#پندانه
✍ مثل خدا باش
🔰خوبی دیگران را چندین برابر جبران کن.
🔹مثل خدا باش،
با مظلومان و درماندگان دوستی کن.
🔸مثل خدا باش،
عیب و زشتی دیگران را فاش نکن.
🔹مثل خدا باش،
در رفتار با همه مردم عدالت را رعایت کن.
🔸مثل خدا باش،
بدون توقع و چشمداشت نیکی کن.
🔹مثل خدا باش،
بدی دیگران را با خوبی و محبت تلافی کن.
🔸مثل خدا باش،
با بزرگواری و بینیازی از مردم زندگی کن.
🔹مثل خدا باش،
اشتباهات و بدی دیگران را نادیده بگیر و ببخش.
🔸مثل خدا باش،
برای اطرافیانت دلسوزی کن.
🔆 مثل خدا باش، مهربانتر از همه ...
🌐 گاهی یک تلنگر کافیست...👌
👇👇👇
.┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
┏━💠💠🆔💠💠━┓
https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi
┗━💠💠🆔💠💠━┛
✨﷽✨
#پندانه
✍ همنشینی اثر دارد
زغالهای خاموش را کنار زغالهای روشن میگذارند تا روشن شود. چون همنشینی اثر دارد.
ما هم مثل همان زغالهای خاموشیم. اگر کنار افرادی روشن بنشینیم که گرما و حرارت دارند، مثل آنها نور و حرارت و گرما پیدا میکنیم.
پس همیشه آدمی را انتخاب کنید که به شما انرژی مثبت ببخشد.
«غرور» هديه شيطان است و «دوست داشتن» هديه خداست.
چه زشت و قبیح است وقتی هديه شيطان را به رخ هم میكشيم و هديه خداوند را از يكديگر پنهان میكنيم.
#کانال_منتظران_ظهور
https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi
🔆 #پندانه
✍ دفتر زندگیات را تمیز نگه دار
🔹پدری فرزند خود را خواند.
🔸دفتر مشق او را كه بسيار تميز و مرتب بود، نگاه كرد و گفت:
فرزندم! چرا در اين دفتر كلمات زشت و ناپسند ننوشتی و آن را كثيف نكردی؟
🔹پسر با تعجب پاسخ داد:
چون معلم هر روز آن را نگاه میكند و نمره میدهد.
🔸پدر گفت:
درست است. پس دفتر زندگی خود را نيز پاک نگاه دار، چون معلمِ هستی، هر لحظه آن را مینگرد و به تو نمره میدهد.
💠 ألَم يَعلَم بأنَّ اللهَ يَري؛
آيا انسان نمیداند كه خدا او را میبيند.(علق:۱۴)
♥️ همراه ماباشید⇩⇩
💠 ■⇨ https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi❤️
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🍃🌸🍃
#پندانه
عزیزم ،در هر «۳ ثانیه»،
«یکنفر» در دنیا میمیرد،
و یکی از این «سه ثانیه ها» سهم ماست!
قبل از اینکه به «سه» برسیم ،
«قدر ثانیه های زندگیمان را» بدانیم
«یک «دو» «سه».... و یک نفر دنیا را بدرود گفت
✅ مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة؛ هر کس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده است
⁉️ برای امام زمانم و راهی شدن دلم به سویش چه کرده ام ؟؟
فرصت اندک است...
منتظران_ظهوراینجاست↙️↙️
https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi
✨﷽✨
#پندانه
✍ دنیایی پر از قضاوت
🔹در دنیای قضاوتها، تنها به این نکته توجه میشود: دیگران بر اساس نظر ما چگونهاند؟!
🔸فردی در ترافیک جلوی ما بپیچد: «احمق»
ما که جلوی دیگران بپیچیم: «زرنگ»
🔹کسی جواب تلفن ما را ندهد: «بیمعرفت»
ما که جواب ندهیم: «گرفتار»
🔸فرد بلندتر از ما: «دراز»
فرد کوتاهتر از ما: «کوتوله»
🔹همکار جزئینگر: «ایرادگیر و وسواسی»
ما جزءنگرتر باشیم، او میشود: «شلخته و بینظم»
🔸فردی لیوان آب ما را ریخت: «کور»
پای ما به لیوان دیگری خورد: «شعور» ندارند که لیوان را سر راه قرار دادهاند.
🔹و مواردی از این دست که بسیارند.
🔸دنیای قضاوتها یعنی تحلیل رفتار و گفتار دیگران بر اساس نیازها و ارزشهای خودمان.
کانال #منتظران_ظهور_مهدی 🔻
Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi
✨﷽✨
#پندانه
✅ از رحمانیت خدا سوءاستفاده نکنیم
✍مرد رباخوار و عیاشی بود که هرگاه گناه میکرد، به او میگفتند: گناه نکن! در جواب میگفت: خداوند أَرْحَمُ الرَّاحِمِين است، نترسید! او هرگز بندۀ خود را هر چقدر هم که بد باشد، نمیسوزاند. من باورم نمیشود، او از مادر مهربانتر است، چگونه مرا بسوزاند در حالی که این همه در خلقت من زحمت کشیده است!
روزگار گذشت و سزای عمل این مرد رباخوار، پسر جوانی شد که در معصیت خدا، پدر را در جیب گذاشت و به ستوه آورد، تا آنجا که پدر آرزوی مرگ پسر خویش میکرد. گفتند: واقعا آرزوی مرگش را داری؟ گفت: والله کسی او را بکشد نه شکایت میکنم، نه بر مردنش گریه خواهم کرد.
گفتند: امکان ندارد پدری با این همه حب فرزند که زحمت بر او کشیده است، حاضر به مرگ فرزندش باشد. گفت: والله من حاضرم، چون مرا به ستوه آورده و به هیچ صراط مستقیمی سربهراه نمیشود.
گفتند: پس بدان، بنده هم اگر در معصیت خدا بسیار گستاخ شود، خداوند أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ از او به ستوه میآید و بر سوزاندن او هم راضی میشود.
قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ؛ مرگ بر اين انسان، چقدر كافر و ناسپاس است. (عبس:17)
#کانال_منتظران_ظهور
https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi
🔆 #پندانه
✍ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي
🔹روزی شاگرد یک راهب پیر هندو از راهب خواست که به او درسی بهیادماندنی دهد.
🔸راهب از شاگردش خواست کیسه نمک را نزد او بیاورد. سپس مشتی از نمک را داخل لیوان نیمهپری ریخت و از او خواست همه آن آب را بخورد.
🔹شاگرد فقط توانست یک جرعه کوچک از آب داخل لیوان را بخورد، آن هم به سختی.
🔸استاد پرسید:
مزهاش چطور بود؟
🔹شاگرد پاسخ داد:
خیلی شور و تند است، اصلاً نمیشود آن را خورد.
🔸پیر هندو از شاگردش خواست یک مشت از نمک بردارد و او را همراهی کند. رفتند تا رسیدند کنار دریاچه.
🔹استاد از او خواست تا نمکها را داخل دریاچه بریزد. سپس یک لیوان آب از دریاچه برداشت و به شاگرد داد و از او خواست آن را بنوشد.
🔸شاگرد بهراحتی تمام آب داخل لیوان را سر کشید. استاد این بار هم از او مزه آب داخل لیوان را پرسید.
🔹شاگرد پاسخ داد:
کاملا معمولی بود.
🔸پیر هندو گفت:
رنجها و سختیهایی که انسان در طول زندگی با آنها روبهرو میشود همچون مشتی نمک است.
🔹اما این روح و قدرت پذیرش انسان است که هرچه بزرگتر و وسیعتر میشود، میتواند بار آن همه رنج و اندوه را بهراحتی تحمل کند.
🔸بنابراین سعی کن یک دریا باشی، نه یک لیوان آب.
http://Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi
🤔 #کمی_تأمل
#پندانه
نامه واقعی به خدا ♥
🔹این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام #نظرعلی_طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود.
🔸یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.
نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود.
#مضمون_این_نامه
▫️بسم الله الرحمن الرحیم
▫️خدمت جناب خدا !
▫️سلام علیکم ،
▫️اینجانب بنده ی شما هستم.
از آن جا که شما در قران فرموده اید :
"و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها"
«هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.»
من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.
در جای دیگر از قران فرموده اید :
"ان الله لا یخلف المیعاد"
مسلما خدا خلف وعده نمیکند.
بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم :
🔘همسری زیبا و متدین
🔘خانه ای وسیع
🔘یک خادم
🔘 یک کالسکه و سورچی
🔘 یک باغ
🔘 مقداری پول برای تجارت
🔻لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.
مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی
🔹نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟
می گوید،مسجد خانه ی خداست.
پس بهتره بگذارمش توی مسجد.
می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره.
🔹صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره.
کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته،
از آن جا که #به_قول_پروین_اعتصامی
"نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست"
ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه و نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه.
ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد.
او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد،
و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند.
وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند
دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:
👈نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند
پس ما باید انجامش دهیم.
و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود.
🔻این مطلب را میتوان درس واقعی توکل به خدا گرفت
🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵
کانال#منتظران_ظهور_مهدی
https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi