هدایت شده از منتظران نور
4_5976802821834543294.mp3
7.23M
#سرودفارسی در باره فلسطین ،
غمگین و
احساسی و حماسی انگیزشی😭😢😢
هدایت شده از به کانال دفاع از خوبان بپیوندید ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح مان را با مناجات پروردگار جهانیان آغاز می کنیم،
✍خداوندا ترا سپاس می گوییم بخاطر نعمت های بیشماری که به ما ارزانی داشتی!!!
✍خدایا ترا سپاس می گوییم تا دقایقی دیگر طلوع زیبای خورشید عالم تاب را از پنجره کوچک خانه مان در ساحل بحر خزر ، بزرگترین دریاچه بسته جهان را نظاره گر خواهیم بود.
✍خداوندا،قادرا، خیلی بزرگی،قلم عفو بر گناهان کبیره و صغیره ما ببخش
✍ خداوند تمام رفتگان ما را ،اعضای کانال و گروه ما را در این صبح ببخش و بیامرز
آمین الف آمین= آمین هزار آمین 🌹🔳"دفاع از خوبان" بپیوندید.
🍀🌺🌹☘️🌷🍀🌺🌹☘️🌷
هدایت شده از منتظران نور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شماره پلاک ماشینها، استان و شهرهای مربوط به هر کدام :
برای اینکه بدونید مسافرا مال کجان:
هدایت شده از به کانال دفاع از خوبان بپیوندید ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وستغروالله انه غفور الرحیم...
⚜️🪄💫🌟⚡✨🌠🌟💫🪄زيباترين سلام دنيا طلوع خورشيد است،
آن را بدون غروبش تقدیمتان میکنم
برایتان قلبی خالی از بغض و کدورت
چشمی بینا، ذهنی آگاه و روشن،
و لحظاتی ناب آرزومندم...
سفره هاتون همیشه رنگین☕️🤲🏻🔆🔅
سلام صبحتون بخیر روزتون پرازشادی🌺🌺🌺🌺
اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلًا مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ ۗ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِيهِ وَكَانُوا مُجْرِمِينَ ﴿١١٦ هود﴾
چرا نمیبایست که در میان ملّتهای (گذشته) پیش از شما فرزانگانی باشند که از فساد در زمین نهی کنند (تا دیگران را از گرفتار آمدن به عذاب و نابود شدن رهائی بخشند؟) مگر مردمان کمی که (به وظیفهی امر به معروف و نهی از منکر عمل کردند و) ما نجاتشان دادیم، و (امّا در همان حال) کافرانی میزیستند که از خوشگذرانی و تنعّم و تلذّذی پیروی میکردند که آنان را مغرور و فاسد کرده بود، و دائماً گناه میورزیدند (و هیچ وقت به دعوت پیغمبران و خیرخواهان گوش نمیدادند و از فساد و تباهی دست نمیکشیدند). (۱۱۶)
💐
🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد🌹
🌸🌸
سلام و درود بر شما عزیزان
صبح چهارشنبه 28 شهریور 1403
14 ربیع الاول 1446
18 سپتامبر 2024 به خیر
🌹🌹🌹
اى خدائى كه در آسمان و زمين چيزى بر تو پوشيده نيست،
و چگونه بر تو پوشيده باشد آنچه تو خود به وجود آورده اى؟
و چگونه شمار آنچه را خود ساخته اى نداشته باشى؟
يا چگونه از تو پوشيده باشد آنچه را تو تدبيرش مى نمايى؟
يا چگونه قدرت دارد از تو فرار كند كسی كه جز به روزيت زنده نيست؟
يا به چه صورت از تو نجات يابد آن كه در غير ملك تو راهى برايش نيست؟
پاكى تو، ترسنده ترين خلق تو در درگاهت داناترين آنهاست،
و افتاده ترين شان عامل ترين آنان به فرمان حضرت توست،
و پست ترين آنها در پيشگاهت آن است كه تو روزيش را مى دهى و او غير تو را پرستش مى نمايد.
الهى لحظه ای ما را به خودمان وا مگذار
💐💐💐💐
خداوندا طاعات و عبادات ناچیز و ناقص ما را قبول بفرما
اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِیقَ الطَّاعَهِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَهِ وَ صِدْقَ النِّیَّهِ وَ عِرْفَانَ الْحُرْمَهِ وَ أَکْرِمْنَا بِالهُدَى وَ الاسْتِقَامَهِ
خدایا،توفیق ِ فرمانبرى و دورى از عصیان و گناه و راستی نیت و شناخت ( عمیق) واجبات را روزى ما بدار و ما را به هدایت و پایدارى کرامت مان ببخش .
آمین آمین آمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗💫آخرین چهارشنبه
🌷✨شهریورماهتون عالی و بینظیر
🌸💫برای امروزتون..
💗✨یک سبد محبت
🌷💫یک دنیا عشق
🌸✨یک عالم خوشبختی
💗💫یک دشت لاله
🌷✨یک کوه دوستی
🌸💫یک آسمان ستاره
💗✨یک جهان زیبایی
🌷💫یک دامن نیک نامی
🌸✨و یک عمر سرفرازی
💗💫از خداوند براتون خواهانم
> *قــــــصـــــه اشک های سپاس
*جوانی عاشق شد او که داکتر بود، تصمیم گرفت به خواستگاری دختری که دوستش داشت برود. اما دختر شرطی گذاشت که دل جوان را تکان داد:*
*"به شرطی قبول میکنم که مادرت در عروسی ما حضور نداشته باشد."*
*جوان حیران و ناراحت شد و نمیدانست چه تصمیمی بگیرد. با سنگینی این شرط، نزد یکی از استادان خود رفت و با صدای لرزان گفت:*
*"استاد، در یکسالگی پدرم وفات کرد. مادرم برای تأمین مخارج زندگی، در خانههای مردم لباس میشست. حالا دختری که دوستش دارم میگوید تنها در صورتی با من ازدواج میکند که مادرم در عروسی نباشد. من نمیدانم چه کنم."*
*استاد با نگاهی عمیق به او گفت*
*"امروز به خانه برو و دستان مادرت را بشور. فردا نزد من بیا، آنوقت برایت میگویم که چه کاری باید انجام بدهی.*
*جوان با دلی پر اضطراب به خانه رفت. دستان مادرش را گرفت و برای اولین بار دستان زحمتکش او را با دقت نگریست. دستانی که از سالها کار و شستشوی لباسهای دیگران ترک برداشته و تاول زده بود. وقتی آب را روی دستهای مادرش ریخت، از شدت درد، مادرش به لرزه افتاد.*
*اشکهای جوان بیاختیار سرازیر شد؛ او برای اولین بار فهمید که چگونه