سجاد علیه السلام: 🌷ألا و إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَى اللّه مَن یَقتَدی بِسُنَّةِ إمامٍ و لا یَقتَدِی بِأعمالِهِ 🌸هشدار که منفورترین مردم نزد خداوند کسى است که سیره امامى را برگزیند ولى از کارهاى او پیروى نکند. 📚الکافى، ج 8، ص 234 🤲🌷 🚩
8.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥گریه‌های انوش معظمی بازیگر نقش حرمله در مختارنامه؛ من با کس دیگه معامله کردم ولی خیلی جاها دلم شکست‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 پیرمرد عراقی تعریف می‌کرد: در جریان انتفاضه شیعیان عراق در سال۱۹۹۱میلادی، عده‌ای از ماها را در کربلا دستگیر کردند و به بیابانی بردند و بر روی تپه‌ای از ریگ پیاده کردند. کامل حسین داماد صدام و مأمور حمله به حرم امام حسین(علیه‌السلام)در آنجا بود، همه را روی ریگ ها نشاندند کامل حسین جلو آمد و یک تفنگ از دست سربازی گرفت و در جلوی ما ایستاد و گفت:شماها طرفدار امام حسین (علیه السلام) هستید یا طرفدار صدام حسین؟؟؟ کسی جواب نداد! بار دوم گفت: هر کس طرفدار امام حسین(علیه السلام) است بلند شود و هر کس طرفدار صدام حسین است بنشیند. کسی بلند نشد! ناگاه یک جوان۱۶ساله بلند شد و گفت: من طرفدار امام حسین علیه‌السلام هستم. کامل حسین گفت: برو آنجا بایست. او رفت در مقابل همه ایستاد. بار دیگر کامل حسین گفت:هر کس طرفدار امام حسین(علیه السلام) است بلند شود کسی جرأت نکرد بلند شود، کامل حسین سلاح را به طرف آن جوان۱۶ساله گرفت و او را به شهادت رساند. بار دیگر رو کرد به ما و گفت: طرفدار امام حسین(علیه السلام) هستید یا طرفدار صدام حسین؟ جوانی دیگر بلند شد و گفت: من طرفدار امام حسین(علیه‌السلام)هستم، کامل حسین او را نیز به شهادت رساند و بعد از آن ،هر چه گفت: کدامیک از شماها طرفدار امام حسین(علیه السلام) هستید، کسی جواب نداد. لذا ما را به شهر آوردند و آزاد کردند، شب در خواب، امام حسین علیه‌السلام را دیدم که کنار ضریح مطهر ایستاده و جنازه آن جوان 16 ساله را آوردند. حضرت فرمودند: کنار شهدا دفنش کنید. او را دفن کردند و سپس جنازه شهید دومی را آوردند، حضرت فرمود: او را در ضریح دفن کنید. برای من این سؤال پیش آمد که چرا امام حسین علیه‌السلام میان این دو شهید تفاوت قائل شدند! لذا از آن حضرت علتش را پرسیدم حضرت فرمودند: جوان اولی نمی‌دانست سرنوشتش چه می‌شود ولی در عین حال بلند شد و طرفداریش را از ما اعلام کرد. لذا جزء شهدا دفن شد... ولی جوان دومی با اینکه دید آن یکی به شهادت رسیده ولی باز هم بلند شد و طرفداریش از ما را اعلام کرد. گفتم: در ضریح دفنش نمایند. ◾️ صَلَّی اللهُ عَلیک یا اَباعَبدالله ◾️
بداخلاقی با اهل خانواده مانع رسیدن فیوضات معنوی می شود 👈 در کتاب « آیت الحق » به نقل از علامه حسن ‌زاده آملي‌ آمده است : « به آقاي سيد محمدحسن الهي، برادر بزرگتر علامۀ طباطبايي كه در عرفان و سير و سلوك از شاگردان مرحوم سيد‌ علي ‌آقا قاضي بود، مكرر عرض مي‌كردم كه وقتي خدمت آیت الله قاضي مي‌رسيد، از جانب من از ايشان خواهش كنيد كه مرا هم در تشرف به خدمت حضرت وليعصر (عج) شريك خود نماييد و براي من نيز اجازۀ ملاقات بگيريد. چون مي‌‌دانستم اين دو بزرگوار به اين سعادت عُظما مي‌رسند. روزي در شهر آمل بعد از ظهر خواستم استراحت كنم، بچه‌ها داد و فرياد كردند و مانع استراحتم شدند. من عصباني شدم و با آنها تندي نمودم و پرخاش كردم؛ ولي بعد از آن،خودم پشيمان شدم و از اين كه بچه‌ها را ناراحت كردم، وجدانم ناراحت بود. عصر رفتم بازار و مقداري شيريني و ميوه خريدم و به منزل آوردم كه شايد بدين وسيله دل بچه‌ها را به دست آورم. با اين حال وجدانم آرام نمي‌‌گرفت و آشفته خاطر بودم. بالاخره تصميم گرفتم در سفري به تبريز با مرحوم سيد محمد حسن الهي ملاقات كنم. وقتي به خدمت ايشان رسيدم، پيش از اين كه علت مسافرتم را بگويم، گفتم: عرض مرا به خدمت سيد علي قاضي رسانديد؟ آقای الهی فرمودند: وقتي پيام شما را به آقا عرض كردم،آقا تأملي كردند و سپس با ناراحتي فرمودند: ايشان چگونه مي‌خواهند اين راه را طي نمايند، با آن اخلاقي كه نسبت به همسر و كودكان انجام داده و با آن ها دعوا كرده‌اند؟! با آن اخلاق و تندي چگونه مي‌شود به اين رتبه و مقام رسيد؟! » آیت الله سعادت پرور می فرمودند: « یک بار در خانه با خانواده بد اخلاقی کردم. در عالم معنا به من گفتند: بیست سال ناله های تو بی اثر شد. »
⭕️همه دور هم نشسته بوديم. اصغر برگشت گفت: "احمد، تو که کاری بلد نيستی. فکر کنم تو جبهه جاروکشی می‌کنی، ها؟" احمد سرش رو پايين انداخت. لبخندی زد و گفت: "ای… تو همين مايه ها." از مکه که برگشته بود، آقای فراهانی يک دسته گل بزرگ فرستاده بود در خانه. يک کارت هم بود که رويش نوشته شده بود: "تقديم به فرمانده رشيد تيپ بيست و هفت محمد رسول الله، حاج احمد متوسليان."