eitaa logo
منتظـران موعــود
16.5هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
4.3هزار ویدیو
239 فایل
√● تحلیل وقایع آخرالزمانی √●نقد و بررسی روایت ها و علائم دوران ظهور √●کلیپ ها و توسلات مهدوی √●شگفتیها‌ و عجایب دوران ظهور تعرفه تبلیغات در کانال منتظران موعود @Tmontazeranmouood313 فقط جهت تبلیغ @najjar128 از کپی بنرهای تبلیغ و تبادل راضی نیستیم❌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 سلام حضرت رهایی، دنیا از نفس افتاده است. این عالم فقط با نفس های توست که آرام می شود. با گام های توست که جان می گیرد. با لبخند توست که مصفا می شود. با طنین صدای توست که شفا می یابد.... بیا ای فریادرس موعود...🕊🌾 سلام صبحت بخیر فرمانده قلبـ❤️ـم
🌷امام مهدی شناسی 🍀نقش امام زمان در زندگی من🍀 🔺بخش دوم:حال من 🔶‌فصل هشتم: هدایت من 💠هدایت بر سه قسم است: ۱- هدایت تکوینی ۲- هدایت تشریعی ۳- هدایت خاصّ 💠🔸 ۱- هدایت تکوینی: عبارت است از تداوم حیات، و بقای عالم بر همان صورت اوّلیّهﯼ خلقت و عدم تصرّف در اُمور تکوینیّهﯼ موجودات. 🔸در این قسم از هدایت می‌گوئیم: خداوند متعال به حجّت و خلیفهﯼ خویش - حضرت بقیّة اللَّه الأعظم (أرواحنا له الفداء) - آنچنان قدرتی داده است که در هرچه بخواهد و اراده نماید تصرّف کرده و آن را تغییر می‌دهد و به تعبیر دقیق تر معجزه می‌نماید. 🔸همچون تغییر ماهیّت مرد به زن، و زن به مرد. تغییر ماهیّت انسان به حیوان و حیوان به انسان. تبدیل عکس شیر (یا شیئی همچون کلید کوچک) به شیر حقیقی.تصرّف در دریا، و تبدیل آن به پُلی برای عبور. به حرکت در آوردن زمین و ایجاد زلزله. بازگرداندن خورشیدی که غروب کرده. تصرّف در نباتات و جمادات. تکلّم نمودن با حیوانات و موجودات، و اطاعت آنان از امام (علیه السلام).زنده نمودن مرده ها. شفا دادن بیماران لاعلاج. جاری نمودن چشمه ها. تصرّف در اذهان و قلوب.کامل نمودن عقلها. و هر کار دیگری که نیاز به تصرّف در عالم و مخلوقات آن داشته باشد، همگی به معجزه و ارادهﯼ نافذ امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) امکان پذیر است. 🔸و نیز باید بدانم که تمامی معجزات انبیا و اوصیا الهی به دست مبارک آن حضرت در زمان ظهور جاری خواهد شد تا اتمام حجّتی باشد بر تمامی دشمنان و مخالفین. 🔸پس معلوم شد که امام زمان (علیه السلام)، هر تصرّفی که در روح و جسم من بخواهند، می‌توانند انجام دهند و حتّی قادر می‌باشند که من را به طور کلّی از صفحهﯼ روزگار محو نمایند، ولی اینکار را نکرده و مرا تکویناً در مسیر خودم هدایت نموده و می‌نمایند. 💠🔸۲- هدایت تشریعی که عبارت است از مجموعهﯼ اوامر و نواهی امام (علیه السلام) - که اصطلاحاً بدان شرع یا دین گفته می‌شود و بزودی پیرامون آن به طور مفصّل بحث خواهیم نمود - نیز به دست امام زمان (علیه السلام) انجام می‌پذیرد؛ بدین معنا که حضرت با ذکر دستورات، اوامر و نواهی و ذکر مباحث مختلف در رابطه با مسائل گوناگون محدودهﯼ دینی بودن اُمور مختلف را برای من تعیین می‌کنند و من با اعتقاد و عمل کردن به آنها به وظیفهﯼ خویش عمل نموده و به اوج سعادت و خوشبختی نائل می‌گردم. 🔸و آنچه در اینجا لازم است بدان اشاره کنیم، آن است که بعضی‌ها ممکن است با خود بگویند که ما به دستورات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمّهﯼ اطهار (علیهم السلام) تا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عمل کرده و می‌کنیم و احکام و مسائلی که از آن حضرت توسط وُکَلا و سُفَرا و توقیعات شریف ایشان به دست ما رسیده است بسیار اندک و محدودند و این مسأله با آنچه شما در رابطه با هدایت تشریعی امام عصر (علیه السلام) مطرح نمودید معارض است. 🔸 در جواب می‌گوئیم: رجوع ما به روایات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت گرامیشان، در حال حاضر نیز به دستور آن حضرت و امر ایشان است. بدین معنا که عمل به دستورات امامان قبل مشروط به اذن و اجازهﯼ امام هر عصری می‌باشد و این مسأله تنها مربوط به عصر ما نیست؛ بلکه در هر دوره ای پس از اتمام امامت هر یک از ائمّه (علیهم السلام) عمل به دستورات آن امام و امامان قبل از او مشروط به اذن امام حاضر می‌باشد؛ به عنوان مثال، مردم زمان امام جواد (علیه السلام) پس از شهادت آن حضرت، مأمور به مراجعه و اذن از امام هادی (علیه السلام) برای عمل نمودن به فرمایشات امام جواد (علیه السلام) و همچنین امامان قبل از ایشان بوده اند، چون همانگونه که سابقاً نیز گفتیم تنها، گفتهﯼ امام ناطق حجّت است و همهﯼ مردم حتّی امام صامت نیز مأمور به تبعیّت از امام ناطق می‌باشند. 🔷🔷🔷ادامه دارد... ‌📚نقش امام زمان (عجل الله فرجه) در زندگی من ✍محمد مهدی محقق فرید ═❁๑🍃๑🌹๑🍃๑ ❁═ °ْ🇯‌🇴‌🇮‌🇳°ْ↷ https://eitaa.com/joinchat/3936092358C70b5431ca7
🔹صفحه: 448 💠سوره صافات: آیات 52 الی 76 هر روز یک صفحه ✨ثواب قرائت و تدبّر در آیات قرآن کریم امروز را هدیه میکنیم به حضرت صاحب الزمان(عج) ان شاء الله به نیت تعجیل در امر فرج مولامون و سلامتی حضرت ═❁๑🍃๑🌹๑🍃๑ ❁═ https://eitaa.com/joinchat/3936092358C70b5431ca7
Page448.mp3
1.01M
💠 | صفحه: 448 🔸با صدای: استاد پرهیزکار
راه محفوظ ماندن از گناه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخت‌ترین حق الناس این است که به روح دیگران لطمه بزنی. 🎤 استاد شجاعی
🔴بنای یادبود شیطان در آمریکا ساخته و رسما افتتاح شد! 🔸معبد شیطان روز پنجشنبه از مجسمه موجودی بالدار و سر بز به نام بافومت در کاپیتول ایالت رونمایی کرد. 🔸اما بسیاری از مردم نمی دانند که شیطان پرستی در آمریکا و جهان وجود دارد، آنها می گویند همه اینها نادرست است!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راهکار رهایی از مشکلات ومقدر شدن بهترین ها. ✅ با اینکار نظر خاص حضرت ولیعصر علیه السلام را جلب کنیم . ✅ با اینکار زمینه تربیت ما به دست حضرت صاحب الزمان علیه السلام فراهم می شود...
🟩 ➖ شماره : ( ۸۶ از ۱۰۰ ) ✍🏻 ۴. انصار و بیعت ایشان با حضرت 【 پیشنهاد مطالعه 】 ┉┉┉┉┉┉┉┉┉ eitaa.com/montazeranmouood313
🌹نماز شب بیست و ششم ماه رسول خدا صل الله علیه و آله فرمودند  🔷کسی که در شب بیست و ششم از ماه شعبان 10 رکعت نماز بگزارد که در هر رکعتی سوره حمد را یک بار و آیه آمن الرسول (سوره بقره آیات 285،286) را 10 بار بخواند 🔶خداوند تعالی او را از آفت ها و آسیب های دنیا و آخرت ایمنی می بخشد و در روز قیامت خداوند تعالی شش نور به او عنایت می فرماید 📕اقبال الاعمال سید بن طاووس جلد دوم ص 948 ═❁๑🍃๑🌹๑🍃๑ ❁═ °ْ🇯‌🇴‌🇮‌🇳°ْ↷ https://eitaa.com/joinchat/3936092358C70b5431ca7
حضرت آیت الله العظمی عبدالقایم شوشتری رحمت الله میفرمود: در تخت پولاد دریایی از معرفت موج میزند اگر توانستید برای زیارت این قبرستان اقدام کنید تربت نورانی عارف گمنام جناب مرحوم میرزا حسین کشیکچی مشهور به «هالو حسین» مدفون در قبرستان تخت پولاد اصفهان این ولی گمنام الهی مکرر محضر حضرت حجت ارواحنا فدا میرسید و‌از ملازمان حضرت علیه السلام بود
👇👇👇👇 نزدیک اذان ظهر روز بود. مثل هر روز مهیای رفتن به مسجد شدم. از منزل ما تا مسجد فاصله چندانی نبود . چند سالی بود که توفیق امامت جماعت در این مسجد به من عنایت شده بود. مسجدی که بواسطه قرار گرفتنش در راسته بازار ، پاتوق کسبه و اهل بازار بود و البته حضور باربران و کشیکچیان و نگهبان های بازار هم رونق خاصی به مسجد می داد. هنوز چند قدمی به مسجد مانده بود که صدای جمعیت اندکی که تابوتی را بر دوش خود حمل می کردند مرا متوجه خود ساخت. جلوتر رفتم ؛ تابوتی ساده و فقیرانه بر دوش چند نفر که همه از باربران بازار بودند و چند نفری مشایعت کننده نیز در کسوت ساده حمّالان و کشیکچیان بازار که البته چهره برخی از آنها برایم آشنا بود. معلوم بود که میّت ، یکی از منسوبان همین آدم های سر و ساده و فقیر است که اینچنین غریبانه و بی پیرایه تشییع می شود. در همین بین ، ناگهان چشمم به میرزا حبیب ، تاجر سرشناس و مؤمن بازار افتاد که با حالتی نزار و پریشان در حالی که بشدت می گریست و مویه می کرد ، جنازه را مشایعت می نمود. مشاهده میرزا حبیب ، آن هم با این حال پریشان که گویی صاحب عزای اصلی است و نزدیک ترین کسان خود را از دست داده است ، مرا بسیار شگفت زده کرد. آخر میرزا حبیب از بازاریان و تجّار سرشناس و مؤمن بازار و از نیکان اصفهان بود. اگر از نزدیکان و بستگان او کسی فوت نموده ، پس چگونه است که اینچنین غریبانه و بی خبر تشییع می شود؟! چرا از بزرگان تجار و کسبه و اقربای خود میرزا حبیب ، کسی در این تشییع جنازه شرکت ندارد؟! .... همه اینها سؤالاتی بود که ذهن مرا به خود مشغول ساخته و بشدّت کنجکاو یافتن اصل ماجرا کرده بود. در همین حال بودم که نگاه پریشان میرزا حبیب به من افتاد و گویی متوجه تعجب و حیرانی من شد. بطرفش رفتم و دست بر شانه اش گذاشتم . پیش از آنکه سخنی بگویم با صدایی لرزان و مصیبت زده گفت: «حاج آقا جمال! به تشییع جنازه یکی از اولیای خدا نمی آیید؟! » کلامش بر قلب و جانم نشست و مرا بی اختیار بسوی جنازه کشاند. از رفتن به مسجد منصرف شدم و به همراه میرزا حبیب و جماعت باربران و کشیکچیان بازار ، جنازه را به طرف غسّالخانه مشایعت نمودم. از بازار تا غسالخانه که در محلی بنام «سرچشمه پاقلعه» قرار داشت ، مسافت نسبتاً زیادی بود و من باتفاق عده معدود مشایعت کننده در حالی این مسافت را پیمودم که در تمام طول مسیر ، جمله میرزا حبیب در توصیف صاحب جنازه ، ذهنم را به خود مشغول ساخته بود و بشدت کنجکاو بودم تا صاحب آن را بشناسم . به غسالخانه که رسیدیم ، جنازه را تحویل مغتسل دادند تا مراسم تغسیل و تکفین میت انجام شود. گوشه خلوتی یافتم و تا مهیا شدن جنازه ، در انتظار نشستم. ساعتی از ظهر گذشته بود و من خسته از راه دراز و اندوهناک از فوت نماز جماعت اول وقت ، به سرزنش خود پرداختم که چرا بی جهت ، تحت تأثیر سخنان یک تاجر پریشان حال ، مسجد و نماز جماعت را ترک گفته ام. در حال و هوای خود بودم که دستی بر شانه خود احساس کردم. خودش بود ، میرزا حبیب. مثل اینکه تحیّر و سرگردانی مرا بیش از این تاب نیاورده بود. حالا مثل اینکه کمی آرام گرفته بود. به او گفتم: « میرزا! این جنازه کیست؟! حکایت این حال پریشان شما چیست؟!» میرزا حبیب ، آه بلندی کشید و در حالی که دست بر کمر گرفته بود و می نشست ، گفت: « قصه عجیبی است حکایت من و آشناییم با صاحب این جنازه!! قصه ای که تا کنون برای کسی آن را بازگو نکرده ام.» با کنجکاوی و تعجب گفتم: « بسیار مشتاق شنیدنم میرزا حبیب! بگو و مرا از این بهت و حیرانی بیرون آور.» میرزا حبیب دوباره آهی کشید و ادامه داد: « همینطور که می دانید امسال من مسافر قافله حج بودم. کاروان ما ابتدا راهی عراق شد تا پس از زیارت عتبات مقدسه نجف و کربلا ، راهی حجاز شویم. همه چیز بخوبی می گذشت تا در چند فرسخی کربلا ، کیسه حاوی سکه ها و بعضی اثاثیه ضروری سفرم را دزدان به سرقت بردند. جستجوهایم نتیجه ای نداشت و از طرفی دلم نمی خواست که غیر از خودم ، همسفرانم را نیز درگیر مشکل پیش آمده خود نمایم. برای همین بی اینکه کسی متوجه موضوع شود ، بهانه ای آوردم و خود را از همسفران جدا کردم. قافله حج عازم حجاز شد و من درمانده و مستأصل در عراق ماندم بلکه فرجی شود و بتوانم راهی به اموال از دست رفته خویش بیابم. اندوهی سنگین و عمیق بر من مستولی شده بود و از اینکه می دیدم علی رغم دارایی های بسیار ، توفیق انجام مناسک حج از من سلب شده است ، احساس غبن و خسارتی جانکاه می کردم. هیچ دوست و آشنایی هم نداشتم تا به او پناه ببرم و پولی قرض بگیرم. ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منتظر واقعی فریب نمیخوره حاج آقا بندانی نیشابوری ❁๑🍃๑🌹๑🍃๑ ❁ °ْ🇯‌🇴‌🇮‌🇳°ْ↷ https://eitaa.com/joinchat/3936092358C70b5431ca7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 امام زمان وقتی ظهور می‌کنند، خودشان را چگونه معرفی می‌کنند؟ ═❁๑🍃๑🌹๑🍃๑ ❁═ °ْ🇯‌🇴‌🇮‌🇳°ْ↷ https://eitaa.com/joinchat/3936092358C70b5431ca7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اشاره به ستاره دنباله‌دار 💫 ونزدیکی روئیت آن در سریال آواتار ═❁๑🍃๑🌹๑🍃๑ ❁═ °ْ🇯‌🇴‌🇮‌🇳°ْ↷ https://eitaa.com/joinchat/3936092358C70b5431ca7
شبی تنها از نجف بسمت کوفه به راه افتادم تا در مسجد کوفه معتکف گردم بلکه فرجی حاصل شود. در راه حالتی عجیب بر من مستولی شده بود. احساس درماندگی و استیصال می کردم و در همان حال به آقا و مولایم ، حضرت صاحب الأمر (عج) متوسل گردیدم. چیزی نگذشت که در همان بیابان و در تاریکی شب ، ناگهان سواری در برابرم ظاهر شد. با حضور او همه جا روشن و نورانی شد و بزرگی و شکوهش مرا مسحور خود ساخت. آنگاه که جمال و چهره پرفروغش را نگریستم ، اوصاف و نشانه هایی را که در مورد امام زمان ، حضرت صاحب الأمر (عج) شنیده بودم در آن بزرگوار مشاهده نمودم. در آن حال ، ایشان در برابرم ایستاده فرمودند: « چرا اینطور افسرده حالی؟! » عرض کردم که خستگی راه سفر دارم. فرمودند: « اگر سببی غیر از این دارد بگو. » چون دیدم آن بزرگوار اصرار دارند که سرگذشتم را شرح دهم ، ماجرای خود را بیان کردم و سبب ناراحتی و تأثر خود را عرضه داشتم. در این هنگام دیدم ، حضرتش فردی بنام « هالو » را صدا زدند. بلافاصله فردی نمد پوش درهیأت و لباس کشیکچی ها و باربرهای بازار اصفهان ، در کنارمان نمایان شد. وقتی که جلو آمد به دقت در وی نگریستم و متوجه شدم همان هالوی اصفهان خودمان است؛ کشیکچی بازار که ازسال ها پیش در اطراف حجره ام رفت و آمد دارد و او را کاملاً می شناسم. حضرت رو به او نموده فرمودند: « اسباب سرقت شده اش را به او برسان و او را به مکه ببر و بازگردان. » آقا این جمله را فرمودند و از نظرم ناپدید شدند. آن شخص ، ساعتی از شب را با من در محل مشخصی از کوفه قرار گذاشت تا پول و وسایل گمشده ام را به من برساند. من متحیّر از آنچه می دیدم با نگاه مبهوت خویش هالو را بدرقه کردم. او رفت و ساعتی دیگر در مکانی که وعده گاهمان بود نمایان شد. در حالی که بسته ای در دست داشت. آن را به من داد و گفت: « درست ببین ، قفل آن را باز کن و آنچه را داشتی به دقت بنگر تا بدانی که صحیح و سالم تحویل گرفته ای. » من به بررسی وسایل و شمارش سکه هایم مشغول شدم. دیدم همه چیز دست نخورده و سالم است. آن شخص که مطمئن بودم هالوی خودمان است ولی از هیبت او جرأت سؤال کردن نداشتم ، با من در کربلا و در زمانی دیگر وعده کرد و از من خواست تا وسایلم را به شخص امینی بسپارم و مهیای حرکت بسمت مکه شوم. من نیز در زمان مقرر در وعده گاه حاضر شدم . هالو جلو می رفت و من به دنبال او. پس از مدت کمی راه رفتن ، بناگاه خود را در مکه یافتم. در مکه از من جدا شد و هنگام خداحافظی مکانی را تعیین نمود و از من خواست تا پس از انجام مناسک حج به آنجا بروم تا مرا بازگرداند. او همچنین از من خواست تا این راز را برای کسی بازگو نکنم و فقط در جواب هم کاروانیان خویش بگویم که همراه کس دیگری از راهی نزدیک تر آمده ام. مناسک حج به پایان رسید و من در تمام طول انجام اعمال خویش ، مشعوف از عنایت مولا و صاحب خویش بودم و دلتنگ از فراق حضرتش ، او را جستجو می کردم. پس از پایان مناسک حج ، در وعده گاه خویش حاضر شدم و در ساعت مقرر دوباره هالو را دیدم که بسویم آمد و پس از سلام و مصاحفه ، به همان کیفیت قبل و در مدتی بسیار کوتاه مرا به کربلا برگرداند. عجیب آنکه در تمام این مدت با اینکه با من سخنان نرم و ملایمی داشت ، از شدت هیبت و عظمت او جرأت سؤال کردن پیدا نکردم. موقع خداحافظی در کربلا ، خواستم از مَراحم او در حق خویش تشکر کنم که گفت: « از تو خواسته هایی دارم که امیدوارم هرگاه وقتش رسید ، برایم انجام دهی.» این را گفت و از من جدا شد. روزها و هفته ها سپری شد. سفر شگفت انگیز و معجزه آسای من به پایان رسید و به اصفهان بازگشتم. مدتی کوتاه به استراحت و دید و بازدید گذشت. اولین روزی که به حجره خود در بازار رفتم ، جمعی از تجّار و بازاریان به دیدنم آمدند. در این بین ، ناگاه هالو ، همان شخص باکرامت و والا مقام را دیدم ، با همان لباس و کسوتی که در کربلا و مکه دیده بودم. خواستم که از جای برخیزم و او را تعظیم کنم که با اشاره دست مانع شد و ازمن خواست که سخنی بر زبان نیاورم و رازش را پوشیده دارم. سپس نزد باربرها و کشیکچی ها رفت و با آنها چای خورد و قلیانی کشید. مدتی بعد موقع رفتن ، نزد من آمد و آهسته گفت: « آن تقاضایی که از تو داشتم این است که روز پنجشنبه دو ساعت مانده به ظهر بیایی منزل ما تا کارم را به تو بگویم. » آن گاه آدرس منزلش را داد و تأکید کرد که سر ساعتی که گفته بروم ، نه دیرتر و نه زودتر. تا پنجشنبه موعود برسد ، چند روز فاصله بود که برای من یک عمر گذشت و من دیگر اورا در بازار ندیدم. در تمام این مدت به راز وعده آخر هالو می اندیشیدم و لحظه شماری می کردم تا دیدارمان تازه شود و من از او احوال مولا و صاحبمان را جویا شوم. و بالاخره آن پنجشنبه موعود از راه رسید و آن همین دیروز بود. ادامه دارد.....
حاج آقا قرهی: آن مرد الهی و عظیم‌الشّأن، آیت‌الله قاضی یک نکته بسیار زیبایی را تبیین می‌فرمایند، ایشان می‌فرمایند: در باب خیر علّت این که اولیا خدا در بعضی از کارها تعجیل داشتند، این بود که نکند لحظه‌ای شیطان آن‌ها را فریب دهد. لذا در روایات همین را تبیین می‌کنند و همیشه انسان را به تعجیل در کارهای خیر تشویق می‌کنند. این‌قدر مهم است که می‌گویند: اصلاً راه هدایت، همین است که انسان در کار خیر تعجیل کند. ✍️تبیان
همانطور که امروز عصر عرض کردم عده ای در اسرائیل از شکست های پی در پی می ترسند و حاضر به صلح نیستند،مقامات اسرائیل اعلام کردند تصمیم گرفتند به طور کامل از مذاکرات آتش بس خارج شوند. ▪️مقرر شده فعلا هیچ هیاتی برای یک مدت نامحدود به مذاکرات قاهره اعزام نشود و عملیات در غزه فعلا ادامه یابد. یکی دیگر از دلایل اصلی این کار، سفر رقبای نتانیاهو به آمریکا و مذاکره با بایدن و دور زدن نتانیاهو می باشد، با این روش، این جنگ با شکست قطعی اسرائیل پایان خواهد یافت. ▪️دولت راست افراطی کنونی طرفدار جنگ اسرائیل می خواهد این جنگ را به یک پیروزی مقطعی برساند و در نتیجه آینده خود را تضمین کند! ▪️من چند ماهی است که این حرف را تکرار می کنم، بارها عرض کردم هر نوع آتش بس را در راستای ادامه این جنگ ببینید. ▪️حتی کوچکترین تلاش آنها برای آتش بس فقط برای خرید زمان برای ارتش فرسوده و خسته اسرائیل و تامین تدارکات از ناتو است. ▪️اسرائیل در بدترین وضعیت نظامی و سیاسی خود در طول تاریخ نکبت بارش قرار دارد. ▪️کاری که آنها با غیرنظامیان انجام می دهند وحشتناک است تمام تلاش آنها از این جنایات این بود که شکست های خود را پنهان کنند اما تصور شکست ناپذیری نظامی اسرائیل در سراسر جهان کاملا نابود شده است. ▪️پایان این جنگ، شکست بزرگ اسرائیل هست که در آن اسرائیل برای نجات خود از فروپاشی سریع به یک آتش‌بس نیاز پیدا می‌کند و آنگاه به سمت آمریکا خواهد رفت. ▪️امروز دیگر حتی معادلات ماهای ابتدایی جنگ هم تغییر پیدا کرده است اگر جنوب لبنان آتش بگیرد، حیفا نیز می سوزد، اگر بیروت بسوزد، تل آویو نیز می سوزد، تجاوز در مقابل تجاوز، و این چیزی بود که اندیشکده های آمریکایی از ابتدای جنگ بارها به اسرائیل هشدار داده بودند و دلیل اصلی اینکه اسرائیل جرات نکرد به سمت یمن حتی اشاره کند همین بود. اما در دام حزب الله لبنان گرفتار شد. همانطور که یک روز مردم غیر نظامی یمن توسط عربستان سعودی و امارات و اربابان غربی آنها کشته می‌شدند و کسی توجهی نمی‌کرد امروز مردم فلسطین نیز همین درد را تجربه می‌کنند اما اینبار امید دارند، آنها یمنی ها را دیده اند و باور دارند هزینه این مقاومت آنها یک فلسطین آزاد است. سال گذشته همین موقع هیچکس فکر نمی‌کرد مردم یمن در طی چند ماه چنان قدرتمند شوند که اقتصاد غرب را به چالش بکشند. هر چیزی با کمک فرهنگ مقاومت ایران ممکن است رخ دهد. بستگی به باور و انتخاب خود مردم منطقه ما دارد و امروز فلسطینی ها این باور را دارند. ✍️تحلیلگر: میلاد رضائی|ایران، شهر خورشید ═❁๑🍃๑🌹๑🍃๑ ❁═ °ْ🇯‌🇴‌🇮‌🇳°ْ↷ https://eitaa.com/joinchat/3936092358C70b5431ca7