🌹🍃
#پندانه
دوستان عزیز ڪینه هیچوقت به ما اجازه نمیده ما بخندیم،
قضاوت هیچ وقت به ما اجازه نمیده ما شاد باشیم،
افڪار منفے ڪار اصلیشون دزدیدن شادے و خنده از تو وجود انسان هاست‼️
🚫هروقت میبینے ڪه نمیتونے شاد باشے، نمیتونے بخندے، مطمئن باش ڪه دارے خودتو قضاوت میڪنے، اطرافیان رو قضاوت میڪنے.
🚫مطمئن باش وقتے ڪینه ے ڪسے رو به دل گرفتے، رفتے تو فرڪانس قضاوت...
🌹🍃
✨🦋🦋✨🦋🦋✨🦋🦋✨🦋🦋✨
http://Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi
#پندانه
🌸 اگر از خودخواهی کسی به تنگ آمده ای، او را خوار مساز؛ بهترین راه آن است که چند روزی رهایش کنی.
🌸 هنگامی که افسرده ای ،بدان جایی در اعماق وجودت ،حضور " خدا " را فراموش کرده ای...
🌸 عاشــق طرز فکر آدمهـــا نشویــد
آدمهـــا زیــبا فکـــر میکنند
زیـــبا حرف میزنند
امـــا زیــبا زندگـــی نمیکنند... !!
🌸 مراقب باش
بعضی حرف ها فقط قابل بخشش هستند
نه فراموش شدن !
❌دوست خوبم؛ با حرف هایت دلی را نسوزان
🌸 آرزوهایت را کنار نگذار
دنیا بالاخره مجبور می شود با دلت کنار بیاید !
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
♥️ کانال#منتظران_ظهور_مهدی♥️
http://Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi
🍁🍂🍁🍂
⚡️#تاجر_ثروتمند⚡️
روزی تاجری بسیار ثروتمند ،با خود عهد کرده بود در طول زندگانی خویش،یک روز ازعمرش را خوب زندگی کند ،به مردم مهربانی ورزد.درآن روزتصمیم گرفت عهد خویش را بجا بیاورد،وبا مردم به اندازه ی یک روز درشت خویی نکند وبا آنها با عطوفت رفتار نماید،زمانی که از خانه خود خارج شد ، پیرزنی گوژ پشت از اودرخواست کمک کرد ،ازاوخواست باری راکه همراه دارد تا خانه اش حمل کند ،با خود گفت من بااین همه ثروت وقدرت حمال این پیرزن باشم ،لحظه ای به فکر فرورفت وبه یاد عهد خویش افتاد،بار را برداشت و به همراه پیرزن به راه افتاد،تا به خانه ای خرابه رسیدند،دیدسه کودک در آنجا مشغول بازی هستند، ازاوپرسید این کودکان کیستند؟،پیرزن پاسخ داد؛اینها نوه های من هستند که بامن زندگی می کنند. پدر و مادرشان را سالها ست که ازدست داده اند،از او پرسید مخارج آنها را چه کسی تامین میکند ،؟ پیرزن اشک از چشمانش سرازیر شد،گفت؛ به بازار میروم میو ها وسبزیجات گندیده ای که مغازه دارها آن هارا بیرون میریزند با خود به خانه می آورم ،به آنها میدهم تا #گرسنگیشان رفع شود.#تاجر نگاهی به کیسه های که دردستش بود انداخت، به سالها ی که متکبرانه زندگی خودرا سپری کرده بود افسوس خورد ، اشک ندامت درچشمانش حلقه زد، درآن روز تمام دارایش را به #فقرا ودرماندگان شهرش بخشید ،وشب هنگام که به بستر خویش میرفت ، از خدای خویش طلب عفو کرد وبخاطر کارهایی که در گذشته انجام داده شرمسار واندوهگین بود. بعد ازآن به خوابی ابدی فرورفت.بدون آنکه فردایی در انتظار او باشد.
💫💫پس بیایم #خوب_بودن راتجربه کنیم حتی به اندازه یک روز شاید دیگر فرصت جبرانی نباشد.
#پندانه
✨🌟✨🌟✨🌟✨✨🌟✨✨
🌱کانال#منتظران_ظهور_مهدی🌱
http://Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi
✨﷽✨
#پندانه
✍ تو زندگیات داری برای چی میجنگی؟
🔹یک بار از زنی موفق خواستم تا راز خود را با من در میان بگذارد.
🔸لبخندی زد و گفت:
موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم.
🔹دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را میکردند، برداشتم. دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم.
🔸دیگر بهدنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم، سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم.
🔹دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه میکند.
🔸آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای اهدافم، رویاهایم، ایدههایم و سرنوشتم.
🔹روزی که جنگهای کوچک را متوقف کردم، روزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد.
🔸هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم.
■⇨http://Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi
#یک_داستان_یک_پند
✍️سعید مرد جوان و بسیار خوشتیپ و خوشقیافه است، و تاوان این نعمت را به سختی میدهد. او هر کجا که میرود زنان به او عاشق میشوند.
🥀سعید در اوایل که نادان بود این را یک نعمت الهی میدانست چرا که هدفی را که بسیاری از جوانان همسن او سالها باید دنبال میکردند و پول خرج میکردند و رسیدنشان هم قطعی نبود، سعید بدون زحمت هر کجا میرفت این هدفاش در نزد او حاضر بود.
💥سعید اکنون این خوشتیپی و زیبایی را جزء بلاء الهی بر خود چیزی نمیبیند. البته نعمتی بود که با ناشکریاش آن را بلاء برای خویش کرد. هر نعمتی که با تقویِ الهی شکر نشود تبدیل به بلای جان صاحب نعمت میشود.
🌏سعید پنج سال است که متأهل شده است. روزی یکی از همکاران او به نام زیبا عاشق او میشود و بعد از نزدیک شدن به سعید پی میبرد که سعید از همسرش زهرا ناراضی است و بخصوص از رفتارهای پدر زنش خیلی در آزار است. زیبا که زنی مطلقه است خود را به سعید نزدیک میکند و شبهایی که سعید به علت ناراحتی به خانهاش نمیرود او را در خانهاش میهمان میکند.... با وسوسه ها و تحریکات زیبا، سعید همسرش را طلاق میدهد و با زیبا ازدواج میکند ولی بعد از پنج ماه زیبا متوجه میشود سعید با زن دیگری در ارتباط است. زیبا بسیار ناراحت میشود و شاکی میگردد. سعید میگوید: انگار طلسم شده است. زنان رایگان خود را به او تقدیم کنند و او نمیتواند از این آشهای مفت بگذرد..... زیبا هم از سعید طلاق میگیرد و سعید بعد 32 سال سن، نه زندگی و نه سامانی دارد.... مَثَل داستان زیبا به این آیه حق تعالی میماند:
✨📖✨ مثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا ۖ وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ ۖ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ (41 - عنکبوت)
⚡️مثَل كسانی كه به جای خدا اوليايی ديگر اتخاذ میكنند مثل عنكبوت است و خانه ساختنش و به درستی سستترين خانهها خانه عنكبوت است اگر بدانند.
🕷یک عنکبوت هرگز مثل یک مورچه زحمت نمیکشد برای خود خانهای درست کند، بلکه بر خانهای که دیگران زحمت درست کردن آن را کشیدهاند، با کشیدن تار و توری بر خود خانهای میسازد و به امید طعمهای مینشیند. برای همین خانهاش یکبار مصرف است و زود از هم میپاشد. مانند زیبا که زحمت درست کردن خانهای را نکشیده بود بلکه بر خانه زهرا تار و توری کشیده بود تا سعید را تور کند... خانهای که بر او هم دوامی نداشت..... آری! کسی که از خدا نترسد و شیطان را سرپرست خود گیرد و از او اطاعت نماید زندگیاش چون زندگی در خانه عنکبوت است که خانهای سست و بیبنیاد است و از آن سستتر خانهای نیست.
🕸اگر دقت کنیم خانه عنکبوت نه دیوار دارد، نه در دارد... در اصل خانهای نساخته و وجود ندارد؛ بلکه توری بیش نیست که بر خانه ساخته شده به دست دیگران و دسترنج آنان کشیده شده است، که فقط اسماش خانه است، اسماش....
✅مراقب باشیم وارد خانههایی برای زندگی نشویم که چون تار عنکبوت، تله شیطان است و اسماش فقط خانه است، دقت کنیم بر بقایای خانههای ویرانه شده انسان مظلوم دیگری خانه نسازیم.... که این خانه، همان خانۀ عنکبوت است و ببینیم و بترسیم از خدایی که هر لحظه ما را می بیند.
#پندانه
🆔 https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi
#پندانه
🌼مراقبت داریم تا مراقبت
✍مردی مادر پیرش را سالیان سال مراقبت میکرد و زندگی خویش بر خود تباه کرده بود.
روزی بزرگی را گفت:
به گمانم در دنیا من تنها فرزندی باشم که مادرم مرا هفت سال مراقب بود تا بزرگ شوم، ولی من بیست سال است که او را در سن پیری مراقب هستم که اتفاقی برای او نیفتد.
آن بزرگ گفت:
تو بیست سال است مادر خود را مراقبی؛ مراقبت تو انتظاری برای مرگ اوست. ولی مادرت هفت سال مراقب تو بود و در انتظار رشد و بزرگی و کمال تو!
پس بدان تو هرگز نمیتوانی زحمات مادر خود را جبران کنی!
✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
http://Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi
8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگي
لحظه به لحظه ی زندگی را باید دوست داشت با تمام سختی ها، نامهربانی ها و تردید ها!
هرچیزی در زمان خودش زیباست، تو نمیتوانی چیزی را که متعلق به زمان دیگری ست دوست داشته باشی، لذت ببری و طعم شیرینش را مزه مزه کنی!
وقتی چیزی یا کسی را از دست می دهیم آنچنان غرق در تشویش می شویم که از یاد میریم درحال از دست دادن چیزهای بزرگ تری هم هستیم!
زمان از دست رفته هیچگاه بازنخواهد گشت، هرچیزی به جای خودش و در زمان خودش میدرخشد حتی اگر بهترین ها را در زمانی دگر داشته باشی بازهم جایگزینی برای روزهای ازدست رفته نمیشود! باید همان دقایقی را دوست داشت که زندگی میکنی میگریی میخندی و میجنگی...
#پندانه
✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
http://Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi
$@m€r@ Sadeghi:
#حرف_خوب
💌 بگیم: خدایا خیر بده! نگو اینو میخوام، خدایا این دختر نصیب پسر من بشه، این پسر نصیب دختر من بشه، این شغل، این ماشین و ... رو میخوام. به خدا نگید، چه و چه... بگید: «خیر» قرآن یک آیه داره، میگه: گاهی وقتها یک چیزی رو خوب میدونی ولی به ضررته! خیال میکنی خیره اما به ضررته. خیر از خدا بخواید.
✍#حجتالاسلام_قرائتی
#پندانه
✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
http://Eitaa.Com/montazeran_zohouremahdi
°| #دل_آرا 🔮🍃 °|
.
.
صبح تا شب پی حرف و ڪتاب و
این استاد و اون استاد و..
خیلییی اهل محاسبه باشیم مواظب
رفتارمون با رفقا و ..👥
درگیرِ کار فرهنگی و..ایناییم!!
ولی میدونی چیه رفیق؟
یه نگاھ به ڪارایی کہ
تو خونه مےکـنیم بندازیم..
رفتاری ڪه داریم،حرفے که مےزنیم،
چقد با پـدر مــادرمون
درست رفتار مےڪنیم؟😄
نظرتون چیه انقد ادعا نباشیم؟🚶♂
بیاین بریم دست و پاشونو ببوسیم🙂
اون غروری کـه نمیذاره اینکارو کنی..
به دردِ هیجا نمیخوره
حتی همین دنیا..
#شهدامبههرجارسیدنباعشقمادروپدررسیدن..
#پندانه
🍃https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi
✨﷽✨
#پندانه
"صاحبدلی" روزی به "پسرش" گفت:
برویم زیر "درخت صنوبری" بنشینیم.
پسر در کنار پدر "راهی" شد.
پدر دست در "جیب" کرد و مقداری "سکه طلا" از جیب خود بیرون آورد و بر زمین نهاد.
گفت: پسرم می خواهی "نصیحتی" به تو دهم که عمری تو را کار آید یا این سکه ها را بدهم که "رفع مشکلی اساسی" از زندگی خود بکنی؟
پسر فکری کرد و گفت:
پدرم بر من "پند را بیاموز،" سکه ها را نمی خواهم، سکه برای رفع "یک مشکل" است ولی پند برای رفع مشکلاتی برای "تمام عمر."
پدرش گفت: سکه ها را بردار...
پسر پرسید: "پندی ندادی؟!"
پدر گفت:
وقتی تو "طالب پندی" و سکه را گذاشتی و پند را بر داشتی، یعنی می دانی سکه ها را کجا هزینه کنی.!
و این؛
"بزرگترین پند من برای تو بود."
پسرم بدان "خدا" نیز چنین است...
اگر "مال دنیا" را رها کنی و دنبال "پند و حکمت" باشی، دنیا خودش به تو "رو می کند."
ولی اگر "دنیا را بگیری" یقین کن،
"علم و حکمت" از تو "گریزان" خواهد شد.
#منتظران_ظهور_مهدی ↩️
https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi
💛هميشه اين جمله را با خودت تكرار كن:
💛«من مستحق آرامشم»
💛ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
💛منوط به ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﮑﻦ
💛و ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
💛ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻧﮑﻦ
💛ﻣﺎ ﺁینه ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ،ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﻢ
💛ﻣُﺸﮏ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ:
💛ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ،
💛ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ،
💛ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ.
💛ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ!
💛ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ.
💛ﻭ ﺍﯾﻦ يعنى رسيدن به آرامشى بى انتها.
💛زندگیتون پراز تصمیم
💛های درست و آرامش طولانی
#پندانه
✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋✨🦋
https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi🍃
📝 #یادمون_باشه
عادتِ به بحث کردن، برای اینکه بگیم "حق با منه" ؛
از درون ما یه #دیو میسازه!
➖ حتی اگر حق با شماست ،
➖ حتی اگر مطمئنید، طرف مقابل، داره اشتباه میکنه،
خُلقِ بحث کردن (مِراء)، اونقدر سرطانی و بدخیمه،
که از شدّت تیزی و تندیِ درون، ما رو قرنها از مقام یک #انسان_تراز دور میکنه!
بطوریکه به فرمودهی پیامبر ص؛ دست اهل بیت علیهمالسلام برای شفاعت، به ما نخواهد رسید.
❌ بحث نکنید رفقا!
اگر طرف ما، اهل تفکر و پذیرش، باشه، با یه بار گفتن، متوجه میشه، حتی ممکنه روزها، ماهها و یا سالها بعد... اما میشه !
اگر هم نباشه ... که با بحث کردن، داریم خودمونو به لجن میکشیم !
💥نشر_صـღـدقه_جاریه_است🍃
#پندانه
┏━━✵↓𝚓𝚘𝚒𝚗↓✵━━┓
♡#منتظران_ظهور_مهدی♡
https://eitaa.com/montazeran_zohouremahdi