🔴 یورش تروریستهای آمریکایی به مقر فرماندهی حشدالشعبی
♦️السومریه نیوز: نیروهای آمریکایی با ۴۰ زرهپوش و با حمایت نیروهای ویژه عراق به مقر فرماندهی تیپ ۴۵ حشدالشعبی یورش بردند و تعدادی از اعضای حشد را بازداشت کردند.
♦️ تمام گروههای مقاومت عراقی ۲۴ ساعت به تروریستهایی آمریکایی فرصت دادند تا اعضای حشدالشعبی را آزاد کنند.
♦️ نیروهای نجبا عراق به سمت منطقه سبز بغداد حرکت کردند.
♦️ گروه مقاومت اصحاب الکهف نزدیک به مقتدا صدر به رزمندگان خود آماده باش کامل داد.
♦️ گروه اصحاب الکهف هشدار داد اگر نیرو های دستگیر شده کتائب حزب الله آزاد نشوند، سفارت آمریکا را مورد هدف قرار خواهد داد.
♦️ مقر نیرو ویژه توسط نیروهای ناشناس به تصرف درآمده که به نظر میرسد این اقدام در پاسخ به دستگیری فرماندهان الحشدالشعبی توسط آمریکا با کمک نیرو ویژه عراق است.
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
سلام آقا✋
دوباره #جـمعه و
تسبیح خورشـ☀️ـید
که دانه دانه
#زخم لحظهها را💔
می شمارد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@montazeran1184
9.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 #کلام_استاد
#استاد_پناهیان
📹 مهمترین نکته برای داشتن یک خانواده خوب
🔻چرا خوب شوهرداری کردن برای خانمها حکم جهاد دارد؟
@montazeran1184
5.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😍 آهنگ زیبا و آرامبخش😍
🌹 یاران سلامت می کنند
🌹 از جان نگاهت می کنند
🌹 عشاق تو در هر زمان
🌹 آقا صدایت می کنند
@montazeran1184
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_نوزدهم
💠 سری به نشانه منفی تکان داد و از #وحشت چشمانم به شوهرم شک کرده بود که دوباره پی سعد را گرفت :«الان همسرتون کجاست؟ میخواید باهاش تماس بگیرید؟»
شش ماه پیش سعد موبایلم را گرفته بود و خجالت میکشیدم اقرار کنم اکنون عازم #ترکیه و در راه پیوستن به #ارتش_آزاد است که باز حرف را به هوای حرم کشیدم :«اونا میخواستن همه رو بکشن...»
💠 فهمیده بود پای من هم در میان بوده و نمیخواست خودم را پیش رفیقش رسوا کنم که بلافاصله کلامم را شکست :«هیچ غلطی نتونستن بکنن!»
جوان از آینه به صورتم نگاهی گذرا کرد، به اینهمه آشفتگیام شک کرده بود و مصطفی میخواست آبرویم را بخرد که با متانت ادامه داد :«از چند وقت پیش که #وهابیها به بهانه تظاهرات قاطی مردم شدن، ما خودمون یه گروه تشکیل دادیم تا از حرم #سیده_سکینه (علیهاالسلام) دفاع کنیم. امشب آماده بودیم و تا دست به اسلحه شدن، غلافشون کردیم!»
💠 و هنوز خاری در چشمش مانده بود که دستی به موهایش کشید و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، خبر داد :«فقط اون نامرد و زنش فرار کردن!»
یادم مانده بود از #اهل_سنت است، باورم نمیشد برای دفاع از مقدسات #شیعیان وارد میدان شده باشد و از تصور تعرض به حرم، حال رفیقش به هم ریخته بود که با کلماتش قد علم کرد :«درسته ما #شیعههای داریا چارتا خونواده بیشتر نیستیم، اما مگه مرده باشیم که دستشون به #حرم برسه!»
💠 و گمان کرده بود من هم از اهل سنت هستم که با شیرینزبانی ادامه داد :«خیال کردن میتونن با این کارا بین ما و شما #سُنیها اختلاف بندازن! از وقتی میبینن برادرای اهل سنت هم اومدن کمک ما #شیعهها، وحشیتر شدن!»
اینهمه درد و وحشت جانم را گرفته بود و مصطفی تلخی حالم را با نگاهش میچشید که حرف رفیقش را نیمه گذاشت :«یه لحظه نگهدار سیدحسن!» طوری کلاف کلام از دستش پرید که نگاهش میخ صورت مصطفی ماند و بلافاصله ماشین را متوقف کرد، از نگاه سنگین مصطفی فهمید باید تنهایمان بگذارد که در ماشین را باز کرد و با مهربانی بهانه چید :«من میرم یه چیزی بگیرم بخوریم!»
💠 دیگر منتظر پاسخ ما نماند و به سرعت از ماشین پیاده شد. حالا در این خلوت با بلایی که سعد سرش آورده بود بیشتر از حضورش #شرم میکردم که ساکت در خودم فرو رفتم. از درد سر و پهلو چشمانم را در هم کشیده بودم و دندانهایم را به هم فشار میدادم تا نالهام بلند نشود که لطافت لحنش پلکم را گشود :«خواهرم!»
چشمم را باز کردم و دیدم کمی به سمت عقب چرخیده است، چشمانش همچنان سر به زیر و نگاهش به نرمی میلرزید. شالم نامرتب به سرم پیچیده بود، چادر روی شانهام افتاده و لباسم همه غرق گِل بود که از اینهمه درماندگیام #خجالت کشیدم.
💠 خون پیشانیام بند آمده و همین خط خشک خون روی گونهام برای آتش زدن دلش کافی بود که حرارت نفسش را حس کردم :«خواهرم به من بگید چی شده! والله کمکتون میکنم!» در برابر محبت بیریا و پاکش، دست و پایم را گم کرده و او بیکسیام را حس میکرد که بیپرده پرسید :«امشب جایی رو دارید برید؟»
و من امشب از #جهنم مرگ و کنیزی آن پیرمرد وهابی فرار کرده بودم و دیگر از در و دیوار این شهر میترسیدم که مقابل چشمانش به گریه افتادم.
💠 چانهام از شدت گریه به لرزه افتاده و او از دیدن این حالم طاقتش تمام شده بود که در ماشین را به ضرب باز کرد و پیاده شد. دور خودش میچرخید و آتش #غیرتش در خنکای این شب پاییزی خاموش نمیشد که کتش را درآورد و دوباره به سمت ماشین برگشت.
روی صندلی نشست و اینبار کامل به سمتم چرخید، صورت سفیدش از ناراحتی گل انداخته بود، رگ پیشانیاش از خون پُرشده و میخواست حرف دلش را بزند که به جای چشمانم به دستان لرزانم خیره ماند و با صدایی گرفته گواهی داد :«وقتی داشتن منو میرسوندن بیمارستان، تو همون حالی که حس میکردم دارم میمیرم، فقط به شما فکر میکردم! شب پیشش #خنجر رو از رو گلوتون برداشته بودم و میترسیدم همسرتون...»
💠 و نشد حرفش را تمام کند، یک لحظه نگاهش به سمت چشمانم آمد و دوباره #نجیبانه قدم پس کشید، به اندازه یک نفس ساکت ماند و زیر لب زمزمه کرد :«#خدا رو شکر میکنم هر بلایی سرتون اورده، هنوز زندهاید!»
هجوم گریه گلویم را پُر کرده و بهجای هر جوابی #مظلومانه نگاهش میکردم که جگرش بیشتر آتش گرفت و صورتش خیس عرق شد.
💠 رفیقش به سمت ماشین برگشته و دلش میخواست پای دردهای مانده بر دلم بنشیند که با دست اشاره کرد منتظر بماند و رو به صورتم اصرار کرد :«امشب تو #حرم چی کار داشتید خواهرم؟ همسرتون خواست بیاید اونجا؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@montazeran1184
هدایت شده از Kgh
☘ هر چند همه دوست دارند شما را "آقا" صدا کنند ولی
🔸به جمع دانشجویان که می رسی قامت "استاد" برازنده توست
🔹در میان نظامیان که می آیی هیبت "فرماندهی"ات دل دوستان را شاد و دل دشمنانت را می لرزاند
🔸روز پدر که می آید می شوی مهربانترین "بابا"ی دنیا
🔹روز جانباز که می شود همه دست "جانباز" تو را به هم نشان می دهند
🔸 ۹دی که می رسد قصه "علی" می شوی در جمل
🔹راستی اصلا مهم نیست تاریخ تولدت ۲۹ فروردین است یا ۲۴ تیر؛ 👌ما حتی ۶ تیر هم به شکرانه اینکه خدا دوباره تو را به ما بخشید سر بر سجده ی شکر می گذاریم.
☘ و همه اینها بهانه است آقاجان!
بهانه ایست که ما یادمان نرود خدا نعمتی چون شما را ارزانیمان کرده است، خدا را برای این نعمت شکر می گوییم.🙏🙏
#ششم_تیر روز #ترور نافرجام #امام_خامنه_ای
سلامتی #امام_خامنه_ای صلوات 🌹
👈 هیات منتظران مهدی(عج)_رزمندگان مشکین دشت را دنبال نمائید👇
🆔 @ba_montazeran
305.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بــــارالهــا 🙏
در این اول هفته زیبا 🌸🍃
ما را به نور الهي راهنمایی بفرما
و مسير سبز انسان بودن را نشانمان ده...
قدمهايمان را استوار و ايمانمان را
فزونی بخش ...
🌸مهــربــانــا...
ما را قلبی گشاده و پاك ببخش ...
تا با همه كس و همه چيز با عشق
و احترام روبرو شویم و دیگران را از
خود جدا ندانیم...🙏
آمیـــن 🙏
#سلام_روزتون_بخیر 🌸
@montazeran1184
2.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استورے
#شهید_هادے💚
@montazeran1184
⭕️ سریال شهید زینالدین به زودی
🔺 نگارش سریال «شهید زینالدین» به اتمام رسید؛ نویسنده سریال میگوید: قصه سریال از قبل انقلاب و نوجوانی شهید زینالدین قصه ما آغاز شده و تا شهادت شان و بعد از انقلاب ادامه دارد.
🔺 این سریال در ۳۶ قسمت تهیه و تولید خواهد شد.
🔸 امیدواریم از عشقهای مثلثی که دستپخت مدیران احمق و خائن در نهادهای مربوطه است زودتر به زینالدین و باکری برسیم
@montazdran1184
Mohammad Hossein PoyanfarMohammad Hossein Poyanfar - Khiale Rooye To.mp3
زمان:
حجم:
3.11M
🌹خیال روی تو....
مناجات شبانه
محمد حسین پویانفر...
@montazeran1184