🇵🇸منتظران ظهور مهدی🇮🇷
🔴#سه_دقیقه_درقیامت(قسمت ۲۰) 🔷گفتند همه رفقای شما سالم هستند. تعجب کردم، پس منظور از این ماجرا چه
🔴#سه_دقیقه_درقیامت(قسمت ۲۱)
✅شب با همسرم صحبت می کردیم خیلی از مواردی که برای من پیش آمده باورکردنی نبود.
☘گفتم: لحظه آخر هم بهم گفتند به خاطر دعای همسر و دختری که در راه داری شفاعت شدی.
🔅 به همسرم گفتم این هم یک نشانه است اگر این بچه دختر بود معلوم می شود که تمام این ماجراها صحیح بوده..
🍂 در پاییز همان سال دخترم به دنیا آمد
♻️تنها چیزی که پس از بازگشت من از آن وادی ترس شدیدی در من ایجاد می کرد و تا چند سال من را اذیت میکرد ترس از حضور در قبرستان بود.
💥من صداهای وحشتناکی می شنیدم که خیلی دلهره آور و ترسناک بود.
🌴اما این مسئله در کنار مزار شهدا اتفاق نمی افتاد آنجا آرامش بود و روح معنویت که در وجود انسان ها پخش می شد.
🌼اما نکته مهم دیگری را که باید اشاره این است که در کتاب اعمال و در لحظات آخر حضور در آن دنیا،میزان عمر خودم را که اضافه شده بود مشاهده کردم.
⚡️ به من چند سال مهلت دادند که آن هم به پایان رسیده و من اکنون در وقتهای اضافه هستم.
🔰اما به من گفتند، ما زمانی که شما برای صله رحم و دیدار والدین و نزدیکانت میگذاری جز عمر شما محسوب نمی کنیم. همچنین زمانی که مشغول بندگی خالصانه خداوند یا زیارت اهل بیت هستی این مقدار نیز جز عمر شما حساب نمیشود
🔆 یقین داشتم که ماجرای شهادت همکاران من واقعی است.
اما در روزگاری که خبری از شهادت نبود چطور این حرف را ثابت می کردم...
💠به همین خاطر چنین چیزی نگفتم اما هر روز که برخی از همکاران مرا میدیدم یقین داشتم که یک شهید را که تا مدتی بعد به محبوب خود خواهد رسید ملاقات می کنم.
💥احساس عجیبی در ملاقات با این دوستان داشتم می خواستم بیشتر از قبل با آنها حرف بزنم... یک شهید را که به زودی به ملاقات خدا میرفت میدیدم.
❄️ اما چطور این اتفاق می افتد آیا جنگی در راه است؟؟
🌾 چهارماه بعد از عمل جراحی، مهرماه سال ۹۴ بود که در اداره اعلام شد کسانی که علاقمند به حضور در صف مدافعان حرم هستند می توانند ثبت نام کنند.
💐 جنب و جوشی در میان همکاران افتاد آنها که فکرش را میکردم همگی ثبتنام کردند. من هم با پیگیری بسیار توفیق یافتم تا پس از دوره آموزش تکمیلی راهی سوریه شوم.
✨ مرتب از خدا میخواستم که همراه با مدافعان حرم به کاروان شهدا ملحق شوم.
هیچ علاقهای به حضور در دنیا نداشتم
🍃 مگر اینکه بخواهم برای رضای خدا کاری انجام دهم. دیده بودم که شهدا در آن سوی هستی چه جایگاهی دارند لذا آرزو داشتم همراه با آنها باشم.
🌱 کارهایی را انجام دادم وصیتنامه و هر کاری که فکر میکردم باید جبران کنم انجام دادم.
🍀 آماده رفتن شدم، به یاد دارم که قبل از اعزام خیلی مشکل داشتم با رفتن من موافقت نمی شد...
ادامه دارد..
🌿🌿🌿🌺🌺🌺🌿🌿🌿
🇵🇸منتظران ظهور مهدی🇮🇷
🔴#سه_دقیقه_درقیامت(قسمت ۲۱) ✅شب با همسرم صحبت می کردیم خیلی از مواردی که برای من پیش آمده باورکردن
🔴#سه_دقیقه_درقیامت( قسمت 22)
✅اما بعد به سرعت تمام کارهایم درست شد و اعزام شدم.
🔅ناگفته نماند که بعد از ماجراهایی که در اتاق عمل برای من پیش آمد کل رفتار و اخلاق من تغییر کرد.
💥دیگر خیلی مراقب بودم تاکسی را نرنجانم .حق الناس و ... دیگر از آن شوخی ها و سرکار گذاشتن ها خبری نبود.
☘ یکی دو شب قبل از عملیات رفقای صمیمی بنده که سالها با هم همکار بودیم دور هم جمع شدیم.
🌴 یکی از آنها گفت شنیدم که شما در اتاق عمل حالتی شبیه به مرگ پیدا کردید.خلاصه خیلی اصرار کرد که تعریف کنم اما قبول نکردم.
🔷چون برای یکی دو نفر خیلی سربسته حرف زده بودم و آنها باور نکردند و به خاطر تصمیم گرفتم دیگر برای کسی حرفی نزنم.
🌾 جواد محمدی، سید یحیی براتی، سجاد مرادی، عبدالمهدی کاظمی، برادر مرتضی زارع و شاهسنایی در کنار هم مرا به یکی از اتاق ها بردند و اصرار کردند که باید تعریف کنی.
🔷 من کمی از ماجرا را گفتم، رفقا منقلب شدند..
خصوصاً در مسئله حق الناس و مقام شهادت!
🌿 چند روز بعد در یکی از عملیاتها حضور داشتم مجروح شدم و افتادم جراحت سطحی بود.
اما درست در تیررس دشمن افتاده بودم هیچ کس نمیتوانست آن نزدیک شود.
🍃شهادتین این را گفتم. منتظر بودم با یک گلوله از سوی تک تیرانداز تکفیری به شهادت برسم.
⚡️ در این شرایط بحرانی جواد محمدی و مهدی کاظمی خودشان را به خطر انداختند و جلو آمدند.
✨آنها سریع من را به سنگر منتقل کردند. ناراحت شدم و گفتم: برای چه این کار را کردید ممکن بود همه ما را بزنند!
💥 جواد گفت: تو باید بمانی و بگویی در آن سوی هستی چه دیدی ...
🌕چند روز بعد بازی نفت در جلسه از من خواستند که از برزخ بگویم. نگاهی به چهره تک تک آنها کردم و گفتم چند نفر از شما فردا شهید می شوید...
💥سکوت عجیبی در جلسه حاکم شد. با نگاههای خود التماس میکردم که سکوت نکنم. من تمام آنچه را دیده بودم را گفتم.
❄️ از طرفی برای خودم نگران بودم نکند من در جمع اینها نباشم اما نه ان شالله که هستم.
🌸جواد با اصرار از من سوال میکرد و من جواب میدادم.
در آخر گفت: چه چیزی بیشتر از همه آن طرف به درد ما میخورد؟
🌕 گفتم بعد از اهمیت به نماز و نیت الهی و خالصانه، هرچه می توانید برای خدا و بندگان خدا کار کنید..
💥روز بعد یادم هست که یکی از مسئولین جمهوری اسلامی در مورد مسائل نظامی اظهارنظری کرده بود که برای غربیها خوراک خوبی ایجاد شد...
🍀 خیلی از رزمندگان مدافع حرم از این صحبت ناراحت بودند.
🌷جواد محمدی همان مسئول را به من نشان داد و گفت: میبینی پس فردا همین مسئولی که اینطور خون بچه ها را پایمال میکند از دنیا میرود و میگویند شهید شد!!
🔥خیلی آرام گفتم: آقا جواد!من مرگ این آقا را دیدم..در همین سالها طوری از دنیا میرود که هیچ کاری نمیتوانند برایش انجام دهند!!
☄حتی نحوه مرگش هم نشان خواهد داد که از راه و رسم امام و شهدا فاصله داشته...
✨ چند روز بعد آماده عملیات شدیم جیره جنگی را گرفتیم و تجهیزات را بستیم.
خودم را حسابی برای شهادت آماده کردم.
💫 آرپیجی برداشتم و در کنار رفقایی که مطمئن بودم شهید میشوند قرار گرفتم.
گفتم اگر پیش اینها باشم بهتره احتمالا با تمام این افراد همگی با هم شهید میشویم.
🌱جواد محمدی خودش را به من رساند و پیش من آمد و گفت داریم میریم برای عملیات و خیلی حساسیت منطقه بالاست.
💥 او میخواست من را از همراهی با نیروها منصرف کند . گفتم چند نفر از این بچهها به زودی شهید میشوند از جمله بیشتر دوستانی که با هم بودیم میخواهم با آنها باشم بلکه به خاطر آنها باید هم توفیق داشته باشیم.
🍃هنوز چند قدمی نرفته بودیم که جواد محمدی با موتور جلو آمد و مرا صدا کرد! خیلی جدی گفت سوار شو باید از یک طرف دیگر خطشکن محور باشی...
ادامه دارد..
🌸🌸🌸🌾🌾🌾🌸🌸🌸
🇵🇸منتظران ظهور مهدی🇮🇷
💢 سلسله مباحث معادشناسی 🔹 قسمت دوازدهم 🔻حقیقت فشار قبر چیست؟ 🎙 استاد محمدی شاهرودی 📎 #امام_
37.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 سلسله مباحث معادشناسی
🔹 قسمت سیزدهم
🔻حقیقت فشار قبر (2)
🎙 استاد محمدی شاهرودی
📎 #امام_زمان
📎 #ماه_رمضان
📎 #معاد #برزخ
═✧❁🏴❁✧═؛
خواهرخوبم؛
شماهمدعوتیبه کانال#منتظران_ظهورمهدی
═✧🏴❁
https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi
🔸بسم الله الرحمن الرحیم🔸
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
ـــــــ 🔹 تمرین بندگی 🔹ـــــــ
—-------------------------
🔴 ⬅️ کنترل تندخویی و عصبانیت ➕ تمرین خوش اخلاقی
—-------------------------
سعی کنیم این کارها رو نیز انجام بدیم:
✅ احکام (5 تا 10 دقیقه)
✅ شروع کارها با بسم الله
✅ مراقبه در طول روز
✅ محاسبه اعمال قبل از خواب
✅ نماز قضا
✅ قبل از خواب: 4 قل + آیت الکرسی+ صلوات + شهادتین + آیه آخر سوره کهف
—-------------------------
✅ تلاوت قرآن با ترجمه( 1 صفحه)
—-------------------------
🌹💫🌹🤲💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹
🌸🌼🌸🌼🌹
🌸آيت الله بهجت (ره) :
⚡️یک نگاه تند که سبب ایذای و اذیت یک مؤمن و یا هتک حرمت او شود ، حرام است.
💥همچنین یک تبسم به اهل 👈معصیت که موجب تشویق او بر گناه باشد ، حرام است .
✨بنابراین ، کسی که می خواهد به درجات کمال و یقین نائل گردد ، باید از این گونه گناهان هم پرهیز نماید .
🌸🌼🌸🌼🌹
کنترل خشم و تندی و عصبانیت
📍برخی از تند رفتاری ها و بد اخلاقی های فرزند تقلید از پدر ومادر است .
والدین باید از دعوا و مشاجره در حضور فرزندان بپرهیزند👉
🔻 اگر میخواهید فرزندان مهربان و با محبت داشته باشید:
1. خودتون با فرزنداتون با مهربانی رفتار کنین
2. بین خودتون هم ( آقا و خانوم ) خوش رفتار باشین
🌺 استاد فاطمی نیا :👇👇
🍁 یک بار یک نفر در حرم امام رضا علیه السلام به من گفت من را یک نصیحتی بکن، بردمش روبروی ایوان طلا گفتم: ببین این امام رئوف است، از رأفت این امام یک ذره بگیر و برو بیرون، حیف است بیایی اینجا بگویی السلام علیک ایها الامام الرئوف، بعد برگردی👈💥 بداخلاق شوی!😔😔
🌺ヅ
#گوشھنگاھ
مرد عرب خدمت رسول خدا (ص) رسید و عرض کرد:
یا رسول الله، روز قیامت حساب بنده ها با کیست؟
🌱حضرت فرمودند با خودِ خدا.
مرد عرب خوشحال شد و گفت:
خیالم راحت شد و رفت.
اطرافیان او را صدا زدند و پرسیدند:
تو چطور خیالت راحت شد؟
مرد عرب عبارتی گفت که آن را باید با آب طلا نوشت.
او گفت: اَلکَریمُ إذا قَدَرَ عَفا،
♥️یعنی: کریم، اگر قدرت بر انتقام پیدا کند، عفو می کند.
‼️ به راستی اگر چنین نبود،
ما کارمان زار بود.
خدا میداند که ما دلمان به همین حرفها
خوش است.
اما کمی هم باید حیا کنیم،
مواظب باشیم خطا نکنیم.
#آیتاللهمجتهدے
♥⃢ https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi