eitaa logo
[ رفیقِ شھیدم ] .
1.4هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
4.2هزار ویدیو
270 فایل
بسم الله وقفِ حضرتِ مهدی باافتخآر ساندیسخورِانقلاب . من ؟ یه تکواندو کار و بسیجی رفیقِ شهیدم ؟ابراهیم هادی من به امیدِ اینکه این پرچمُ🇮🇷 بکشن رو تابوتم زندگی میکنم شهید نشی،میمیری . کپۍ ؟ حلالت رفیق . تا‌خون‌تو‌رگامه،‌این‌پرچم🇮🇷🇵🇸باهامه: )
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
تیم نسل سردار رو میشناسید؟ همون تیمی که روز قدس ترکوندن 😉 کاراشون رو دیدی تا حالا؟ دمشون گرم واقعا خیلی خلاق و با پشتکارن 😃 الانم وارد ایتا شدن و دارن مجازی هم کار میکنن نسل سردار https://eitaa.com/GenerationSardar لطفا حتی اگر وارد کانال هم نشدین یه صلوات برای شادی روح سردارمون بفرستید
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
سلام سلام رمان صدای پای آشنا رسیدیم به قسمتی که حال و هواتون رو با یه کار خیلی کوچیک تغییر بده بله 😌😌 حالا چه اتفاقی 😌 بخشی از رمان محمد :چی شده __........ +این امکان نداره یعنی شهید شده واقعا 🥺ولی اون قول داده _......... +وصیت نامه هه واقعا رفته باورم نمیشه چیشده کی شهید شده 🥺 https://eitaa.com/joinchat/730792112C0845a5c7d5 بیا این جا بخون 🥺
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
رمانی متفاوت تر از بقیه! یک رمان خواندنی با شخصیت های گاندو! ولی در نقش پزشک! ' ' بخشی از رمان زیبای "سیب سرخ" اقاجواد با تماسی که از جانب سرهنگ گرفته شده بود سریع خودش را به بیمارستان رساند پریشان بود! ماجرا؛راکه شنید پریشان ترشد! دنیا روی سرش اوار شد! احساس میکرد سرش گیج میرود! ارام روی صندلی های سرد بیمارستان نشست! سردی صندلی تنش را لرزاند! با فکربه اینکه روزی دستان گرمِ طاها اینگونه سرد شود مردمک چشمانش لرزید! سعی کرد قوی باشد و تکیه گاه! اما سخت بود! سخت بود خودت احتیاج به گریه داشته باشی ولی سنگ صبور دیگران باشی! سخت بود احتیاج به حرف زدن داشته باشی ولی محرم اسرار دیگران باشی! سخت بود! گفتنش اسان است وگرنه واژه سخت کمرش خم شد زیر بار این جملات! حال طاها روی تخت بیمارستان میان آن همه دستگاه خوابیده بود و معشوقش در اتاقی دیگر........! خوابی که ممکن بود هرگز از آن بیدار نشوند! و این بود حقیقت....! حقیقتی تلخ و دردناک! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خب حالا لابد میگید! طاها کیه؟! آقاجواد کیه؟! طاها استاد رسول خودمونه! آقاجوادم همون آقا محمده! حالا میخوای بدونی چه بلای سر طاها(رسول)اومده؟! یک لینک میدم باید عضو اون بشی https://eitaa.com/joinchat/638582965C72e0004665 بفرمایید!
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
اگر شماهم میخواید که از کانالتون همینجوری تبلیغ بشه در کانال تبادلات عضو بشید توضیحات بیشتر اونجا سنجاقه🖇👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558 مدیر های محترم حتما در کانال تبادلات عضو باشید و حتما جذبتون رو پیوی بگید💫 بعد از یک ساعت همه بنر هارو پاک کنید✅
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
به خاطر مقام داداشت باهات ازدواج کردم...! . . رمانی از جنس: عشق، هیجان و غم...🥲♥ فکرشو بکن عطیه و رسول خواهر برادرن😐😂 محمد عاشق خواهر رسول شده و رسولم عاشق خواهر محمد شده😂❤️ ـــــــ رسول: سخت بود گفتن این حرفا... نفس عمیقی کشیدم اشکامو پاک کردمو شروع کردم:: من اصلا اون آدمی که فکر میکنی نیستم... آوا: یعنی چی؟ 🙂🤨 رسول: چشمام پر از اشک بود... ماجرای کاترین و یادته... آوا: اهوم... رسول: اون واقعی بود... آوا: چییی! رسول: سکوت کردم.... آوا: چی میگی رسول! بازم ساکت بود با ضدای بلند تر گفتم: رسول.. حرف بزن رسول: منو کاترین قرار گذاشته بودیم که کاترین بگه منو کشته و.... ما باهم ازدواج کنیم... من از اولم...از اولم... ک.. کا.. کاترینو.. دوست داشتم... اون روز سر مراسم عقد اگه کاترین نمیگفت نه... باهاش ازدواج میکردم... آوا: نزاشتم اشکام سرازیر بشن پاکشون کردم.... رسول من میدونم تو الان تحت فشاری... اعصابت خورده... حوصله نداری... ولی... چرا این حرفای دروغو میزنی قربونت برم... رسول: همشون عین حقیقتن... باید باور کنی... من به خاطر مقام محمد راضی شدم باهات ازدواج کنم براس اینکه بیشتر به دم و دستگاهش نزدیک بشم.. من کاترینو دوست دارم نه تورو... آوا: اشکام سرازیر شد... غرورم له شده بود.. دنیا دور سرم میچرخید.. پ.ن: از اولم یکی دیگه رو دوست داشته💔 ــــــ رمان هایی تو این کانال قرار میگیرن که هیچ جا نمیتونی پیداشون کنی😍 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷 بدووو عضو شووو الان پاک میکنمااااا😱
1ـ مهربونی از خودته:)) 2ـ دیگه دوستان گل قلم و کاغذ باشما دوست داشتین مزاحم کانالشون بشید🤣🤣
تانیایے براین ظلمت دنیاے ما سحرے نیست ڪہ نیست...💔 ✷جوونی‌که‌توی‌عصرارتباطات‌داره‌زندگی میکنه باید فضای‌مجازی‌روبه‌یه‌اجتماع‌بزرگ‌ شهدایی ‌تبدیل‌کنه🚶🏿‍♂🌿 دعوتتون میکنم به ضیافت شهدایی"💌✨ ➺ ''{ازقافله‌عشاق‌جانمونی‌رفیق}''♥ @Shaheedane
هرگناهۍیہ‌اثرِخاص‌داره.. مثلــابعضۍازگناه‌هانعمت‌هاروازمون‌میگیرن حال‌خوب‌رومیگیرن اشڪ‌برا؎سیدالشھدارومیگیرن آدما؎خوب‌روازمون‌میگیرن رفیقا؎خوب جاها؎خوب ودرعین‌حال‌هم‌حواسمون‌نیست:)
سکانس‌اول فاطمیه‌شروع‌شدچیکارکردی؟ -پروفایلمُ‌عوض‌کردم! سکانس‌دوم فاطمیه‌تموم‌شد‌میخوای‌چیکارکنی؟ -پروفایلمُ‌دوباره‌عوض‌می‌کنم!
یه نکته ی دیگه... لبنانی ها بشدت به تیپ و ظاهرشون میرسن . چه خانم و چه آقا و جهاد خب طبیعتا با دختر خاله و دختر عمه هاش برخورد داشت ولی طوری برخورد میکرد که انگار واقعا خواهراشن اصلا قابل توصیف نیست یعنی هم احترام و حیاش بی نذیر بود و هم چشم پاکی و پاک بودنش!
‌˼ بِسمِ‌رَبِّ‌الحسیـטּ…!シ🖤 ˹ …シ!🖐🏻•• _
امام علی علیه السلام: همانا جهاد دری از درهای بهشت است . _