20.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بی تفاوت نباشیم...
اعتقاداتتون رو فریاد بزنید.
🎤: کربلایی آقا نریمان پناهی
#علی_اصغر
#آرشام
#آرتین
🏴🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🏴
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🏴
#یازهرا....🌹🏴
#یــــازیــــنــــبــــــ....🌹🏴
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~--https://eitaa.com/joinchat/3002138830C83dd1fe758-
5.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صبح به نیت امام زمان (عج) صدقه بدهید مطمئن باشید امام زمان دعاتون میکنه....🤲😢
#صدقه
https://eitaa.com/joinchat/3002138830C83dd1fe758
┄┄┅┅┅❅💝❅┅┅
#به_زبان_آوردن_نیت
#برداشت_های_نادرست_از_احکام
❗️ بعضی از مردم فکر میکنن که حتماً باید نیت نماز رو به زبون بیارن؛ یعنی مثلاً اول خوندن نماز صبح بگن: «دو رکعت نماز صبح میخوانم قربتاً الی الله، الله اکبر، بسم الله الرحمن الرحیم... ».
📛 درحالیکه این درست نیست.
🔸نیت نماز رو اصلاً لازم نیست بگین؛ حتی یواشکی و توی دل و ذهنتون هم لازم نیست بگینش.😉
✍️ همین که قصد خوندن نماز صبح دارین، کافیه؛ یعنی اگه کسی ازتون بپرسه چهکار میکنی، بدونی که میخوای نماز صبح بخونی.
⭕️ نیت اعمالی مثل وضو، غسل، روزه و... هم نیاز نیست به زبان بیاد. ✅
🔺توضیحالمسائل مراجع، ج۱، م۹۴۳.
زلال احـــــــکام
https://eitaa.com/joinchat/3002138830C83dd1fe758
بسم رب المهـــــــدی
🍂🍂🍂
سه چیز را باهم همراه کنید:
1دعا برای فرج امام زمان عجلاللهفرجه
2. صدقه برای سلامتی امام زمان
3. توسل به آقا امام زمان عجلاللهفرجه
.
این سه موضوع را مانند نفس کشیدن، برنامهی زندگی خود کنیم. این سه، عمدهترین مستحبی است که نزد ما میباشند.
دعا، مطلوبترین بندگی نزد خداوند؛ و امام زمان(عج)، محبوبترین فرد نزد خداوند است. زمانی که مطلوبترین بندگی را که دعا است در کنار محبوب خداوند قرار دهیم، خداوند ما را دستخالی برنمیگرداند.
توصیه های حاجیه خانم اکبری رحمة الله علیه،(جلسات دعا برای امام زمان)
اللهـــــــــم عجــــــل لولیــــــک الفـــــــــرج
https://eitaa.com/joinchat/3002138830C83dd1fe758
✳️منتظران ظهور
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۱)
◾️پس از مدتی به عبور گاه باریکی رسیدیم که دو طرف آن را پرتگاههای هولناکی احاطه کرده بودند.
🌹 نیک که گویا منتظر سوال من بود، رو به من کرد و گفت: این پرتگاههای وحشت آور، "درههای ارتداد"هستند که برای رسیدن به کف آن به حساب دنیا، سالها راه است.
🔥در کف آن هم، کورههایی از آتش قرار دارد که نمایی از آتش جهنم است و انسانهایی که درون آن جای گرفتهاند تا قیامت، در عذاب الهی گرفتار خواهند ماند.
⚡️چنان وحشتی به من روی آورد که ناخواسته بر جای نشستم.
در این میان فریادی دره را فرا گرفت. با وحشت صورتم را برگرداندم.
☄شخصی را دیدم که در حال سقوط به ته دره بود. در میان جیغ و فریادهایش که دلم را به لرزه درآورده بود، فریاد شادی گناهش را میشنیدم.
✨نیک که مانند من نظاره گر این صحنه بود، گفت: بیچاره تا اینجا را به سلامت گذراند، اما تا بر پا شدن قیامت، در ته دره خواهد ماند.
🍃با تعجب پرسیدم: چرا؟ گفت: او پس از سالها دین داری، مرتد شده بود. (ارتداد در اسلام به معنی برگشتن از دین اسلام به دین دیگری میباشد)
💥از آن پس در راه رفتن بیشتر دقت میکردم و از ترس سقوط، پای خود را بر جای پای نیک مینهادم. هر چند گه گاه پایم میلغزید، اما سرانجام به سلامت، آن راه صعب و دشوار را پشت سر گذاشتیم.
❄️نیک همچنان به پیش میرفت و من مشتاقانه، اما با دلهره بسیار در پی او در حرکت بودم. وقتی به یک دو راهی رسیدیم، نیک پا به سمت راست نهاد.
⛔️اما ناگهان دست سیاه بزرگی، جلو دهان و چشمهایم را گرفت و به واسطه بوی متعفنی که از او متصاعد بود، دریافتم که این، همان گناه است.
♨️سعی کردم آن دست سیاه و پشم آلود را کنار بزنم و چون موفق شدم با هیکل زشت گناه روبرو گردیدم. وحشت زده خواستم فرار کنم و خود را به نیک برسانم، اما گناه دستانم را محکم گرفت و گفت: مگر قرارت را فراموش کردی؟
❗️با وحشتی که در وجودم بود گفتم: کدام قرار؟! گفت: همانکه در دنیا همراه من میشدی خود قراری بود بین من و تو برای اینکه اینجا هم با هم باشیم.
❎گفتم: من اصلا تو را نمیشناختم. گفت: تو مرا خوب میشناختی اما قیافهام را نمیدیدی، حالا که قوه بیناییات وسیع شده است مرا مشاهده میکنی.
🔆گفتم: خب حالا چه میخواهی؟!
گفت: من از آغاز سفر تا اینجا سایه به سایه دنبالت آمدم، در پرتگاه ارتداد تلاش بسیار کردم که خود را به تو برسانم، اما موفق نشدم.
▪️با عجله گفتم: مگر آنجا از من چه میخواستی.
گفت: میخواستم از آن دره عبورت دهم. با ناراحتی تمام فریاد کشیدم: یعنی میخواستی تا قیامت مرا زمین گیر کنی؟
🔘گفت: نه! میخواستم تو را زودتر به مقصد برسانم، اما مهم نیست، در عوض اکنون یک راه انحرافی آسان میشناسم که هیچ کس از وجود آن آگاه نیست.
🔷گفتم: حتی نیک؟! گفت: مطمئن باش اگر میدانست از این مسیر سخت تو را راهنمایی نمیکرد. دریک لحظه به یاد نیک افتادم که جلوتر از من رفته بود و فکر میکند من به دنبال او در حرکتم. دلم گرفت و به اصرار از گناه خواستم که مرا رها کند.
⚫️ اما این بار در حالیکه چشمانش از عصبانیت چون دو کاسه خون شده بود، با تهدید گفت: یا با من میآیی، یا به اجبار تو را به همان مسیری که آمدی باز میگردانم...🔥
✍ادامه دارد..
📗کتاب سرگذشت ارواح در برزخ/اصغر بهمنی.
با تایید عده ای از علمای حوزه علمیه قم
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
https://eitaa.com/joinchat/3002138830C83dd1fe758