eitaa logo
هیئت رزمندگان اسلام مشکین دشت
810 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
80 فایل
‌﷽ [کانال رسمی بنیاد فرهنگی مذهبی منتظران مهدی(عج) رزمندگان مشکین دشت] (اینستاگرام) https://instagram.com/Montazerane_karaj?utm_medium=copy_link (تلگرام) http://t.me/Montazerane_karaj #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ارتباط با خادم: @mohammad_khambari
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 صورت و گلوی پاره سعد یک لحظه از برابر چشمانم کنار نمی‌رفت، در تمام این مدت از حضورش متنفر بودم و باز دیدن جنازه‌اش دلم را زیر و رو کرده بود که روی تخت بیمارستان از درد و وحشت آن عکس، غریبانه گریه می‌کردم. از همان مقابل در اتاق، طاقتش را تمام کرده بود که کنار تختم آمد و از تمام حرف دلش تنها یک جمله گفت :«مسکّن اثر کنه، می‌برم‌تون خونه!» 💠 می‌دانستم از حضور من در بیمارستان جان به لب شده و می‌ترسید کسی سراغم بیاید که کنار تختم ایستاده و باز یک چشمش به در اتاق بود تا کسی داخل نشود. از تنهایی این اتاق و خلوت با این زن خجالت می‌کشید که به سمت در برگشت، دوباره به طرفم چرخید و با صدایی آهسته عذرخواست :«مادرم زانو درد داره، وگرنه حتماً میومد پیش‌تون!» و دل من پیش جسد سعد جا مانده بود که با گریه پرسیدم :«باهاش چیکار کردن؟» 💠 لحظاتی نگاهم کرد و باورش نمی‌شد با اینهمه سعد، دلم برایش بتپد که با لحنی گرفته پاسخ داد :«باید خانواده‌اش رو پیدا کنن و به اونا تحویلش بدن.» سعد تنها یکبار به من گفته بود خانواده‌اش اهل هستند و خواستم بگویم که دلواپس من پیش‌دستی کرد :«خواهرم! دیگه نباید کسی بدونه شما باهاش ارتباط داشتید. اونا خودشون جسد رو به خانواده‌اش تحویل میدن، نه خانواده‌اش باید شما رو بشناسن نه کس دیگه‌ای بفهمه شما همسرش بودید!» 💠 و زخم ابوجعده هنوز روی رگ مانده بود که با لحنی محکم اتمام حجت کرد :«اونی که به خاطر شما یکی از آدمای خودش رو کشته، دست از سرتون برنمی‌داره!» و دوباره صدایش پیشم شکست :«التماس‌تون می‌کنم نذارید کسی شما رو بشناسه یا بفهمه همسر کی بودید، یا بدونه شما اونشب تو بودید!» قدمی را که به طرف در رفته بود دوباره به سمتم برگشت و قلبش برایم تپید :«والله اینا وحشی‌تر از اونی هستن که فکر می‌کنید!» 💠 صندلی کنار تختم را عقب‌تر کشید تا نزدیکم ننشیند و با تلخی خاطره خبر داد :«می‌دونید چند ماه پیش با مرکز پلیس شهر تو استان درعا چیکار کردن؟ تمام نیروها رو کشتن، ساختمون رو آتیش زدن و بعد همه کشته‌ها رو تیکه تیکه کردن!» دوباره به پشت سرش چشم انداخت تا کسی نباشد و صدایش را آهسته‌تر کرد :«بیشتر دشمنی‌شون با شما ! به بهانه آزادی و و اعتراض به حکومت شروع کردن، ولی الان چند وقته تو دارن شیعه‌ها رو قتل عام می‌کنن! که چندسال پیش به بهانه توریستی بودن حمص اونجا خونه خریدن، حالا هر روز شیعه‌ها رو سر می‌برن و زن و دخترهای شیعه رو می‌دزدن!» 💠 شش ماه در آن خانه زندانی سعد بودم و تنها اخباری که از او می‌شنیدم در گسترده مردم و سرکوب وحشیانه رژیم خلاصه می شد و حالا آن روی سکه را از زبان مصطفی می‌شنیدم که از وحشت اشکم بند آمده و خیره نگاهش می‌کردم. روی صندلی کمی به سمتم خم شد تا فقط من صدایش را بشنوم و این حرف‌ها روی سینه‌اش سنگینی می‌کرد که جراحت جانش را نشان چشمان خیسم داد :«بعضی شیعه‌های حمص رو فقط به‌خاطر اینکه تو خونه‌شون تربت پیدا کردن، کشتن! مساجد و حسینیه‌های شیعه رو با هرچی و کتاب دعا بوده، آتیش زدن! خونه شیعه‌ها رو آتیش می‌زنن تا از حمص آواره‌شون کنن! تا حالا سی تا دختر شیعه رو...» 💠 غبار گلویش را گرفت و خجالت کشید از جنایت در حق شیعیان حرفی بزند و قلب کلماتش برای این دختر شیعه لرزید :«اگه دستشون بهتون برسه...» باز هم نشد حرفش را تمام کند که دوباره به صندلی تکیه زد، نفس بلندی کشید که از حرارتش آتش گرفتم و حرف را به هوایی دیگر کشید :«دکتر گفت فعلاً تا دو سه ماه نباید تکون بخورید که شکستگی دنده‌تون جوش بخوره، خواهش می‌کنم این مدت به این برادر اعتماد کنید تا بتونم ازتون مراقبت کنم!» 💠 و خودم نمی‌دانستم در دلم چه‌خبر شده که بی‌اختیار پرسیدم :«بعدش چی؟» هنوز در هوای نگرانی‌ام نفس می‌کشید و داغ بی‌کسی‌ام را حس نکرد که پلکی زد و با مهربانی پاسخ داد :«هر وقت حالتون بهتر شد براتون بلیط می‌گیرم برگردید پیش خونواده‌تون!» نمی‌دید حالم چطور به هم ریخته که نگاهش در فضا چرخید و با سردی جملاتش حسرت روزهای آرام را کشید :«ایران که باشید دیگه خیالم راحته! سوریه هم تا یک سال پیش هیچ خبری نبود، داشتیم زندگی‌مون رو می‌کردیم که همه چی به هم ریخت، اونم به بهانه ! حالا به بهانه همون آزادی دارن جون و مال و ناموس مردم رو می‌کنن!»... ✍️نویسنده: @montazeran1184
🌺گل آرایی زیبای داخل حرم امام رضا(علیه‌السلام) به مناسبت ایام ولادت آن حضرت
❗️ اگر تا حالا زدن را یک «اخطار» می دانستیم، از امروز و بخاطر سخن حضرت آقا، آن را یک «امر و دستور» می دانیم👌 ✅ فرمودند: در مقابله با آن حرکت گذشته از سوی برخی از مردم و برخی از مسئولین، سست شده است.⚠️ اگر اطراف من هم دو یا سه نفر باشند ↩️ بنده هم حتماً ماسک می‌زنم، کما اینکه می‌زنم. ↪️ ❗️در مواردی، وقتی مسئول دولتی در اجتماعی ماسک نمی‌زند، آن جوان نیز تشویق می‌شود که نزند.⚠️ ✍ اگر تا امروز سفت و سخت  نمیزدیم اما از امروز خواهیم زد، چون «امر» آقاست.👌 @montazeran1184
6.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لزوم ماسک زدن در سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی @montazeran1184
🔺ماسک حنا فوق العادست❗️ 1ق.غ حنای بی رنگ 1ق.غ ماست کم چرب 1ق.چ گلاب مواد مخلوط کرده و روی صورت بگذارید و بعد 20 دقیقه بشوئید 👈این ماسک موجب رفع جوش، کاهش لک و شادابی پوست میشود. @montazeran1184 ✼═══┅💖💖┅═══✼
🌹 زمانی که به «غرور» و «مردانگی» یک مرد حمله می‌کنید، از او انتظار شنیدن یا فهمیدن نداشته باشید!!! زبانی قویتر از محبت وجود ندارد! ‌خانواده موفق❤️❤️ @montazeran1184 ✼═══┅💖💖┅═══✼
💞دوسٺٺ دارم ولے چون با حجابے بیشٺر مثل خورشیدے ولے پشٺ نقابے بیشٺر شاڸ سبز و سرخ حتے صورٺے بر چهره اٺ خوب مے آید ولے خب رنگ مشڪےبیشٺر😌 خانواده موفق❤️❤️ @montazeran1184 ✼═══┅💖💖┅═══✼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴دقایقی پیش 🌺 خادمان بارگاه منور حرم حضرت رضا(علیه السلام) در حال شست‌شوی گنبد @montazeran1184
ضمن تبریک میلاد امام رضا (ع) پیرو اطلاعیه وزارت بهداشت مبنی محدودیت های جدید اعمال شده بخاطر بیماری کرونا در چندین استان از جمله استان البرز برنامه جشن میلاد امام رضا(ع) و آیین تعویض پرچم یادمان شهدای گمنام که قرار بود روز پنجشنبه ساعت ۱۸ جنب مزار شهدای گمنام برگزار شود لغو می گردد. ان شاء الله پس از ریشه کن شدن این بیماری و با سلامتی و عافیت همگی بتونیم در حرم امام مهربانی ها عرض ارادت کنیم. التماس دعا کانون خادمیاران رضوی مشکین دشت حوزه ۳۲۱شهید باهنر حوزه ۳۲۲حضرت آسیه س شورای اسلامی و شهرداری مشکین دشت